eitaa logo
نشر آثار استاد حسین عشاقی
532 دنبال‌کننده
29 عکس
3 ویدیو
73 فایل
📚 پایگاه اطلاع رسانی آثار استاد حسین عشاقی ✅ ارائه کتاب ها، مقالات، دروس و يادداشت هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين استاد حسين عشاقي زيد عزه 🔸 متخصص در فلسفه و عرفان اسلامي 🔸 مدرس اسفار و فصوص الحكم @oshaghierfan
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌نقد حكمت متعاليه صدرائي از منظر عرفان (23) 🔵 موضوع: پاسخ به دفاعيات صدرالمتألهين از اصالت وجودات خاص : صدرالمتألهين خود متفطن به اين احتمال بوده است كه در مورد اصالت وجودات خاص، ممكن است كسي بگويد «اصالت وجود در تحقق» به «واجب الوجود بالذات» بودن موجود اصيل امكاني منجر مي‌گردد؛ ازين‌رو با طرح اين احتمال به‌ صورت اشكالي بر نظريه اصالت وجود، در صدد دفاع از نظر خود (يعني )، برآمده است؛ 🔸 ازين‌رو بعد از بيان مسئله و اين كه «وجود» بنفس ذاته موجود است، مي‌گويد: «اگر كسي اشكال كند كه در صورت موجوديت هر وجودي بنفس ذاتش، بايد هر وجودي، واجب الوجود بالذات باشد؛ زيرا واجب الوجود بالذات معنايي ندارد جز اين كه چيزي بنفس ذاتش موجود باشد»، در پاسخش خواهيم گفت: ✳️ «معنى وجود الواجب بنفسه أنه مقتضى ذاته من غير احتياج إلى فاعل و قابل؛ و معنى تحقق الوجود بنفسه، أنه إذا حصل إما بذاته كما في الواجب أو بفاعل، لم يفتقر تحققه إلى وجود آخر يقوم به‏».(اسفار ج 1 ص 40) ✳️ 🔻 توضيح جواب او اين است كه بين «بالذات» بودن موجوديت واجب الوجود و «بالذات» بودن موجوديت وجود اصيل امكاني، تفاوت هست؛ 🔷 به عبارت ديگر بالذات دو معنا دارد: 🔹 معناي اول: «بالذات» بودن موجوديت واجب الوجود، به اين معنا است كه او در موجويتش به هيچ چيزي نياز ندارد؛ نه به علت فاعلي كه او را ايجاد كند و نه به علت قابلي كه پذيراي وجودي خارج از ذاتش باشد؛ به عبارت ديگر يعني واجب الوجود موجود است بدون حيثيت تعليلي (واسطه در ثبوت) و بدون حيثيت تقييدي (واسطه در عروض)؛ 🔹معناي دوم: اما وقتي گفته مي‌شود «وجود اصيل امكاني موجود است بالذات»، يعني او موجود است بدون حيثيت تقييدي فقط؛ 🔺پس به صرف اين كه وجود اصيل امكاني در موجوديتش حيثيت تقييدي و واسطه در عروض ندارد لازم نمي‌آيد كه او واجب الوجود بالذات باشد كه نه حيثيت تعليلي نياز دارد و نه حيثيت تقييدي؛ بلكه براي واجب الوجود بودن وجود اصيل، لازم است او نه به حيثيت تعليلي نياز داشته باشد و نه به حيثيت تقييدي. 🔶 صدرالمتألهين در مشاعر (ص 20)، جواب فوق را با شيوه ديگري بيان كرده است؛ او در آنجا با فرق گذاشتن بين و به جواب مي‌پردازد؛ مي‌گويد: 🔸درست است كه موجوديت هم براي واجب الوجود و هم براي وجود امكاني، ضروري است؛ زيرا ثبوت شيء براي خودش ضرورت دارد؛ اما ضرورت موجوديت واجب الوجود، است كه موجود ضروري الوجود، به هيچ قيد و شرطي نياز ندارد؛ ازين‌رو ذات واجب بدون هيچ قيد و شرطي، موجود است؛ و لذا او مقدّم الوجود بر هر وجود، و تامّ الوجود و در وجود، غني‌ است؛ 🔸اما ضرورت موجوديت وجود اصيل امكاني است كه ضرورت موجود ضروري الوجود، مقيد به ذات موضوع است؛ چون تا ذاتي نباشد، موجوديتي نيست تا ضرورت وجودي باشد؛ و چنين ذواتي چون عين تعلق به علت‌اند؛ پس بدون حضور ذات فاعل در مرتبه ذوات آنها، اصلا ذاتي نيست تا گفته شود كه ثبوت ذات براي خودش ضرورت دارد و به دنبالش گفته شود ضرورت، ملاك واجب الوجود بودن است؛ 🔺پس فاصله وجود امكاني اصيل با واجب الوجود بودن بسيار است؛ و به صرف اين كه بر مبناي اصالت وجود، وجود امكاني، بالذات و بنفس ذاتش موجود است نمي‌توان آن را واجب الوجود بالذات قرار داد. ادامه دارد 👇👇👇 @oshaghierfan &