مَلجَــــــا
🕊🌿
Γ🌿°
آنان
همہ از
تبار باران بودند
رفتنــد
ولے ادامہ دارند
هنــوز ...
#صبحتون_منور_به_لبخند_شهدا
#شہیدمحمدمهدیلطفینیاسر✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا علے بن موسے الرضا...♥️
التماس دعا...✋🏻😭
•° @omidgah •°
#هـرآیـہیـڪدرس🍃
° وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ
و تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن
ᴏᵐᶦᵈᵍᵃʰ
مَلجَــــــا
•~معـرفے شهیـد•~
شهیـد روح الله قربانی
✨جـزء شهـداے مدافع حرم ✨
🌴ولادت⇦۱ خرداد سـال۱۳۶۸🌿
🌴محـل ولادت⇦تهران ، دولاب 🌿
🌴شهـادت⇦۱۴ آبان سال ۱۳۹۴ 🌿
🌴محـل شهـادت⇦ سوریه_ دمشق_حلب🌿
🌴نحـوه شهـادت⇦خودروی او و دوستش قدیر در نزدیکی حلب مورد اصابت موشک قرار گرفت و این دو همرزم و مدافع حرم، به درجه ی عظیم شهادت نائل شدند🥀🕊
@omidgah
#معرفےکتاب
•|گلستانیازدهم|•🕊
"گلستان یازدهم" یک عاشقانه آرام در دل جنگ است. خاطرات زهرا پناهی روا، همسر علی چیتسازیان از سرداران شهید استان همدان است.🌿
پناهی روا از جمله همسران شهیدی است که فرزندش پس از شهادت همسر، متولد میشود
✨برشےازڪتاب⇩
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلاً خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دیماه ۱۳۶۶ بود. وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. آن روزها خانۀ مادرشوهرم پُر از مهمان بود و دوروبَرمان شلوغ. مادر هم آنجا بود. تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد: «بچۀ شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد.»
#شهید_علی_چیت_سازیان
ᴏᵐᶦᵈᵍᵃʰ
🍃|🕊
🌿همسر شهید حاج محمد ابراهیم همت می گوید: «ابراهیم بعد از چند ماه عملیات به خانه آمد. سر تا پا خاکی بود و چشم هایش سرخ شده بود.
🌿 به محض اینکه آمد، وضو گرفت و رفت که نماز بخواند. به او گفتم: حاجی لااقل یک خستگی دَر کُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ایستاد و در حالی که آستین هایش را پایین می زد، به من گفت: من باعجله آمدم که نماز اول وقتم از دست نرود.
🌿 این قدر ابراهیم خسته بود که احساس می کردم، هر لحظه ممکن است موقع نماز از حال برود».
❓تا حالا چند بار شده برای نماز اول وقت انقدر حساس باشیم؟!
🌷خاطره ای از همسر شهید
#شہیدهمٺ
~| @omidgah |~
مَلجَــــــا
🕊°•
+گفتم:
عاشقی را از که آموختی؟!
-گفت :
از آن شهید گمنامی که
معشوق را حتی به قیمتِ
از دست دادن هویتش،
خریدار بود! ' :)
-آشِقٰـانِهـ زِیستَن بِهـ سَبـکِ شُهّـدا] 🌿
@omidgah
مَلجَــــــا
•°🌱
هرڪہصبحشباسلامےبرحسیـن
آغازشد
حقبگوید↯
خوشبہحاݪشبیمہزهراشد..🌱
#صلےاللهعلیڪیااباعبداݪلهـ♥️
@omidgah
🌷شهید پاسدار سردار اسداله(مرتضی) دارندی🌷
تاریخ شهادت:۶۴/۱۲/۳
عملیات والفجر ۸
جاده ام القصر
وصیتنامه شهید اسدالله (مرتضی) دارندی:
🍃وصیت می کنم به آشنایان و دوستان و اقوام که همواره پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به انقلاب نرسد از مادر عزیزم حلالیت می طلبم، و مرا ببخشد که نتوانستم آن طورکه لایق مقام مادر میباشد انجام دهم و از ایشان می خواهم زینبوار راه فرزندش را ادامه دهد، به همسر گرامیم سفارش میکنم که تقوا پیشه کند و همواره پیرو ولایت فقیه و انقلاب اسلامی باشد و از شما میخواهم که فرزندانم را صالح تربیت کنی و با حمایت خود آنها را به مراتب علمی بالا هدایت کنی.
🌸 از فرزندانم می خواهم که در همه امور الگو باشند و نام پدرشان را زنده بدارند، به همه دوستداران انقلاب توصیه میکنم که یک لحظه از انقلاب غافل نشوند که دشمنان در کمیناند، ✅ و پیرو و حامی ولایت فقیه باشند.
@omidgah
‹♥️🙂›
¦هُوَمَعَکُمأَیٌنَمٔاکُنتٌمٔ!
اوباشماسـتهرجاڪهـباشیدツ
.
•∫آیهـ⁴سورهحدید∫
@omidgah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کور شود انکه نتوان دید...
فدای حضرت آقا❤️❤️
•° @omidgah •°
#معرفی_کتاب🍃
فرشته ای در برهوت : مجید پورولی کلشت
فرشته ای در برهوت: خواستگاری پر ماجرا که به چالش بین سنی و شیعه کشیده می شود.
معرفی:
کتاب فرشته ای در برهوت نوشته ی مجید پورولی کلشتری نویسنده جوان و دانش آموخته دوره های امام شناسی و تاریخ صدر اسلام و کارشناس ادبیات نمایشی است. در این کتاب نویسنده سعی داشته تا در دل یک داستان عاشقانه به پاسخ دادن شبهات دینی شیعه و سنی بپردازد. که در این امر بسیار موفق بوده است، به طوریکه در چندین جشنواره برگزیده و انتخاب شده است من جمله برگزیده جایزه ادبی یوسف، برگزیده جشنواره کتاب سال رضوی و…
داستان این کتاب درباره دو جوانِ همکلاسیِ دانشجوست، که دلبستهی همدیگر میشوند. عشق ممنوعهای که رقم میخورد؛ حول محوریت دختری سنی و پسری شیعه میباشد. اما جلسه خواستگاری رسول، به مباحث عمیقتری منجر میشود.
خلاصه
رسول و حکیمه خاتون در دانشگاه با یکدیگرآشنا شدند. قرار بر این شد که رسول به خواستگاری حکیمه خاتون در روستای بیراه برود. غافل از اینکه چه اتفاقات و سرانجامی خواهد داشت. رسول شیعه بود و حکیمه اهل سنت و همین، کار را برای رسول سخت تر می کرد. روزی که رسول برای خواستگاری به روستای بیراه رفت در راه متوجه حضور رقیب سرسختی شد که…
بریده کتاب:
حکیمهخاتون آرام آرام پیش آمد و در یک قدمی رسول ایستاد و پرسید:
– آن جانماز را که تربتِ کربلا بود همراهت آوردهای؟!
رسول سری تکان داد. دست کرد توی جیبش و جانمازِ کوچکِ سبزی را بیرون آورد و طرفِ حکیمهخاتون بُرد. حکیمهخاتون جانماز را گرفت و نگاهش کرد و گفت:
–میشود برای من باشد؟! تا همیشه!
•° @omidgah •°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╭
🌿
╯
خدایـااا🤲
اگـرتـو بـهترینربـّے
ومـَنبدتریـنبنـده..
پس ارحمعبدکالضعیف
#استادپناهیان
⊰♥⊱
σოł∂gムɦ
🌿̆꙱꙱¦🕊
-[شهیـدسیّـدمرتضـی آویـنی] 🍃
اضـافـه كـاری ....
#باشهدا_گم_نمی_شویم
ــــــــــــــــــــــــــــ🕊ــــــــــــــــــــــــــــ
σოł∂gaɦ
💛⃢⃟🌻
🍁 همیشه میگفت:
بعد از #توکل به خداوند،
#توسل به حضرات معصومین "علیهم السلام" خصوصا #حضرت_زهرا (س)
حلال مشکلات است🌷
🥀 #شهیدابراهیم_هادی
╭
@omidgah
May 11