سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_چهار_شنبه_97/12/8
#جلسه_84
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_خمر _ _
@ostadahadi
ایا خمر نجس است یا پاک؟ 2دسته روایات ذکر شد یک دسته بر نجاست و یک دسته بر طهارت دلالت داشتند . چگونه حل کنیم
راه حل مرحوم نراقی در مستند الشیعه ج 1 ص 193: ایشان از طریق مرجحات عامه اقدام کرده مثل موافقت حدیث با کتاب ایشان اخبار نجاست را ترجیح می دهد بر اخبار طهارت بخاطراینکه اخبار نجاست مطابق با کتاب الهی است . انمالاخمر والمیسر والانصاب و الازلام رجس فاجتنبوه
بعد می فرماید این مرجح اقوی المرجحات منصوصه است برای حل تعارض.
اشکال ما این است که این راه حل در صورتی پذیرفته است که مشهور فقها اعراض نکرده باشند در حالی که مشهور واکثر فقها از رجس نجاست را نمی فهمند بلکه پلیدی را فهمیده اند ماهم در اصول اعراض اصحاب را مهم دانستیم
راه حل2/ شیخ طوسی در استبصار ج 1 ص 190 هم از مرجحات عامه استفاده کرد (و ان مخالفت روایات نجاست خمربا مذهب اکثر عامه و اهل سنت است چرا که اهل سنت فتوا به طهارت دادند ) مثلا یکی از قضات اهل سنت معاصر با امام صادق ع بود فتوای به طهارت خمر داده بود درهمان عصر امام صادق فتوابه نجاست خمر داد یا مثل داود که فتوا به طهارت خمر داده و امام باقرع که معاصر ایشان بود فتوا به نجاست دادند
استاد: این راه حل شیخ طوسی را اکثر فقها رد کردند یکی در بدایة المجتهد ج 1 ص 76 در تحقیقی از فتاوای اهل سنت گوید اکثر اهل سنت حکم به نجاست خمر دادند فقط برخی از محدثین انها حکم به طهارت دادند دراین صورت فتوای به نجاست حکم کلی اهل سنت نیست .
راه حل3/ مرحوم محقق حاج اقا رضا همدانی در مصباح الفقیه گوید که روایات طهارت حمل بر تقیه می شود
برخی با شنیدن این حرف محقق همدانی نظرایشان را توجیه کردند و گفتند منظورایشان از تقیه این است اکثر ملوک اسلامی و بیشتر سرمایه داران اهل شرب خمر بودند ائمه عهم برای حفظ جان خودشان حکم به طهارت دادند لذا این تقیه، آن تقیۀ اصطلاحی نیست چون در اینجا فقهای اهل سنت هم قائل به نجاست خمرند نه طهارت خمر. لذا روایات طهارت نمی تواند از باب تقیه صادر شده باشد
به نظرما: ائمه عهم اگر بخواهند بخاطراینکه ملوک و اکابر مملکت شراب بخورند تقیه کنند و فتوای به نجاست شراب ندهند اولا خلاف قانون تقیه است چون قانون تقیه نسبت به فتاوا و احکام اهل سنت است ثانیا لازمۀ این تقیه اعانۀ براثم است و مشمول ایۀ لا تعاونوا علی الاثم والعدوان می شوند در حالی که ائمۀ ما معصوم اند و گناه نمی کنند لذا این تقیه نیست. تقیه برای عمل کسی نیست بلکه برای فتواست. بلکه تقیه ان جائی است که جمعی از اهل سنت مثلا فتوا به تکتف دادند شما هم وقت اقتدا به اهل سنت تکتف کنید یا مثل گذاشتن مهر که از باب تقیه مهر نگذارید و ....
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__چهارشنبه_97/12/1
#جلسه_82
#ظن _مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر
#نظر_فقها
@ostadahadi
#مورد_هفتم که از متون فقها مرحوم محقق در کتاب معتبردر مساله خبر افراط و تفریط شده است
اما افراط : عده ای از علما گویند مابه هر خبری که منسوب به امام ع باشد عمل می کنیم حتی اگر راوی خبر سنی باشد.
اما تفریط: عده ای دیگر از فقهای ما کل اخبار آحاد را رد کرده اند چون مفید ظن اند و مشمول آیات ناهیه عمل به ظن است درحالی که ما به روایاتی برخورد می کنیم که راوی ان مورد جرح و طعن واقع شده ولی مشتمل برقرائنی است که اطمینان به صدور روایت پیدا می کنیم و موجب وثوق به صدور روایت می شود
مورد هشتم؛ شهیداول: نزد قدما عمل به خبرثقه یا صحیح نبوده چون مدارعمل به خبرثقه نزد انها فقط ثقه بودن نیست ویا منحصر به صحیح بودن نیست دائرۀ عمل به خبر نزد قدما منحصر به ثقه ی صحیح نبوده است بلکه اوسع از این مطالب بوده است مثلا به روایاتی که مندرج در حاشیۀ شرائع ابن بابویه بود عمل می کردند چون معیارشان قطع به ورود روایت از معصوم است وقطع به روایت یا به نقل متواتر است یا به ضم قرائن است اتفاقا صاحب معالم هم سخن پدرش را در معالم نقل می کند که پدرمن نگاهش به روایت بسیار نگاه وسیعی بود تنگ نظر نبود. فقط نمی گفت ثقه یا صحیح.
مجموعۀ قرائن برای اثبات صدور: 10 قرینه ارائه شده است
1- موافقت روایت ضعیف از نظر مضمون ومحتوا با روایات موثقه یا صحیحه . مثلا لاضررولا ضرار فی الاسلام مرسله است ولی با موثقۀ زراره و ابی عُبیده حذاء موافق است لذا برای ما اطمینان به صدور این حدیث پیدا می شود.
2- وجود راوی از اصحاب اجماع: یعنی اگریکی از اصحاب اجماع ازمردضعیفی روایتی را نقل کند قرینه بر صدور روایت می شود مثل علی بن حمزۀ بطائنی غالبا از موسی بن جعفر ع نقل روایت می کند ولی ایشان ضعیف است اما ابن ابی عمیر که از اصحاب اجماع است روایت ایشان را نقل می کند خودش دلیل براین می شود که این روایت از ائمه صادر شده است یا اساسا مشایخ ثلاثه هم از ایشان نقل می کنند
(از امام صادق ع پرسیدند که حواریون عیسی بالاتراند یا حواریون شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: حواریون ما بالاتراند چراکه حواریون عیسی شکنجه نشدند اما حواریون ما شکنجه شدند و به پای ما ایستادند بحارج 14)
3- کثرت نقل راویان از خبر ضعیف یکی دیگر از قرائن محسوب می شود مثلا صفار در بصائر الدرجات ، کلینی در کافی مفید در امالی مثلا قاعده لا ضرر را نقل کرده اند و ماجرای رجل انصاری که درختی داشت را نقل کرده اند
4- کثرت روایت در یک موضوع مثلا در قتل ابی عبدالله ع کیفیت شهادت ایشان که از قفا بریدند خیلی روایت وارد شده است یا دربارۀ زدن اطفال یا در بحث حجاب و . . .
5- کثیرالروایه بودن (در مکتب ما نه اهل سنت ): مثلا حکم ابن مسکین مردی ضعیف است ولی کثیرالروایه است و روایات مقبوله هم دارد و امثال ابن ابی عمیر از ایشان نقل می کنند و کثیرالکتاب هم هست (فرق بین اصول و مصنفات چیست؟ مصنفات یعنی حفظ حدیث حتی در یک نوشته شده نگذارید احادیث مندرس شوند)
6- ادعای اجماع علمای متقدم نسبت به وثاقت راوی
7- مدح رجالیون
8- سعی مستنبط برای جمع اوری قرائن و دقت در نقل
9- گفتن رحمت الله علیه یا رضی الله عنه در برخی از نقل های روائی مثلا صدوق گوید فلانی رضی الله عنه یا ...البته این به تنهایی کافی نیست لکن یک قرینه هست.
10- متون روائی: مثل حدیث لوح جابرابن عبدالله انصاری. در سند حدیث لوح شخصی به اسم بکربن حبیب است نه تنها توثیق ندارد بلکه تضعیف هم شده ولی همه این حدیث را قبول کرده اند . در این حدیث پیامبر به جابر نشان داد که اسم 12امام در این لوح امده است و به همه نگو بلکه به افراد خاص بگو در اولین دیدارش با امام باقر هم ان حضرت روایت را از حفظ خواند و جابر سینه امام را بوسید و گفت حقا که شما معدن علم هستید.
( مثلا جاحظ در باره جهاد سخنرانی کرد بعد ابن ابی الحدید گوید که هرگز این سخنان قابل مقایسه با سخنان علی ع دربارۀ جهاد نیست )
{مرحوم شهید مدنی امام جمعه تبریز در حالات ایشان امده که ساواک خیلی از دست او اسیر بود فردی فقیه بود او را بیش از 10 جا تبعید کردند و هر شهری که می رفت انقلاب برپا می کرد حتی اورا بین اهل سنت فرستادند اهل سنت هم مرید او شدند ایشان در مسجدشیخ طوسی نجف وقتی عالم ان شهر حضور نداشت ایشان نماز را اقامه می کرد چنین شخصیتی ایا مصداق ارحم خلفائی نمی شود؟ این ارحم خلفائی 3 مولفه دارد1/ حب دنیا نداشته باشد 2/ اکثر شب بیدار است و به عبادت مشغول است3/ جامع معقول و منقول است . علمای ما اینگونه هستند لذا مصداق ارحم خلفائی هستند و نائب امام زمان هستند.}
ابن بابویه در من لایحضر گوید قال الشیخ علامه مجلسی می فرماید منظورابن بابویه از شیخ، خودابن بابویه است چون این لقب شیخ را امام زمان به ابن بابویه داد و می خواست واما بنعمة ربک فحدث را یاد اوری کند و می فرماید من وقتی این کتاب را خواستم شروع کنم 245عنوان کتاب داشتم بعد شروع کردم به نوشتم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_یک_شنبه_97/12/5
#جلسه_83
#ظن_مطلق_
#قیاسات_
@ostadahadi
آیا اعراض مشهور موجب وهن حدیث میشود یا نه؟
طبق مبنای استاد اعراض موهن نیست چون مستند ما در خبر واحد آیات و روایات بود نه سیره عقلا.
اما علماییی که مستندشان سیره عقلائیه بود اعراض مشهور را موهن می دانند چون حجیت خبر نزد آنان بدلیل کاشفیت از واقع است و وقتی مشهور اعراض کردند شک در حجیتش می کنیم و کاشفیت در صورتی است که اسقاط احتمال خلاف کندلذا اعراض قدما موهن خبر است.
اما دلالت: آیا عمل قدما به مدلول حدیث ضعیف جبران ضعف دلالت می کند؟
حق این است که ما در باب ظواهر ما تابع ظهوریم اگر عمل قدما ظاهر لفظ را مشخص کند حجت است والا نیست.
س: آیا اعراض قدما از یک روایت ثقه موجب وهن دلالت میشود یا نه؟
به #نظ_استاد و بسیاری از فقها موجب وهن دلالت میشود چون مناط حجیت ظهور جائیست که ظن بر خلاف نباشد جون ما بدنبال مراد جدی مولا هستیم اگر قدما از یک حدیث اعراض کنند و دلالتش را مخدوش کنند شک در مراد جدی مولا پیدا میشود و حدیث کاشف از حکم واقعی نمیشود.
#مرحوم_امام_خمینی در کتاب طهارت ج 3 هم در ص 38 و هم در ص 396 به این مسأله پرداخته مثلا روایت حسین علون و یا روایت سعید بن یسار را مخدوش و رد کرد پس اعراض قدما موهن دلالت حدیث میشود و دلالت حدیث اشکال پیدا میکند.
#ظنون_مطلق:
یکی از ظنون مطلق قیاس است علمای اهل سنت آنرا حجت میدانند اما شیعه آنرا باطل میدانند و در تعریف آن گفته اند تسری یک حکم از موضوعی به یک موضوع دیگر که مشابه ان است تسری یعنی سرایت دادن.
#اقسام_قیاس:
1- گاهی تسری از روی اجتهاد به رأی است و دلیلی ندارد این اجتهاد از نظر ما قبول نیست چون اجتهاد استنباط احکام شرعیه از روی ادله تفصیلیه است. اجتهاد به رأی مورد قبول شافعی و حنبلی است. امام صادق (ع) از پدرانش فرمود( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص58):
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ص قَالَ: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلْقِيَاسِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي الْتِبَاسٍ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِالرَّأْيِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي ارْتِمَاسٍ- قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِرَأْيِهِ فَقَدْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ حَيْثُ أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فِيمَا لَا يَعْلَمُ
«هر کس به رای خود دینداری کند در تمام عمرش در لجن غوطه ور است.»
2- قیاس مستنبط العلة ؛ قیاس برابری فرع و اصل در علت و حکم اند. خلفا در استنباط احکام به کتاب خدا و رسول پناه می بردند و اگر در مساله حکمی را نمی یافتند به شور می پرداختند لذا شورای استفتائات تشکیل دادند و هنوز هم ادامه دارد مثلا خون و بول و غائط در باطن نجس نیست اما بیرون بیاید نجس است حال اگر نجاستی در دستمالی پیچیده و در جیب باشد اهل سنت به قانون باطن میگویند نجس نیست.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_سه_شنبه_97/12/7
#جلسه_84
#ظن_مطلق_
#قیاسات_
@ostadahadi
#اقسام_قیاسات:
3- #قیاس_منصوص_العله:
تسری علت حکم برای موضوع در موضوع دیگر مثل «لا تشرب الخمر لانه مسکر» در واقع معنای این نهی این است که المسکر حرام. مرحوم محقق حلی در مصباح الاصول و صاحب معالم و صاحب قوانین قائل به حجیت این قیاس اند.
چون از #نظر_استاد این مورد داخل در قیاس نیست بلکه عمل به سنت است ائمۀ ما (علیهم السلام) یک عامی را مطرح کردند و فروعات متعددی از این عام برمی خیزد که به مصداق علینا القاء الاصول و علیکم التفریع برما لازم است قواعد کلی را تاسیس کنیم و برشما لازم است شاخه ها و فروعات این قواعد را تبیین کنید لا تشرب لاخمرلانه مسکر از همین قبیل است
اما سید مرتضی در کتاب الذریعه به شیخ حر عاملی در کتاب فصول المهمه ج 1 ص 531باب 17 نوشت که عدم جوازالعمل بشیئ من انواع القیاس فی نفس الاحکام الشرعیه لابد دلیل ایشان امثال این روایت است که ان دین الله لا یصاب بالمقاییس دین خدا یعنی احکام الهی با قیاس به دست نمی اید همه انواع قیاس را شامل می شود چون مطلق است
جواب ما این است که این اصلا قیاس نیست بلکه عمل به سنت است
4- #قیاس_اولویت: این قیاس دو تعبیردیگر هم دارد که به مفهوم موافقت یا فحوای خطاب بیان می شود این قیاس به این صورت است که از ضعیف به قوی و قوی تر می روند مثلا لا تقل لهما اف وقتی تعفیف حرام باشد به طریق اولا ضرب و شتم و اهانت به انها حرام است
برخی از فقها و اصولیین این قسم را داخل در قیاس منصوص العله کرده اند ولی برخی دیگرگفته اند اگر اولویت ظنیه باشد حجت نیست ولی اگر اولویت قطعیه باشد حجت است مثل همین ایه لا تقل لهما اف این اولویت قطعیه است و ظنیه نیست
اما مثال قیاس اولویت ظنیه: اهل سنت خیلی دارند . ابان ابن تغلب گرفتار قیاس ظنی شد به امام صادق عرض کرد اگر مردی یک انگشت زنش را قطع کند چه حکمی دارد؟ امام فرمود: 10شتر باید دیه دهد گفت اگر 2تا را قطع کرد چه؟ فرمود باید 20تا شتر دیه دهد و اگر 3تا را قطع کرد چه؟ فرمود 30تا و اگر 4تارا قطع کردچه؟ فرمود 20 شتر. تعجب کرد و گفت وقتی 3تا انگشت 30 تا شتر می شود پس باید به طریق اولی 4 انگشت 40 تا شتر شود چرا 20 تا فرمودید امام بلافاصله فرمود یا ابان اخذتنی بالقیاس. تو گرفتار قیاس شدی و ان السنة اذا قیست محق الدین . دین با قیاس نابود می شود شرع مقدس دیۀ زن را برابر دیه مرد نمی داند نصف دیۀ مرد را در نظر می گیرد 40 تا شتر دیه کامل مرد است لذا نصف ان که دیه زن است می شود 20 تا. در ادامه فرمود نماز مهمتر است یا روزه؟ گفت نماز فرمود پس چرا در ایام حیض روزه را باید بعدا قضا کند ولی نماز رانه؟ در حالی که به ظاهر باید گفت اگر روزه را باید قضا کند باید به طریق اولی نماز را هم قضا کند در حالی که اینگونه نیست.
5- استحسان: یکی دیگر از ظنون مطلق است. استحسان از ریشه حُسن به معنای پسندیدن است رجحانی که در ذهن مجتهد نقش می بندد بدون اینکه مستند به دلیل قرانی یاروائی باشد انرا استحسان گویند. قوانین ج2 ص 92 این تعریف امده.
#تعریف_غزالی: دلیلی که در ذهن مجتهد پسندیده می اید ولی از توصیف ان عاجز باشد چراکه الفاظ و عبارات نمی تواند ان مورد پسندیده را نامگذاری کند المستصفی ج 1 ص 256.
#امام_شافعی: گوید که من استحسن فقد شرّع هرکس چیزی را بپسندد او شرعی است.
#ابن_مسعود: ما رئاه المسلمون حسن فهو عندالله حسن. هرحکمی را مسلمان بپسندد خدا هم انرا می پسندد.
#میرزای_قمی در #قوانین 4 نقد می کند:
اولا استحسان دلیل اعتبار ندارد نه ایه و نه روایتی بر تایید ان نیامده
ثانیا استحسان مفید ظن به حکم شرعی است و ظن مطلق حجت نیست
ثالثا اجماع امت اسلام بر بطلان استحسان است
رابعا روایات، مارا از عمل به ظن مطلق نهی می کند
6- #مصالح_مرسله ان است که شارع مقدس مصالحی وضع نکرده منتهی نه دلیل بر اعتبار و نه بر عدم اعتبارش داریم هرکجا مجتهد مصالح را به نفع مردم بداند حکم به واجب و هرکجا به ضررمردم بداند حکم به حرام می دهد مرسل یعنی رها یعنی نه دلیل بر اعتبار و نه دلیل بر عدم اعتبارش هست.
مالک بن انس و احمدبن حنبل: مصالح مرسله را حجت شرعی و منبع شناخت احکام می دانند چند مثال: جمع اوری زکات با توسل به زور و جنگ. مثل جریان اخذ زکات از قبیله مالک بن نویره از سوی خالدبن ولید با کشتن مالک. یا مثل جهاد نکاحی که تکفیری ها قائل اند . یا تعطیل کردن برخی ازحدود الهی یا درباره استهلال گویند همین که امیر حاکم بگوید فردا عید است بس است لذا اینها دو دسته اند دسته ای مصالح مرسله را از سنت و دسته ای دیگر از ادلۀ عقلیه می دانند.
امام صادق فرمود: حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه در برابر همین تفکر داده شده یا امام سجاد فرمود دین خدا با عقول ناقصه به دست نمی اید و ..
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_چهار_شنبه_97/12/8
#جلسه_85
#ظن_مطلق_
#قیاسات_
@ostadahadi
#مورد_هفتم که اهل سنت یکی از منابع شرعیه نام برده اند #سد_ذرایع و فتح ذرایع است . سد یعنی منع و ذریعه هم به معنی وسیله است در اصطلاح وسیله ای است که برای دستیابی به احکام خمسه استفاده می شود محمود حامد عثمان در کتاب قاعدۀ سد الذرایع ص 62 می گوید که الذریعةُ هی ما کان ظاهره الاباحةَ و یتوسل او یمکن به الی محظور وسیله ای ظاهرش مباح به وسیله ان متوصل می شویم یا ممکن است وسیله شود برای رسیدن به شیئ ممنوع و حرام خلاصه اینکه هر وسیله ای که ما را به واجب یا حرام برساند حجت است
ایا سد ذرایع همان مقدمۀ موصله در کتاب اصول الفقه شیعه نیست؟
جواب: خیر چون مقدمۀ موصله ان است که وجود ذی المقدمه متوقف بر وجود مقدمه است مثلا وجود نماز متوقف بروجود یکی از طهارات ثلاث است مثل وضووغسل و تیمم. واز مباحث استلزامات عقلیه است کبرای کلی ملازمات عقلیه مصادیقی دارد یکی از مصادیقش مقدمۀ موصله است اما سدذرایع به معنای ان نیست که احکام شرعیه وجودش متوقف بران وسیله است توقفی درکار نیست از مصادیق ملازمات عقلیه نیست و کبرای ملازمات عقلیه دراین مورد تطبیق نمی شود. 3مثال زده شده که اهل سنت هم همین 3ایه را دلیل سد ذرایع می دانند
1/ انعام-108: «ولا تَسُبُّوا الّذینَ یَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَیَسُبّوا اللهَ عَدواً بِغَیرِ عِلمٍ» بتهای بت پرستان را فحش ندهید چون سب شما وسیلۀ سب انها به خداوند می شود دراینجا توقف نیست یعنی سبّ انها به خدا متوقف بر سب مسلمین به بتها و مقدسات انها نیست چون بسیاری از مواقع مسلمین کاری به انها نداشتند ولی انها به مقدسات مسلمین اهانت می کردند پس از این آیه می توانیم تحریم سب مقدسات دیگران را به دست آوریم از باب اینکه داخل در سد ذرایع است یعنی وسیله برای برخورد توهین امیز مخالفین ما به ما می شود
2/ نور-31«ولا یَضرِبنَ بِاَرجُلِهِنّ لِیُعلَمَ ما یُخفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ» زنان را از پاکوبیدن به زمین نهی می کند تا صدای خلخال پای زنان را مردان نشنوند و موجب تحریک مردان نشود. این هم داخل سد ذرایع است.
3/ مائده- 2: «ولا تَعاوَنوا علی الاثم والعدوان» معاونت بر گناه و تجاوز، همان وسیله است یعنی نباید وسیله سازی و سبب سازی برای گناه و تعدی به دیگران کرد پس تمام مقدماتی که وسیله مقدمات رسیدن به محرمات می شود حرام است.
#اشکالات_اربعه
1- نهی از وسیله در برخی از آیات و روایات ارشادی است نه مولوی مثل نهی از فحش دادن به مقدسات دیگران مارا ارشاد می کند به اینکه اگر به مقدسات دیگران توهین کنید انها هم به مقدسات شما توهین می کنند و به شما اسیب می رسانندوفته برپا می کنند ولی هرگز نفرمود فحش دادن به مقدسات انها مایۀ عذاب اخروی است معلوم می شود که نهی ارشادی است و تحریمی نیست.
2- اگروسیله، برای گناه دیگران حرام است باید از باب وسیله حرمت غیری باشد نه نفسی چون وجوب و حرمت مقدمه غیری است و نفسی نیست در حالی که حرمت بسیاری از این موارد نفسی است مثل نهی از پایکوبی زنان یا نهی از نازک کردن صدای زنان برای تحریک شهوت مردان نامحرم یا نهی از کمک به ظالم اینها خودشان ذاتا و نفسا حرام است نه اینکه مقدمۀ حرام باشد اگر بحث وسیله است وسله باید حرمت غیری داشته باشد پس از باب وسیله حرام نشد
3- سد ذرایع از باب ظن مطلق حجت است درحالی که مثالهای شما از باب دلیل خاص حرام است مثلا فروختن انگور به کارخانه های شراب سازی این دلیل خاص دارد که حرام است نه از باب سد ذرایع
یا مثلا فروش اسلحه به دشمنان یا اجاره دادن محل کسب و کار برای معاملات نامشروع یا پذیرش پست و مقام حکومت جائر همگی دلیل خاص دارد مکاسب ج 2 ص 83 تا 86 ادله امده است وقتی دلیل داریم نیازی به سد ذرایع نیست .
4- محور اصلی بسیاری از احکام کتاب و سنت است مثل اصل دوری از هرگونه عوامل شهوت انگیز و اصل لزوم تعاون در نیکی ها و حرمت تعاون در گناهان وقتی قواعد ما از کتاب و سنت باید باشد دیگر نیازی به قاعدل سد و ذرایع نیستیم که هیچگونه دلیل اعتباری ندارد به لحاظ اینکه عناصر اصلی احکام شرعیه کتاب و سنت و اجماع و عقل است به چه دلیل سد ذرایع را یکی از منابع احکام می دانید؟ در حالی که منابع احکام کتاب و سنت است.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴