eitaa logo
عشاق‌الحسن(محب‌الحسن)
11.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
4 فایل
بالطفِ حـسن بوده حسینـی شده عالم این را به همه گفته و مبهـم نگذارید #روزی‌آبـاد‌مـیشود‌بقیـع🕊 .. سخنی بود درخدمتیم تبادلات کانال 👇 @yazahra_67 ............. @ghribemadine118
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊 ღೋ═══════════ وکیل مقابل در حالی که از شدت خشم چشم هاش می لرزید و صورتش سرخ شده بود، دوباره فریاد زد … من اعتراض دارم آقای قاضی … این حرف ها و شعارها جاش توی دادگاه نیست قبل از اینکه قاضی واکنشی نشون بده … منم صدام رو بلندتر کردم … باشه من رو از دادگاه اخراج کنید … اصلا بندازید زندان … و صدای اعتراض یه مظلوم رو در برابر عدالت خفه کنید … آیا غیر از اینه که شما، آقای وکیل … هیچ مدرکی در دفاع از موکل تون ندارید؟ … . مکث کردم … دیگه نفسم در نمی اومد … برگشتم سمت میز خودم … . – متاسفم … اما نه برای خودم … متاسفم برای انسان هایی که علی رغم پیشرفت تکنولوژی … هنوز توی تعصبات کور خودشون گیر کردن … انسان امروز، در آسمان سفر می کنه… اما با مغز خشکی که هنوز توی تفکرات عصر رنسانس گیر کرده … . بدون توجه به فریادهای وکیل مقابل به حرفم ادامه می دادم … قاضی با عصبانیت، چکشش رو چند بار روی میز کوبید … سکوت کنید … هر دوتون ساکت باشید … و الا هر دوتون رو از دادگاه اخراج می کنم … . سکوت عمیقی فضای دادگاه رو پر کرد … اصلا حالم خوب نبود ولی معلوم بود حال وکیل مقابل از مال من بدتره … با چنان نفرتی بهم نگاه می کرد که اگر می تونست در جا من رو می کشت … چشم هاش سرخ شده بود و داشت از حدقه بیرون می زد … . – من بعد از بررسی مجدد شواهد و مدارک … فردا صبح، ساعت ۹ ، نتیجه نهایی رو اعلام می کنم … وکیل هر دو طرف، فردا راس ساعت اعلام شده توی دفتر من باشن … ختم دادرسی … و سه بار چکشش رو روی میز کوبید … . تا صبح خوابم نبرد … چهره اونها … چهره مایوس و ناامید موکل هام … حرف ها و رفتارها… فشار و دردهای اون روز … نابودن شدن تمام امیدها و آرزوهام … تمام اون سالهای سخت … همین طور که به پشت دراز کشیده بودم … دانه های اشک، بی اختیار از چشمم پایین می اومد … از خودم و سرنوشتم متنفر بودم … چرا با اون همه استعداد باید سیاه متولد می شدم؟ … چرا؟ … چرا؟ فردا صبح، کلی قبل از ساعت ۹ توی دادگاه حاضر بودم … مثل آدمی که با پای خودش اومده بود و جلوی جوخه اعدام ایستاده بود … منتظر بودم، هر لحظه قاضی ماشه رو بکشه … اما سرنوشت جور دیگه ای رقم خورد … قاضی رای پرونده رو به نفع ما صادر کرد … فریادهای وکیل خوانده بی اثر بود … ما پرونده رو برده بودیم … و حالا فقط قرار بود روی مبالغ جریمه و مجازات خوانده بحث کنیم … جلسه تمام شد … وکیل خوانده با عصبانیت تمام، اتاق رو ترک کرد … از جا بلند شدم … قاضی با نگاه تحسین آمیزی بهم لبخند زد … برای اولین بار توی عمرم، طعم پیروزی رو با همه وجود، حس می کردم … دستش رو سمت من دراز کرد … آقای ویزل … کارتون خوب بود … باورم نمی شد … تمام بدنم می لرزید … از در که بیرون رفتم دستم رو گرفتم به دیوار … نمی تونستم روی پاهام بایستم … هنوز باورم نمی شد و توی شوک بودم … موکل ها با حالت خاصی بهم نگاه می کردن … . – شکست خوردیم؟ … دیگه نتونستم جلوی اشک هام رو بگیرم … نه، پیروز شدیم… ما بردیم … برای اولین بار بود جلوی کسی گریه می کردم … و این اولین بار، اشک شادی بود … اصلا باورم نمی شد … اگر خدایی وجود داشت … این حتما یه معجزه بود … خبر پیروزی پرونده من بین کارگرها پیچید … مجبور بودم به کارم ادامه بدم … همه با تعجب بهم نگاه می کردن … یه وکیل سیاه، که زباله جمع می کرد … کم کم توجهات بهم جلب شد … از نگاه های عجیب و سراسر بهت اونها … تا سوال های مختلف … طبق قانون، برای پرسیدن سوال حقوقی باید بهم پول و حق مشاوره می دادن … اما من پولی نمی گرفتم … من برای پولدار شدن وکیل نشده بودم… . همین مساله و تسلطم روی قانون، به مرور باعث شهرت من شد … تعداد پرونده هام زیاد شده بود … هر چند، هیچ وقت، هیچ چیز برای من ساده نبود … همیشه ضریب شکست من، چند برابر طرف مقابلم بود … با هر پرونده فشار سختی روی من وارد می شد … فشاری که بعدش حس می کردم یه سال از عمرم کم شد … موکل ها هم اکثرا فقیر … گاهی دستمزدم به اندازه خرید چند وعده غذا می شد … اما من راضی بودم … همه چیز روال عادی داشت … تا اینکه … اون پرونده ی جنجالی پیش اومد … پلیس… یه نوجوان ۱۷ ساله رو … با شلیک ۲۶ گلوله کشت… نام: محمد … جرم: مشارکت در دزدی و حمل سلاح گرم .... ═══════ ೋღ 🕊ღೋ══════ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با مناجات با خدا و اهل بیت علیهم السلام ۱۱۳ مناجات با امام رضا علیه السلام 🎙حاج منصور ارضی https://eitaa.com/oshagholhasan_313
🌺یابن الحسن... 🔻روز ظهور تو،چه سرافکنده می‌شوند 🔻آنان که در دعای فرج کم گذاشتند.. ☘به رسم هرشب،تجدید بیعتی دوباره با مولای غریبمان🌹 میخوانیم: الهی عظم البلا...⚡️ https://eitaa.com/oshagholhasan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◖❤️‍🩹🕊️◗ تا رمقی در تنِ ماهست بیا... حـال ما بی تو تباهست بیا... :)🌱🤍 ❤️ 🍃 https://eitaa.com/oshagholhasan_313
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللّهِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّهِ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ🌸 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ🍃 السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیق🌸 ُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیق🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ🌸 💚 https://eitaa.com/oshagholhasan_313
.🌿. اگر چه نسل امامان حسینی‌اند اما خدا به "مجتبی" نمکی مادرانه‌تر داده .‌.‌.‌‌.💚 https://eitaa.com/oshagholhasan_313
♥️⃟⃟🍃 چنین‌فرمودمهربان‌پروردگار ای فرزند آدم به عبادتم روی آور تا دلت را از خودم پرکنم و جانت را از سرخوشی همراهی‌ام آکنده سازم... https://eitaa.com/oshagholhasan_313
.🍃 ؛ ماه علی(علیه‌السلام)؛ و ماه تخلیه است! کعبه‌ی دل را با محبت و ولایت علوی از بت‌ها خالی کن. [- حاج‌اسماعیل‌دولابی🎙] https://eitaa.com/oshagholhasan_313