💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_دویست_و_شصت_و_نه
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
تو این همه مدت هنوز این بهت ثابت نشده نه؟
زینب: میدونی رضا،تا حالا داستان شاملو و آیدا رو خوندی؟شاملو عاشق آیدا بود ولی خیانت کرد!
رومئو عاشق روس بود ولی بهش خیانت کرد و رفت با ژولیت،عزیز من،نفس من مشکل اینکه نگرانم میفهمی؟
من عاشقتم،بهت هم اعتماد دارم،ولی نگرانم همین
بهش نگاه کردم
-نگران اینکه منم بهت خیانت کنم و ...
نتونستم ادامه بدم
سرمش تموم شد پرستار صدا کردم سرم از دستش کند و آماده شد
محسن هنوز اونجا بود سوار ماشین اون شدیم که دیدم الهه خانوم داره میره
-چند لحظه وایسا
از ماشین پیاده شدم رفتم جلوش
-خواهرم ، الان خطرناکه اینجا و شب هم هست خوب نیست شما این راه زیاد برید تا خونتون بیاید سوار ماشین ما بشید ما میرسونیمتون ، خانومم هم هست .
نگاهی به ماشین انداخت
الهه خانوم: مزاحم نمی شم؟
-مراحمید بفرمائید
نشستیم تو ماشین
محسن: آدرس خونشون رو میدی
آدرس خونه الهه اینا رو دادم رسوندش ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️