eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
527 دنبال‌کننده
28 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 يادداشت‌ها 🖌 موضوع: راه امام خميني در حكمراني، راه خدا و پيامبر 🔴 نقد سخنان شهاب الدين جائري شيرازي آقاي شهاب الدين حائري شيرازي در يك اظهار نظر مبتني بر توهم، (ره) را بر خلاف راه پيامبر معرفي كرده است او مي‌نويسد: «شواهد و قرائن فراوان حاکی از آنستکه محمد (درود خدا بر او واهل بیت پاکش باد) حفظ دین را واجبترین واجبات میدانست، حکومت باشد یا نباشد. او هیچگاه دین اش را فدای بقاء حکومت نکرد. پیامبر(ص) و وصی اش علی (ع) چه بدون حکومت و چه با حکومت بدنبال معرفی و ترویج دین خدا بودند. اما حاکمان جمهوری اسلامی، خصوصا رهبر کبیر وایدئولوگ آن امام خمینی در یک خطای استراتژیک، مسیر دیگری پیمودند وبه نتائجی عکس آنچه پیامبر(ص) دست یافته بود دست یافتند. آیت الله خمینی حفظ نظام را واجبترین واجبات دانست. ✳️ در نقد ديدگاه ايشان گفتني است: 1️⃣ نويسنده حكومت الهي را يك امر خارج از دين معرفي مي‌كند كه بود و نبودش در تحقق دينداري انسان فرقي نميكند؛ لذا مي‌گويد: «شواهد و قرائن فراوان حاکی از آنست که محمد حفظ دین را واجبترین واجبات میدانست؛ حکومت باشد یا نباشد.». تحقيق در آيات و روايات نشان مي‌دهد كه برپايي و ديني خود بخش مهمي از وظايف ديني است و يكي از اصلي‌ترين شرايط دينداري است؛ 🔸 از آياتي كه بخوبي ادعاي ما را اثبات ميكند آيه (65 نساء) است كه خداوند قسم مي‌خورد كه مسلمانان ايمان نخواهند داشت مگر اين كه حكومت ديني پيامبر را بدون هيچ كراهتي بپذيرند «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما». طبق مفاد صريح اين آيه دينداري و ايمان بدون پذيرش حكومت ديني پيامبر ممكن نيست؛ بنابراين برپايي حكومت الهي، شرط اصلي است؛ درين صورت چگونه نويسنده ادعا ميكند كه پيامبر دنبال دين مردم بود؛ چه حكومت باشد چه نباشد!؟ آيا امكان دارد كه پذيرش حكومت پيامبر، شرط ايمان و دينداري باشد ولي در عين حال براي پيامبر مهم نباشد كه اين شرط، در جامعه شكل بگيرد يا نه؟! 🔸 و نيز از جمله آياتي كه روشن مي‌كند يكي از وظائف پيامبران برپايي حكومت ديني است آيه (64 نساء) است «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه» (ما هيچ پيامبري را براي مردم ارسال نكرديم مگر براي اين كه به عنوان يك حاكم مورد اطاعت قرار گيرد) بر اساس مفاد اين آيه نقش همه انبيا نقش فرماندهي جامعه است و نه صرفا يك نصحيتگري كه فقط راهنمائي ميكند و بنابراين يكي از وظائف اصلي پيامبران تشكيل حكومت است چه موفق شوند و چه موفق نشوند. 🔸 و در مقابل، نقش مردم نقش و است چنانكه در آيه (51 نور) چنين آمده «إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» بر اساس مفاد اين آيه نقش مردم در مورد احكام حكومتي، نقش است؛ نه نقش كسي كه حكمي به او ميرسد و او مختار باشد قبول كند يا نكند؛ بلكه طبق مفاد آيه (36 احزاب) با صدور فرمان پيامبر، حق اختيار و انتخاب از همه مردم سلب شده و مومنان وظيفه ديني دارند كه در قبال فرماني كه پيامبر صادر ميكند بدون چون و چرا اطاعت كند «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» 🔸 و در ادامه همين آيه كساني كه سركشي كرده و فرمان پيامبر را اطاعت نكنند شديدا توبيخ شده اند «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً» بلكه اين توبيخ در برخي آيات تا جايي پيش ميرود كه انسان سركش در قبال فرمان حكومتي پيامبر با عنوان ياد شده است «قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ» بكار رفتن تعبير كافر براي سركشان حكومت الهي بخاطر اين است كه فرمانروايي مخصوص به خداوند است «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْك» (111 اسراء). ادامه دارد👇 @oshaghierfan &
ادامه از بالا يا در (40 يوسف) چنين آمده است «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون» فقط از آن خدا است «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» و اين همان توحيد در فرمانروايي است لذا تن دادن به حكومت غير الهي نوعي عبادت نامشروع، و شرك است ازين‌رو هشدار مي‌دهد كه مبادا با قبول حكومتهاي غير الهي عملا غير خدا را عبادت بكنند «اَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ»؛ و بعد حكومت مشروع الهي را با تعبير معرفي مي‌كند «ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»؛ 🔸 بنابراين برپاكردن يكي از اركان توحيد است و حصول دين قيّم به تحقق آن وابسته است؛ اما نويسنده محترم اين امر مهم ديني را براي پيامبري كه رسالت اصلي‌اش تبليغ توحيد است بي‌اهميت يا كم اهميت تلقي مي‌كند. 🔹 بله در صورت عدم امكان انعقاد حكومت الهي بايد به ساير وظائف عمل كرد؛ و وظيفه برپايي حكومت الهي، بخاطر عدم امكان وقوع، مرتفع ميشود؛ نه اين كه اصلا وظيفه در اين مورد نباشد مثل اين است كه در ماه رمضان بر همگان روزه واجب است اما كسي كه بيمار است اين تكليف به خاطر بيماري ساقط ميشود. 2️⃣ در مقام مقايسه حكومت ديني با ساير حقائق ديني آيا با وظيفه برپايي است يا اولويت با ساير وظائف و حقائق ديني است؟ و در مقام ، كدام يك بايد فداي ديگري شود؟ 🔸 غزوات پيامبر مخصوصا غزواتي كه تعرض از ناحيه پيامبر شروع شده مثل غزوه احد كه با تعرض پيامبر به كاروان قريش شروع شد و غزوه طائف كه حركت از ناحيه پيامبر شروع شد، نشان ميدهد كه با وظيفه برپايي حكومت ديني است؛ و گرنه مشروعيت چنين جنگ هايي از ناحيه پيامبر مخدوش خواهد شد؛ و نيز واقعه كربلا و شهادت امام حسين مخدوش و باطل و محكوم خواهد بود؛ 🔹 اما نويسنده، على رغم وضوح مسئله، و با مشركان و همراهي با امثال يزيد را درست تر دانسته و معتقد است برپايي حكومت ديني وظيفه انبياء نبوده فقط بايد دين مردم را درست كرد!! ادامه دارد👇 @oshaghierfan &