سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_یکشنبه_97/9/25
#جلسه_44
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#خلاصه_بحث_گذشته: مرحوم شیخ و آخوند دلالت آیه نفر را بر حجیت إفتا و پذیرش فتوای مجتهد قبول کردند اما در مورد حجیت خبر واحد قبول نکردند و شیخ در رساله اجتهاد و تقلید دو نظر دادند:
اول : اینکه آیه نفر دلیل بر جواز تقلید است.
دوم: آیه در مقام بیان وجوب نفر بسوی جهاد است.
#تحقیقی که مبتنی بر #چهار_امراست و #نظر_استاد در فقه و اصول و تفسیر را بیان میکند اینست:
1- #امر_اول؛ تمام الموضوع برای وجوب حذر در آیه نفر انذار است اگز منذِری انذار کند باید به انذار او ترتیب اثر داد حذر از این انذار بر ما واجب است.
2- #امر_دوم؛ تحقق مقتضا بدون مقتضی محال است مثلا احراق این پارچه بدون مقتضی احراق عرفا و عقلا محال است.
3- #امر_سوم؛ دائره تفقه در آیه نفر دین است و دین مجموعه اصول و فروع را می گویند پس دائره اش بسیار گسترده و وسیع است ما باید هم در اصول و هم در فروع فقیه شویم .
4- #امر_چهارم؛ رابطه بین وجوب حذر و وجوب انذار از قبیل رابطه ذی المقدمه به مقدمه نیست چون نسبت مقدمه به ذی المقدمه وبر عکس برمکلف واحد است مثل اینکه بر یک نفر هم نماز واجب است و هم طهارت قبل از نماز اما در اینجا منذِر با منذَر دو نفرند لذا دو وجوب است یکی وجب انذار بر منذر است و دیگری وجوب حذر بر منذَر است لذا نسبت بینشان نسبت مقدمه به ذی المقدمه نیست یعنی وجوب حذر ذی المقدمه وجوب انذار نیست وانذار مقدمه وجوب حذر نیست بلکه نسبت بینشان نسبت غرض به ابزار غرض است غرض از تفقه در دین وجوب حذر است ابزار رسیدن به وجوب حذر، انذار منذِر است .
#نتیجه: خبر بماهو خبر وجوب حذر دارد چون؛
طبق امر اول تمام الموضوع برای وجوب حذر، انذار است پس انذار همان اخبار است و اِخبارلازمه اش وجوب حذر است.
بنا بر امر دوم که تحقق مقتضا بدون مقتضی محال است باید گفت اگر انذار حجت نباشد اگر اِخبار حجت نباشد عقل حکم به قبح عقاب بلا بیان می کند آن وقت وجوب حذر که مقتضاست بدون مقتضی می ماند که این هم از محالات است و
بر اساس امر سوم دائره فقه وسیع است پس دائره موضوع، مجموعه اصول و فروع است یعنی دائره موضوع تفقه هم، تفقه در امر امامت نبوت و معاد است چنانکه یعقوب بن شعیب و عبدالاعلی در ذیل آیه روایت کردند و هم مربوط به فروعات عملیه شرعیه و احکام خمسه است منتهی فقه درآن زمان با حال حاضر فرق می کند در زمان ائمه (ع) تفقه محتاج به استنباط نبود به مجرد اینکه متوجه محتوای حدیث شد امام می فرمود ایشان فقیه در دین شد حتی کسی که در عصر پیامبر (ص) به محضر حضرت رسید و اورا به دست یکی از اصحاب سپرد آیه فمن یعمل مثقال ذره خیر یره را به او یاد داد بلند شد و گفت نمی خواهم بقیه ایات را یاد بگیرم گفت چرا گفت فهمیدم که یک ذره عمل اثر دارد پیامبر فرمود جاهل امد و فقیه برگشت.......اما فقاهت در این زمان به معنی ملکه استنباط و قوه اجتهاد است پس مجموعه دین اعم از اصول و فروع موضوع آیه نفر است و
بر اساس امر چهارم رابطه بین وجوب حذر و وجوب انذار رابطه غرض به ذی الغرض است باید گفت غرض از وجوب انذار، حذر است وقتی دائره موضوع وسیع بود اعم از اصول وفقه بود دائره غرض هم محدود نیست چون معقول نیست وجوب حذر مقید به علم یا به فروع شود ولی دائره فقه اعم باشد لذا می گویند غرض اخص از ذی الغرض نیست بین غرض و ذی الغرض تساوی است مثلا غرض از حرمت خمر اسکار است نمی شود گفت در برخی اسکارها حکم به عدم حرمت می شود چون غرض اخص نمی شود محدود به یک شیئ نمی شود بر اساس این 4امر ثابت شد که آیه نفر برای حجیت خبر است چون دائره موضوع آیه نفر وسیع است چه اِخبار از اصول دین باشد و چه اخبار از فروع باشد مثل نماز و ....بنابراین هر خبری که معارف توحیدی را برای مردم اخبار کند تحت موضوع انذار بما تفقه است و حذر بران واجب می شود .
ومن هنا یظهر:
أ. اینکه شیخ و اخوند و .... انذار در آیه را مقید به علم کرده اند مخالف با امر دوم و چهارم است چون اگر خبری مفید علم نبود ولی ان خبر به حدی بود که برای ما اطمینان حاصل می کند به اینکه این خبر از ائمه (ع) صادر شده است در این صورت حکم به وجوب حذر کنیم یعنی قائل به ترتیب اثر باشیم لازمه اش این است که مقتضا بدون مقتضی باشد ضمن اینکه لازمه اش این است که غرض عام شود اما ذی الغرض خاص شود یعنی انذار مقید به علم باشد اما وجوب حذر هم در خبر مفید علم و هم در خبر غیر مفید علم باشد لذا قاعده تطابق غرض با ذی الغرض ایجاب می کند که غرض همان ماوجب است ماوجب، اعم از علم و غیر علم است غرض، یعنی وجوب حذر هم اعم از علم و غیر علم است.
ب. فتوا و افتا قول به غیرعلم است اگرآیه شریف فقط فتوا را بگیرد لازم می اید که وجوب حذر محدود به فتوا شود در حالی که خبر واحد هم قول به غیر علم است ودائره تفقه هم وسیع است هم اصول و هم فروع را شامل می شود.
ت. انچه تشکیل دهنده آیه شریفه است مطلق الانذار است یعنی اعم از اینکه علم بیاورد یا نیاورد پس ابزار وجوب غرض، مطلق است نمی شود خود غرض یعنی وجوب حذر محدود به یک فرد یا دو فرد شود.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_فقه_شنبه_97/9/25
#جلسه_43
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_13_14_15
ادله کسانی که گفتند تا زمانی که بدن میت گرم است نجس نیست 4 دلیل بیان کردند 3 دلیل گذشت
#دلیل_چهارم: روایت خاص که صحیحه است . صحیحه محمد بن مسلم عن ابی جعفر ع قال مس المیت عند موته و بعد غسله والقُبلته لیس لها بأس ...در دو مورد دست زدن به میت و بوسیدنش اشکال ندارد یکی زمانی که تازه از دنیا رفت و دیگری زمانی که غسلش دادند مس میت و بوسیدنش اشکالی ندارد ظاهر این حدیث این است که منظور از عند موته ان زمانی است که بدن گرم است و هنوز سرد نشده است.
#اشکال:
1- کلمه «عند موته» شامل لحظه احتضار می شود ربطی به بعد از احتضار و خروج روح ندارد لذا در روایات احتضار کلمه عند بکار رفته است مثل روایت معروف احتضار که فرمود:
عند احتضار المحتضر یسلم علی قابض الارواح فقال سلام عیک یا قابض الارواح امهلنی یوما فقال المحتضر ....ثم قال المحتضر امهلنی ساعه فنیت الساعات ...کلمه عند برای موقع احتضار است نه خروج روح.
2- حدیث نفی باس از غسل مس میت کرده است یعنی می گوید در زمان احتضار و بعد از غسل اگر کسی میت را ببوسد یا لمس کند غسل مس میت لازم نیست. کسانی که میت را نجس می دانند به شما می گویند هیچ ملازمه ای بین نفی غسل مس میت و شستن دست نیست یعنی چه بسا ممکن است حمل کنیم لا باس را به خصوص نفی غسل اما در صورتی که میت غسل داده نشده اورا لمس کنند و بدنش مرطوب باشد یا دست مرطوب باشد حکم به نجاست کنند.استاد احدی: بل الفرق بینهما بین الانسان و غیر الانسان . لان الانسان عندی لا تکون میتته نجسه و اما غیر الانسان لم یکن فرق بین الحرد و البرد لصدق المیته علیه فی کلتا الاصورتین.
#مساله_سیزدهم: اشاره به سه چیز نجس است:
أ- مضغه : آن ماده ای است که اماده شده برای دمیدن روح.
ب- مَشیمه: اسم مکان ان کیسه ای است که جنین داخل ان واقع می شود که ان کیسه هم نجس است.
ت- پاره گوشتی که در هنگام وضع حمل از رحم زن خارج می شود که به ان جفت گفته می شود.
#مساله_جهاردهم: اگر عضوی از حیوان زنده قطع شود منتهی کاملا از بدن جدا نشده مقداری باقی و متصل به بدن است مادامی که متصل است پاک است اما وقتی جدا شد نجس است حال اگر میزان اتصال بین عضو و بدن یک پوست نازکی است احتیاط واجب این است که از این قطعه باید اجتناب کرد در حکم میته و نجس است .
#مساله_پانزدهم: واژه جُند به معنای لشکر نیست بلکه در اینجا به معنای بیضه سگ ابی است که برای درمان استفاده می شود در فرهنگ لغت گاهی هم به معنای تحفه حکیم مومن امده در عربی به ان خُصیه گویند. حکم: اصل اولی و حکم اولی در باره مطلق بیضه ها حرمت اکل است مال هر حیوانی که باشد اما درباره این جند تاره شک دارم که ایا این جند از اجزای سگ محسوب می شود یا نه؟ ایا حقیقت کلبیه دارد ؟ چون شک داریم هم قاعده طهارت جاری است و هم قاعده حلیت. ولی اگر مکلف بداند که جند از اجزای حیوان سگ ابی است در اینجا قاعده حل جاری نمی شود چون این شیئ جداشده جزئی از سگ است و مشمول ادله حرمت اکل بیضه می شود اما قاعده طهارت جاری است چون معلوم نشده که سگ ابی خون جهنده دارد یا ندارد واگر خون جهنده نداشته باشد پا ک است.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سلام. دوستان گرامی از آنجایی که ورد خام درس گذاشته می شود. مطالب ویرایش نشده است. این کارر برای سهولت کار دوستانی است که فایل صوتی استاد را گوش می کنند می توانند قسمتهایی از ورد که اشتباه متنی دارد را تصحیح کنند. ییه مقداری کار دوستان راحتتر شده که نیازی نباشد همه مطالبی که گوش می کنند را بنویسند. التماس دعا
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_دوشنبه_26/9/97
#جلسه_45
#حجیت_خبر_واحد
#استدلال_به_آیه_کتمان
یکی از آیات برای اثبات حجیت خبر واحد آیه کتمان است.
این آیه در سوره بقره آیه 159 است «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْكِتَابِ أُوْلَئكَ يَلْعَنهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنهُمُ اللَّعِنُونَ»
قرآن کتمان ما انزلنا را حرام کرد لازمه عقلی حرمت، قبول آن اظهار می باشد چون بدون قبول لغویت لازم میآید. عقلا بر حکیم متأله لغو است که که کتمان ما انزلنا را لغو کند ولی پذیرش آن اظهار را واجب نکند؛ پس اگر ثقه ای در اصول و فروع کتمان نکرد به مردم هم از اصول و فروع خبر داد بر مردم واجب است قبول کنند و ترتیب اثر دهند لابد خبر ثقه حجت است که قرآن قبولِ اظهارات ثقه را واجب میداند.
اشکالات چهارگانه ای در استدلال به آیه هست که قابل جواب نیست و باید پذیرفت:
1- اشکال اول این است که این آیه در مذمت یهود نازل شده، مورد آیه نبوت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است منظور از کتاب در این آیه ، تورات و انجیل است صفات پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این دو کتاب به روشنی آمده است لذا نام بینات گذاشت از بس که دلائل تطبیقی تورات و انجیل بر وجود پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روشن بود اما متاسفانه آنها کتمان کردند یا تورات را تحریف کردند و صفات آن حضرت را انکار کردند.
2- اشکال دوم این است که آیه شریفه در مقام بیان حرمت کتمان است نه در مقام بیان وجوب قبول اظهار در حالیکه مبنای استدلال از از این آیه بر وجوب قبول اظهار مطلقا است چه اظهار عن علمٍ باشد یا اظهار از روی ظن باشد. اصالة الاطلاق در صورتی جائز است که آیه در مقان بیان وجوب قبول اظهار مطلقا باشد در حالیکه آیه در مقام بیان اصل حرمت کتمان است و از آن اطلاق بدست نمیآید و حرفی از قبول نزد. برخلاف آیه نفر که از قبول هم حرف زد.
3- اشکال سوم این است که آیا بین حرمت کتمان و وجوب قبول ملازمه هست؟ آنچه مسلم است در باب استلزانات شرعیه باید باشد ملازمه عقلیهی بدونِ تعبدِ شرعی نیست باید تعبد شرعی به ملازمه باشد یعنی چه ملازمه را شارع بپذیرد صرف اینکه کل ماحکم به العقل حکم به الشرع نیست باید شارع آن را بپذیرد کجاها اینگونه است.نظیر اینکه در مورد زنان آیات و روایات بر حرمت کتمان آمده « وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ في أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (بقره/ 228)» از زنان میپرسند که بارداری؟ وقتی حرام است بر او کتمان؛ لازمه شرعیهی اظهار زن، ترتیب اثر دادن به قول زن است وگرنه کتمان بر او حرام نمیشد و یا اگر زن خبر دا که من شوهر ندارم باید قبول کنید شارع مقدس با حرمت کتمان زن در این باب به قول زن اعتبار بخشید.
4- اشکال چهارم این است که موضوع آیه بینات و هدی است و خبرها هم باید خبرهایی باشد که دلیل روشن داشته باشد بین باشد اما جایی که شک دارم که آیا این خبر حجت است یا نه؟ و بخواهم از آیه کتمان برای اثبات حجیت خبر استفاده کنم لازم میآید تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلی و هو غیرُ جائز.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷