💠 طـــــرح خـــــاتـــــم بـــــرای آقـــــای
#رضـــــــادســــــــتپـــــــروری👌
🔻برای طراحی بنر، پوستر ، آرم، تایپوگرافی اسم و... می توانید با ما ارتباط برقرار کنید:
@henduneir
🔶 فـــــرق حـــــمــــد و شــــکـــــر
ابن ابی الحدید گوید:
اکثر ادباء و متکلمین برآنند که "حمد" و "مدح" مانند دو برادر اند که فرقی میان شان نیست. اما "تشکر" اخص از "مدح" است، زیرا شکر تنها بر نعمت خاصی سزاوار است و تنها از جانب کسی که مورد نعمت واقع شده(منعم علیه) صادر می گردد.
(شرح ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۸۷)
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 فـــــرق عــــلــــم و مــــعــــرفــــت
"علم" آموخته های انسان است و صرفا به آنچه از سیاهی قلم فرا گرفته است می گویند، اما "معرفت" محصول علم است که از فرایند تفکر و حرکات فکری انسان حاصل است. پس آنگاه که انسان در دانسته های علمی خود فکر کند به محصولی می انجامد که آن را معرفت می نامند و از این رو" معرفت" نتیجه "علم" است.
دکتر دینانی به این تفاوت اشاره نموده است(دفتر عقل و آیت عشق ص ۸۳) و سخن خود را مستند به عبارات بابا طاهر عریان کرده است:
العلم دلیل المعرفة تدل علیها فإذا جاء المعرفة سقط رویة العلم و بقي حرکات العلم بالمعرفة - و الخروج من العلم جهل و اثبات مع العلم ضعف و المعرفة بالعلم توحید
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ جانا ] ای جان، جان من، عزیز من
[ حدیث ] سخن
[ مطرب ] به طرب آورنده، نوازنده،"مطرب" به کسب می گویند که شنونده را با نواختن ساز یا با خواندن آواز به طرب و وجد می آورد
[ می ] آنچه که مایه ی مستی آدمی است
[ دهر ] روزگار، زمانه
[ حکمت ] علم، دانش، فلسفه
[ به حکمت ] بوسیله ی حکمت
[ معما ] آن چیزی که پوشیده باشد، آن چیزی که در پرده راز پیچیده باشد و فهم آن نیاز به تلاش فراوان باشد
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
در کنسرت، اعضای گروه ارکست هر کدام سازی دارند و هر سازی نوایی دارد؛ اما همه ی ساز ها و نواها در خدمت هم قرار دارند. غزل های حافظ حقیقتاً چنین تمثیلی دارد و مانند گروه ارکست است. هر بیتی ساز خودش را می زند و به موضوع خاصی اشاره دارد؛ اما در مجموع، ابیات در پی آن هستند که یک حس غریبی از معنا و معنویت در آدمیت پدید بیاورند و یک چراغ معرفتی را پیش پای آدمی روشن کنند. مانند این دو بیت حافظ که با دیگر ابیات هیچ ارتباطی ندارد و البته ابیات دیگر هم اینطور بودند و با هم چندان ارتباط و انسجامی نداشتند.
حافظ می گوید: عزیز من بیا و نصیحت گوش کن چون جوانان سعادتمند و خوشبخت، نصیحت و پند پیران دانا را از جان خویش، عزیز تر می دانند. و این نصیحتی که من می خواهم به تو بگویم، از یک پیر دانا است و تو هم که جوان سعادتمندی هستی، پس بیا آویزه ی گوشت کن!
آن پیر دانا حدیث از مطرب و می می گفت؛ یعنی تمام سخن تو باید از مطرب و می باشد. تمام فکر و ذهن تو باید در مورد مطرب و می باشد. جزء به مطرب و می به چیز دیگری فکر نکن؛ یعنی از چیزی حرف بزن و سخن بگوی که مطرب تو باشد؛ یعنی مایه ی طَرب و وجد و سرور تو باشد و روح تو را به اهتزاز در بیاورد. و همینطور از چیزی حرف بزن که مثال می را داشته باشد و مایه ی مستی و سرمستی باشد، وگرنه این علوم ظاهری مثل فلسفه به شما سرور و ابتهاجی نمی بخشند. این علوم خشک اند و خود طراوتی ندارند، پس چگونه می توانند طراوت بخش تو باشند؟ تو با فهم راز های جهان و کائنات راه به جایی نمی بری و دلشاد نمی شوی.
بگذریم از اینکه راز های جهان هم معما است و این معما با حکمت و دانش هرگز روشن نمی شود و راه حل آن این علوم رسمی نیست. از طریق عقل و فلسفه مسائل ماوراءالطبیعة را انسان نمی تواند درک کند.
دانستن راز های دهر روزگار جزء با جام باده؛ یعنی همنشینی با اولیای خدا که مثل جام باده می مانند امکان پذیر نیست. و به همین خاطر حافظ می گفت:
بدین شکرانه میبوسم لبِ جام
که کرد آگه ز رازِ روزگارم
که می شود از راز دهر و روزگار آگاه شد؛ ولی نه با حکمت و بلکه با جام باده امکان پذیر است.
پس یک ولی خدا می تواند مطرب آدمی باشد و کلام و سخن او می تواند مثل می باشد. و حالا که اینطور است «پس حدیث از مطرب و می گوی و راز دهر کمتر جوی که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را» یعنی آن پیر دانا که هر چه داشت از پیر خودش داشت و دانسته بود گذر از مراحل بدون پیر راه امکان ندارد و این پیر است که آدمی طرب آور و سرمست می کند و لذا تمام نصیحتش به من این بود و می گفت: «حدیث از مطرب و می گو» اگر حرف می خواهید بزنید از مطرب و می بگویید و از اولیای خدا و کلام آنها بگویید و «و راز دهر کمتر جو» آنقدر جویای راز ها و اسرار روزگار نباش که حوادث چرا پدید آمدند؟ «که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را» به این مسائل حتی با فلسفه و حکمت نمی توان پی بُرد؛ یعنی این عمر عزیز خود را در طلب فهم راز های دهر و روزگار ضایع نکن چون بسیار که از تو هوشمندتراند و سعی بسیار کردند؛ اما هیچ کدام نتوانستند معمای عالم را بگشایند، مگر کسانی که در سایه ی پیر، تسلیم محض او بودند و هرگز در برابر او چون و چرا نکردند. همانطور که در رساله ی قشیریه آمده است:
قالوا مَن قال لأستاذه لم لا یفلح ابدا
گفته اند که هر کس به استاد بگوید چرا؟ هرگز رستگار نخواهد شد و بلکه باید سَر و پا تسلیم استاد باشد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
💠 طـــــرح خـــــاتـــــم بـــــرای آقـــــای
#عـــــلــــیتــــهـــرانــچـــی👌
🔻برای طراحی بنر، پوستر ، آرم، تایپوگرافی اسم و... می توانید با ما ارتباط برقرار کنید:
@henduneir