#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه،
شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه...
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
این روضه ادامه دارد...
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(#گریز_دوم)
عرضه بداریم آقا جان...
یاامیرالمومنین...
طاقت نداشتید دخترتون زینب...
شما رو در اون حالت ببینه...
کجا بودی آقا...
وقتی زینبت...
توی شهر کوفه...
سوار بر محمل...
یکدفعه پرده رو کنار زد...
دید سر بریده برادر بالا نیزه...
( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا)
ای ماه زینب...
(مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا)
برادر میدونستم شهیدت میکنند...
میدونستم اسیر میشم...
ولی باور نمیکردم...
یک روزی...
سرت رو بالای نیزه ببینم...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
امشب که مهمان منی با چشم تر بابا
خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا
من را مکن با گریههایت خونجگر بابا
از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا
شاید هوایِ روضههای فاطمه داری
انّا الیه الراجعون را زمزمه داری
دیدم که با خونِ جگر افطار میکردی
بر خوردن نان و رُطَب اصرار میکردی
نام خدا را زیر لب تکرار میکردی
گاهی شکایت از در و دیوار میکردی
وقت اذان صبح دیدم اشک میباری
یافاطمه یافاطمه روی لبت داری
سی سال درد سینه را با چاه میگفتی
این روزهای آخری جانکاه میگفتی
در سجدههایت ذکر یا الله میگفتی
سُبحان یا قدّوس را با آه میگفتی
آهِ دلت را امشب از سینه برون کردی
قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی
باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی
دلواپس جسم حسین و معجرم باشی
ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی
حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی
سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است
شبهای بعد فاطمه شام غریبان است
قصد جدایی کردهای از دخترت امشب
دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب
خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب
این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب
اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم
دلواپس این حال گریهآورت هستم
گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی
این قامت استادهات را واژگون کردی
از خون فرقت پیکرت را لالهگون کردی
نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی
رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی
من ماندهام با سینهای از غصه طوفانی
* شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..*
مجتبی باز عصای دگری گردیده
خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت
امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو میگیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده .. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر ...
عجب اوضاعی داره...
اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.
همۀ اینا مَردَن تحملشون زیادِ ، میتونن تحمل کنن .. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه ...
اما همهی اینها یه طرف، زینب یه طرف ...
همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیده
یکی رو سینۀ داداشش نشسته....
سرشُ اشقیا میبُرَّن ..
چقدَر بیحیا میبُرَّن ..
بمیرم از قفا میبُرَّن ..
پیش چشم زهرا میبُرَّن ..
حسین ...
#سید_رضا_نریمانی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#فارسی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
B A B O L H A R A MB A B O L H A R A M -Karimi-Shab21Ramazan1397-002(rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
882.4K
اگه تاریک و تلخ و تنها شدیم
همه جایِ خالیِ نورِ توئه
اگه درد داریم اگه خسته ایم
دوای تمومش ظهور توئه
خدا عاشقاتو سوا می کنه
شب قدری حاجت روا می کنه
دعای تو پشت سر ماست چون
پدر واسه بچش دعا می کنه
میدونم محاله جوابم کنی
میدونم محاله خرابم کنی
خدا رو چه دیدی شاید هم من و
برای خودت انتخابم کنی
به هر کی بگه چی میخوای از خدا
میگم که سپردم به صاحب زمان
بگن تو مناجات چی میخوای بگی؟
میگم الاَمان الاَمان الاَمان...
بگن آرزوی محالت چیه؟
بگم که بدونم که آقام کجاس...
بگن که چه جوری صداش می زنی
میگم الغیاث الغیاث الغیاث الغیاث...
شب قدر من نور بارون میشه
با ذکری که شیرین تر از عسل
به جای تموم مناجات ها
میگم العجل العجل العجل....
مگه میشه امشب من و رد کنی
مگه میشه امشب من و راه ندی
به شوق تو قرآن و وا می کنم
میگم سیدی سیدی سیدی...
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
چندی ست از مسیر الهی جدا شدم
از آن وجود لایتناهی جدا شدم
اقرار می کنم به خطاکاری خودم
*یادته مناجات شعبانیه چی می گفتیم: "وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی" اگر مرگم نزدیک شده" وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی"اگر عملم منو به تو نزدیک نکرده من فقط یک راه دارم" فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی" اقرار می کنم به خطاکاریِ خودم،میگم:اشتباه کردم،جوانی کردم...*
اقرار می کنم به خطاکاری خودم
در دام معصیت، به گرفتاری خودم
ای پادشاه، لایق لطفت نبوده ام
رویم سیاه، لایق لطفت نبوده ام
دست مرا بگیر، پشیمانم از گناه
اکنون اگر چه دیر، پشیمانم از گناه
مگذار با حرام حلالم عوض شود
فرصت بده کنار تو حالم عوض شود
شرمنده است؛ غرق گناه است بنده ات
اما هنوز چشم به راه است بنده ات
شب های قدر آمده؛ غرق نیایش است
گریه کُنِ حسین سزاوار بخشش است
آن آدمم که توبه به حق حسین کرد
یک دشت را پر آب به اشک دو عین کرد
*مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده:حضرت آدم بعد از هبوط خیلی گریه می کرد،که خدا توبه اش رو قبول کنه،بعد از سال ها جبرئیل نازل شد،گفت: ای آدم! نمی خوای خدا توبه ات رو قبول کنه؟ هرچی من میگم تکرار کن،حضرت آدم دستاش رو بالا آورد،عبارت به عبارت تکرار می کرد" يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمة، يا محسن بحق الحسن والحسين ومنك الإحسان" روایت میگه:تا جبرئیل به نام مبارک امام حسین رسید" سالت دموعه وانخشع قلبه"حضرت آدم دلش شکست،اشکش جاری شد "وقال : يا أخي جبرئيل في ذكر الخامس ينكسر قلبي وتسيل عبرتي ؟" پرسید این اسم کیه؟ جبرئیل تا رسیدی به نام حسین،حالم عوض شد،دلم شکست،اشکم جاری شد{زندگی چیزِ دیگری شده است ، تابه نامت رسیده ایم حسین..} می دونید جبرئیل چی جواب داد؟" قال جبرئيل : ولدك هذا يصاب بمصيبة تصغر عندها المصائب"ای آدم! حسین فرزند پیغمبر آخرالزمان است، به یک مصیبتی دچار می شود،که همه مصائب و بلاها در برابرش کوچیک است...آدم سوال کرد این مصیبت چیه؟ قال : يقتل عطشانا غريبا وحيدا فريدا ليس له ناصر ولا معين، ولو تراه يا آدم..."آدم حسینت رو می کشن،همین جوری نمی کشنش،وقتی میکشنش خیلی تشنه است،خیلی غریب و تنهاست،زخمی است،خون آلوده.." وهو يقول : واعطشاه واقلة ناصراه، "لب هاش مثل دو چوب خشک به هم میخوره....هی میگه العطش،العطش...اما کسی بهش اعتنا نمیکنه،کسی یاریش نمیکنه*
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دَد همه سیراب می مکید
خاتم زقحط آب سلیمانِ کربلا
زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد
فرياد العطش ز بيابان کربلا
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#قسمت_اول مناجات
#فارسی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
"حتى يحول العطش بينه وبين السماء كالدخان" از شدت تشنگی هاله ای از دود بین زمین و آسمان می بینه،اما کسی جوابش رو نمیده" فلم يجبه أحد إلا بالسيوف، وشرب الحتوف"غیر از شمشیرها،تیرو کمان ها،سنگ ها،کسی جواب مظلومیش رو جواب نمیده،بین گودال رو زمین می افتند،دیگه نایی نداره،با هر نفس خون از زره اش بیرون میزنه،یه وقت سینه ی مبارکش سنگین میشه،اون نامرد هر کاری میکنه نمیتونی سر رو از جلو جدا کنه،ای آدم" فيذبح ذبح الشاة من قفاه" ای آدم! سر پسرت رو از جلو جدا می کنند" وينهب رحله أعداؤه " وقتی از حسین خیالشون راحت میشه به سمت خیمه ها حمله می کنند" وتشهر رؤوسهم هو وأنصاره في البلدان" سر حسین رو به نیزه میزنند،شهر به شهر می چرخانند" ومعهم النسوان" ای آدم! زنها همرا این کاروان هستند،روی ناقه های عریان سوار می شوند،با دستِ بسته بین سلسله و زنجیر... "لك سبق في علم الواحد المنان" ای آدم! خدا برای حسین تو درنظر گرفته این بلاهارو...برای همینِ تا اسمش رو شنیدی دلت شکست،اشکت جاری شد...این قضیه در صحرای عرفات اتفاق افتاد،جبرئیل هی روضه میخوند،آدم گریه می کرد،ملائکه ای که اونجا بودن همه برای غریبی ابی عبدالله گریه کردند،همین گریه ی آدم در صحرای عرفات باعث قبولی توبه اش شد،حالا نوبت من و توست
من کنار سفره های روضه ات آدم شدم
توبه ی مقبولِ آدم را به من دادی حسین
*دستات رو بلند کن،بالحسینِ الهی العفو....*
آن آدمم که توبه به حق حسین کرد
یک دشت را پر آب به اشک دو عین کرد
من حر توبه کار حسینم، مرا ببخش
اکنون که بی قرار حسینم، مرا ببخش
امشب به یاد کرب و بلا گریه می کنم
در سوگ سیدالشهدا گریه می کنم
آن کشته که به روی لبش خیزران نشست
داغش به جان یک یک پیغمبران نشست
برخاست ناله ای که دل سنگ آب کرد
هر کس که ظلم کرد به او بی حساب کرد
آتش فرا گرفته سراسر خیام را
سوزانده جان عشق علیه السلام را
در دست باد چارقد کیست؟! ای دریغ...
فریاد یا علی مددِ کیست؟! ای دریغ...
#شاعر_محمدشکری_فرد
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#قسمت_پایانی مناجات
#فارسی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
B A B O L H A R A MB A B O L H A R A M -Karimi-Shab21Ramazan1397-002(rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
882.4K
اگه تاریک و تلخ و تنها شدیم
همه جایِ خالیِ نورِ توئه
اگه درد داریم اگه خسته ایم
دوای تمومش ظهور توئه
خدا عاشقاتو سوا می کنه
شب قدری حاجت روا می کنه
دعای تو پشت سر ماست چون
پدر واسه بچش دعا می کنه
میدونم محاله جوابم کنی
میدونم محاله خرابم کنی
خدا رو چه دیدی شاید هم من و
برای خودت انتخابم کنی
به هر کی بگه چی میخوای از خدا
میگم که سپردم به صاحب زمان
بگن تو مناجات چی میخوای بگی؟
میگم الاَمان الاَمان الاَمان...
بگن آرزوی محالت چیه؟
بگم که بدونم که آقام کجاس...
بگن که چه جوری صداش می زنی
میگم الغیاث الغیاث الغیاث الغیاث...
شب قدر من نور بارون میشه
با ذکری که شیرین تر از عسل
به جای تموم مناجات ها
میگم العجل العجل العجل....
مگه میشه امشب من و رد کنی
مگه میشه امشب من و راه ندی
به شوق تو قرآن و وا می کنم
میگم سیدی سیدی سیدی...
#حاج_محمود_کریمی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه ا لسلام
وقتِ پروازِ آسمان شده بود
گوئیا آخرِ جهان شده بود
کعبه می رفت در دلِ محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
*همه میگفتن:علی! نرو... فقط فاطمه می گفت:بیا آقا....*
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتادِ در دلِ زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدارِ حضرت زهرا
در نگاهِ علی عیان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان تَرَک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم ،مهمانِ استخوان شده بود
روضه ام اینه:" فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة " چه معنایی داره که علی گفت؟ معنای ظاهریش اینه:به خدای کعبه رستگار شدم،حالا از این جمله معنا میشه بیرون بیاری، رستگار شدم،راحت شدم،علی از داغ سنگین راحت شد،یه عمری استخوان تو گلو بود، خدا برا هیچ مردی نیاره، علی مرد زخم دیدنِ،علی مگه اولین بارِ زخم خورده،شمشیر خورده؟ علی که سحر شمشیر خورد،اصلاً جایی رو که این ملعون ابن ملجم شمشیر زد،تو جنگ احزاب شمشیر خورده بود،تو جنگ های دیگه، علی یه روز نود زخم خورد،یه روز تو اُحُد فقط نود زخم خورد،سردارِ خط مقدمِ اسلامِ،علی که بدنش با زخم و شمشیر غریبِ نبود...
اما همه ی این مقدمه ها واسه اینه: زخم شمشیر خوب میشه،زخم شمشیر مداوا میشه...*
خدا کند همه ی زخم ها به تن بخورد
خدا کند کسی زخم بر جگر نزند
*یه زخم به بدنِ،مدتی بگذره جاش خوب میشه،اما بعضی زخم ها هزارسالم بگذره جاش خوب نمیشه، زخم جگر رو برات باز کنم: زخم جگر همون زخمیِ که قهرمان خیبر هم که باشی،نگاه کنی ببینی دور ناموست حلقه زدن.... "هر کی بَلَدِ برا این روضه بلند گریه کنه،صداش رو خرج کنه،امام صادق علیه السلام فرمود: خدا رحمت کنه اونی که برا مادر ما بلند گریه میکنه..."علی جان زخم جیگرت خوب نمیشه، چه جوری زخم زدن؟*
من ایستاده بودم
دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه
گاهی به خانه می زد
گردیده بود قنفذ
هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر
این تازیانه می زد
*این زخم مخصوص دل و جیگر امیرالمؤمنینِ،یا علی! ما بدون کربلا نمی تونیم روضه مون رو جمع کنیم،بذار ببرمتون یه جایی...
یه زخم جیگرم من سراغ دارم کربلا،میدونی کجا به جیگرش زخم زدن؟ جلو چشمش به باباش ناسزا گفتن،اونجایی به جگرش زخم زدن که گفت: من حلالی رو حرام نکردم، من حرامی رو حلال نکردم،چرا من رو میخواین بکُشید؟ یه نامردی بلند شد گفت: حسین! این گناه تو سنگین ترین گناهِ عالمِ، تو پسر علی هستی...شروع کرد به علی ناسزا گفتن،میگن حسین رو محاسنش اشک جاری شد....این زخم ادامه داشت تا تو گودالِ قتلگاه، نشست رو سینه ی حسین، دید لب ها پاره پاره است،گفت:حسین! شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده، به بابات بگو بیا سیرابت کنه...ای حسین.... بیار دستت رو بالا الان میخوای قرآن به سر بگیری،شب نوزدهمِ، امشب یه جوری ناله بزن،د شب دیگه هم بهت ناله بِدَن،سوز بِدَن، هر چی نفس داری،من میگم:شب نوزدهم شبِ مادرِ،به صدیقه ی طاهره،به اون خانمی که هجده سالگی برا علی پرپر شد، " الهی بفاطِمَةَ...العفو.... "
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#صلوات_اول_مجلس
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب ضربت خوردن اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام، و از طرفی هم مصادف با اولین شب از لیالی باعظمت قدر است...
خدای متعال توفیق درک این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.
فایل صوتی👇
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#صلوات_اول_مجلس
ایام و لیالی منسوب است به امام العارفین، قطب السالکین، امام المتقين، یعسوب الدین، اخ الرسول، زوج البتول، ابوالحسن، امیرالمومنین علیه السلام...
عنایت کنید هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آنحضرت و...
تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید.
فایل صوتی👇
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
آقای من امام زمان...
امشب کجا قرآن به سر میگیری...
پسر فاطمه...
🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
🔸در آسمانی نگاهت پر بگیرم
آقا هر شیعه ای...
آرزو داره...
شب قدر در کنار شما احیا کنه...
مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا...
کجایی ای امید شیعه...
🔸ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
🔸دست شما را جای قرآن سر بگیرم
آقا...شما واسطه بین منو خدایی...
ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید...
بار گناهم سنگین شده...
اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم...
🔸ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
🔸پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم
آقا میدونم داری منو میبینی...
آقا میدونم صدام رو میشنوی...
اما.. میخوام بگم...
کی ميشه من شما رو ببینم...
مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ
🔸طالب خون خدا مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك
🔸یابن مصباح الهدی مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك
شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه...
🔸چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه
🔸سر راهی به گدا، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك
حالا صداش بزن...
مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك...
فایل صوتی👇