🔶 بــــه حـــق هـشـت و چــارت
در برخی از ابیات اشاره به دوازده معصوم شده است با جمع عدد هشت و چهار
۸+۴=۱۲
بابا طاهر عریان می گوید:
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی
و یا به همین منظور در جای دیگر گفته است:
شب تارت ببینم تار تارو
گرفته ظلمتش هر برج و بارو
خدایا روشنایی بر دلم ده
که تا ببینم جمال هشت و چارو
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 مناجات امام باقر علیه السلام
امام محمد باقر علیه السلام شب ها در مقام مناجات با پروردگار خود، کلماتی را مکرر می گفت و می گریست تا اینکه کسی او را گفت: یا سیدی! چند گویی؟ امام در پاسخ گفت: ای دوست! یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریستی که چشمهایش سفید شد و من ده کس از اجداد خود یعنی حسین علیه السلام و قبیله او را در کربلا گم کرده ام، کم از آن کی در فراق ایشان دیده ها سفید کنم.
✍️تذکرة الأولیاء ص ۷۹۳
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ بر رخ کسی باده نوشیدن ] مقابل او ایستادن و شراب سر کشیدن، در حین نگاه کردن به او شراب را نوشیدن
[ ناب ] نعاب، خالص
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: بیا و مانند من باش که تمام توجه و التفات من اوست و اصلا خود این توجه و نگاه و نظر یک باده است و کار یک باده می کند. می خواهی مست بشوی؟ حواست معطوف به او باشد، بقول مولانا
مات اویم مات اویم مات او
و حافظ از "او" که خداوند باشد در اینجا با وصف "ساقی" یاد می کند و بار ها گفته ایم که به خداوند ساقی می گوید چون عطش ها به دست او رفع می شود، اوست که آدمی را سیراب می کند، اوست که آدمی را سرمست و شیدا می کند و اوست که پری پیکر است؛ یعنی اندامی پری وار و زیبا داشتن؛ ولی این جنس واژه ها وقتی به خداوند نسبت داده می شود منظور زیبایی و جمال اوست.
حافظ می گوید: وقتی در برابر یک ولی خدا زانو می زنی و درس معرفت می آموزی تمام توجهت به او باشد و مبادا بخاطر نام و شهرت باشد، خودت را برابر او ببین، تمام توجه و نگاه تو به او باشد که گفتیم خود این هم یک باده دیگری است.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
تن زجان و جان زتن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
خیلی از چیز ها بر ما و برای ما روشن و شفاف و آفتابی نیست و یکی از آن مقوله روح است، به راستی روح چیست؟ کسی نمی داند و بسیاری از فلاسفه و دانشمندان علوم تجربی جوشیدند و کوشیدند اما راه به جایی نبردند، سهروردی می گفت:
روح نور اسپهبدی است
یعنی یک حقیقت روشنی مثل نور است و سپهبد و فرمانده تن است و بدن آدمی به فرمان او حرکت می کند و همینطور روح مجرد از مکان و زمان است؛ ولی چگونه روحی که از زمان و مکان مجرد است با این جسم مادی رابطه و ارتباط برقرار می کند؟ ابن سینا می گفت: واسطه ای بنام "روح بخاری" در میان است که مانند بخار و لطیف است و بخاطر لطافت با روح ارتباط دارد و بخاطر ماده بودنش با جسم ارتباط دارد:
جسم لطیف نافذ فی المنافذ
ولی قرآن از همان ابتدا آب پاکی ریخت و فرمود:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
پیامبر از تو می پرسند که حقیقت روح چیست؟ بگو روح کار خداست و شما از آن سَر در نمی آورید و در باب روح جزء اندکی نمی فهمید
مولوی هم می گفت:
حیرت اندر حیرتست ای یار من
این نه کار تست و نه هم کار من
فهم و حقیقت روح نه کار توست و نه کار من و اینجا جای تحیر و سرگردانی است و ما هیچ نمی دانیم جزء اینکه:
تن زجان و جان زتن مستور نیست
ما همین مقدار می دانیم که بین تن و روح و بین روح و تن جدایی نیست و آنها از هم در پرده نیستند و برای هم پوشیده نیستند و بلکه با یکدیگر ارتباط دارند
لیک کس را دید جان دستور نیست
ولی هیچ کس فهم و حقیقت این جان و روح را دستور و فرمانی نرسیده؛ یعنی به شما نگفته اند که باید روح را بشناسید چون ضرورتی نداشته است و این بیت در حقیقت یک امتثال تمثیلی برای بیت قبلی است که گفت:
سر من از ناله من دور نیست
ناله را به جسم و تن تشبیه کرده است و سِر و حقیقت وجودی خودش را به روح تشبیه کرده است و می گوید: همانطوری که تو به تن نگاه می کنی به راحتی می توانی متوجه بشوی که پشت این تن یک روح است؛ اگرچه حقیقت روح برای تو روشن نباشد و اگر خوب دقت کنی مییابی که پشت ناله های من هم یک روحانیتی قرار دارد؛ اگرچه نمی توانی به آن روح و روحانیت دست پیدا کنی و ضرورتی هم ندارد که دست پیدا کنی.
#نور_ماه
#مثنوی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
کار آتش گرم کردن است و کار باد سرد کردن است و آنچه که در سخن اولیای خدا است آتش است و باد نیست؛ یعنی وقتی شما بانگ و سخن آنها را می شنوید، روشن و گرم می شوید، گفت:
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بیشرمی است
کار مردان روشنی و گرمی است؛ اما کار مردان دون سرد و یخ کردن است و اصلا سخن که می کنند گویی یخ بیرون می ریزند و کنار آنها که می شینید انگار در کنار کوه برف نشسته اید؛ اما کنار اولیای خدا که می نشینید انگار کنار یک کوره ی آتشین نشسته باشید.
مولوی می گوید: آتش است این سخن نای که "نای" همان نی است و نی نماد و رمز و تمثیلی برای ولی خداست که مرد خدا درونش مانند نی تهی و خالی است و سخنش از خودش نیست و از خداست، مانند نی که نوایش از خودش نیست و از نایی و نوازنده است.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
از جنس باد نیست که تو را سرد و خاموش کند
هر که این آتش ندارد نیست باد
الهی! هر کسی از این آتش برخوردار نیست، نابود و نیست بشود چون عدمش بِه ز وجود
#نور_ماه
#مثنوی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
17.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سریال مستوران | تلفیقی از داستانهای کهن ایرانی مانند هزار و یک شب، کشکول، گلستان و شاهنامه