eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
131 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞                      🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 در کیفم باز کردم و پاکتی به سمت زینب گرفتم . -بفرما خانوم اینم یک سین سفره ات؛ دیگه سفره هفت سینت کامل شد فقط حیف که سال تحویل کنارش نیستی زینب اول متعجب و بعد شگفت زده نگاهم کرد و در پاکت باز کرد . بادیدن برگه های ثبت نام در سامانه حج و زیارت خوشحال گفت : وااای رضا ممنونمم؛ چه جوری مرخصی گرفتی؟؟ - امروز خیلی گرفته بودم، هم شیفتیم گفت چی شده منم براش گفتم اونم گفت برو داداش خیالت راحت من جات وایمیستم زینب: اخیی، دستش درد نکنه؛ کاروان از کجا پیدا کردی؟ -پییروز حاج آقا توی گروه گذاشته بود که کاروان میبره منم نوشتم . راستی امروز فهمیدم مامان اینا و فاطمه اینا هم ثبت نام کردن زینب: اوو پس مسافرت خانوادگیه -بعله زینب: هزینه اش چی؟ -نگران نباش ، قسطیه اومد کنارم و محکم بوسم کرد : ممنونم ازت سرش بوسیدم و گفتم : کاری نکردم که بانو ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️