#نهج_البلاغه
🍀مردم و دو گونه نگرش به دنیا🍀
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند:
🌹مردم در دنیا دوگونه عمل میکنند: یکى در دنیا، براى دنیا کار مى کند دنیا او را را از آخرت مشغول داشته است و مى ترسد که بازماندگانش گرفتار فقر شوند ولى (از فقر معنوى اخروى) خویش را در امان میداند چنین کسى عمر خود را براى سود دیگران نابود مى کند و آن (گروه) دیگر در دنیا براى پس از دنیا کارمى کند پس بى آنکه کار کند بهره وى از دنیا پیش او میآید پس هر دو بهره (دنیا و آخرت) را با هم میبرد و مالک هر دو سرا میشود و در درگاه خداوند آبرومند خواهد بود از خدا چیزی نمیخواهد که او را از آن منع کند.
📕نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ⏳تبلیغ موقت⌛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ_بسیار_زیبا_از_سرداردلها
سکوت عصر جمعه را ...
به خاطرم بهم بزن ...
#مرد_میدان
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_چهل_چهارم ح
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊
🌷
📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊
📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷
⚜ #قسمت_چهل_پنجم
خواستم وارد اتاق خواب بشم که بازومو از پشت کشید و گف:
+کجاااا سرتو انداختی پایین دِ برو که رفتیم!نمیدونم؟نه نمیدونم!تو بگو که بدونم!این مسخره بازیا چه الزامی داره هان؟
دیگه طاقت نیاوردم و با داد گفتم:
_میدونی امروز همکارم چی میگف؟میگف میخواستم تورو به کسی معرفی کنم!بعد فهمیدم شوهر داری بیخیال شدم!حسنا میفهمی ینی چی؟!
اونم متقابلا داد زد و گفت:
+نه...آره میفهمم این تویی که نمیفهمی!احمق جون خودت فهمیدی چه خاکی تو سرت شده؟با پوشیدن این حلقه ی کوفتیت تمام موقعیت های خوبی که برا ازدواج میتونستی داشته باشی رو از دست دادی!...
پریدم تو حرفش:
_احمق تویی که نمیفهمی و نمیخوای که بفهمی!موقعیت خوب؟برا کی؟من؟منی که کس و کار ندارم؟کدوم موقعیت خوبی میاد یه دختر بی کس و کاری که خانوادش طردش کردن رو بگیره؟خواستگار قبول کنم که بعد که تخقیق کرد بگه شرمنده نمیدونستم بی کس و کاری!که ضایه شم!شوهر میخوام چی کار؟...گذشت اون زمان که بزرگترین آرزوم دیدن شاهزاده سوار بر اسبم بود!گذشت زمانی که شبا با تصور خودم تو لباس عروس خوابم میبرد!برا من دیگه گذشت!
+پس میخوای چه غلطی کنی؟تا آخر عمر خودت باشی و خودت؟
_نمیدووونم!ولم کن!اصن میخوام برم بمیرم خوبه؟اه!
بعد از گفتن این حرف هم رفتم تو اتاق و در رو به هم کوبوندم!
همونجا پشت در نشستم و گریه کردم...
👈چہ اسٺراحٺ خوبیسٺ در جوارِ خودم
خودم براےِ خودم با خودم کنارِ خودم👉
🍃راوی
یک هفته از دعوای اونروز عصر الینا و حسنا گذشته بود و توی این یک هفته ارتباط این سه نفر باهم به شدت کم شده بود.هیچ کدوم به خونه ی دیگری نمیرفت و ارتباطشون در حد همان سلام و علیک اجباری بود.
این وسط بیشترین فشار روی الینایی بود که هم باید رفتار سرد دوستاش رو تحمل می کرد و هم به درخواست همکاراش جهت دیدن هسرش جواب رد می داد.تنها کسی که در محل کارش از دروغی بودن ماجرای ازدواج الینا خبر داشت خانم علوی صاحب مغازه بود که همون هم بنا به درخواست الینا به هیچ کس از دروغی بودن ماجرا چیزی نمیگفت و الینا چقدر ممنون این خانم بود.
کم کم خود الینا حس کرده بود که همکاراش به یه چیزایی شک کردن اما سعی میکرد به هیچ وجه اهمیت نده.
تصمیم گرفته بود به هیچ چیز اهمیت نده!حتی به رفتارای سرد بهترین دوستاش!
از بچگی وقتی کسی باهاش قهر میکرد سریع میرفت و از طرف عذرخواهی میکرد تا باهم آشتی بشن!حتی اگه مقصر کس دیگه ای هم بود الینا برای عذرخواهی پیش قدم میشد!
دست خودش نبود؛طاقت دیدن رفتار سرد کسی نسبت به خودش رو نداشت!
توی این یک هفته خیلی با خودش کلنجار رفته بود.شبانه روز به این فکر بود که بره عذرخواهی کنه و قضیه ختم به خیر بشه و دوقلوها دست از این رفتار سردشون بردارن!
ولی هربار جلوی خودش رو میگرفت!هربار به خودش نهیب میزد که تقصیر من نبوده که بخوام برم عذرخواهی کنم!
توی این یک هفته دلش بیش از پیش برای خانوادش تنگ بود!
کم آورده بود!خیلی هم کم آورده بود!دلش کسی رو میخواست که باهاش صحبت کنه اما هیچ هم صحبتی نبود!
تا اینکه عصر روز هشتم بعد از قهر موقعی که داشت مسیر کوچه تا خونه رو طی میکرد صدایی از پشت مخاطب قرارش داد:
+الینا خانوم؟!
برگشت و نگاهی به سرکوچه انداخت.امیرحسین بود که کنار ماشینش ایستاده بود و صداش زده بود.با لبخند کمرنگی جواب داد:
_بله؟سلام!
امیر هم لبخند کمرنگی زد و گفت:
+سلام!ببخشید میشه یه لحظه...
بعد با دست به ماشین اشاره کرد.
الینا مشکوک و متعجب پرسید:
_چیزی شده؟!
+نه شما یه لحظه تشریف بیارید...
الینا به ناچار مسیر رفته تا وسط کوچه رو برگشت و رسید به ماشین امیر حسین.
امیر سریع در جلو رو برای الینا باز کرد و داشت میرفت سمت در راننده که الینا بلند پرسید:
_چیزی شده آقا امیر؟!
+نه...گفتم که نه!
_خب پس...
پرید وسط حرف الینا و گفت:
+اگه اجازه بدین تو راه بهتون میگم!
بعد از این حرف هم سریع سوار ماشین شد.الینا اما کماکان ایستاده بود و به این فکر میکرد که تو راه کجا؟مگه کجا قراره بریم؟!با صدای امیر از پنجره به خودش اومد:
+سوار شین دیگه قول میدم خیلی وقتتون رو نگیرم!...
باز هم الینا به ناچار تسلیم خواسته ی امیر شد و سوار ماشین شد...
&ادامه دارد...
🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊
📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
@khodaya_1
🔹 #یادداشت_تبلیغی
✍️از بیانات علامه مصباح یزدی
♻️قلب چيست؟
✍️قلب و احساسات باطنى
✅از جمله چيزهايى كه به قلب نسبت داده مى شوند و در زمره آثار قلب به شمار مى روند عبارتند از حالات انفعالى و به تعبير ديگر احساسات باطنى. قرآن با تعابير مختلف اين حالات را به قلب نسبت داده است. يكى از اين احساسات احساس «ترس» است كه از حالات و انفعالات قلبى شمرده شده و در اين زمينه به آياتى بر مى خوريم نظير آيه:
🔸«انما المومنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم». [۱۹]
🔹[ مؤمنان آنان هستند كه هرگاه يادى از خدا شود دلشان مى لرزد (و مى ترسند)].
💢مشاهده ادامه مطلب:
👇👇👇
https://www.balagh.ir/content/295
🌹زندگی نامه شهید حاج قاسم سلیمانی
✍استان کرمان، شهرستان «رابر»، روستان قنات ملک، خانواده هفت نفره حاج حسن سلیمانی!قاسم فرزند سوم بود و با نان کشاورزی و لقمه حلال بزرگ شد. "نوجوان روستازاده، جهانی شد چون نام بلندی داشت"
راهی کرمان شد، بنایی می کرد، درس می خواند، کاراته کار می کرد، برنامه و تدبیر داشت برای زندگیش، هوای برادر کوچکترش و دیگران را هم داشت. مربی رزمی شد؛ مجاهد بود. فرمانده شد، بنده بود. سردار شد، انقلابی بود. شهید شد، عاشق بود.
شهر و روستا ندارد. کشور و قاره ندارد. امکانات و... ندارد. آن چه که انسان را می سازد،همتی است که خدا به همه داده است. آن چه که زندگی ها را پیش می برد، عزم و اراده ای است که از لطف الهی سرازیر شده است. آن چه که انسان را جاودانه می کند و مؤثر، بندگی خداست. غفلت از خدا تمام آنچه که داریم را می برد. و گناه مانع شهادت!
📚منبع: کتاب حاج قاسم
هدایت شده از 🗞️
✍ کلام بزرگان
👈محمد اسماعیل دولابی رحمت الله علیه:
اگر بخواهیم در نماز #خیالات نداشته باشیم و مقبول باشد، باید در وضو گرفتن دقّت کنیم.
تمامی صفات رذیله را میتوان با وضو شست و پاک کرد.
هنگام #وضو گرفتن، وقتی صورت را میشویی، مقداری از آبی را که از روی صورتت پایین میآید، به دهان فرو ببر و بخور. این آب درونت را پاک میکند و فطرتت را شفّاف مینماید.
.
📚مصباح الهدی 333
هدایت شده از 🗞️
✅فواید نگاه کردن به قرآن
✍️قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن، موجب تعالی انسان می شود. برخی فواید آن عبارتتد از:
💠 تقویت بینایی
💠 درمان ورم ملتحمه چشم
💠 چندین برابر شدن ثواب قرائت
💠 مطرود کردن شیطان
💠 ازدیاد عقل و ...
امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند، از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود، هر چند کافر باشند.
📚 الکافی، ج ۲، ص ۶۱۳
هدایت شده از 🗞️
توبه
روزی حکیمی با اصحابش در کشتی نشسته بودند.
کشتی دیگر می آمد و گروهی از اهل طرب در آنجا عیش و نوش می کردند.
شاگردان ذوالنون گفتند ای شیخ، دعا کن تا کشتی آنها غرق شود تا شومی آنها رفع شود.
حکیم برپای خاست و دست ها را بلند کرد و گفت بار خدایا، چنان که این گروه را در این جهان، عیش خوش داده ای، اندر آن جهان نیز عیش خوش بده.
مریدان متعجب شدند.
چون کشتی پیش تر آمد و اهل طرب چشم شان بر ذوالنون افتاد، به گریه افتادند و بساط عیش و نوش را جمع کردند و به خدای بازگشتند.
حکیم، شاگردان را گفت عیش خوش آن جهان، یعنی توبه در این جهان!
👈 کانال حکایت نامه
🍃کسـی را حقــیر نشمــار
🍃امام باقرعلیه السلام می فرمایند:
🌱[هیچ کس را حقیر نشمار،
شاید همان شخص،
محبوب و دوست خدا باشد.]🌱
📗بحارالانوار؛17:166
#تحقیر
#محبوب_خدا
هدایت شده از 🗞️
﷽ #معارف_ذکر_های_نماز
💠 الإمام الصادق عليه السلام: إنَّ المُؤمِنَ مِنَ اللّهِ عز و جل لَبِأَفضَلِ مَکانٍ ثَلاثا إِنَّهُ لَيَبتَليهِ بِالبَلاءِ ثُمَّ يَنزِعُ نَفسَهُ عُضوا عُضوا مِن جَسَدِهِ، و هُوَ يَحمَدُ اللّهَ عَلى ذلِک.
💠 #امام_صادق عليه السلام: مؤمن در نزد خداوند عز و جل، برترين جايگاه را دارد (سه بار اين جمله را فرمود). خدا او را به بلا [ى بيمارى] گرفتار مىکند و سپس جانش را از اندامهاى بدنش يکايک مىستاند؛ ولى او خداى را بر اين کار سپاس مىگويد و مىستايد.
📚 بحار الأنوار، ج 67 ، ص 211.
☀️ [برای ما واجب است که در سختیها هم #نماز روزانه را بخوانیم و عبارت #الحمدلله را در #سوره_حمد و #تشهّد و جاهای دیگر نماز تکرار کنیم و این یادوآری به ماست که در سختی ها هم خدا را سپاس و ستایش کنیم]/ استاد رفیعی
✨﷽✨
🌼خداوند هرگز قولی نداده که ما را از مشکلات دور نگه می دارد.
✍ او هیچوقت نگفته است که ما طوفانی در زندگی نخواهیم داشت ولی گفته است که در دل طوفان، به ما آرامش می دهد.
✅گزارشات پزشکی خوب نبود، اما من نگران نیستم، چون می دانم که خداوند حواسش به من هست.
✅من آن مقامی که برایش زحمت کشیدم را نتوانستم کسب کنم، ولی ناراحت نیستم چون می دانم که خداوند مقام بالاتری را برای من در نظر گرفته است.
✅همکارانم با من بدرفتاری می کردند اما من ناراحت نمی شدم چون میدانم خداوند پشتیبان من است، همیشه حواسش به من هست.
✅شما باید از آرامش زندگی خودتان محافظت کنید شما برای اینکه نگران و مضطرب باشید، خلق نشدید. به همین دلیل است که خیلی از مردم از لحاظ سلامتی مشکل دارند.
نمی توانند شب ها بخوانند، غذای آنها به خوبی هضم نمی شود، زخم معده گرفتند. همه این ها به این خاطر است که اجازه نمی دهند ذهنشان استراحت بکند. آنها به طور مداوم سعی می کنند از همه چیز سر در بیاورند، درباره ی سلامتی شان نگران باشند، درباره شغلشان ناراحت باشند یا به خاطر ترافیک استرس بگیرند. دوستان ذهن شما نیاز به استراحت دارد.
شما آفریده نشده اید که بار سنگینی را به دوش بکشید، چون در نهایت ناامید خواهید شد.
قاعده این است که وقتی شما استراحت می کنید، خداوند دست به کار می شود اما وقتی شما خودتان بار نگرانی ها را به تنهایی به دوش میکشید ، خداوند استراحت می کند.
✍۱۲ تجلیل قرآن از۱۲ نفر
1⃣حضرت ابراهیم،بسیارراستگوبود
ُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا........(٤١)مریم
2⃣ حضرت ادریس،بسیارراستگوبود
كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا...... (٥٦)مریم
3⃣ حضرت موسی ،مخلَص بود
كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا....... (٥١)مریم
4⃣ حضرت یوسف،مخلَص بود
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ.........(٢٤)یوسف
5⃣ حضرت اسماعیل،صادق الوعدبودُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا....... ۵۴مریم
6⃣ حضرت مریم،پاکدامن بود
وَالَّتِيٓ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا.......(٩١)انبیا
7⃣ حضرت مریم،مومن وقانت بود
َكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ........ (١٢)تحریم
8⃣ همسرفرعون ،مومن بود
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ.....(١١)تحریم
9⃣ حضرت مریم ،مومن بود
َكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ...... (١٢)تحریم
0⃣1⃣به لقمان حکمت دادیم
وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ.....(١٢)لقمان
1⃣1⃣اخلاق پیامبر،ایده آل بود.
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ......(٤)قلم
2⃣1⃣حضرت علی ع،همه چیزش رابرای خداداد
ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله
✍#تمثیلات
گاهی پیش میاد بعد از خوردن زرد آلو🍋 بادام ِ زرد آلو رو میشکنیدو می خورید😋
اگر شیرینم باشه زرد آلو 🍋 همراهِ بادامش به مزاجتون می چسبه😇
گاهی م هست، بعد از چندین بادام، با یه بادام تلخ، هر آنچه براتون لذّت بخش بوده کامتون رو به تلخی و بد طعمیِ شیرین بودنِ بادام های قبلی😖 میکشونه ↪️
نعوذبأللّه گناهان هم چیزی شبیه همین بادام ها هستش.
تا ازش لذّت می بریم شیرین 😋 و دلچسبند،
اما همینکه نعوذبأللّه در حین انجامِ گناهی، آسیبی ببینیم (یعنی هشداری به انجام ندادنِ اون از سمتِ خداوند) پیش میاد.
طعم اون گناه ، شیرینیِ گناهانِ قبلی رو به کاممون تلخ میکنه😣و پشیمان میشیم از اعمالِ گذشتمون
این همون هشدار غیبی از سمتِ خداوند هست که نمی پسنده بنده ش نعوذبأللّه سمتِ #گناه بره💯
و همین امر نوعی مراقبت و هدایت ما انسان ها از سمتِ خداونده✔️
(💡)📣 📣 هشدار 📣 📣
↩️ تنها مسیرِ رسیدن به مقامِ لذّت بندگی، ترکِ گناهان هستن
تفسیر سوره ی کوثر
🍃شأن نزول آیه ی اِنّاأَعطَیناکَ الکوثر
پیتمبر اکرم از خدیجه سه دختر پیدا کردند:زینب واُمِّ کلثوم وکوچکترین آنها فاطمه
ودوپسر قاسم وعبدالله۰
پسرهای خدیجه مردندودخترها ماندند ۰
هنوز دوران مکّه است ۰
دشمنها خوشحال شدند ، گفتند به طور کلی نسل پیامبر قطع شد، آدمی که پسر ندارد دیگر کسی بعداز او نیست که نام اورا حفظ کند ودینش را پنگهداری کند 🍃۰اولاد پسر از او نمانده پس او ابتر است ۰
خداوند درپاسخ انها این ایه را نازل کرد۰↘️
🍃ما به تو چیزی دادیم که از او خیر کثیر برمی خیزد ۰
مقصود شخص حضرت زهراست که منبعِ همیشه جوشان است۰
تواز این دختر انقدر فرزند پیدا می کنی ، آن هم چه فرزندانی !امامان از ذریه ی او پیدا می شوند ،
➖ که هیچ صاحب پسری اینطور نیست۰
➖ ۲۰ ➖➖➖➖➖➖
کتاب آشنای قران،ج۱۴، شهید مطهری
هدایت شده از ▫
🌼🕊°•.
-الهـے ،
-فراقـشـ ؛
-عظمـالبلاستــ🥀'-
-’الٰهـےعَظـُمَـالبــَلاء‘-
-اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَــرَج:)
عظمتِـ’علےبنابیطالب‘رامیشناسے؟
پیغمبرخُدا،بهشونـمیگفتن:فداتـبشمـ !
فاطمهزهراۜ مثلـِپروانہ فداےِمولاشُـد؛
ودورمولاگشتـ،بھ خاطرمولاڪتڪخورد
ومیگفتـ جونونفسمـ فداےِعلے🥀'؛
مولامونـ ’امیرالمومنین‘دربارهےِ
امامزمانِـمانـ میدونےچےفرمودنـ ؟
دستـِ مبارڪرو میذاشتنـ روےِسینھ ،
مےگفتنــ : آھ #شُوقاًاِلےٰرُؤیَتِه
چقدردوستـدارمـ’مهدےامـ‘راببینمـ !
-آقاجان تو ڪے هستے ؟
-با دلها چھ ڪردے ؟
-اللّٰهُمـَارْزُقنٰے
-مَحبَّتـِالمَهدےٖفيقَلْبٖے
-وَشَهٰادَتِفٖےرِڪٰابِالمَهدے
-بِحـَقـِـ حَضـرَتــِ زینَبــْــۜـ🌿 :)
هدایت شده از ▫
#نهج_البلاغه
🍀مردم و دو گونه نگرش به دنیا🍀
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند:
🌹مردم در دنیا دوگونه عمل میکنند: یکى در دنیا، براى دنیا کار مى کند دنیا او را را از آخرت مشغول داشته است و مى ترسد که بازماندگانش گرفتار فقر شوند ولى (از فقر معنوى اخروى) خویش را در امان میداند چنین کسى عمر خود را براى سود دیگران نابود مى کند و آن (گروه) دیگر در دنیا براى پس از دنیا کارمى کند پس بى آنکه کار کند بهره وى از دنیا پیش او میآید پس هر دو بهره (دنیا و آخرت) را با هم میبرد و مالک هر دو سرا میشود و در درگاه خداوند آبرومند خواهد بود از خدا چیزی نمیخواهد که او را از آن منع کند.
📕نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_چهل_پنجم خو
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊
🌷
📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊
📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷
⚜ #قسمت_چهل_ششم
باز هم الینا به ناچار تسلیم خواسته ی امیر شد و سوار ماشین شد.
هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که الینا پرسید:
_میشه بپرسم داریم کجا میریم؟اصن...چرا...
امیر حرف الینا رو قطع کرپ و باهمون نکاه خیره به خیابان گفت:
+راستش یه سری حرف دارم که ترجیح میدم فقط و فقط به خودتون بگم.براهمین گفتم شاید اگه بیرون از خونه باشه بهتره.بالاخره...دیوار موش داره و موشم که گوش!...اممم حالا هم به نظرم هردومون چون تازه از سرکا. برگشتیم خسته و گشنه ایم...پس اجازه بدین برسیم یه حا بشینیم بعد صحبت میکنیم.
حق با امیر بود.الینا خیلی خسته بود برای همین بدآن هیچ مخالفتی سری به نشونه تایید تکون داد و دیگه چیزی نگفت.
🍃
ربع ساعت بعد با توقف ماشین الینا نگاهی به بیرون انداخت.
درست شیراز رو نمیشناخت و دقیق نمیدونست الان توی چه منطقه یا ناحیه ای هستن.مهم هم نبود فقط نگاهی به بورد بالای برج مقابل انداخت...مجتمع...
با تعجب نگاه از مجتمع تجاری گردشگری گرفت و به امیرحسین نگاه کرد.
امیر حسین که انگار از نگاه الینا متوجه سوالش شده بود جواب داد:
+راستش حدس زدم شاید توی یه جای شلوغ راحتتر بتونیم صحبت کنیم...ینی منظورم اینه که...خب چطور بگم...
_ok…ok...I got it...فهمیدم نیاز به توضیح نیس...ممنون!
هردو پیاده شدن و به سمت در ورودی مجتمع راه افتادن.
منظور امیرحسین رو از راحتی خودش فهمیده بود اما به امیرحسین اطمینان داشت.به هر حال امیر هم جزیی از خانواده رادمهر بود و به خانواده رادمهر بیشتر از تمام اطرافیانش اطمینان داشت.
چند دقیقه بعد هردو پشت میزی توی کافه ی مجتمع نشسته بودن.
بعد از دادن سفارش دوتا کیک و قهوه الینا نگاهی به امیر کرد و گفت:
_خب؟!...
امیر همینطور که دستاشو روی میز جلو می آورد و در هم گره میکرد گفت:
+خب راستش...من چیز زیادی نمیخوام بگم...بیشتر میخوام شما بگین...چه اتفاقی بین شما و اسما حسنا افتاده؟چرا ارتباطتون باهم کم شده؟
_چیزی نیس!حل میشه!
+ببینید من چند روز پیش هم بهتون گفتم شما بهترین دوست برای اسما و حسنایید.
دوتاشون بیش از پیش به شما وابستن...من از دعوای پیش اومده بینتون خبر نداشتم ولی چند روزی بود که دخترا هردوشون ساکت تر شده بودن و وقتی ازشون پرسیدم اول که چیزی نمیگفتن تا اینکه اسما همه چیز رو گفت.همه ی بحثایی که سر...
اشاره ای به دست الینا کرد و گفت:
+این حلقه بینتون پیش اومده!ببینید من اصلا کاری به این حلقه یا دلیلش ندارم.من اگه الان دارم با شما حرف میزنم فقط و فقط به خاطر اینه که نمیخوام شماها انقدر پکر باشین انقدر از هم دور باشین.اسما و حسنا خواهرامن.شماهم...شماهم...
هرکار کرد نتوانست بگوید شماهم مثل خواهرمی!سعی کرد بگوید اما چیزی در دلش نهیب میزد که دروغ نگو!
+خب ینی شماهم برام مهمی...به هرحال...ینی....
مانده بود چه بگوید!در دل چند بار خودش رو برای حرف اضافش لعنت کرد و در آخر برای دیدن عکس العمل الینا سرش و بالا آورد و به الینا نگاه کرد.اما نگاه الینا دوخته شده به میز بود.امیرحسین فکر کرد شاید الینا از حرفش دلخور بشه پس برای رفع کدورت یا هرچیز دیگه ای صداش زد و وقتی الینا سرش رو بالا آورد امیرحسین با چشمای اشکی الینا مواجه شد.
امیر مونده بود اشک الینا دلیلش چیه!
+بَ...برای چی گریه می کنی؟!
خودش هم نفهمید فعل جملش از حالت جمع به مفرد تبدیل شده و انقدر خودمونی داره برخورد میکنه!حتی الینا هم نفهمید!فقط در جواب سوال امیر سری تکون داد و با بغض زمزمه کرد:
_هیچی!
امیر اما با شنیدن کلمه ی هیچی دلش راضی نشد و گفت:
+من...من واقعا معذرت میخوام!من نمیخواستم ناراحتتون کنم!من اصن...اصلا نمیدونم چی گفتم که...ای بابا!
کلافه چنگی به موهای قهوه ایش زد و پوفی کشید.
چند ثانیه به سکوت گذشت که الینا گفت:
_نگران خواهراتون نباشین.با یه معذرتخواهی من امشب همه چیز حل میشه!
بعد هم به سرعت از جا بلند شد و به سمت در رفت.
&ادامه دارد...
🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊
📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
@khodaya_1
هدایت شده از 🗞️
❣#سلام_امام_زمانم❣
🍂به اين يقين رسيدهام که ديدنت ملاک نيست...
🍂جهان مگر نديده بود يازده امام را...
🍂تو روزی عدل و داد را اقامه میکنی و من...
🍂ز نام قائمت فقط بلد شدم قيام را...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از 🗞️
🌺🍃〰
#حکایتهای_قرآنی
غلبه یکان بر دهگان
✍ هشام بن سالم گوید: امام صادق - علیه صلوات الله الصادق - فرمود:
امام سجاد علیه السلام می فرمود:
وَیلٌ لِمَن غَلبَت آحادُهُ اَعشارَه وای بر کسی که یک های او از ده های او پیشی گیرد.
🔺هشام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چگونه چنین می شود؟
یابن رسول الله برایم توضیح دهید. امام صادق علیه السلام فرمود: آیا این آیه را نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید:
✨مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَی إِلاَّ مِثْلَهَا.✨
انعام / 160
ترجمه: هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید.
✍ بنابراین، یک کار نیک را که مسلمان انجام دهد برای او ده پاداش نوشته می شود و اگر یک کار بد انجام دهد برای او یک کیفر نوشته می شود پس پناه می بریم به خدا از کسی که در یک روز ده گناه مرتکب شود ولی یک کار نیک نداشته باشد تا در نتیجه نیکی های او بر بدیهایش پیشی گیرد.
📚 برگرفته از هزار و یک حکایت قرآنی، حکایت 640
#قرآن_نور_است🌟
هدایت شده از 🗞️
#رازاستجابت_دعا
🌷آقای #قرائتی میگفت:
🔹«یک هیئت اومده بود حرم امام رضا، موقعی که میخواستن دعا کنن هر چند ثانیه یکیشون اشاره میکرد بقیه فقط آمین میگفتن.
❓ازشون پرسیدن شماها چرا فقط آمین میگید؟
🔹گفتند ما که نمیدونیم چی از خدا بخوایم تا به صلاحمون باشه. خیرمون تو چیه. برای همین به امام رضا گفتیم برامون دعا کنه ما هم آمین میگیم.»
🔹آقای قرائتی میگفت خیلی معرفت آدم نسبت به امام باید بالا باشه تا همچین کاری بکنه. من فکر کردم دیدم خیلی کار خوبیه، ولی میشه منحصر به حرم و روز خاص نباشه.
🔹 میتونیم هر روز به یکی از ائمه متوسل بشیم(امروزتوسل به امام کاظم امام رضا امام جواد امام هادی علیهم السلام) بگیم برامون دعا کنن ما هم آمین بگیم،
مثلاً بعد هر نماز یا هر وقت دیگه...
🌹 یا علی بن موسی الرضا امام مهربانم، شما را به عصمت مادرتون قسم میدهیم، امروز برای سلامتی و ظهور پسر عزیزتون دعا کنید.....
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#هرروزیک_آیه
✨وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ
✨وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ
✨لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾
✨و بگو پروردگارا مرا در هر كارى
✨به طرز درست داخل كن و به طرز
✨درست خارج ساز و از جانب خود
✨براى من تسلطى يارى بخش قرار ده (۸۰)
📚سوره مبارکه الإسراء
✍آیه ۸۰
#کنترل_شهوت
✨﷽✨
✅شیخ رجبعلی خیاط:
✍در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان
دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت،
مرا به دام انداخت، با خود گفتم:
رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند،
بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام
آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
سپس به خداوند عرضه داشتم:"خدایا! من این
گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای
خودت تربیت کن!"
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه
ترک این گناه، باز شدن دید برزخی او می شود،
به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و
نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار
برای او کشف می شود.
🖤 #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
🍀 مَن أصعَدَ إلى اللّهِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ.
🍃 هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عزّوجلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد.
📖 ميزان الحكمه ج4، ص49
#فاطمیه
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از 🗞️
🌿 الهی 🌿
🍃🍂 از تو شرمنده ام که بندگی نکردم
و از خود شرمنده ام که زندگی نکردم
از خودم شرمنده ام که اثر وجودی ام برای ایشان هیچ بود .
🍃🍂 اگر پیام خدا را خوب دریافت نکردید به « فرستنده » دست نزنید
« گیرنده ها » را تنظیم کنید
اشکال از گیرنده است .
#علامه_حسن_زاده_آملی
💠 #هم_غذاوهم_دوا
✨ آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:
«خرما، شیر، زیت(روغن زیتون)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ است.»
#عذاب_قبر 🔥 به علت #بداخلاقی
✍ شهيد مطهّري مي گويد:
من از آقاي حاج ميرزا علي شيرازي اين مرد بزرگ داستانها دارم از جمله رويايی است كه نقل مي كنم: ايشان يك روزضمن درس در حالی كه دانه های اشكشان بر محاسن سفيدشان مي چكيد اين #خواب را نقل كرده و فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است مردن را همان طوری كه براي ما توصيف شده است در خواب يافتم خويشتن را جدا از بدنم می ديدم و ملاحظه می كردم كه بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می كنند. مرا به #گورستان بردند و دفن كردند و رفتند من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان #سگی_سفيد وارد قبر من شد در همان حال احساس كردم كه اين سگ #تند_خويی من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است مضطرب بودم كه حضرت سيدالشهداء (ع) تشريف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور من آن را از تو دور می كنم.
📚 عدل الهي ص250- كتاب داستان های شگفت انگيزي از عالم برزخ ص 63
برگزاری جشن در ایام فاطمیه
❓ سؤال:
الف: برگزاری #مراسم_عروسی_در_ایام_فاطمیه جایز است؟
ب: در صورت عدم جواز، آیا نسبت به مراسمی که برگزار می شود، تکلیفی داریم؟
✅ جواب:
الف. به طور کلی برگزاری #مجالس_شادی در #ایام_عزای_اهل_بیت (علیهم السلام)، به طوری که #هتک_حرمت_اهل_بیت (علیهم السلام) محسوب شود، جایز نیست.
ب. با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای جز نهی از منکر زبانی ندارید و در صورت عدم تأثیر، باید به مسؤولین مربوطه اطلاع دهید.
#جشن_عروسی_در_فاطمیه
هدایت شده از ▫
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
خداوند هيچ كس را جز به #قدر
توانايى اش تكليف نمى كند آنچه
از خـوبى به دست آورده به سود
او و آنچه از بـدى به دست آورده
به زيان اوست.
📒سوره مبارکه البقرة آیه ۲۸۶