eitaa logo
یـِـکـ مـاہ مـانـدِه..!🇵🇸
129 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
_هَرڪه‌پُرسید‌چہ‌دارَد‌مَگَر‌اَز‌دارِجهآن _هَمہ‌یِ‌دارو‌نَدارَم‌بِنِویسید‌"حُسِین"😌❤️ تولد کانالمون: ۱۴۰۱/۳/۱۸🙂♥ شرایط👇🏻😉 https://eitaa.com/joinchat/681050625C8a6d8f6ea0
مشاهده در ایتا
دانلود
💞﷽💞 🌿 به قلم 🌿 با همکاری 🌿 -کوفت ، پاشو ببینم حالم بهم زدی زینب: چیه خب مگه ،گوگولن انقدررررر اصلا از پسرت یاد بگیر ، یک شیشم توعه ولی آنقدر رابطه اش با گربه ها خوبهههه ؛ فداش بشم به خودمممم رفته چشم.هام گرد شده بود که زینب سجاد رو صدا زد و گفت : سجاد مامان ، به بابا بگوهفته پیش رفتیم پارک با گربه بازی کردی سجاد دویید سمتم و گفت : بابا دست زدم به گربه هه ، گربه ام لیسم زد با چشم های از حدقه بیرون زده مادر و پسر رو نگاه کردم که باهم به من میخندیدن با خنده گفتم : ایییییییییییی چندشا ، آخه پدر صلواتی تو چرا با مامانت هم دست شدی ، گربه ام بازی کردن داره آخه ، اههه سجاد خودشو لوس کرد و انداخت تو.بغل زینب گفت : مامانم دوست دارم ، گربه هم گوگولییههه زینب بغلش کرد و بوسش کرد و قربون صدقه های مادر و پسریشون شروع شد سر تاسفی با خنده براشون تکون دادم و چند مبل اونور تر نشستم . گوشی رو برداشتم و دنبال یه مولودی خوب و مناسب حفظ سجاد گشتم و در آخر مولودی "ناد علی یاد علی" رو انتخاب کردم ... ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 ▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️