eitaa logo
نسخه اهل بیت زیر نظر استاد قربانپور🌾🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
190 عکس
186 ویدیو
51 فایل
طب اسلامی به همراه بیان نکات مهم سبک زندگی اسلامی #استاد_قربانپور با انتشار مطالب سلامتی رو به دوستانتون هدیه کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از الگوی پیشرفت اسلامی
⚡️نشست تخصصی نظریه فقهی کرسی در شهر کرج برگزار شد. ❓اخبار تکمیلی نشست به زودی منتشر می شود... https://eitaa.com/olgou4
مزاج شناسی (روایت اکوان سته) استاد قربانپور_۲۰۲۴_۱۰_۲۲_۲۳_۰۹_۱۱_۱۸۹.wav
60.09M
🔻رازهای خلقت موجودات 🔹انسان چگونه می بیند؟ 🔹انسان چگونه می اندیشد؟ 🔹انسان چگونه می خورد و می نوشد؟ 🔹انسان چگونه حرکت می کند؟ .... 🔰مرکز تحقیقات و پژوهش تپطا 🎤استاد قربانپور https://eitaa.com/nosgheahlebit
🔹 نظام تعادل اخلاط در بدن ۱🔹 🔸🔸🔸 ✅ بر گرفته از روایات باید گفت ؛ تاثیر هر خلط در هر عضوی , متفاوت از عضو دیگر است. ولی یک دسته بندی کلی تر دارد، که به ما در تشخیص و درمان بیماریها ی بسیار کمک می کند. 👈تقسیم بندی جایگاه طبایع در بدن ❇️ سر و گردن؛ در تسخیر دم است، ❇️ صدر؛ که منطقه قفسه سینه را در بر می گیرد, شامل قلب و ریه در تسخیر بلغم و ریح است. ❇️ ریح؛ (در آینده بحث مفصلی در رابطه با ریح ارایه خواهد شد.) ❇️ شراسیف؛ که قسمتهای کناری بطن انسان را شامل می شود(اطراف دنده ها) که در تسخیر صفرا است، ❇️ اسفل بطن؛ که منطقه زیر ناف تا انتهای بدن را شامل می شود, که در تسخیر سوداست. ✍ در واقع وقتی ما از تعادل طبع و اخلاط در بدن صحبت می کنیم, یعنی باید اخلاط بدین شکل در اقلیم خود حکمرانی کنند, ✍ این نشانه ی تعادل روح و نفس در بدن است.(توضیحات روح و نفس به شکل مبسوط بحث خواهد شد) 📚مرکز تحقیق و پژوهش طب اسلامی تپطا ✍استاد قربانپور https://eitaa.com/nosgheahlebit
17.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻طبیعت شناسی 🔹مواد غذایی بر اساس طبیعت خود بر ما اثر می گذارند. اگر فردی بتواند تنوع غذایی متنوع همراه با گرمی ، سردی ، خشکی و تری داشته باشد و همچنین عوامل بیرونی را کنترل کند می تواند طبع معتدل داشته باشد. این نگاه که باید فقط گرمی خورد باعث اختلال در تولید اخلاط و سوء مزاج شود‌. 👈ما با آگاهی می توانیم سلامت زندگی کنیم. 🔰مرکز تحقیقات و پژوهش تپطا 🎥استاد قربانپور https://eitaa.com/nosgheahlebit
22.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻اخلاقیات و رفتارها تابعی از طبع انسان است. 👈طبیعت هر فرد عادات و اخلاق و افکار او را متاثر می کند. بدون توجه به طبع هر فرد امکان تغییر و تربیت بسیار دشوار و شاید غیر ممکن باشد. پس توجه به طبیعت هر فرد می تواند ما را در شناخت و تغییر آن فرد یاری کند 🔰مرکز تحقیقات و پژوهش تپطا 🎥استاد قربانپور https://eitaa.com/nosgheahlebit
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بررسی علل بیماریها 🔹بی شک بدون درک علت بیماریها ادعای درمان آن حرف گزافی است. ناتوانی در درمان بیماریها ریشه در شناخت علت بیماریها دارد. بررسی دقیق عوامل بیماریها چشم اندازهای جدیدی پیرامون درمان بیماریها خواهد داشت.. 🔰مرکز تحقیقات و پژوهش تپطا 🍴🎧استاد قربانپور https://eitaa.com/nosgheahlebit
🧕 زنی که مردان را وادار به توبه کرد ✅عده‌اى از اصحاب...از اسحاق بن عمار از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود: در زمان بنى اسرائيل ، 🤴سلطانى بود كه اكثر كارهاى خود را با قاضى در ميان ميگذاشت، روزى به قاضى گفت:ميخواهم كسى را به من معرفى كنى كه ماموريت مهمى به او بدهم. قاضى برادر خود را كه از هر جهت مرد صحيح و درستى بود و همسرش از فرزندان انبياء بود را معرفی کرد، و به پادشاه گفت: من امين‌تر از برادر خود كسى را نمى‌بينم . 🤴سلطان برادر قاضى را احضار كرد و آن ماموريت را باو پيشنهاد نمود، ولى او گفت: از اينكه همسر محترم خود را تنها بگذارم ناراحتم ، 🧔‍♂قاضى اصرار نمود، و سوگند ياد كرد كه از همسرش مراقبت نمايد، تا در نتيجه ناچار شد، و ماموريت را پذيرفت.و به قاضى گفت: برادر ،همسرم از تمام متعلقاتی که دارم، برایم عزیزتر است، ✅انتظار دارم ،در غياب من كمال مراقبت را از او نموده و همه نياز های او را تامين نمائى. 🧔‍♂ قاضى گفت: خيالت راحت باشد. مرد رهسپار ماموریت شد، ولى همسرش با آن مسافرت موافق نبود. پس از حركت او قاضى مرتب خود شخصا مى‌آمد و احتياجات زن را تأمين مي نمود. تدريجا غريزه جنسى او تحريك شد ،تا بالاخره خواسته خود را به آن زن پيشنهاد كرد، 🧕 زن با كمال استقامت خواسته او را رد كرد.قاضى گفت: بخدا سوگند اگر حاضر نشوى من به پادشاه ميگويم ,همسر برادر من زنا كرده و تو را متهم خواهم ساخت. 🧕زن گفت :هر چه مي خواهى بكن، محال است من تو را در اين امر شنيع، اجابت نمايم. 🧔‍♂قاضى نزد شاه رفت و گفت: همسر برادرم زنا كرده و پيش من ثابت شده است. 🤴سلطان گفت: حال كه چنين شده تو خود حد زنا را اجراء كن. 🧔‍♂قاضى مجددا برگشت نزد زن و گفت: سلطان به من دستور داده كه تو را سنگسار كنم.اكنون اگر مرا اجابت كنى راه نجات هست و گر نه سنگسار خواهى شد. 🧕 زن گفت:اصلا ممكن نيست.هر چه مي خواهى انجام بده ، 🧔‍♂قاضى بدبخت زن را براى اجراء حد بيرون برد، و دستور داد، مردم زن بیچاره را در گودالى سنگسارش كردند ،و بحسب ظاهر ديدند كار زن تمام شد و زن مرد لذا مردم مراجعت نمودند، ولى مختصر رمقى در زن مانده بود ،شب فرا رسيد، هوا تاريك شد، 🧕 زن با زحمت زياد خود را حركت داد و بالاخره توانست از گودال بيرون آيد، با كمال ضعف و ناتوانى حركت كرد تا از شهر خارج شد ،و خود را به صومعه‌اى که در آنجا بود رسانيد، و باقيمانده شب را بر در صومعه خوابيد، صبح كه راهب در را باز كرد زنى را در بر صومعه خود ديد، از آن زن پرسش نمود. 🧕زن قصه و داستان خود را شرح داد، راهب دلش به حال زن سوخت و با محبت و مهربانى زن را به صومعه برد. راهب تنها پسر كوچكى داشت که با او زندگی میکرد. راهب جراحات زن را معالجه کرد، تا زن سالمتی خود را بدست آورد، و راهب كودك يگانه خود را بزن سپرد تا تربيتش كند. راهب كارگزارى داشت كه كارهاى او را انجام مي داد،در همان روزها كه آن زن در منزل راهب بود و كودك را سرپرستى مي كرد و بعبادت مشغول بود، آن كارگزار علاقه شديدى به زن پيدا كرد ،و درخواست نامشروع خود را به او پيشنهاد نمود ، 🧕زن با ايمان در مقابل اصرار او استقامت بيشترى نشان داد،كارگزار زن را تهديد كرد كه اگر اجابت نكنى تو را بكشتن خواهم داد. 🧕زن گفت :هر چه مي خواهى بكن, اجابت تو محال است. كارگزار نقشه شوم خود را از راه كودك شروع كرد.طفل بي گناه را گرفت و با فشار به حلقوم نازك او، كودك را كشت و فورا آمد نزد راهب، و گفت:اين زن بدكاره را آورده‌اى و با آن همه محبت كه به او نمودى، به جاى تقدير از شما، طفلى كه در دستش امانت سپرده بودی را كشت. راهب نزد زن آمد و گفت :اين چه كارى است كه كرده‌اى‌؟ 🧕زن حقيقت مطلب را گفت، راهب پس از روشن شدن حقيقت بزن گفت:حرف تو حق است ولى دیگر نمی توانی در اين جا بمانى ، اين مبلغ بيست درهم را بگير و توشه راه خود ساز و از اينجا برو ،خدا نگهبان تو باشد. 🧕زن شبانه حركت كرد و صبح آن شب به دهكده‌اى رسيد، اتفاقا در آن قريه با حادثه‌اى مواجه شد، ديد كسى را بر چوبه دار زده‌اند ولى هنوز نمرده است، از علت مطلب جويا شد گفتند: اين شخص مبلغ بيست درهم قرض دارد ,و رسم ما اين است كه اگر كسى اين مبلغ بدهكار باشد, او را بر چوبه دار ميزنيم تا مبلغ را به طلبكار خود بپردازد ,و گر نه بايد كشته شود. 🧕زن با كمال سخاوت، آن بيست درهم خود را كه جز آن چيزى نداشت، به طلبكار داد و در نتيجه محكوم را از مرگ نجات داده و از چوبه دار پائين آوردند، شخص محكوم آمد نزد زن و گفت: بزرگترين منت را بر من نهادی و مرا از مرگ نجات دادى، اكنون من بنده وار در خدمت تو هستم و از تو جدا نخواهم شد. ✅به همراه زن حركت كرد تا كنار دريا رسيدند ، گروهى کنار دریا نزدیک کشتی هایی گرد هم آمدند ، به زن گفت: تو اينجا بنشين تا من نزد اين گروه بروم ,تا کاری انجام داده ،مزدی بگیرم و غذایی فراهم کنم، ادامه دارد👇
✅آن مرد نزد آن جماعت آمد و سؤال كرد، در داخل كشتى شما چه هست‌؟ پاسخ دادند، مال التجاره و جواهرات و عنبر ، ما مسافر نمی بریم ،فقط خود با آن سفر می کنیم مرد گفت: ارزش اين مال التجاره شما چقدر است‌؟گفتند:خيلى زياد كه نمي شود اندازه‌اى برايش بیان کرد مرد گفت:من چيزى دارم كه ارزش او از تمام اين اموال بيشتر است، گفتند: چيست‌؟گفت كنيزى كه نظير آن را هرگز نديده‌ايد. جماعت خواستار خريدارى او شدند. مرد گفت: با يك شرط‍‌ حاضرم ، اينكه يكى از شما برود و او را ببيند،و بدون آگاهى و اطلاع كنيز معامله انجام شود ،و پس از اينكه پول را پرداختيد و من رفتم ،برويد و كنيز را بياوريد. آن گروه پذيرفتند و كسى را فرستادند بطرف كنيز ,اين شخص رفت و پس از برگشت گفتار مرد را تصديق كرد و گفت: مانند اين كنيز نديده‌ام ! بالاخره معامله را به مبلغ ده هزار درهم خاتمه داده، و مرد رفت. پس از مدتى آن جماعت نزد زن آمده و گفتند حركت كن و سوار كشتى شو. 🧕زن گفت: چرا و به چه مناسبت‌؟ گفتند: ما تو را از اربابت خريده‌ايم.زن گفت آن مرد مالك من نيست و اصلا من كنيز نيستم. گفتند: همين كه گفتيم حركت كن و يا به اجبار تو را خواهيم برد . به ناچار همراه آنها حركت كرد كنار ساحل كه رسيدند ،هيچ يك از آنها به ديگرى اطمينان نداشتند ،براى اينكه زن در دسترس هيچ يك نباشد ،زن را در آن كشتى مال التجاره سوار كردند و همه آنها كشتى دیگری سوار شده و حركت كردند، ناگهان بفرمان الهى، دريا طوفانى شد و تمام اين جماعت با كشتى خود غرق شدند ، ولى كشتى مال التجاره كه زن هم در داخل آن بود نجات يافته و به ساحل رسيد، 🧕 زن خود در آن جزيره مشغول گردش شد، چه جزيره مطبوعى ،آب و هواى خوب و ميوه‌هاى گوناگون، 🧕 زن بخود گفت: همين جا مى‌مانم و از اين آب و ميوه‌ها ميخورم و در اين جزيره به عبادت پروردگار مي پردازم. در همين حال خداوند متعال بيكى از انبياء بنى اسرائيل وحى نمود، كه بآن پادشاه اعلام نمايد.در فلان جزيره بنده عزيز و موجود شريفى هست. لازم است تو و همه اهل مملكت نزد او برويد و اعتراف و اقرار به گناهان خود نموده و از او خواستار بخشش گناه خود شويد ،كه اگر او عذر شما را پذيرفته ،و از شما صرف نظر كرد ،من هم شما را مي بخشم و مى‌آمرزم. ✅بدنبال اين دستور، شخص شاه و مردم آن مملكت روانه آن جزيره شدند ،و ديدند فقط‍‌ يك زن در آنجا هست، ابتداء سلطان جلو رفت و دست قاضى را گرفته بآن زن گفت:اين قاضى به من گفت: كه همسر برادرش زنا كرده من هم از جهت اطمينانى كه به اين قاضى داشتم، دستور سنگسار نمودن زن را صادر كردم، ولى چون شاهدى در اين موضوع نياورده بود ،فقط‍‌ از لحاظ‍‌ حسن ظن كه به او داشتم اين دستور را دادم، از اين نظر مي ترسم عمل ناروائى را انجام داده باشم، دوست دارم از اين لغزش من صرف نظر نمائى. 🧕زن گفت :خداوند تو را بيامرزد بنشين.پس از سلطان، شوهر اين زن پيش آمد، ولى همسر خود را نمي شناخت و نميدانست كه اين زن همان همسر خود او است. اظهار داشت من همسر با تقوایی داشتم، من به مسافرتى كه همسرم مايل نبود رفتم، برادر خود را كه قاضى شهر بود را براى سرپرستى او گماردم، و سفارشات لازمه را به برادر خود نمودم، ولى پس از مراجعت قاضى گفت: همسرت زنا كرده بود, من هم او را سنگسار نمودم ,مي ترسم در حق همسرم كوتاهى نموده باشم, مرا ببخش. 🧕زن گفت :خداوند تو را بيامرزد بنشين, و او را در كنار سلطان قرار داد. سپس قاضى آمد و شرح حال خود را بيان كرد و گفت:اين برادر من همسر خوبى داشت و هنگام مسافرت او را به من سپرد ،و من شيفته او شده و او را دعوت به زنا كردم، ولى آن زن با ايمان شديداً امتناع نمود، من او را نزد سلطان متهم به زنا كردم، از سلطان دستور سنگسارش را گرفته ،و او را سنگسار كردم ،و چون من دروغ گفته و بر آن زن تهمت زدم ،گناه مرا ببخش 🧕 زن گفت: خداوند تو را بيامرزد, و زن رو كرد به شوهرش و گفت: بشنو اين حرفها را. پس از اينها راهب آمد و داستان خود را شرح داد و گفت: چون آن زن را شبانه بيرون كردم ,ميترسم درنده‌اى او را خورده باشد، مرا ببخش. 🧕 زن گفت :خداوند تو را هم بيامرزد بنشين.سپس آن مرد كارگزار راهب آمد داستان خود را گفت, 🧕 زن گفت :خدا تو را هم بيامرزد ،و به راهب گفت :بشنو حرف اين مردى كه بر چوبه دار بود و سرگذشت خويش را كه گفت ،زن گفت: خدا تو را نيامرزد (لا غفر اللّٰه لك). ✅پس از اين قضايا زن رو كرد به شوهر خويش و گفت: من همسر تو هستم و تمام اين داستانها كه شنيدى مربوط‍‌ به من بود، من ديگر نيازى به همسر ندارم.و دوست دارم كه تو اين كشتى مال التجاره ،با آنچه محتواى آن است را بردارى و بروى ،و مرا آزاد كنى ،كه در اين جزيره خداى خويش را عبادت نمايم . شوهر هم چنين كرد و آن كشتى را تصاحب نموده، و زن را به حال خود گذاشت و سلطان و مردم به شهر خود بازگشتند،
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ جنایات یهود بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. ولی آنها با تحریف تاریخ خود را تطهیر کرده‌اند ‌ امروز هم آنها با نسل کشی در غزه و لبنان می توانند دوباره بعد از گذشت زمانی افکار عمومی را باز سازی کنند. 🔰مرکز تحقیقات و پژوهش تپطا ✍استاد قربانپور https://eitaa.com/naghdemashhorat
میز گفتگو در پرسشکده ی طب و تمدن موضوع؛ نقد و بررسی خلط دم از منظر اسلام مجری کارشناس:استاد قربانپور کارشناس: استاد حسین رضاپور 👌فعالان حوزه سلامت طب اسلامی، سنتی و شیمیایی برای استفاده از این گفتگو می توانند سوابق خود را به آیدی زیر ارسال و لینک گروه را دریافت کنند. @Naderiamin شایان ذکر است محتوای این گفتگو در کانال پرسشکده ی طب و تمدن بارگزاری می شود. لینک پرسشکده طب و تمدن👇👇 https://eitaa.com/goftgokon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت مردهای قدیم و جدید تغذیه نامناسب عامل تغییر خوی مردانه شده است. زنان در باشگاه میل و‌کباده می زنند و مردان در باشگاه به دنبال رقص و پایکوبی هستند. جهان با تغذیه نامناسب زیر و رو شده است. https://eitaa.com/nosgheahlebit
دوستان خواهش می کنم این بنر رو به دوستان خود هم معرفی کنید تا از کلاس این استفاده کنند ‌ محل برگزاری تهران خ خاوران خ شیرازی -نوروز جم مسجد چهارده معصوم👇 دوستان خواهش می کنم این بنر رو به دوستان خود هم معرفی کنید تا از کلاس استفاده کنند ‌ محل برگزاری تهران خ خاوران خ شیرازی -نوروز جم مسجد چهارده معصوم https://eitaa.com/nosgheahlebit