💜چالش ِیهویی💜
ایموجی ِ - 💚 - بفرستید : )
جایزه : یا لیست یا به درخواست خودتون : )
لیستِجوایزمونپرهازجوایزمتنوع😁 ؛
انقدرجایزهتولیستمونجادادیمکهفکر
نکنمهیچکستوایندنیاهمچینلیست
جوایزیداشتهباشه😅 .
در ضمن چند تا جوایز ِجذاب دیگه هم به لیستمون اضافه شدههه پس جانمونیی : ))🤍
ایدی : - @Gsuwjkqk -
بترکونیدددد .
چشم بیمار من
از دوری تُ
همه شب
حاجتِ باریدن داشت..
#آقایاباعبدلله
بزنید شبکه یک
الان وقتشه خانواده هاتون آقای جلیلی رو یه مقدار بشناسه
👌حتما این مطلب را بخوانید🙏
👌پیرمردی با چهرهای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد.
پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم!
مرد زرگر قهقههای زد وبا ناباورانه گفت: درست است که چهرهای دلربا دارید اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین شکلی داشته باشد!
درهمین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند.
مرد زرگر از آنهاخواست که تا اوحساب کتاب میکند، در مغازه بنشینند.
باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا دربغل شیخ نشستی؟
خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ ازچه سخن میگوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا رابه ما میدهی یانه؟
مرد طلافروش با تعجب وخجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند.
شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمیبیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق میشود.
دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!!
شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود .
زرگر باحالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد.
شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول وطلا بود، برداشته و مغازه را جارو زدند!
👌بعد از ۴سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد
افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند.
افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و اینبار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند!
👌نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، وما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. که فرق بین راستگو و دروغگو را نمیدانیم!!!
👌دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید.
به زودی بازار وعدهای دروغین و نطقهای آتشین و سینه چاک کردن افساد طلبان برای دفاع از آزادی! و دفاع از حق زن! و حقوق شهروندی! وحتی دفاع از قاتل! وخائن! و وطن فروش! گرم میشود!
👌مراقب تغییر رنگها ازسبز به بنفش! واز بنفش به مخملی! باشیم چراکه هیچ رنگی جز همرنگی با مردم وانقلابی بودن حقیقت ندارد
رنگ فقط رنگ خاکی لباس سرباز ولایت!
رنگ فقط رنگ وصیت نامه سردار دلها!
هدایت شده از اسلام از دید علم (جالب)🩺🌏
🌡🔬ارتباط محرم و نامحرم از دید پزشکی
آزمایشات دانشمندان دانشگاه والنسیا اسپانیا نشان میدهد:
خلوت کردن با یک #زن_زیبا تنها به مدت پنج دقیقه میتواند سطح هورمون #کورتیزول که به هورمون استرس معروف است را افزایش دهد.
👨💼🚨👩💼
برگرفته از 📕#کتاب علوم نوین در اسلام
🔬📕برای تهیه این کتاب بینظیر به قیمت ۹۰ت به @BOOKISLSC پیام دهید
هدایت شده از اسلام از دید علم (جالب)🩺🌏
#حجاب
🧑🔬👨🔬نتایج مقاله دو دانشمند دانشگاه #اورگان_آمریکا نشان میدهد:
دختران و زنان جوانی که عکسهای عریان یا آشکار در رسانههای فضای مجازی مانند فیس بوک به #اشتراک میگذارند از نگاه زنان هم سال خود برای انجام وظایف کمتر صلاحیت داشته و از نظر جسمی و اجتماعی هم کمتر #جذاب میباشند.
👩⚖ 🤳 🧕
📕 برگرفته از کتاب علوم نوین در اسلام🔬
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_هشتاد_و_دو
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
با سجاد دوتایی بلند شدیم.
برای سجاد صندلی ای گذاشته بودن که چون قدش کوتاه هست ، بالای اون بره .
سجاد رفت بابای صندلی و میکروفون دستش گرفت .
علی با میکروفون شارژی ، مولودی بی کلام " ناد علی یاد علی " رو گذاشت .
رو به روی سجاد ، جوری که جلوی دید کسی نباشم وایستادم تا اگر جایی فراموش کرد کمکش کنم .
مولودی شروع شد و سجاد با حس و حال میکروفون گرفته بود و با لحن بچگانه اش شروع به خوندن کرد و بقیه هم شروع به دست زدن کردن :
ناد علی،یادِ علی؛دستمو امدادِ علی
باده به من داده علی؛«در دلم افتاده علی»۲
هله امروزِ ضمیرِ درِ می خانه تویی؛هله فریادرس این دلِ دیوانه تویی
کعبه یک سنگِ نشانیست که ره گُم نشود؛تا بدانند همه،صاحبِ این خانه تویی
مستِ علی مستِ علی؛دائم و پیوسته علی
«دست علی دستِ خداست؛چشم منو دستِ علی»۲
دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند؛همه با ذکر علی
همگی مستِ علی؛گلِ آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
همه با اسمِ علی؛همه سر مستِ علی ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_هشتاد_و_سه
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
با منِ راه نشین باده مستانه زدند
همه با یاد علی؛همه پابست علی
قرعه فال به نامِ منِ دیوانه زدند
همه با عشقِ علی؛همه با دستِ علی
راه علی،ماه علی؛ماه علی،راه علی
دلبرِ دلخواه علی؛یار علی دلدار علی
حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی؛حیدر کرار علی
صحن ایوان نجف باز مرا راه بده؛در طوافِ حرمت فرصتِ دیدار بده
ای نسیمِ سحر آرامگه یار کجاست؛وقت مرگم نفسی «مهلت دیدار بده»۲
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند؛واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
باده از دامِ تجلیِ صفاتم دادند؛مستحق بودم و اینها به ذکاتم دادند
عمرِ من طی شد در راهِ توالای علی؛با حسین و حسن و زینب و زهرای علی
خورده اَم زخم به امید مداوای علی؛تا بلندم بکند «دستِ تولای علی» ۲
[مستِ علی مستِ علی؛دائم و پیوسته علی
دست علی دستِ خداست؛«چشم منو دستِ علی»۲]۲
وسط اینکه سجاد داشت مولودی میخوند ، چند نفر از بچه های خودمون اومدن و شکلات ریختن رو سر مرد ها و تو خانوم ها هم این کار انجام شد .
وقتی تموم شد همه براش دست زدن. ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_هشتاد_و_چهار
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
گل پسرم خجالت کشید و دوید و اومد بغلم.
بغلش کردم و محکم بوسیدمش .
-باریکلا خوشگل بابا ، چقدر قشنگ خوندی.
حاج آقا: برای سلامتی گل پسرمون صلوات
جمعیت: اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حاج آقا: خب امشب از این عزیزان میخوایم قدر دانی کنیم ، گل پسران و دختر خانوم هایی که امشب زحمت کشیدید تشریف بیارید پیش بنده جایزه اتون رو دریافت کنید .
سجاد از بغلم پایین گذاشتم و گفتم بره پیش حاج آقا .
امیر حسین سینی ای رو سمت حاج آقا گرفت و حاج آقا به هر کدوم یه کادو.ای رو داد و ازشون تشکر کرد .
بعد از دادن جوایز ، پایان جلسه اعلام شد و بعد از سلام به آقا امام زمان(عج) ، بقیه رفتن .
وقتی همه رفتن وایستادیم یکم مسجد مرتب کردیم و بعد رفتیم .
وقتی رفتیم بیرون ابجیام و مامان وزینب اومدن سجاد بغل کردن و قربون صدقه اش رفتن .
زینب: الهی قربونت برم من خوش.صدای مامان
بینیش گرفت و گفت: فدات بشم من فندق
زینب به من نگاهی کرد و آروم گفت : خوشحالم که سجاد هم مثل خودت بار اومد آقایی ، صداش خیلی شبیه توعه، خداروشکر ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_چهارصد_هشتاد_و_پنج
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
منم آروم گفتم : آنقدر دلبری نکن دلبر من
آروم خنده شیرینی کرد ، با صدای امیر علی که صدامون میکرد تا بریم به خودمون اومدیم .
سجاد رو از بغل زینب گرفتم ، طرف ماشین هامون رفتیم و از بقیه خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم .
زینب: سجاد
سجاد: جانم
-اهوع ، هیچی دیگه داره کم کم جای مارو میگیره
زینب خندید و پشت چشمی نازک کرد و گفت : بله دیگه ، حواست باشه نگیره
با خنده نگاهش کردم و نفسم بیرون دادم و گفتم: ای بابا
زینب باز هم خندید و گفت : هیچ کس جای اقامونو برامون نمی گیره
یه لحظه نگاهش کردم و بهش لبخند زدم
سجاد: مامان بگو دیگه چیکارم داری؟
زینب: این پدرت که حواس نمیزاره ، میخواستم بگم باید یه قولی به مامان بدی
سجاد : چه قولی؟
زینب: باید قول بدی برای مامان هم بخونی باشه؟
سجاد : چی بخونم؟
زینب: هرچی دوست داشتی
سجاد زینب رو بوسید و گفت: باشه مامانییی
از حرکت یهوییش خندم گرفت
زینب: دورت بگردم کوچولوی مامان
سجاد : خدانکنه
-باز شروع شد
دوتایی خندیدن و تا خونه برسیم برای اینکه حال منو.بگیرن به این کارشون ادامه دادن ، ولی نمیدونستن که من لحظه لحظه اش رو خداروشکر میکنم بابت وجود هر دوشون. ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
میدونی کجاش درده؟!
من تو خیالَم میام یه گوشه
توی حرمِت میشینم
هی برات گریه میکنم
ولی تا یکی صدام میکنه
میفهمم که فقط یه رویا بوده:))
دقیقا همینجاست که
میشه درد و احساس کرد..!❤️🩹
#آقایاباعبدالله
#حسین_جانم
~🕊
🌿فرازی از وصیت نامه💌
دنیا رنگ گناھ دارد
دیگر نمےتوانم زندھ بمانم..💔
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
پناه می برم به تو که پناهِ امن منی
صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🤍
#یاحسین
یه چیزی بگم دلت آروم شه؟ خدا حواسش به همه چی هست. حتی چیزایی که فکرشم نمیکنی، بهش ایمان داشته باش.🕊
#خدایاشکرت
امام زمان 11.mp3
5.19M
•دعای فرج می خوانیم
و خوانده ايم
و خواهیم خواند
اما چگونه فرج بخوانیم
که فرج حقیقی، حاصل شود؟!🌿
اللهمعجللولیکالفرج
بحقزینبکبریسلاماللهعلیها✨️
#استاد_شجاعی
#امام_زمان
🌿و درود خدا بر او فرمود:
شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مىتوان داشت .✨️
#نهج_البلاغه|حکمت ۳۶۰
°•°•°•
امام علی (عليه السلام) فرمود:
از اين انسان در شگفت شويد، به قطعه اى پيه مى بيند و به پاره گوشتى سخن مى گويد و به تكه استخوانى مى شنود و از شكافى نفس مى كشد.
روز شمار غدیر ¹⁵
#امیرالمومنین