گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ خوبان ] جمع خوب و "خوب" دو معنا دارد: ۱. نیکو و پسندیده در مقابل بَد ۲. جمیل و زیبا در مقابل زشت که در اینجا معنای دوم مقصود است
[ سلطان خوبان ] دو معنا دارد: ۱. آن کسی که از نظر اخلاق و معنویت برتر از دیگران باشد ۲. آن کسی که از نظر جمال و زیبایی برتر از دیگران باشد(سلطان زیبارویان) که در اینجا معنای ثانی مقصود است
[ غریب ] غریب چندین معنا دارد: ۱. تازه و نو ۲. دور از وطن ۳. بیگانه ۴. تنها و بی یار که در اینجا معنای چهارم معنا است
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
آدمی وقتی که به دنبال دل و خواسته های دل راهی شد، تک و تنها می شود، گم و گمراه می شود و این همان نکته ای که حافظ از زبان سلطان خوبان(خداوند) یاد می کند.
حافظ می گوید: به او گفتم که تنها هستم و بیا رحمی کن، و او گفت: چرا تنهایی؟ و دلیلش این است که هر کسی به دنبال دل راه افتاد معلوم است که تنها و گمراه و حیران می شود؛ یعنی هر چه می کشی بخاطر دل و خواهش های دل است؛ چرا که آدمی باید به دنبال دلیل راه بیفتد و نه به دنبال دل و تو غریب بیچاره بجای اینکه دنبال دلیل و راهنما باشی، در پی دل راه افتادی و بنابراین معلوم است که حاصلی جزء سرگشتگی و سرگردانی نخواهد داشت.
هر بی نوای تنهایی که در پی دل راه افتاد چنین فرجامی دارد و جزء گمگشتگی نصیب و بهره ای نخواهد داشت و این تنها قصه و ماجرا تو نیست و بلکه برای هر کسی که معیارش دل شد و هر کاری کند بگوید چون دلم خواست، معلوم است که جزء گمگشتگی نصیب دیگری نخواهد بُرد چون خداوند سبحان به چنین کسی نظر نمی کند و نور هدایت را بر او نمی تابد و اگر می خواهید خداوند به شما نگاه کند باید از چنین خواسته هایی جدا بشوید، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
قُلوبُ العِبادِ الطاهِرَةُ مَواضِعُ نَظَرِ اللّه سبحانَهُ ، فَمَن طَهَّرَ قَلبَهُ نَظَرَ إلَيهِ
دل های پاک بندگان جایگاه نظر خداوند است، پس هر کس دلش را پاک کند خدا به او نظر خواهد کرد
دلش را از چه چیزی پاک کند؟ از همین خواسته ها و خواهش ها...
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ زمانی ] لحظه ای
[ مگذر زمانی ] لحظه ای گذر نکن، لحظه ای از حرکت بایست
[ خانه پَرورد ] کسی که در خانه بزرگ شده است و طعم غرب را نچشیده باشد که کنایه از نازپرورده و عزیز است
[ تاب آوردن ] تحمل کردن
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: به محبوب و معشوق خودم یعنی خداوند گفتم: تنها لحظه ای بأیست و به من نگاه و نظر کن و معشوق گفت: مرا معذور بدار چون نسبت و سنخیتی بین من و تو نیست چون تو نازپرورده ای و تو غم نچشیده ای و تاب غم خواری دیگران را نداری، آدم های هستنند غریب و تنها و تو نمی توانی یاز غمسار آنها باشی؛ یعنی تو وقتی با من می خوانی و سنخیت پیدا می کنی که غمخوار دیگران باشی و غم بی نوایان رخسار تو را زرد کند؛ یعنی هوای بندگان تنهای من را داشته باشی و آن وقت است که ارزش نظر و توجه پیدا می کنی و آن وقت است که نه لحظه ای و بلکه همه ی لحظات با تو خواهم بود و با تو خواهم ماند.
بعضی ها فکر می کنند که سیر و سلوک یعنی گوشه نشینی و فقط عبادت کردن است؛ در حالی که این سیر نیست و فقط سکون است و از معنای سیر و سلوک مشخص است که باید حرکت کرد و راه افتاد و گشت تا بی کسی را پیدا کرد و کس او شد و غمدیده ای را پیدا کرد و غمخوار او شد و اینجا است که سر تا سر وجود شما ذکر می شود و هر کسی شما را ببیند به یاد خداوند رحمن و کریم می افتد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ سنجاب ] حیوانی مانند سمور به رنگ خاکستری است که پوست آن بسیار لطیف و نرم گرانبها است
[ سنجاب شاهی ] به آن پوستین و تُشکه ای گفته ای می شود که از پوست سنجاب برای پادشاهان ساخته شده باشد
[ نازنین ] دوست داشتنی، زیبا، معشوق
[ خاره ] به آن سنگی گفته می شود که بسیار سخت باشد که امروزه بدان "گرانيت" گفته می شود
[ بستر ] جای خواب
[ بالین ] بالشت، متکی
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
بستر یکی از سنجاب باشد؛ یعنی نرم و لطیف باشد و بستر یکی هم خار و گیاه خشک صحرا باشد و بالش و متکی او هم سنگ خار باشد؛ آنکه بر پوست سنجاب خفته است می تواند درک و فهم کند شرایط کسی که بستر او خار و بالین او خاره باشد؟ هرگز و در نتیجه نسبت به او غمی نخواهد داشت چون غم مولود درک است و زائده فهم است و غم اگر نباشد شادی شکل نمی گیرد چون غم مادر شادی است و غم مرکب شادی است؛ آدمی تنها و تنها با مرکب غم است که می تواند به وادی شادی راه پیدا کند و تو اگر غم دیگران را در سَر داشتی، به شادی ها و طَرب های معنوی راه پیدا می کنی، این سخن پیامبر است که فرمود:
مَنْ اَرادَ أَنْ تُـكْشَفَ كُرْبَتُهُ ، فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ
هر کسی می خواهد غم و غصه هایش زدوده بشود(به شادی برسد) باید غم و غصه دیگران را داشته باشد چون در چنین صورتی است که تلاش و سعی می کند که غم و غصه آنها را مرتفع بکند و غم و غصه ی آنها که مرتفع شد خودش به شادی راه پیدا می کند.
بنابراین اگر کسی غم و غصه دیگران نداشت نمی تواند به شادی برسد و بنابراین "چه غم" یعنی چه شادی و یعنی از شادی هم هیچ خبری نخواهد بود.
حافظ می گوید: یک نازنینی را خفته بر سنجاب شاهانه باشد(در یک شرایط بسیار آرام و نرم و ملایم خفته بشود)، چنین کسی را چه غم؟ یعنی غمی ندارد؛ غم کسانی که بستر آنها از خار و بالین آنها از خاره باشد که اگر چنین غمی نداشته باشد در وجود او از شادی هم خبری نخواهد بود و نمی تواند به شادی های عمیق و ماندگار معنوی برسد و دریافت کند؛ یعنی اگر می خواهی شاد بشوی باید غمی بشوی و غم دیگران را داشته باشی...
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 هـــنـــر زبـــان آمـــوزی
حافظ با اینکه می گوید نباید در مقابل یار اظهار هنر کرد؛ ولی بیان می دارد که دهان از عربی پُر است.
بنابراین دانستن زبان مادی هنر نیست و هنر آن است که زبان دیگری آموزی...
اگر چه عرضِ هنر پیشِ یار بی ادبی است
زبان خموش ولیکن دهان پُر از عربی است
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________