eitaa logo
انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی
62 دنبال‌کننده
91 عکس
14 ویدیو
3 فایل
انجمن نوجوانان سیب نارنجی ارتباط با مدیر کانال @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
بخونید یه بهارانه‌ی زیبا و تازه از کوثرسادات جعفری از بچه‌های خوب انجمن نوجوانان سیب نارنجی. کلاس هفتم. بهار اومد همین حالا به خونه‌ی کوچیک ما صورتی و زرد و سفید سبز و آبی سفره‌ی عید رنگین‌کمون همراه گل شعر می‌خونه بازم بلبل چونکه زمستون رفته باز بهار خانم اومده با ناز کوثر سادات جعفری @novjavane
اتاق محبوب من 😍 به سمت اتاق محبوبم حرکت می‌کنم. در زرد رنگش را باز و چراغ‌هایش را روشن می‌کنم. از راهرو شیشه‌ایش رد می‌شوم، از پله‌های دایره‌ایش می‌گذرم.صندلی را کنار می‌زنم و پشت میز می‌نشینم.این‌جا اتاق فکر من است؛ اما همه به خاطر عجیب بودنش آن را ترسناک می خوانند. من پشت میز این اتاق می‌‌نشینم، چای می‌نوشم و به کارهای گذشته، آینده و حالایم فکر می‌کنم. بعد هم برای ورزش مغز کمی با روبیک‌های ایستاده‌ام که تا به حال کسی جز خودم آن‌ها را حل نکرده است بازی می‌کنم. در پایان نتیجه‌ی روزم را همراه با تاریخ در دفترم ثبت می‌کنم.این‌طوری به راحتی می‌توانم فردایم را مفیدتر از امروزم بسازم. به شما هم پیشنهاد می‌کنم اگر اتاقی مثل من ندارید، در اتاق خود یا جایی ساکت است این اتاقک را بسازید. راستی اسم اتاقم را نگفتم اسمش(اتاق درون من)است. زهرا دوست فاطمه کلاس هفتم ۲۵ اسفند ۲ انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی @sibenovjavan
چهارده نکته کلیدی نویسندگی استیفن کینگ ۱. بیش از هرچیز زیاد بخوان و زیاد بنویس. ۲. همه‌ی داستان‌ها سه بخش دارند: روایت (داستان را از نقطه‌ی A به نقطه‌ی ‏B می‌برد.) توصیف (احساسات را برای خواننده روشن می‌کند.) دیالوگ (به شخصیت‌ها از طریق گفتارشان زندگی می‌بخشد.) ۳. همیشه ابتدا موقعیت تشریح می‌شود و بعد شخصیت‌ها‌ وارد می‌شوند که همیشه در آغاز بدون ویژگی خاص هستند. ۴. چه داستان یک صفحه‌ باشد یا یک سه‌گانه‌ی حماسی، کار همیشه با وقت گذاشتن و نوشتن کلمات انجام می‌شود. ۵.جالب‌ترین موقعیت‌ها را با این سوال پیدا کنید: چه می‌شد اگر ....؟ ۶. بهترین داستان‌ها همیشه درباره‌ی آدم‌ها هستند، نه رویدادها. ۷. فعل‌های مفعول برای قهرمان داستان، یعنی او کنش‌پذیر است! از افعال مفعول حذر کنید. ۸. حرف زدن با جملات زشت یا زیبا شاخص شخصیت است. ۹. توصیف‌ها در تخیل نویسنده شروع می شوند اما باید در تخیل خواننده تمام شوند. ۱۰. «قید»ها تابلوهای راهنمای جاده‌ی جهنم هستند! ۱۱. هرگز برای برجسته‌کردن یک نکته به مخاطب باج ندهید! ۱۲. برای خود میزان نوشتن روزانه تعیین کنید. ۱۳. همیشه موقع نوشتن مخاطب ایده‌آل را کنار خود مجسم کنید. ۱۴. اگر حین نوشتن شادید شما یک نویسنده‌ی‌ واقعی هستید! @novjavane
زاغ زباله 🐦‍⬛🐦‍⬛🐦‍⬛ زاغک عاشق وسایل براق بود و هر چیز براقی را که می‌دید، برای خودش بر می‌داشت مثلاً یک بار که توی یک خانه سرک می‌کشید، یک چنگال بسیار براق را روی یک میز دید و آن را با ناخن‌های تیزش گرفت و توی لانه‌اش گذاشت. شب اشتباهی روی آن چنگال خوابید. چنگال توی پرهایش گیر کرد. فردای آن روز که از خواب بیدار شد و رفت تا یک وسیله‌ی براق دیگر پیدا کند، یک‌دفعه صدایی شنید‌. سنجابک بود و داشت دنبال فندقش می‌گشت. سنجابک با تعجب به زاغک نگاه می‌کرد. زاغک گفت: چی شده چرا این جوری نگام می کنی؟ سنجابک گفت: یک چنگال به پرهات چسبیده. زاغک با تعجب گفت: به پرهام؟ سنجابک با مسخره گفت: آره خیلی هم بهت میاد و خوشگل شدی!.😏 زاغک هم آن حرف را جدی گرفت و از آن به بعد هر چیزی که دم دستش بود یا پیدا می‌کرد به خودش وصل می‌کرد. پرهای زاغک پر از آشغال و وسائل مختلف شده بود. وسایلی مثل پلاستیک، گیره، انبر دندان‌پزشکی و حتی خوراکی‌های براقی مثل آبنات. اگر روزی زاغی را دیدید که لابه‌لای پرهایش زباله چسبیده بود، بدانید که زاغک داستان ما را دیده‌اید. زهرا مرادی کلاس هشتم. نویسندگان نوجوان @novjavane
صدای تماس شمشیر با استخوان سر که بلند شد، صدای بلند گریه‌ی تک‌تک آجرهای مسجد کوفه تا آسمان‌ها بالا رفت. مرغابی‌های خانه‌ی حضرت دختر بال‌هایشان را محکم به هم کوبیدند. شاخه‌های نخل‌ها, آرام آرام به سمت زمین خم شدند. آب چاه‌های نخلستان اطراف کوفه موج برداشتند و گریان گریان سرشان را به دیواره‌های چاه کوبیدند و صدای فزت و رب الکعبه همه جای کوفه پیچید. حسن و حسین بازوان پرتوان امیرالمومنین را که حالا دیگر جانی در بدن نداشت، گرفتند و عباس با اشک‌های غلتان بر روی گونه، به فکر آرام کردن بچه‌هایی بود که از آن روز می‌آمدند تا با کاسه شیری، دانه خرمایی یا حتی لبخندی و احوال‌پرسی ساده‌ای پاسخ‌گوی مهربانی‌های همیشگی علی باشند. آسمان سیاه‌تر از همیشه می‌رفت تا مهتابش را به خاک هدیه کند و زمین بی‌تاب و بی‌قرار برخود می‌لرزید که قرار است تن اسطوره‌ای‌ترین پهلوان هزاره‌ها را در آغوش بگیرد. آن‌سوتر اما در فراز آسمان‌ها، در ملکوت اعلی، محمد و زهرا ایستاده بودند تا به پیشواز مهربان‌ترین و عادل‌ترین مرد تاریخ بروند. کسی که دوست کودکان بود و پشتیبان بزرگسالان و دین با وجود او رنگ و بوی دیگری داشت‌، علت چرخش آسمان‌ها و زمین بود و دلیل نور آفتاب و روشنایی مهتاب و امامت از نسل او امتداد داشت و شجاعت با او معنا می‌یافت... علی می‌رفت که .... بابای مهربانم آقا! علی کجایی؟ پشت در ایستادم بابا بگو می‌آیی ... معصومه مرادی انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی @novjavane
پروین اعتصامی شاعر سرشناس ایرانی‌ است. از او همچنین با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایرانی» یاد می‌کنند. از پروین اعتصامی یک دیوان اشعار چاپ و منتشر شده است. عمده‌ی شهرت او به دلیل استفاده از سبک شعر «مناظره» در اشعارش است. در ادامه قسمتی از زندگی‌نامه و نمونه‌ای شعرهای پروین اعتصامی را بخوانید https://eitaa.com/novjavane
پروین اعتصامی شاعر سرشناس ایرانی‌ است. از او همچنین با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایرانی» یاد می‌کنند. از پروین اعتصامی یک دیوان اشعار چاپ و منتشر شده است. عمده‌ی شهرت او به دلیل استفاده از سبک شعر «مناظره» در اشعارش است. در ادامه قسمتی از زندگی‌نامه و نمونه‌ای شعرهای پروین اعتصامی را بخوانید 🥰🍭🍎 ⚘️زندگینامه پروین اعتصامی⚘️ پروین اعتصامی (Parvin E'tesami)، با نام اصلی رخشنده اعتصامی، در تاریخ 25 اسفند 1285 در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر او، یوسف اعتصامی آشتیانی، علاقه‌ی زیادی به فرهنگ و ادبیات داشت و در آن زمان در انتشار ماهنامه‌ی ادبی «بهار» همکاری می‌کرد. در سال 1288، پدر پروین اعتصامی نماینده‌ی مردم تبریز در مجلس شد و به همین دلیل، زمانی که پروین تنها 6 سال داشت، با خانواده‌اش از تبریز به تهران آمدند. او آخرین فرزند خانواده بود و سه برادر بزرگ‌تر از خود داشت. تحصیلات اولیه‌ی پروین اعتصامی در خانه و زیر نظر پدر شکل گرفت. سپس او به مدرسه‌ی آمریکایی در تهران رفت و به عنوان شاگرد ممتاز، تحصیلاتش را در همین مدرسه به پایان رسانید. پروین اعتصامی سرودن شعر را از 7سالگی آغاز کرد و در دوران نوجوانی، اشعار او به اوج پختگی و زیبایی رسیدند. در تمام این دوران، پدرش همراه و یاور او بود و نهایت تلاش خود را برای شکوفایی دخترش در شعر و ادبیات می‌کرد. جایگاه پدر، به عنوان فعال سیاسی و فرهنگی، زمینه را برای آشنایی پروین اعتصامی با سایر شعرا و چهره‌های شاخص آن زمان فراهم می‌کرد. از جمله می‌توان به ارتباط با اشخاص بزرگی همچون علی اکبر دهخدا، ملک‌الشعرای بهار و عباس اقبال آشتیانی اشاره کرد که پروین را به سرودن اشعار بیشتر تشویق می‌کردند و به او انگیزه می‌دادند. در سال 1313 پروین اعتصامی با یکی از افسران شهربانی وقت ازدواج کرد و همراه او به کرمانشاه رفت، اما روحیه‌ی لطیف و شاعرانه‌ی او تضاد زیادی با چهارچوب‌های فکری و نظامی همسرش داشت و این ازدواج چند ماه بیشتر دوام نیاورد. این جدایی، تا حدودی پروین اعتصامی را به انزوا برد. هر چند در همین دوران بود که او توانست نخستین دیوان اشعارش را منتشر کند و به عنوان کتابدار در دانشسرای عالی مشغول به کار شود. انزوای پروین اعتصامی با مرگ پدرش در سال 1316 اوج گرفت و او ارتباط خود را با طیف وسیعی از اطرافیان محدود کرد. سرانجام در سال 1320 پروین اعتصامی در حالی که تنها 34 سال داشت و خود را برای چاپ دوم دیوان اشعارش آماده می‌کرد، به بیماری حصبه مبتلا شد و در 15 فروردین‌ماه همان سال چشم از جهان فروبست. او را در آرامگاه خانوادگی‌شان در حرم حضرت معصومه در قم به خاک سپرده‌اند. 📘دیوان اشعار پروین اعتصامی📘 از پروین اعتصامی تنها یک دیوان اشعار منتشر شده‌ است. او در دیوان اشعار خود به مضامینی همچون ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی، و حمایت از محرومان و ستمدیدگان اشاره می‌کند. تأکید بیشتر پروین اعتصامی در اشعارش بر «مناظره» است. تا جایی که بیش از 70 عنوان از اشعار او در این قالب سروده شده‌اند و می‌توان نوعی مناظره و پرسش و پاسخ را در آن‌ها دید. نخستین چاپ دیوان اشعار پروین اعتصامی در سال 1314 اتفاق افتاد. این کتاب را چاپخانه‌ی مجلس شورای ملی منتشر کرد و ملک‌الشعرای بهار مقدمه‌ای بر آن نوشت. https://eitaa.com/novjavane