eitaa logo
🍃 یا امیرالمؤمنین حیدر 🍃
373 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
به نام گشاینده کار ها زنامش شود سهل دشوار ها 🌺 کپی با ذکر صـلـوات برای مولایمان صاحب الزمان 🌺 ارتباط با ما : https://harfeto.timefriend.net/17265184657672
مشاهده در ایتا
دانلود
[فرستاده شده از فقه و انقلاب] [ عکس ] در #عراق هم مثل ایران آدم وطن فروش هست! شعارشان نه ایران،نه شامات ،نه لبنان هم هست. نگران نباشید،اینها به مانند فتنه گران و کودتاچیان سال88 هیچ غلطی نمیکنند. این ارازل و اوباش در برابر اراده الهی و اراده ملت عراق هیچی نیستند. #اربعین امسال پر رونق تر از هر ساله
[در پاسخ به امام شناسی] 🌪 چهره ی معاویه به روایت 🌪 (قرآن بر سر نیزه ها) 🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥 🌵 چون خبر وعده امیرالمومنین علیه السلام در مورد حمله صبح روز بعد به رسید و وحشت شدیدی او را گرفت ، و همه ی اصحابش و اهل از این جریان احساس شکست کردند. 🌵 معاویه عمروعاص را فراخواند و گفت: ای عَمرو ، فقط همین یک را فرصت داریم تا آنکه صبح به سراغمان آید. نظر تو چیست؟ 🌵 عمروعاص گفت: میبینم مردان کم شده اند ، و آنان که باقی مانده اند در مقابل مردان او نمی توانند کنند و تو هم مثل علی نیستی. او بر سر مسئله ای با تو می جنگد و تو بر سر چیز دیگری می جنگی. تو بقا را می خواهی و او فنا را می خواهد. اهل شام اگر علی بر آنان غالب شود آنچنان از او نمی ترسند که اهل اگر بر آنان غالب شوی از تو می ترسند. 🌵 ولی مسئله ای را به آنان القا کن که اگر آن را رد کنند به می افتند و اگر هم بپذیرند باز به اختلاف می افتند! 🌵 آنان را به کتاب خدا دعوت نما و ها را بر سر نیزه ها کن ، که به مقصود خود خواهی رسید و من این نقشه را برای تو ذخیره کرده بودم. 📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص283
🌪 چهره ی معاویه به روایت 🌪 (نامه ها) 🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥 ✉️ نامه ی معاویه ▫️ معاویه درستی نقشه ی را فهمید و گفت: راست گفتی ، ولی فکری به نظرم رسیده که با آن بر علی حیله کنم: «شام را به عنوان مصالحه از او بخواهم» ، و این اولین چیزی بود که مرا از آن محروم کرد. ❕عمروعاص خندید و گفت: ای معاویه ، تو را چه رسد به با علی؟! ولی اگر می خواهی بنویس! ▫️سلیم می گوید: معاویه به دست مردی از «سَکاسِک» به نام «عبدالل بن عقبه» این را برای علی علیه السلام فرستاد: 🔥 «اما بعد ، اگر تو میدانستی که کار ما و تو را به اینجا می کشاند و ما هم می دانستیم ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم. و اگر عقل هایمان بر ما غالب باشد ، این مقدار از فرصت باقی مانده که گذشته را ترمیم و آینده را اصلاح کنیم. 🔥 من از تو را درخواست کرده بودم به شرط آنکه اطاعت و بیعتی را بر من لازم نکنی ، ولی تو قبول نکردی ؛ و خداوند آنچه منع کردی به من عطا فرمود. من امروز تو را دعوت می کنم به آنچه دیروز دعوت کردم. 🔥 تو هم از امید نداری مگر آنچه من امید دارم و از نمی ترسی مگر آنچنان که من می ترسم. به خدا قسم جگرها نازک شده و مردان از میان رفته اند. ما همگی فرزندان عبدمناف هستیم ، و بعضی از ما بر بعض دیگر فضیلتی ندارد که عزیزی به خاطر آن ذلیل شود یا ذلیلی به غلامی شود. والسلام». 📮📩📤📮📩📤📮 ✉️ جواب نامه ▫️ سلیم می گوید: وقتی علیه السلام نامه ی معاویه را خواند خندید و فرمود: «تعجب از معاویه و حیله ی او بر من است!» سپس حضرت ، نویسنده اش عبیدالله بن ابی رافع را صدا زد و فرمود: بنویس: 🌿 «اما بعد ، نامه ی تو به دستم رسید که در آن یادآور شده بودی «اگر تو و ما می دانستیم که جنگ نسبت به ما و تو به این حد می رسد ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم» ، ای معاویه ما و تو در مرحله ی نهایی از جنگ هستیم که هنوز به آن نرسیده ایم. 🌿 اما اینکه شام را درخواست کردی ، من چیزی را که دیروز به تو ندادم امروز هم نمی دهم. اما اینکه «در و امید هر دو مساوی هستیم» ، تو در شک قوی تر از من در یقین نیستی ، و اهل شام هم بر دنیا از اهل نسبت به آخرت حریص تر نیستند. 🌿 اما اینکه گفتی «ما فرزندان عبدمناف هستیم و هیچکدام بر دیگری فضیلتی نداریم» ، ما هم چنین هستیم ، ✅ ولی «امیه» همچون هاشم نیست ، ✅ و «حرب» همچون عبدالمطلب ، ✅ و «ابوسفیان» همچون ابوطالب ، ✅ و آزاد شده همچون هجرت کننده ، ✅ و منافق همچون ، ✅ و مدعی باطل همچون مدعی نیست. 🌿 در دست ماست مقام نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که با آن بر عرب حاکم شدیم و را تحت اختیار خود درآوردیم. والسلام». 📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص284-285
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ویدئو ] اگر می‌خواهید طرفداران آیت‌الله قلابی که به در حمله کردند، را بشناسید این ویدیو بهتون کمک میکنه! وی خالق بدعت رپ در جهان تشیع است! ایشون یه چیز تو مایه‌های خودمون هست https://eitaa.com/OrAmiralMumininHaidar
🔴🔵 اسراری ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی👇🏼 پنج‌شنبه(98/10/12) : ساعت 7 صبح دمشق با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید: همگی بنویسن، هرچی می‌گویم رو بنویسین! ما همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد یکی گفت: که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! دیگر گفت: حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید🌹 به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم او کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود... @OrAmiralMumininHaidar