💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_هشتاد_و_هشت
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
توی کلیپ یه خانمی به خانم دیگه ای گفت : شوهرت نمیاد؟
اون یکی خانم پاسخ داد : اون دادگاه داره
خانم اولی گفت : بهانه ی خوبی بود شایعه پخش شده که به زودی طلاق می گیرید . چون شوهرت عاشقت نیست !
خانم دومی اولش با تعجب نگاهش کرد و بعد از کنارش رد شد و خانم اولی شروع به خندیدن کرد .
خانم دومی در یک سالن ایستاده بود که باز خانم اولی میاد و بهش می خنده ، کسی به خانم دومی میخوره و یک نفر اون رو میگیره که اون شوهرشه .
خانم دومی از شوهرش میپرسه دادگاه چی شد و شوهرش میگه بردم تمومش کردم و سریع اومدم اینجا
و شوهرش که انگار متوجه قضیه شده بود ، شروع به خندیدن به خانم اولی میکنه .
خندیدم و گفتم : وای زنه چقدر قشنگ سوخت
زینب هم خندید و گفت : خیلی خوب بود اصلا
-چیه فیلمش؟ اینجا کجاست؟ اون زنه که دروغ گفت کیه این زنه میشه؟
زینب : دوستشه ، اینجا هم جشنواره هست ، البته این فیلم رو هنوز ندیدم ولی طبق چیزی که ازش میدونم اینکه این پسره اول از زنش بدش میاد و می خواد از زنش طلاق بگیره ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️