eitaa logo
استاد محمد بیابانی اسکوئی
312 دنبال‌کننده
89 عکس
33 ویدیو
170 فایل
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی از اساتید مکتب معارفی خراسان و از شارحین آثار مرحوم آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی رضوان الله علیه آدرس سایت: https://biabanioskouei.ir/ ارتباط با ما @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها طبق فرمودۀ خدای متعال در قرآن کریم، اصل همۀ مخلوقات، آب می‌باشد: ... وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ... . ... و ما هر چيز زنده را از آب قرار داديم... . توجه: مقصود از آب در اینجا، مایع معروف که برای رفع تشنگی از آن استفاده  میکنیم، نمی باشد. امام باقر سلام الله علیه نیز در این رابطه می‌فرمایند: لَكِنَّهُ كَانَ إِذْ لَا شَيْ‏ءَ غَيْرُهُ، وَ خَلَقَ الشَّيْ‏ءَ الَّذِي جَمِيعُ الْأَشْيَاءِ مِنْهُ، وَ هُوَ الْمَاءُ الَّذِي خَلَقَ الْأَشْيَاءَ مِنْهُ فَجَعَلَ نَسَبَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِلَى الْمَاءِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْمَاءِ نَسَباً يُضَافُ إِلَيْهِ.  لكن خدا بود هنگامى كه چيزى غير او نبود، و چيزى را كه همۀ اشيا از آن است، آفريد؛ و آن آبى است كه اشيا از آن خلق شده‏اند. پس نسبتِ همه چيز را به آب قرار داد و آب را به هيچ چيزى منسوب نكرد. تا این‌جا روشن شد که همۀ مخلوقات در ابتدای خلقت مساوی بوده و اصل همۀ آن‌ها آب می‌باشد. لکن به جهت تکلیف و امتحان موجودات، همراه با خلق آب، علم، قدرت، اختیار و حیات که لازمۀ تکلیف و آزمایش است، بر آن حمل شده است. امام صادق سلام الله علیه در تفسیر آیۀ ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾  می‌فرمایند: إِنَّ اللَّهَ حَمَّلَ دِينَهُ وَ عِلْمَهُ الْمَاءَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَرْضٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ جِنٌّ أَوْ إِنْسٌ أَوْ شَمْسٌ أَوْ قَمَرٌ. همانا خداوند دين و علمش را بر آب تحميل كرد، پيش از آن‌كه آسمان، زمين، جن، انسان، خورشيد يا ماه به وجود آمده باشد. امام رضا سلام الله علیه نیز در تفسیر آیۀ ﴿يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ﴾ ، عرش را این‌گونه معنا فرموده‌اند: الْعَرْشُ لَيْسَ هُوَ اللَّهَ وَ الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ. [مراد از] عرش خدا نيست، [بلكه‏] عرش اسم علم و قدرت است. بنابراین، خدای متعال عرش را که به علم و دین و قدرت تفسیر شده،‌ بر آب تحمیل نموده و بدین وسیله آب دارای کمالِ علم و قدرت و اختیار و حیات شده است. توجه: مقصود از آب در این بخش، مایع معروف که برای رفع تشنگی از آن استفاده  میکنیم، نمی باشد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها .پس از این اعطا و امتحان الهی، آب که در ابتدای خلقت شیرین و گوارا بوده، متناسب با اطاعت و عصیان به دو قسم گوارا و شور تقسیم شده است. بعد از این تقسیم نیز طینت مؤمنان از آب گوارا و شیرین و طینت کافران از آب شور و تلخ خلق شده است. بنابراین،‌ یکی از تفاوت‌های مهم در موجودات، از همین اطاعت و عصیان و تفاوت در جوهر اصلی آن‌ها ناشی شده است. پس از خلقت طینت مؤمنان از آب گوارا و طینت کافران از آب شور و تلخ، در مراحل بعدی نیز باز هم امتحان‌ها و تکالیف الهی تأثیراتی بر طینت‌ها داشته است. در مراحل بعد، خدای متعال روح مؤمنان را از طینت علّیّین و بدن آنان را از پایین‌تر از آن آفرید و روح و بدن کافران را از طینت سجّین خلق نمود. امام سجّاد سلام الله علیه به این امر تذکّر داده و فرموده‌اند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّبِيِّينَ مِنْ طِينَةِ عِلِّيِّينَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ وَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ تِلْكَ الطِّينَةِ وَ جَعَلَ خَلْقَ أَبْدَانِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ وَ خَلَقَ الْكُفَّارَ مِنْ طِينَةِ سِجِّينٍ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُم. همانا خداى عزّوجلّ روح و بدن پيامبران را از طينت علّيّين آفريد و روح مؤمنان را هم از همين طينت خلق كرد و بدنشان را از مرتبۀ پايين آن آفريد. روح و بدن كافران را هم از طينت سجّين خلق كرد. پس از این مرحله، خدای تعالی به جهت آزمایش مجدّد خلایق در این دنیا، طینت‌های اصحاب یمین و اصحاب شمال را با هم آمیخت و آن‌ها را وارد این دنیا نمود. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آن‌ها در دسته‌ای دیگر از روایات،‌ علّت‌های دیگری نیز برای اختلاف مردم ذکر شده است؛ از جمله آن‌که این اختلاف را ناشی از اختلاف خاک‌هایی که مردم از آن خلق شده‌اند بیان نموده‌اند و یا آن‌که آن را به حوریّه یا دختر جنّی که به ازدواج هر یک از فرزندان حضرت آدم؟ع؟ درآمده‌اند، نسبت داده‌اند. در هر صورت، آنچه روشن است آن است که منشأ این اختلاف‌ها هر چه باشد، به سبب آزمون‌های قبلی بوده و از آن ناشی می‌شود. نکتۀ آخر این‌که خدای متعال با این‌که می‌توانست تنها با یک امتحان جایگاه ابدی هر موجودی را معیّن نماید، امّا به لطف و احسان خویش فرصت‌های متعدّدی برای خلایق ایجاد کرد تا برخی از آنان که در امتحانات قبلی مردود شده‌بودند، با قدرت و  اختیار خویش به راه صواب بازگردند. این دنیا نیز مهلت دیگری برای کسب سعادت و رستگاری می‌باشد [ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۴۰-۴۷ مراجعه فرمائید. ] ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۲-۴۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و اصول دین اسلام موارد پنج‌گانه‌ای که امروزه به عنوان اصول دین مطرح می‌باشند، به این شکل در روایات اهل بیت علیهم السلام مطرح نگشته است و آنچه در روایات تحت عنوان ستون‌های دین یا زیربنای دین مطرح گشته، اصول دین به معنای مصطلح آن نیست. در برخی از این روایات، نه از توحید و معاد و نبوّت خبری هست و نه از عدل. به عنوان مثال، از امام باقرعلیه السلام  در این زمینه چنین نقل شده: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ. اسلام بر پنج امر بنا شده است:  نماز، زكات، حج، روزه و ولايت. و یا در روایت امام صادقعلیه السلام، تنها اعتقاد به توحید و عدل الهی، به عنوان اساس هر دینی و شرط تحقّق دینداری معرّفی شده است: إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ. همانا اساس دين، توحيد و عدل است. سیّد مرتضی نیز دو اصل توحید و عدل را به عنوان اصول دین کافی دانسته و نبوّت و امامت را از واجبات و اصول بزرگ و داخل در ابواب عدل معرّفی می‌نماید.  همچنین عدّه‌ای از علما نیز با نظر به برخی فرقه‌های مسلمان، اصول دین را سه اصل توحید، نبوّت و معاد معرّفی کرده‌اند و دو اصل عدل و امامت را از اصول مذهب شیعه برشمرده‌اند، تا فرقه‌هایی نظیر اشاعره که به عدل الهی اعتقاد ندارند نیز جزو مسلمانان محسوب گشته و از دایرۀ اسلام خارج نگردند. آنچه امروزه از نظر فقها مسلّم است، آن است که برای ورود به دین و جاری شدن احکام اسلام در حقّ یک نفر، شهادتِ زبانی به توحید و نبوّت کفایت می‌کند. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۵-۴۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا عدّه‌ای همچون مرحوم استاد مطهّری و علّامۀ طباطبایی با استناد به آیۀ ﴿لَا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ﴾ ، معتقدند که بندگان در مقابل اعمال و کردارشان هیچ‌گونه حقّی بر خدای تعالی ندارند؛ در نتیجه، نفی ظلم از خداوند متعال سالبه به انتفاء موضوع است.  به عبارت دیگر، مرحوم علّامۀ طباطبایی و استاد مطهّری این آیه را ناظر به بحث عدل و ظلم می‌دانند و نه حکمت. لذا معتقدند معنای این آیه آن است که هیچ‌کس چنان جایگاهی ندارد که بخواهد از خدا بپرسد چرا در حقّ من ظلم کردی؟ چراکه خدای متعال مالک علی الإطلاق و حقیقی همۀ عالم هستی است و هیچ مالکی در عرض او وجود ندارد،‌ پس خدای متعال می‌تواند به هر نحوی که بخواهد، در ملکش تصرّف نماید و هیچ کس هیچ حقّی بر عهدۀ خدا ندارد . اشاعره که قائل به جبر در افعال عباد هستند نیز برای اثبات صحّت عقاب بندگان در مقابل افعالی که اختیاری در آن ندارند، به مالکیّت الهی تمسّک کرده و گفته‌اند: چون خدای تعالی مالک مطلق بندگانش می‌باشد،‌ اگر بندۀ مطیع خویش را به جهنّم بَرَد و گناهکار را به بهشت،‌ هیچ‌گونه ظلم و ستمی را مرتکب نشده است؛ چراکه ظلم در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که تصرّف در ملکِ غیر باشد، و در مقابل خداوند متعال مالکی وجود ندارد که خداوند در ملک او تصرّفی کرده باشد . ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۴۷-۵۰] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا خداوند عزّوجلّ صفت مالکیّت خود را در قرآن کریم به تعابیر مختلفی بیان فرموده است. [ برای دریافت آیات ؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۵۰-۵۱ مراجعه فرمائید. ] بنابراین، روشن است که خداوند متعال مالک حقیقی همه چیز است و بدین ترتیب، عقاب بندۀ مطیع وحمد و ثنای بندۀ عاصی توسّط خداوند، با توجّه به مالکیّتش اشکالی را متوجّه او نمی‌سازد. امّا باید توجّه داشت که چنین چیزی با عدل و حکمت الهی تعارض دارد و چنین مالکی را نمی‌توان حکیم و عادل دانست؛ چراکه به حکم عقل، بندۀ مطیع و بندۀ نافرمان با یکدیگر یکسان نیستند و حقّ مطیع آن است که با او همچون عاصی برخورد نشود. علاوه بر این، خداوند متعال خود در آیات فراوانی از قرآن کریم، عالم و نادان و مطیع و غیر مطیع را مساوی ندانسته و به بندگان مؤمنش که اعمال صالح به‌جا آورند وعدۀ بهشت داده و فرموده است که هیچ انسانی را بیش‌تر از وسع و طاقت او تکلیف نمی‌کند و هیچ‌کس را بدون بیان و اتمام حجّت عقاب نمی‌نماید. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه  ۵۰-۵۳] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و حسن و قبح عقلی ۱. حسن و قبح در نظر اندیشمندان عدلیّه معتقدند که حسن عدل و قبح ظلم، حکم عقل است و در این حکم،‌ بین خدا و خلق فرقی نیست؛ چراکه عقل حجّت خداوند است و خدای متعال به هیچ وجه بر خلاف حکم حجّت خود عمل نمی‌کند. در نتیجه، خدای تعالی به حکم عقل انسانی،‌ عادل است. امّا در مقابل، اشاعره، فلاسفه، منطقیّین و حتّی برخی از اصولیّین، حسن و قبح را اعتباری شمرده‌اند. یعنی افعال ذاتاً دارای حسن و قبح نیستند، بلکه حسن و قبح امری عقلایی و قراردادی است که عقلا به دلایل مختلف، از جمله منافع اجتماعی خویش آن را جعل نموده‌اند. بر این اساس، عقل قادر به درک حسن و قبح نخواهد بود و در شناخت حسن و قبح استقلال نخواهد داشت و در نتیجه،‌ نمی‌توان حسن و قبح را به افعال الهی تعمیم داد، و یا به عبارت دیگر، نمی‌توان حکم اعتباری را به فراتر از مورد اعتبارش سرایت داد. می‌دانیم که اشاعره به سبب اعتقاد به جبر در افعال بندگان و برای اثبات صحّت عذاب و عقاب الهی، منکر حسن و قبح عقلی گشته و قائل به حسن و قبح شرعی گشتند و چنین عنوان نمودند که چون خدای تعالی از بهشت بردن مؤمنان و عقاب کافران خبر داده و راه یافتن کذب به اِخبار الهی ممکن نیست، خداوند هیچ مؤمنی را به آتش نمی‌اندازد و هیچ کافر و مشرکی را به بهشت نمی‌برد. البتّه همین نظریه هم به زیان آنان بوده و نشانۀ بطلان اعتقادشان در انکار حسن و قبح عقلی است؛ چراکه اگر دروغ و خلف وعده از نظر عقل قبیح نباشد، چگونه می‌توان راه یافتن کذب به اِخبار الهی را محال دانست؟! شهید سیّد محمّدباقر صدر قائلان اعتباری بودن حسن و قبح را در انکار حسن و قبح عقلی، با اشاعره مشترک دانسته و متذکّر شده که اشاعره به صراحت منکر حسن و قبح عقلی شدند و فلاسفه به صورت پنهان؛ زیرا حسن و قبح عقلی را به امور عقلایی و قضایای مشهوره برگرداندند.  ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۳-۵۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
صلی الله علیک یا عزيزة الامام الحسين سلام الله علیهما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴عدل الهی و حسن و قبح عقلی ۲. حسن قبح در قرآن و روایات [ برای دریافت آیات و روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۵۵-۵۷ مراجعه فرمائید. ] طبق آیات و روایات، خداوند متعال با اعطای نور عقل به انسان، او را از حق و باطل و خوبی و بدی آگاه می‌کند و با وجود نور عقل در انسان و اثارۀ آن توسّط پیامبران، حجّت بر انسان تمام می‌شود و انسان مورد مدح یا سرزنش قرار گرفته و سزاوار پاداش یا کیفر می‌گردد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۵-۵۷] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و حسن و قبح عقلی ۳. حسن فاعلی و حسن فعلی آخرین نکته‌ای که در این بحث باید به آن توجّه داشت، این است که حسن و قبح ذاتی یک فعل،‌ لزوماً منجر به مدح و یا ذمّ فاعل آن نمی‌شود. به عبارت دیگر، انجام فعلِ حَسَن همیشه موجب مدح فاعل آن نبوده و به همین صورت، ارتکاب فعل قبیح نیز همواره موجب سرزنش فاعل آن نمی‌گردد؛ چراکه هر فعلی را از دو دیدگاه می‌توان بررسی نمود: ۱) اگر به خود فعل فی حدّ نفسه و بدون توجّه به فاعل آن نگاه شود، عقل انسانی خودِ فعل را قبیح یا نیک می‌شمارد. البته این حکم در مورد افعال اختیاری است که فاعل‌های مختار آنها را انجام می‌دهند. ۲) اگر به فعل با توجّه به فاعل آن نگاه شود، اختیار و آگاهی فاعل نسبت به فعلی که از او سر زده و قصد و نیّتش از انجام این کار، در ارزش‌گذاری فعل او مؤثّر بوده و نقش تعیین‌کننده‌ای خواهد داشت. بدین ترتیب، هنگامی انجام دادن فعل نیک، موجب مدح فاعل آن می‌شود که با اختیار و آزادی کامل صورت گرفته باشد و فاعل نیز با آگاهی کامل از کاری که انجام می‌دهد، قصد انجام آن کار نیک را داشته باشد. در مورد افعال قبیح نیز همین جریان حاکم می‌باشد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۷-۶۱] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و خیر  و شر ۱. توحید و خیر  و شر اگر به علّیّت ذات خداوند متعال برای تمامی موجوداتِ امکانی قائل شویم و از سوی دیگر به وجودی بودن خیر و شر معتقد باشیم، ناچار باید به ثنویّت (=وجود خدای خیر و خدای شر) قائل گردیم؛ چراکه بر اساس علّیّت، خدای خیر نمی‌تواند علّت شر باشد و همین‌طور خدای شر نمی‌تواند علّت خیر گردد؛ چون هرچه درمعلول هست، عیناً و به صورت کامل‌تر، در علّت نیز وجود دارد و از علّت نمی‌تواند چیزی برون آید که در ذات او وجود ندارد. برای رفع این مشکل، یا باید از علّیّت خدای تعالی نسبت به موجوداتِ امکانی صرف نظر کرد و یا باید وجودی بودن شر را منکر شد. فیلسوفانِ موحّد، وجودی بودن شر را منکر گشته و تلاش نموده‌اند تا با اثبات عدمی بودن شرور، جهانِ به ظاهر پر از شرور را جهانی کاملاً خیر و اصلح بشمارند.  لکن با کمی تأمّل، به روشنی درمی‌یابیم که عدمی شمردن شرور پایه و اساس ثابت و استواری ندارد و خلاف فهم روشن و درک صحیح همۀ انسان‌ها می‌باشد. اشکال مهمّی که در این زمینه به نظر می‌رسد، آن است که اگر همۀ افعال ناشایست انسان‌ها اموری عدمی باشند و برای امور عدمی فاعلی در کار نباشد،‌ چرا باید کسانی که مرتکب چنین اموری می‌شوند، مورد سرزنش قرار گرفته و در مقابل اعمال ناکردۀ خویش دچار عذاب دردناک خداوند متعال شوند؟! علاوه بر این، عدمی دانستن شرور، با آنچه در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام دربارۀ وجود شرور بیان گشته نیز سازگار نمی‌باشد. به عنوان مثال،‌ خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾ ؛ پس هر كس به ‏اندازۀ ذرّه‏اى كار خير انجام دهد، آن را مى‏بيند و هر كس به اندازۀ ذرّه‏اى كار بد كند، آن را مى‏بيند. و یا در جای دیگر می‌فرماید: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً *وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً﴾ ؛ به‌‏يقين، انسان حريص آفريده شده است. وقتى شر به او مى‏رسد، بى‏تابى مى‏كند و وقتى خير به او مى‏رسد، بخل مى‏ورزد. امام صادق علیه السلام دربارۀ خیر و شر می‌فرمایند: تو خدايى هستی که جز تو معبودى نيست. خالق خير و شرّى. تو خدايى هستی که جز تو معبودى نيست. خالق بهشت و جهنّمى. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در این باره می‌فرمایند: پس حلال دنيا را به حرامش و خير آن را به شرّش و حياتش را به مرگش و شيرينى آن را به تلخى‏اش آميخت ... خير آن كم و شرّ آن آماده است. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۶۱-۶۳] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و خیر  و شر ۱. توحید و خیر  و شر به طور کلّی می‌توان موارد شرور را بر حسب آیات و روایات،‌ در چهار امر خلاصه نمود: الف) کارهای زشت و ناشایست بندگان که آنان با اراده و حرّیّت خود، این نوع از شرور را ایجاد می‌کنند و خداوند متعال تنها در تقدیر این شرور دخالت داشته و بندگانش را به صورت جبری از انجام این شرور باز نمی‌دارد. بدین ترتیب، این‌گونه از شرور فعل بندگان بوده و خدای تعالی از آن‌ها منزّه است. ب) بلایا و گرفتاری‌هایی نظیر فقر و بیماری که خداوند عزّ وجلّ برخی از بندگانش را برای امتحان، به آن‌ها مبتلا می‌سازد. ج) نعمت‌هایی که خدای تعالی از باب استدراج به بندگان عاصی خویش عطا می‌نماید. این نعمت‌ها اگرچه در اصل خیر هستند، ولی چون کافران به اختیار خود، آن‌ها را در راه گناهان به کار می‌گیرند، موجب عذاب آنان گشته و برای کافران شر خواهند بود. پس معلوم می‌شود که این دسته از شرور،‌ در اصل شر نبوده‌اند، بلکه به جهت آثار و نتایجشان است که به آن‌ها اطلاق شر می‌شود. به همین صورت، شروری نظیر رنج‌های این دنیا که صبر در برابر آن‌ها آثار خوبی چون ورود به بهشت را در پی دارد نیز جزو امور خیر محسوب می‌گردند. د) عذاب و سختی‌های دنیوی و اخروی که برای گناهکاران قرار داده شده است. شر به این معنا اگرچه مخلوق تکوینی خداوند متعال می‌باشد، ولی خلق ابتدایی او نیست و اگر عصیان و سرکشی از بندگان تحقّق نمی‌یافت، خداوند هم این امور را نمی‌آفرید. با توجّه به مطالبی که بیان شد،‌ درمی‌یابیم که منشأ مشکل ثنویّت،‌ نگرش علّی و معلولی به خالق و مخلوقات است و برای حلّ این مشکل باید این دیدگاه را کنار گذاشت؛ چراکه در متون دینی دربارۀ فاعلیّت خدای تعالی، از علّیّت به معنای فلسفی و اصطلاحی آن خبری نبوده، بلکه سخن از مشیّت و ارادۀ خداوند عزّوجلّ و بینونت تامّ و کامل میان خالق و مخلوق به میان آمده است. بدین ترتیب خلق خیر و شر از سوی خدای واحد، با اشکالی مواجه نمی‌شود و انکار وجودی بودنِ شرور هم لازم نمی‌آید. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۶۱-۶۵] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
🔴عدل الهی و خیر  و شر ۲. عدل الهی و شرور با توجّه به مباحث پیشین، روشن است که وجود شرور و کاستی‌ها در عالم خلقت، با عدل الهی منافاتی ندارد؛ زیرا چنان‌که پیش‌تر گفتیم، وقتی می‌توانیم دربارۀ تحقّق ظلم و ستم سخن بگوییم که جایگاه هر چیزی را به خوبی بشناسیم و از حقیقت همۀ اشیا به طور کامل مطّلع باشیم. در حالی که مشخّص است که انسان از چنین امری عاجز و ناتوان است و تنها از ظاهر حیات دنیا آگاهی دارد. پس نمی‌تواند در مورد جایگاه اشیا و این‌که آیا در موضع خود قرار گرفته‌اند یا نه، نظری بدهد. همچنین در دسته‌بندی شرور، مشخّص شد که همۀ سختی‌ها و بلایا یا به جهت ابتلا و امتحان مؤمنین است و یا به جهت مجازات و کیفر اعمال کافران،‌که در هر دو صورت منافاتی با عدل الهی ندارد. ——————————————- [ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۶۵-۶۶] کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a