🔶 نـــعـــمـــت لــــذت بـــخـــش تـــر
داشتن نعمتی کم اما لذت بخش، بهتر از رسیدن به داشته های بسیار اما آمیخته به تلخی هاست...
هست بادام کم خوش بیخته
به ز بسیارِ به تلخ آمیخته
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ تیر آه ] آهی که مانند تیر می ماند
[ گردون ] آسمان
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
اگر آدم ها این حقیقت را درک می کردند که آه یک مظلوم تا کجا کارگر می افتد، هیچ کس به هیچ کس ستم و ظلم نمی کرد.
حافظ از زبان انسان های ستم دیده خطاب به کسانی می گوید که ستم می کنند و البته نام کسی را هم نمی برد.
حافظ می گوید: آه ما مردم ستمدیده و ستمکش درست مثل تیر می ماند؛ ولی فرقی که با تیر دارد این است که بُرد تیر ما بسیار بُلند است و هر کجا که باشی دامن تو را می گیرد، ولو اینکه در دل آسمان ها باشی چون تیر آه ما از آسمان ها هم عبور می کند.
پس بیا و مراقب رفتار و کردار خود باش و کاری نکن که آه از نهاد ما بیرون آوری...
بیا و هم به جان خودت رحم کن و هم از تیر آه ما فاصله بگیر...
این نکته را بار ها گفتیم و باز هم تکرار می کنیم که غالبا ابیات غزل ها در دیوان حافظ، اتحاد و ارتباط معنایی ندارند و بلکه غالبا هر کدام یک معنا و مضمون خاصی را دنبال می کند و این بیت هم مسقلا به یک مضمون خاص اشاره دارد و آن هم اثر سوزان و آتشناک یک مظلوم است که سرانجام دامن ظالم را خواهد گرفت و دیر یا زود هر کجا باشد، او را مبتلاء و گرفتار خواهد ساخت.
حافظ! آه ما که مثال تیر دارد، حتی از آسمان ها هم عبور می کند که مگر تو چقدر بالا هستی؟ تو چقدر در این عالم اوج گرفتی؟ قدرت تو تا کجاست؟ که تا هر کجا باشد از آسمان ها که فراتر و بالاتر نیست، پس بیا و خاموش باش و دست از خطا نکن...
این همه ترکتازی چرا؟
این همه اجحاف و ستم چرا؟
بیا و بر جان خودت رحم کن و از این تیر ما دور باش و فاصله بگیر، وگرنه کار تو ساخته است.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 ســـیــــراب اســــت!
سیراب است(محبوبان الهی) از شیرین خوشگوار که آسان شده است برای او راه های رسیدن به آن آب های زلال
ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً
"ارتوی" به سیرابی می گویند که بعد از آن تشنگی نباشد و به راستی که محبوبان الهی وقتی خدا را مییابند هرگز تشنه نمی شوند.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 بــــازار شــــب عـــیـــد
سعدی از بازار شب عید می گوید؛ بازاری که بسیار شلوغ است و مردم در این بازار آشفته و دلربا مشغول خریدند و در این میان پدری به فرزندش می گوید: مبادا دستم را رها کنی که در این بازار گم خواهی شد...
تو هم مانند این طفل باش و در این بازار دنیا راهنما اختیار کن که مبادا در این آشفتگی ها گم شوی...
تو هم طفل راهی به سعی ای فقیر
برو دامن راه دانان بگیر
و بیاموز از طفلی که وقتی می خواهد قدم بردارد، به دیوار دست می گذارد...
بیاموز رفتار از آن طفل خرد
که چون استعانت به دیوار برد
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 چگـــونــــه اســــت؟
امام صادق علیه السلام فرمود:
چگونه است عنایت اغنیا بر فقیران؟
چگونه است مشاهره اغنیاء فقیران را؟
چگونه است صله اغنیاء فقیران را؟
در پاسخ گفتم اندک اند!
و آن گاه حضرت فرمود: پس چگونه این جماعت دعوی این می کنند که شیعه اند؟
(الکافی ج ۲ ب حق المؤمن ح ۱۰)
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ ساقی ] کسی است که به می خواران شراب می دهد و جام های آنها را از شراب پُر می کند؛ اما گاهی در کلام حافظ به معنای معشوق است و آن هم معشوق ازل که باده ی معرفت را بر جان های پاکیزه فرو می ریزد
[ باده ] آب انگور؛ آب انگوری که مسکر و مستی آور باشد؛ اما در کلام و سخن عارفانه ی حافظ غالبا به معنای معرفت و آگاهی است چون معرفت و آگاهی هم مثل آب انگور مایه ی مستی و شور و شیدایی است.
پس غالبا باده به معنای معرفت است و بخصوص در اینجا که همین معنا را دارد چون زیبا ترین قرینه را با خودش به همراه دارد و آن هم "نور" است(نور باده) و کسی نیست که این را بخوبی نداند که آب انگور نوری ندارد، آب انگور مایه روشنی و روشنایی دل آدمی نمی شود و برای آدمی نورانیتی ندارد و بلکه از آن سو ظلمات و تیرگی ها و تار شدن دل ها را با خودش به همراه دارد. و جالب است حافظی که می خواهد دو پهلو سخن گوید و به کلام و مقصودش تصریح نکند، به اینجا که می رسد بیانش را واضح و روشن می کند و "چراغ می" و "آفتاب می" و "نور باده" می گوید.
[ برافروز ] از ریشه ی "برافروختن" به معنای روشن کردن است
[ جام ] "جام" به آن ظرف خاص و کوچک شراب گفته می شود. شراب ظروف خاص خودش را دارد و ظروف شراب هم کوچک و بزرگ دارد و در بین آنها جام و ساغر از ظروف کوچک شراب به شمار می روند؛ ولی منظور از آنها در کلام عارفانه ی حافظ، دل پاکیزه است که مثل جام تمییز، آماده شراب است.
[ مطرب ] نوازنده، آوازخوان که در اینجا به همین معنا است؛ البته گاهی معنای عارفانه پیدا می کند که وصف خداوند خواهد بود و آن هم به این دلیل است که طرب و فرح دل ها بدست اوست که دل ها را طرب ناک و فرح ناک می کند
[ بگو ] از ریشه "گفتن" و در اصطلاح موسیقی به معنای خوانندگی و آوازخوانی است؛ همانطوری که در ممالکی مثل پاکستان نیز امروز بدان "قوال" می گویند که ریشه در همین "قول" دارد؛ یعنی آواز خوانی
[ که ] زیرا، چون که
[ کام ] آروز، میل
[ کار جهان شد به کام ما ] ما کامیاب شدیم، ما به آرزو و میل خود رسیدم، دنیا و کائنات بر وفق مراد ما می چرخد، مطابق میل و آرزوی ما پیش می رود
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
گلاب گیر ها در هر ظرفی گلاب نمی ریزند و بلکه در ظرفی گلاب می ریزند که پاک و پاکیزه باشند و اگر یک ظرف تمییزی را ببینند از گلاب پُر می کنند؛ یعنی پاکیزگی و تمیزگی ظرف در کارگاه گلاب گیری همان و سرشار شدن از گلاب ناب هم همان.
و همینطور شیشه های شراب در میخانه ها اینگونه است؛ مگر می شود که یک شیشه تمیز به دست صاحب میخانه بیفتد و آن را پُر از شراب نکند؟ امکان ندارد.
حالا حافظ به میخانه دار عالم(خداوند) خطاب می کند؛ همان که باده های معرفت، خمر به خمر و قدح به قدم در پیش اوست و او است که تنها و تنها می تواند ساقی آن باده باشد، و می گوید: ای ساقی ! ظرف و و جام دل ما پاک و پاکیزه شد؛ یعنی با تحمل رنج ها و ریاضت های مشروع، هوا و هوس ها را از دل و جان خود دور کردیم و این دل ما آماده است تا تو با نور باده ی معرفت منور و روشن کنی، پس بیا و روشن کن، چون خداوند در قرآن وعده کرده:
اتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ
یعنی شما تقوا و پرهیزکاری پیشه کنید و از هوا و هوس پرهیز کنید و این خانه ی دل خود را جارو کنید، آن وقت مَنِ خدا آموزگار شما خواهم شد و به شما علم و معرفت می دهم؛ همان علم و معرفتی که حافظ تعبیر به "باده" می کند و در روایات تعبیر به نور می کنند:
أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء
و این وعده ی خداوند است و خداوند خلف وعده نمی کند:
إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ
و چون حافظ به این مطلب باور دارد، از یک سو خطاب به خداوند می گوید: دل ما آماده است و مطمئن است خداوند کرامت می کند و از آن طرف تمام مطربان عالم را دعوت می کند و تمام کسانی که وصف مطربی دارد را فرا می خواند که بیایید با آواز خوش خود بخوانید که جهان از این به بعد بر وفق مراد ماست چون ما به معرفت رسیدیم و چون هر کس به معرفت رسید جهان را بر وفق مراد خودش می بیند.
و لذا دلیل دل چرکین بودن از عالم و اتفاقات آن، نداشتن معرفت است که اگر آگاه بودیم و معرفت داشتیم، رنج ها راحت بودند که اگر معرفت نباشد، راحت ها هم به رنج مبدل می شوند.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________