eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
27.8هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
✨وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا 🍂هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ✨يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ 🍂وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾ ✨و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را 🍂برطرف كننده اى جز او نيست و اگر براى تو ✨خيرى بخواهد بخشش او را ردكننده اى 🍂نيست آن را به هر كس از بندگانش كه ✨بخواهد مى رساند و او 🍂آمرزنده مهربان است (۱۰۷) 📚 سوره مبارکه یونس ✍آیه ۱۰۷ (همراه داشتن این آیه درسفر حافظ مال وجان است)
🔴بزرگترین عذاب زمانی اراده خدا بر این امر واقع شد که بر قومی عذاب نازل کنه، بعد از مدتی مشاهده کردند که هیچ عذابی وارد نشد! و اوضاع آرامه… پیامبر قوم، از خدا پرسید: ماجرا چیست؟ خطاب آمد: « ای نبی من! عذابی بالاتر از اینکه لذت مناجاتم را از دل خلائق بیرون ببرم، در خزانه ی خود سراغ نداشتم و اکنون این جماعت را به همان عذاب و بلا مبتلا کرده ام. آهای جماعت! در این روزگار هم بزرگترین عذاب و شکنجه ی خدا اینه که « یاد امام زمان(عج) در دل ما، جایی نداره و خلائق، صاحبشون رو فراموش کرده اند... 📚 کتاب روز عالم سوز/ص۲۸۴
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
بعدِ عباس حَرم امنیّت‌ش کامل نیست💔🍂 🚫این کلیپ رو ببینیم باهم بنظرم بد نیست راجع به 👌🏻 https://masaf.ir/RaefipourClips/post/33126👆🏽👆🏽👆🏽👆🏽 برای خیلیا هنوز جا نیفتاده...😑
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🍃همین یک عکس! و مایی که نمی شناختیم تو را؟؟ در حالی که سخت مشغول بودی!! نه مصاحبه ای، نه برنامه ای نه... 🍃فقط چند ساعت است که با همین یک عکس افتاده ای سر زبان ها.. 🍃مرد حسابی! همین یک عکس هم به دوربین نگاه نکردی! چشم هایت را چرا از ما گرفتی؟ مگر میشود این همه خدمت و این همه گمنامی؟؟ 🍃مردان ماندگار 👌🍃شاید درصداوسیمااولویتی برای یادکردن شما نباشد و برنامه های تکراری خندوانه و پایتخت و...مثل روال گذشته برقرار باشد. اما نامت در قلب ما جاودانه خواهد بود.🍃🌹 ایران
👕👕مثل جنس پارچه ! هر وقت خواستی پارچه اي بخري آن را در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروك برنداشت جنس خوبی دارد. حـال، آدم هـا همین طـور هسـتند. آدم هـایی که بر اثر فشارهـا و مشـکلات، شـیوه و اخلاق و رفتارشـان عوض می شود و چروك بر می دارند این ها جنس خوبی ندارند. ولی جنس پیامبر(ص) خوب بود. می فرمود: هیـچ پیامبري به قدر من اذیت نشد و آزار ندید. با این وجود پیامبر هیچ گاه خم به ابرو نیاورد. هیچ گاه شـیوه و شخصیت او تغییر نکرد؛ چون شخصیت او با نخ آیات الهی بافته شده بود در حقیقت اخلاق او بود یعنی او قرآنی زندگی می کرد. (ص) را خود قرار دهیم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشی و مشق کنیم. 🌺مثل شاخه های گیلاس ص ۱۱۵ 🌸🌸🌸🌸
✍ حضور در کلاس بعضیا فقط تو کلاس حضور دارن.... یعنی وقتی تو کلاس نشستن اصلا حواسشون به نیست.🙄 رو نگاه میکنن، ولی خودشون تو یه عالم دیگه هستن و به چیزای دیگه فکر میکنن.🙄🤔 🙎‍♂حالا اگر معلم ازشون بپرسه چی گفتم؟ ❌بلد نیستن!!! 😓 میمونن که چه جوابی بدن!!! 🙇 👈چون به معلم توجه نداشتن!!! هم مثل کلاسِ درس میمونه.👌 و هم، مثل همون سوال‌های معلم. 👇👇👇 خیلی از ماها فقط سرِ حضور داریم، اصلا حواسمون به اون کلماتی که به ما یاد داده نیست! ❌ 🤔 به هزار تا چیز فکر میکنیم غیر از معانی !!! ⚠️به همین خاطره که وقتی خدا ما رو میکنه ما نمیتونیم از اون سربلند بیرون بیاییم❗️🙇 ✅ چون از ، خوب بهره نبردیم.❗️🔔 👈❌فقط سرِ ، حضور داشتیم❌👉 🌸🌸
کلام آیت الله بهجت(ره)در مورد غربت امام زمان(عج)... 🔹او در است و خوشی و راحتی ندارد، و ماچقدر از این مطلب غافلیم...😔 🍃🌸▂▂🍃🌸🍃▂▂🌸🍃
🌹آیت الله بهجت ره : 🔴کسی که می خواهد روزیش زیاد شود ، این ذکر را بسیار بگوید ... «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک ، و بفضلک عمِّن سواک»
برای احسان به خلق نقش ویژه‌ای در ایجاد انس به خدا و محبت به او قائل بود. وی معتقد بود که راه محبت خدا، محبت به خلق خداوند و خدمت به مردم، بخصوص انسان‌های مستضعف و گرفتار است. در حدیث است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مردم خانواده خدا هستند، محبوبترین مردم نزد خدا کسی است که برای خانواده خود سودمند باشد و خانواده‌ای را شاد کند. 📙کافی، ج ۲، ص ۱۶۴ یکی از شاگردان شیخ می‌گوید: با معرفی جناب شیخ، مدت‌ها به خدمت آیت‌الله کوهستانی به نکا می‌رفتم، تا اینکه یک روز صبح که برای رفتن به نکا به گاراژ رفتم، جناب شیخ را دیدم فرمودند: کجا می روی؟ عرض کردم به نکا نزد آیت‌الله کوهستانی. فرمودند: شیوه ایشان زاهدی است بیا برویم تا من روش عاشقی خدا را یادت دهم. بعد دست مرا گرفت و به خیابانی برد. در جنوب خیابان در کوچه‌ای، در منزلی را زد، دخمه‌ای نمایان شد که تعدادی بچه و بزرگ و فقیر و بیچاره در آن جا بودند. جناب شیخ به آنها اشاره کرد و فرمود: رسیدگی به این بیچاره‌ها انسان را عاشق خدا می‌کند. درس تو این است. نزد آیت‌الله کوهستانی درس زاهدی بود و حالا این درس عاشقی است. 📙کیمیای محبت، ص ۱۷۲و۱۷ -----
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_دوم تصمیم گ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ چند نفر همون روز اول تا فهمیدن من یه مسیحی ام تا آخر سال و حتی سال های بعدش رابطشون با من در حد سلام و خداحافظ بود اونم به زور!و من چقدر از این رابطه بیزار بودم!... اما بعضیای دیگه مثل اسما و حسنا خیلی خوب با من رفتار میکردن...انگار نه انگار که من با اونا فرق دارم! یواش یواش شدن صمیمی ترین دوستانم... پدرم روز اولی که فهمید من با دوتا دختر چادری دوست شدم عصبانی شد و گفت نباید خیلی با اینا رفت و آمد کنم چون ممکنه رو من تاثیر بزارن و باعث بشن دینمو از دست بدم!منم اون روزا گوشم بدهکار نبود و میگفتم امکان نداره اینارو من تاثیری داشته باشن... اما حالا میبینم حرفای پدرم بیراه نبوده! بعد از اون بابام چندباری من رو با اون دوتا دید که دارم میام خونه و کلی دعوام کرد و منم به دروغ بعدش بهش گفتم که من دیگه هیچ دوستی توی مدرسه ندارم!... اما حقیقت این بود که من واقعا نمیتونستم از اونا جدا بشم!... من به عمرم آدمایی به مهربونی اینا ندیدم!... خلاصه رابطه ما سه تا یواش یواش صمیمی و صمیمی تر شد تا اینکه اسما و حسنا شروع کردن به پرسیدن سوالهایی در رابطه با دینم... با خودم گفتم حتما ایناهم بعد از این سوالا یه مشت چرت و پرت راجع به دین خودشون میگن و بعدم ولم میکنن میرن... من اطلاعات خاصی از دینم نداشتم...در واقع هیچ اطلاعاتی نداشتم! برعکس خانوادم که خیلی به دینشون پایبند بودن! حالا که فکر میکنم میبینم من اصلا دین نداشتم!یه آدم بیخیال و فارق از همه چی تا اینکه اسما و حسنا برعکس تصورم که فکر میکردم میان تبلیغ دینشون میکنن من رو تشویق کردن که راجع به همه دینها تحقیق کنم... &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ وقتی متوجه شدن من تقریبا یه آدمیم که هیچ دینی ندارم گفتن برو دررابطه با همه دینها تحقیق کن. منم عصبانی بهشون توپیدم که تحقیق کنم که چی بشه؟ بعدش بیاین منو به این نتیجه برسونید که دین شما برترینه؟فکر میکردم با این لحن تندم اوناهم با تندی جواب بدن اما بازم برخلاف تصورم لبخندی زدن و با آرامش گفتن نه تحقیق کن تا از بلاتکلیفی در بیای، تحقیق کن و دین برا خودت انتخاب کن،هر دینی که فکر میکنی خوبه،مسیح،یهود،شیعه،ثنی،هرچی... دیدم راس میگن من هفده سالمه و هنوز بلاتکلیفم! نه دینی...نه قانونی...نه مقرراتی...هیییچ...یه آدم شاید بشه گف بی هدف... خلاصه به پیشنهاد اونا و دور از چشم خانوادم شروع کردم به تحقیق کردن از اینترنت،کتاب،مقاله،مجله،هرچی از هرجا دستم میرسید... چهارماه طول کشید تا تقریبا همه ظوابط چند دین مهم مثل اسلام،مسیحیت،یهودیت و حتی وهابیت رو جمع آوری کردم... بعدش دوباره به پیش نهاد اونا اومدم یه جدول برا خودم درست کردم و نکات خوب و بد هر دین رو مینوشتم...درآخر سه مذهب برتری که انتخاب کردم تشیع،تسنن،مسیحیت بود... مونده بودم حالا از بین این سه تا کدومش برتره که باز دوقلوها بهم پیشنهاد دادن بیام هرکدوم رو آزمایش و امتحان کنم... یک ماه تمام ضوابط دین مسیحیت رو انجام میدادم! هر یکشنبه به کلیسا میرفتم،شبها موقع خواب دعا هامو می خوندم و قبل از انجام هرکاری رو سینم صلیب رو میکشیدم و گردنبند صلیبم همیشه گردنم بود... این یک ماه همه خانواده از رفتارای من تعجب کرده بودن... &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
✴️ یکشنبه 👈 9 آذر 1399 👈 13 ربیع الثانی 1442👈 29 نوامبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت زهرا علیها السلام " به روایتی " 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی . 📛 صدقه اول صبح لازم است . 📛 از منازعه و دیدارهای سیاسی پرهیز شود . 👼 برای زایمان خوب نیست . ✈️ مسافرت : مسافرت خوب و سودمند و خیر دارد . 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز برای امور زیر خوب است : ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✳️ دیدار دوستان و نامه نگاری با آنها . ✳️ درختکاری . ✳️ خرید جواهرات . ✳️ و تفریح رفتن نیک است . 💑مباشرت و مجامعت. مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن گردد و به قسمت و روزی خود راضی باشد . ان شاء الله ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست ‌. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری ، باعث ملال است . 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی ۱۴ سوره مبارکه " ابراهیم " است. و لنسکننکم الارض من بعد هم ذلک لمن .... و چنین استفاده میشود که کسی که دوست یا دشمن خواب بیننده باشد به او برسد . و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...... 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . @taghvimehmsaran 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
🖤 (ع) فرمودند: 🌴 حسبُ المَرءِ مِن... عِرفانِهِ عِلمُهُ بِزَمانِهِ 🍃 در معرفت آدمى، همين بس كه... آگاه به زمان خويش باشد 📖ميزان الحكمه، ج1، ص133. 😔 💔
🔆شخصی به نام حاج محمد اخروی می‌گوید: بنده مرحوم را نمی‌شناختم، روز تشییع جنازه پیکر پاک و مطهر ایشان دیدم افراد بسیاری برای تشییع جنازه حاضر شده‌اند، من نیز شرکت کردم و با خود گفتم حتما این شخص مهم و مومنی است. پس از چند روز به بهشت رضا رفتم، ولی هر چه گشتم، مقبره او را پیدا نکردم، لذا ناامید و ناراحت به منزل برگشتم شب در خواب، دیدم که با ایشان در خیابان‌های بهشت رضا قدم میزنم و ایشان به من می‌فرمایند، حاجی آمدی و قبرم را پیدا نکردی، ناراحت نشو، حالا خودم آمده ام! در همین لحظه که داشتیم با هم قدم میزدیم و از لابلای قبرها می گذشتیم، مشاهده کردم بعضی از مرده ها سر از قبر بیرون آورده اند بعضی تا گردن، یک نفر تا کمر از قبر بیرون آمده و رو کرد به من گفت :حاجی آیا این عالم را می‌شناسی؟ گفتم :بلی آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی هستند، آن مرده گفت: از موقعی که این عالم را به اینجا آورده‌اند و دفن کردند، عذاب از همه ما برداشته شده است. خاطراتی از آیینه اخلاق ص72
🔕 رها کردن قرآن تنها گناه امت که پیامبر ، در روز قیامت از آن به خدا شکایت می برد : 🛑 وقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا 📘فرقان آية: ٣٠] 💟 و پیامبر شکایت کرد و گفت که پروردگارا ، قوم من ، قرآن را رها کرده و مهجور ساختند. ✋ امت اسلامی مرتکب انواع گناهان میشود اما از بین گناهان ، تنها گناهی که در روز قیامت پیامبر از آن به خدا شکایت می برد دوری از قرآن است، 🔚 زیرا امتی که قرآن را بفهمد ، قرآن ، سایر زندگی اش را نیز اصلاح میکند ...
🏃 جوانی به خواستگاری دختری🙍 رفت، پدر دخترگفت فقط به یک پرسش من پاسخ بده، دخترم مال تو..!😳 اما سوال👇 ❓ساعت چند برای صبح اذان گفته میشه؟ جوان جوابی نداد! سپس پدر دخترگفت: کالای من گرانقیمت هست، ومهریه اش پیش شمانیست!.. 👌وقتی ارزش حرف خدا را ندانی ارزش دختر من را چقدر خواهی دانست
مےدونےچراامامـ‌زمان‌ظهور‌نمےڪنه؟ یڪ‌کلامـ نساختیم!📡̶͟͞ ̶⃝💵 امامـ‌زمان(عجـ)درجامعہ‌ای‌که‌ ندارد‌نباید‌بیاید🚪̶͟͞ ̶⃝🏷 چون‌اگر‌بیاید‌مانند‌پدرانش‌ خواهد‌شد هیــ∅ـــچ‌‌کاری‌نمیخوادبکنے... فقط‌ دوڪلمہ... ! 🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱
✨﷽✨ 🔴 «به من یاد بده مثل تو باشم» ✍مرد زاهدی در کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. سنگ زیبای درون چشمه دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت وبه راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به اوداد. مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت: آیا آن سنگ را به من می دهی؟ زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد. مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی نگجید. او می دانست که این سنگ آن قدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا اخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد. چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: من خیلی فکر کردم تو با این که می‌دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت ان را به من هدیه کردی. بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت: من این سنگ را به تو بر می گردانم ولی در عوض چیز گرانبهایی از تو می خواهم. به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم. 🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
اگر سحر جمعه را کامل گرفته بودیم غروب جمعه داغ دیگری بر جگرمان نمیگذاشتند آیا وقت انتقام از اسرائیل نشده؟
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
می‌آیی ای بهار به زودی و می‌رود از شهر،رفته‌رفته خزانی‌که سالهاست.. صآحب‌جآنــم♥️🌿
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
✅ اولین نوع حمله شیطان وحی است. ✍استاد رائفی پور:وحی یعنی یک ارتباط سریع و پنهانی، ارتباطی که یک لحظه به دلت می‌افتد یا فکری که به ذهنت می‌رسد. همانطور که وحی الهی داریم، وحی شیطانی هم داریم. قلب انسان دارای دو رادار است، دو رادیو دارد، دو گیرنده دارد. صوت شیطان دائما وجود دارد، مشکل از شماست که رادیوتان را روی آن تنظیم می‌کنید. به همین خاطر به گناه می‌افتید. بیا رادیو اللّه را بگیر. برای مثال اگر به ذهنتان آمد که به ناموس دیگران نگاه کنین، همان جا تشخیص دهید که این فکر از طرف شیطان است، سریعا به خدا پناه ببرید، یک ذکر بگویید. اینها تاثیر گذار است.
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_چهارم وقتی م
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ ماه بعد دور از چشم بابا مامانم ادای یک فرد سنی رو در میآوردم...نماز میخوندم بعضی وقتا حجاب میگرفتم و... ماه بعد ادای یک فرد شیعه...شیعه و سنی تفاوت زیادی در اعمال نداشتن... بیشتر اعتقاداتشون فرق میکرد... اما در آخر حس میکردم واقعا شیعه از همش بهتره!یه جورایی تمیزتره...لطیف تره...یه جورایی به خدا نزدیکتره... به قول دوقلو ها پارتی شیعه ها پیش خدا کلفت تره چون اونا دوازده تا امام دارن... پاکیزگیش بیشتره مثلا چندبار در روز خواه ناخواه مجبوری دست و صورتتو برا وضو بشوری البته این تو دین سنی ها هم هستا ولی با تفاوت یا مثلا وقتی توی تاریخشون دفت کردم دیدم سنی ها حرف شنویشون انگار از پیامبرشون کمتره!... خلاصه که خوشم اومده بود... تو این سه ماه تنها کسانی که فهمیدن من دارم چکار میکنم دخترخالم ماریا بود که مثل خواهر بود برام و پسرعمم کریستن که یه جورایی به قول دوقلوها برادر رضاعیم بود!!! ماریا و کریستن وقتی فهمیدن کلی دعوام کردن و گفتن دَدی به هیچ وجه اجازه تغییر دین به من نمیده،منم خونسرد جواب دادم که نیازی به اجازه پدر ندارم بعدم هنوز که چیزی معلوم نیس! اما اونا پافشاری میکردن و میگفتن که اگه بابا حتی بفهمه من با دوقلوها میگردم میکشَتَم چه برسه به اینکه دینمو عوض کنم... وحالا دوماه از تحقیقات من میگذره و من میخوام بالآخره از این بلاتکلیفی زندگی خلاص بشم... من مسلمان میشم... &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ با رسیدن جلوی در از تمام فکر و خیالام بیرون اومدم به در سفید رنگ باغ روبرو خیره شدم... زنگ در رو فشردم که در با صدای تیکی باز شد... از باغ گذشتم تا رسیدم به در ام دی اف قهوه ای رنگ سالن در رو باز کردم که صدای مامان زودتر از تصویرش رسید: +کجابودی تاالآن؟! شونه ای با بیخیالی بالا انداختم و گفتم: _من که گفتم با کریستن بودم... بعدم راه افتادم سمت راه پله ها که برم تو اتاق کولمو از پشت کشید و با عصبانیت گفت: +don't fool me!(من رو احمق فرض نکن) _I'm not...(نمیکنم!) +الینااا،کریستن یک ساعته که اومده،بالا تو اتاقه! _oh,really?(واقعا؟) نگاه خصمانه ای بهم انداخت که ادامه دادم: _ساعت شش از هم جدا شدیم من پیاده اومدم... +تو... بقیه حرفش با پایین اومدن کریستن از پله ها حذف شد... نگاه ملتمسانه ای بهش انداختم که خودش تا تهشو خوند و با لحن سرخوشی گف: +what's wrong?(مشکل چیه؟) مامان جوابشو داد: +الینا... پرید وسط حرف مامان و گف: +با من بوده! مامان دستمو که هنوز تو مشتش گرفته بود ول کرد و رفت سمت آشپزخونه... کریستن هم با دلخوری روشو برگردوند و رفت بالا... منم با بیخیالی شونه ای بالا انداختم رفتم سمت اتاقم.در اتاق رو که باز کردم کریستن تو اتاق بود و با عصبانیت گف: +باز با اون دوتا... نذاشتم ادامه بده و به دوستام توهین کنه انگشت اشارمو گذاشتم رو لبش و با لحن و صدای آرومی گفتم گفتم: _sh,sh,sh,sh...they're my friends...(هیسسس،اونا دوستان منن) کلافه از من فاصله گرفت و رفت نشست رو تخت.سرشو انداخت پایین و چنگی به موهای قهوه ایش زد...کولمو انداختم رو زمین و اروم نشستم کنارش...برگشت سمتمو با لحن آرومی گفت: +الینا؟darling؟برنامت چیه؟ _در رابـــِ... +خودت میدونی در رابطه با چی! سرمو انداختم پایین و با موهام بازی کردم و همونجور یواش گفتم: _م...میخوام...مسلمون شم! انگار بهش شُک وارد شده باشه از رو تخت پرید و با فریاد گف: +چــــــــــی؟! از حالتش هم خندم گرفته بود هم ترسیده بودم که نکنه صدامون بره پایین و مامان اینا شک کنن...نگاه آرومی بهش کردم و گفتم: _هییییس یواش...مامان اینا... پرید تو حرفمو همونطور که انگشت اشارشو جلو صورتم تکون میداد گف: +تو...تو..تو هیچ حالیته داری چه غلطی میکنی؟میفهمی داری چی میگی؟نه نمیفهمی...مطمئنم نمیفهمی...باز رفتی دوساعت با اون دوکله پوک گشتی مغزت شستشو داده شده داری چرت میگی.. &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
❣ 🌱ای مهربانِ من تو کجایی که این دلم... مجنون روی توست که پیدا کند تو را... 🌱ای یوسف عزیز،چو یعقوب صبح و شام... چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را...
✴️ دوشنبه 👈 10آذر 1399 👈 14 ربیع الثانی 1442👈 30 نوامبر 2020 🕌 مناسبت های دینی اسلامی . 🔘 قیام مختار " 66 ه.ق " . 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی . 👶برای زایمان خوب و نوزادش خوشبخت و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله 🤒 بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله ✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، مباشرت و عروسی مکروه و فرزند حاصل از آن ممکن است دیوانه متولد شود . 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز انجام امور زیر نیک است : ✳️ آغاز نویسندگی ، کتاب ، مقاله ، پایان نامه . ✳️ آغاز تحصیل و تدریس . ✳️ ارسال کالاهای تجاری . ✳️ دیدار روسا . ✳️ و تاسیس شرکت نیک است . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب شادی می شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب خارش می شود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد . 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود . ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد . 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 15 سوره مبارکه " حجر " است . لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم ... و از مفهوم ان استفاده می شود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفت و گوی باطل کند ، ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده خوب و روبراه شود . ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. @taghvimehamsaran
🌿هدف از زندگی در این دنیا رسیدن به بالاترین لذتهاست😍 💥آدم عاقل و آدمی که میخواد به بالاترین لذتها برسه میره سراغ کارهایی که لذتش بیشتره و قانع نمیشه به لذتهای کم!!😌 ✔️هر نوع لذتی رو که انتخاب کنیم درجه ی و جایگاه زندگیمون تو اخرت رو مشخص میکنه😊 گناه یعنی=لذت سطح پایین🔥
📖سوره آل عمران، آیه ۷۶ و ۷۷ 🕋 «بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ.....» 🍀🌸ﻗﻄﻌﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ و ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ[ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺩﻧﻴﺎﻳﻲ] ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻱ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﻣﻰ‌ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻰﮔﻮﻳﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻈﺮ[ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ] ﻧﻤﻰﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ[ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺁﻟﻮﺩگی]ﭘﺎﻛﺸﺎﻥ ﻧﻤﻰﻛﻨﺪ ; ﻭ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎکی ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . 🌸🍃🌸🍃🌸 💠وفای به عهد در عهد با خدا،عهد بامردم،وعهد بارهبران امت لازم است. 🔰عهد شکن،به پنج نوع قهر الهی تهدید شده است. 🔹رسول خدا صلی الله علیه وآله : « لا ایمان لمن لا امان له ولا دین لمن لا عهد له» کسی که امانت دارنباشد ایمان ندارد وآن کس که به عهد خود وفادار نباشد بی‌دین است. 🔸پیمان شکنی از گناهان کبیره است،این تهدید های پی در پی،در باره هیچ گناهی مطرح نشده است. 🔹امانت مردم نزد انسان عهد الهی است 🌸🍃🌸🍃🌸 🚫خطر جدی🚫 👈اگر به عهدی که بسته ایم وفا نکنیم باید در دین خود شک کنیم. آیا امانتی پیش ما نیست که در ادای آن کوتاهی کرده باشیم؟!