سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/10/11
#جلسه_52
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_دم
@ostadahadi
تا اینجا ثابت شد که اصل در دم طهارت است و دم سائله به دلیل اجماع و ضرورت مذهب و روایات معتبر نجس است اما الان بحث ما این است که ایا دم قلیل نجس است یا نه؟ ممکن است با دو روایت استدلال بر طهارت دم قلیل کنند مثلا سرسوزن خونی است حالا می توانیم بگوئیم این خون پاک است یا نقطه خونی بر لباس افتاده می توانیم بگوئیم پاک است؟ ممکن است با این دو روایت بتوانند :
1-(صحیحه علی بن جعفرعن أخیه(علیه السلام) وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ فَامْتَخَطَ فَطَارَ بَعْضُ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْراً قَطْراً ( في التهذيب و الكافي: قطعا صغارا. بدل قطرا قطرا ) صِغَاراً فَأَصَابَ إِنَاءَهُ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ؟ قَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْءٌ يَسْتَبِينُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَيْئاً بَيِّناً فَلَا يُتَوَضَّأُ مِنْه. (الكافي 3: 74/ 16، و التهذيب 1: 412/ 1299، و الاستبصار 1: 23/ 57، و الوسائل: الحديث 1 من الباب 8 من أبواب الماء المطلق.) از امام موسی (علیه السلام) پرسیدم مردی خون دماغ شد و با آب بینی مخلوط شد انگاه خشک شد طوری که قطعه های ریزی تبدیل شد و یک قطعه ریز آن به کاسه آب اصابت کرد ایا از این آب می توان وضو گرفت؟ فقال (علیه السلام) : ان لم یکن شیئا یستبین فی الماء فلا باس وان کان شیئا بیّنا فلا تتوضا منه اگر قطعۀ کوچک خون در آب پیدا نباشد اشکالی ندارد و وضو بگیر اما اگر پیدا باشد از این آب وضو نگیر.
2-عن معاویة ابن حکیم عن ابن المغیره عن المثنى بن عبد السلام عن الصادق (ع): «إني حككت جلدي فخرج منه دم. فقال (ع):إذا اجتمع قدر حمصة فاغسله و إلا فلا» (الوسائل باب: 20 من أبواب النجاسات حديث: 5). مثنی به امام صادق (علیه السلام) گفت پوستم را خاراندم و خون بیرون امد امام فرمود آن اجتمع قدر ...فاغسله و الا فلا» اگر به اندازه نخود بود انرا بشوی و اگر کمترازیک نخود بود نیازی به شستن ندارد
هردو حدیث تقریبا دلالتشان این است که خون قلیل نجس نیست چون یکی را می گوید بشوی و یکی را می گوید لازم نیست بشویی
#اشکال
اما حدیث اول: به دو صورت دلالت حدیث ربطی به بحث نجاست ندارد :
1)صورت اول؛ امام موسی (علیه السلام) درمقام بیان انفعال آب قلیل است و در مقام بیان طهارت دم قلیل نیست چون قبلا در باب انفعال بحث شد که ایا قطره خونی در آب قلیل بریزد آب قلیل منفعل می شود یا نه؟ امام (علیه السلام) به آن بحث اشاره دارد.
2)صورت دوم؛ منظور امام از یستبین و عدم استبانه این است که شما نمی دانید که خون داخل آب افتاده یا به تن کاسه خورده و چون نمی دانیم که خون داخل کاسه افتاده یا به پشت کاسه اصابت کرده اصل طهارت جاری است. پس دلالت خدیث ربطی به طهارت یا نجاست ذره خون ندارد
ان قلت: اگر علم اجمالی داریم که یا کاسه نجس است یا آب درون کاسه شبهه محصوره است و احتیاط واجب است در حالی که در صحیحه حکم به لا باس کرد با وجود اینکه علم اجمالی منجز تکلیف است حکم به عدم باس خلاف علم اجمالی است.
قلت: منظورامام از لا باس این است که آب قلیل به مثل دمی که قابل حس و دیدن نیست منفعل نمی شود چون قلیل از دیدگاه فقها این است که مانقص عن الکرفهو قلیل هر ابی که از حد کر کمتر باشد ولو یک کاسه آن آب قلیل است لذا اگر در چنین ابی سرسوزنی خون بیفتد هرگز آب را منفعل نمی کند شاهدش این است که شیخ طوسی در مبسوط ج 1 ص 7 فرمود فانه معفو عنه لانه لا یمکن التحرز منه لذا دو بحث است تاره بحث می شود که ایا سر سوزنی خون نجس است یا نه؟ واخری بحث می شود که ایا این سرسوزن خون آب قلیل کمتر از کر را نجس می کند یا نه؟ این دوتا بحث است . صحیحه ربطی به بحث اول ندارد و مربوط به بحث دوم است
اما روایت دوم
اولا این روایت معارض دارد روایت ابی یعفور قال قلت لابی عبدالل (علیه السلام) به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم الرجل یکون فی ثوبه نُقط الدم لا یعلم به در لباس مرد نقطه ای خون بود و نشانه گذاری نکرده بود اتفاقا پیدایش کرد منتهی بازهم فراموش کرد و نماز خواند ثم یعلم فینسی آن یغسله فیصلی ثم یذکر بعد ما صلی بعد از نماز یادش امد که لباسش نجس بوده ایعیده صلاته ایا نمازش را اعاده کند فقال (علیه السلام) یغسله ولا یعید صلاته لباسش را بشوید اما نمازش را نمی خواهد اعاده کند چون این خون در نماز کمتر از درهم و معفو است . پس نجاستش بحثی نیست
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/10/18
#جلسه_57
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_دم
#مسأله_6_7
@ostadahadi
(مسألة 6): الصيد الّذي ذكاته بآلة الصيد في طهارة ما تخلّف فيه بعد خروج روحه إشكال و إن كان لا يخلو عن وجه و أمّا ما خرج منه فلا إشكال في نجاسته.
#مساله_ششم: اگربا الت صید حیوانی را صید کند خون از بدن حیوان خارج شود انگاه در درون این صید مقداری خون بماند ایا این متخلف در درون صید پاک است یا نجس است؟
#مرحوم_سید درعروه : فتوای به نجاست این خون می دهد منتهی ابتدا می گوید اشکال بعد می فرماید «و ان کان لا یخلو عن وجهٍ» پس معلوم می شود حکم به نجاست را بیشتر قبول دارد تا حکم به پاکی را.
#استاد_احدی: حکم به طهارت؛ خون متخلف درون صید پاک است به دو دلیل:
1- سیرۀ قطعیۀ متشرعه هست: همۀ علما و فقها از این خون اجتناب نمی کنند و نمی کردند و خون متخلف درون شکم صید را پاک می دانند
2- اطلاق دلیل جواز اکل صید است: روایات باب صید بطور مطلق به ما اجازه داده است که این صید را میل کنید و تفصیل نداد بین اینکه درون صید خون متخلف هست یا نه. از اطلاق این روایات استفاده می شود که خون متخلف درون صید پاک است. روایات وسائل ج 16 ص208 باب2و نیز ص 228 باب16و نیز ص 230 باب 28 و نیز ص 233باب22.
البته آن خونی که از صید بیرون می ریزد نجس است چون آهو چه سربریده شود و چه با آلت صید شکار شود خونش مسفوح است و نجس است
(مسألة 7): الدم المشكوك في كونه من الحيوان أو لا محكوم بالطهارة كما أنّ الشيء الأحمر الّذي يشكّ في أنّه دم أم لا كذلك، و كذا إذا علم أنّه من الحيوان الفلاني، و لكن لا يعلم أنّه ممّا له نفس أم لا، كدم الحيّة و التمساح، و كذا إذا لم يعلم أنّه دم شاة أو سمك، فإذا رأى في ثوبه دماً لا يدري أنّه منه أو من البقّ أو البرغوث يحكم بالطهارة و أمّا الدم المتخلّف في الذبيحة إذا شكّ في أنّه من القسم الطاهر أو النجس فالظاهر الحكم بنجاسته عملًا بالاستصحاب و إن كان لا يخلو عن إشكال و يحتمل التفصيل بين ما إذا كان الشكّ من جهة احتمال ردّ النفس فيحكم بالطهارة؛ لأصالة عدم الردّ و بين ما كان لأجل احتمال كون رأسه على علو فيحكم بالنجاسة عملًا بأصالة عدم خروج المقدار المتعارف.
#مساله_هفتم: خون مشکوک: 5صورت دارد:
1) می دانم این مایع دم است ولی نمی دانم دم حیوان است یانه؟ چون احتمال می دهم خون مصنوعی باشد یا احتمال می دهم خونی باشد که نشانۀ عظمت آن وجود مقدس است مثل وجود مقدس سیدالشهداء در روز عاشورا(حتی در بیت المقدس سنگی را بر می داشتند خون جاری می شد) دراینجا حکم به طهارت خون می شود و نیز استصحاب عدم ازلی جاری است اصل این است که این خون از ازل مال حیوان نبوده است چون ادلۀ نجاست دم، فقط دم حیوان را نجس می داند لذا غیر دم حیوان اصالة الطهاره جاری است
2) شیئ سرخ رنگی را دیدم نمی دانم خون است یا رنگ است در اینجا هم این شیئ پاک است به دلیل جریان قاعده طهارت و استصحاب عدم کونه دما ازلا جاری است
3) می دانم این خون حیوان است نمی دانم حیوان ما له النفس سائله هست یا ما لیس له النفس السائله هست مثلا می داند خون مار است ولی نمی دانم مار خون جهنده دارد یا نه؟ دراینجاهم پاک است چون شک در نجاست دم ناشی از شک در خود این حیوان شده است لذا اصالة عدم الکون حیوان مما له نفس سائله جاری است.
4) میدانم این دم است ولی نمی دانم دم شاة است یا سَمَک است مثلا خونی بر لباس من اصابت کرد نمی دانم این خون کدام حیوان است خون پشه است یا دست خودم است یا گوسفند است نمی دانم. دراینجا هم حکم به طهارت می شود با اینکه می دانم گوسفند نفس سائله است و پشه نفس سائله نیست ولی این خون مرددد بین این دوتاست حکم به طهارت می شود
5) دم متخلف در درون ذبیحه نمی دانم این دم متخلف جزء دم طاهر است یا جزء دم نجس است؟ به لحاظ اینکه شک دارم که موقع بریدن سر سر حیوان بالا بود یا پائین بود؟ نفس می زد یا نفس نمی زد؟ اگر سرش بالا بود و نفس می زد قدری از خون بیرون را داخل شکم برد نجس است ولی اگر سرش پائین بود یا نفس نمی زد دم درون شکمش پاک است.
#مرحوم_سید: حکم به نجاست کرد چون در اینجا استصحاب حکمی جاری است نجاست دم قبل از تذکیۀ حیوان ثابت است بعد از تذکیۀ حیوان اگر شک کنیم استصحاب بقاء ثبوت نجاست سابقه جاری است آنگاه خودش براین نظر اشکال می کند و می گوید و ان کان لا یخل عن اشکال این نظر خالی از اشکال نیستاما #وجه_اشکال این است که در اینجا یک استصحاب موضوعی دیگری هم هست چون شک در طهارت و نجاست دم متخلف مسبب از شک در بالا بودن سر حیوان یا نفس کشیدن حیوان است استصحاب عدم علو راسه جاری است یا استصحاب عدم ردالنفس جاری است واین اصل سببی است اصل موضوعی است که بر اصل مسببی و حکمی حاکم است. علاوه بران اشکال دیگری هم دارد
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/10/25
#جلسه_62
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کلب_خنزیر_برّی_بحری
@ostadahadi
السادس، و السابع): الكلب و الخنزير البريان دون البحري منهما. و كذا رطوباتهما، و أجزاؤهما
#ششم_هفتم از نجاسات؛ #سگ_و_خوک است:
1- سگ و خوک خشکی نجس اند ادلۀ فقها در این باره
1) دلیل اول؛ اجماع علمای شیعه و سنی است مثلا ابن زهره گوید و یدل علی نجاسته اجماع الطائفه یا علامه درتذرکره: ذهب الیه علمائنا و نیز در کتاب المغنی ج 1 ص 52 اهل سنت اینجا هم ادعای مسلمین کرده
2) دلیل دوم؛ روایات مستفیضه: چند مورد از تعابیر ان ذکر می شود
ان الله لم یخلق خلقا انجس من الکلب
امام فرمود لا والله لا والله انه نجس
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْوُضُوءِ مِمَّا وَلَغَ الْكَلْبُ فِيهِ وَ السِّنَّوْرُ أَوْ شَرِبَ مِنْهُ جَمَلٌ أَوْ دَابَّةٌ أَوْ غَيْرُ ذَلِكَ أَ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ أَوْ يُغْتَسَلُ قَالَ نَعَمْ إِلَّا أَنْ تَجِدَ غَيْرَهُ فَتَنَزَّهَ عَنْهُ. (وسائل الشيعة ؛ ج1؛ بَابُ طَهَارَةِ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ عَدَمِ كَرَاهَتِه ص 165)
صحیحه ابن مُسکان حکم به طهارت کرده لذا باید ببینیم ایا این صحیحه توان معارضه با روایات مستفیض را دارد یا نه؟
ابن مسکان عن ابی عبدالله ع قال سالته عن الوضو مما ولق الکلب فیه آبی که سگ در ان اب لیس زده ایا اتوضا منه می توان از ان وضو گرفت فرمود نعم الا ان تجد غیره مگر اینکه نجاست دیگری مثل خون در ان ببینی و تنزه عنه خودت را از ان دور کن. لذا از نظر ظاهر این صحیحه با ان روایات مستفیضه در تعارض است
راه حل هایی بیان شده:
أ. راه حل وسائل الشیعه ج 1 ص 165 20 جلدی ها صحیحه ابن مسکان را حمل بر تقیه کرده
«أَقُولُ: حُكْمُ الْكَلْبِ هُنَا مَحْمُولٌ عَلَى التَّقِيَّةِ أَوْ عَلَى بُلُوغِ الْمَاءِ كُرّاً لِمَا سَبَقَ فِي حَدِيثِ أَبِي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ وَ قَالَ صَاحِبُ الْقَامُوسِ الْكَلْبُ كُلُّ سَبُعٍ عَقُورٍ وَ غَلَبَ عَلَى هَذَا النَّابِحِ انْتَهَى أَقُولُ: فَيُمْكِنُ حَمْلُهُ عَلَى السِّبَاعِ غَيْرَ الْكَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ.»
#استاد: این حرف مشکل دارد چون اجماع اهل سنت هم بر نجاست سگ است در مغنی هم ذکر شد. لذا حمل بر تقیه درست نیست.
ب. راه حل _دوم؛ از حاج اقا رضا همدانی در مصباح الفقیه ص 544قدیمی: حمل بر کریت اب کرد یعنی اگر سگ دران اب لیس زد و امام وضو گرفتن از ان اب را اجازه داد بخاطراین است که ان اب کر بوده وبعد راه حل خودش را به روایت ابی بصیر استشهاد کرده است که عن ابی عبدالله ع لا یشرب سور الکلب الا ان یکون حوضا کبیرا یستسقی منه مگر حوض بزرگی باشد که از ان اب بخورد می توان از ان وضو گرفت
#استاد: به نظر ما یان حمل خوبی است و قوی است مخصوصا که شاهد دارد
ان قلت اگر کسی اشکال کند که جمله الا ان تجد غیره شامل اب قلیل می شود و ربطی به اب کر ندارد
قلت: اولا سائل فقط از ولوق کلب نپرسید بلکه از شرب جمل و دابه هم پرسید روایت ابی بصیر قرینه است براینکه الا ان تجد غیره استثنای از شرب کلب نیست بلکه استثنای از شرب جمل یا دابه است چون شرب دابه یا جمل اب را نجس نمی کند ولو اینکه قلیل باشد مگر اینکه در این اب نجاست پیدا شود مضافا براینکه اگر الا استثنای از هرسه باشد حتی کلب، دراین صورت اشاره به تغییربو یا طعم یا مزۀ اب اشاره دارد که اگر یکی از این 3مورد تغییر کرد باید از این اب اجتناب کرد و وضو نگرفت
ت. راه حل_سوم؛ صاحب جواهرو مرحوم حکیم: این روایت ابن مسکان را دور بیندازیم چون اصحاب ما از عمل به این روایت اعراض کردند و مخالف با اجماع مسلمین است
#فرق بین جواب 3 با 2 این است که بنابرجواب2 تعارض را پذیرفتیم و راه حلش این است که سگ در اب کر لیس زده لذا نجس نشده اما بنابر جواب 3 تعارض مستقر نشده از اول این روایت را دور انداختیم
فرع_دوم؛ سگ و خوک دریایی پاک هستند به 3 دلیل
1- انصراف اطلاق ادلۀ نجاست سگ و خوک به بحری ما قاعده داریم که المطلق عند الاطلاق ینصرف الی فرد الشایع در اینجا فرد شایع سگ و خوک بری است نه بحری چون معقد اجماع فقهاست همه فقها مرکز اجماعشان که گره خورده بر سر سگ و خوک خشکی گره خورده
2- حقیقتا نام سگ بر سگ دریایی و نام خوک بر خوک دریایی درست نیست چون سگ دریایی سرش مثل اسب می ماند لذا اسم سگ و اسم خوک براینها گذاشتن اسم با مسمایی نیست و کشف از حقیقت ذات و مسمی نمی کند
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/11/30
#جلسه_79
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_برخی_طوایف_کافر
@ostadahadi
نظربسیاری از فقهای عظام دربارۀ نجاست مجسمه و مشبهه این است که اگر عقائد آنها مستلزم انکار یکی از ضروریات دین شود انها نجس اند مثلا همه معتقدیم که خداوند بسیط الحقیقه است اگرقائل به جسمیت خدا شویم و منظور ما از جسمیت جسم مادی و شخصی باشد لازمه اش این است که قائل به ترکیب در وجود خدا شویم ترکیب مستلزم نه تنها تعدد است بلکه مستلزم تولد هو هست چون از مرکب، مولود برمی خیزد نه از بسیط قطعا اینها نجس اند به لحاظ اینکه مشرک اند
اما اگرقول به تجسیم، مستلزم ترکیب یا تعدد نباشد بلکه نظیر عوام مردم که فکر می کنند خداوند دربالای سرماست به دلیل الرحمن علی العرش استوی خدابرروی عرش نشسته است و منظورشان جسم مادی نیست یا مثل ملا صدرا که قائل به جسم الهی است فوق اجسام می داند فوق جوهرو عرض می داند دراین صورت نمی توان حکم به نجاست انها کرد واگردرروایت یاسرخادم، عن الرضا ع قال من شبّه الله بخلقه فهو مشرک و من نسب الیه ما نهی عنه فهو کافَر و نیز روایت حسین بن خالد عن الرضا ع قال: من قال بالتشبیه والجبر فهو کافر مشرک منظور از کفر عدم اسلام نیست بلکه کفردر مقابل مطیع است یعنی مجسمه معصیت کار است و گمراه است و طغیان کرده و متمرد است چون شرک و کفر مراتبی دارند برخی از مراتب کفرنافرمانی و تمرد می باشد و برخی از مراتب شرک ریا می باشد انما المشرکون نجَس هرگز بر مرائی اطلاق نمی شود بلکه شامل عبدۀ اوثان و اصنام می شود (کسانی که بت های جاندارو غیر جاندار را می پرستند ان عبده هستند) و مشرک و نجس می باشند لذا اطلاق ایندو روایت پذیرفته نیست چون اگر اطلاق این دو روایت را بپذیریم لازم می اید که اکثرعوام مسلمین مشرک و کافرباشند و نجس.
اما مُجبره: کسانی که قائل به جبر هستند . جبر 3قسم است
1- جبرتکوینی: مثلا نوزاد در رحم مجبور است که دوران 9ماه را بگذراند یا درخت در زمین مجبور است که ریشه اش به اب برسد . جبرتکوینی مطابق با هدایت تکوینی است خداوند جهان را افرید ثم هدی بعد از افرینش هدایت کرد یعنی به درخت گفت چطور میوه دهد و ... بحثی دراین قسمت نیست
2- جبرتشریعی: این خودش دو قسم است
تارة: نفی اختیار می کند یعنی می گوید که بشر در فعل خود هیچ اختیاری ندارد و هرگناه یا عبادتی که می کند به ارادۀ الهلی است و مجبور و مقهور ارادۀ خداست
اخری: منکر عذاب و ثواب و ....است یعنی می گوید ما، با اختیاری که خدا به ما داد در این دنیا هرمقداری که اختیارکنیم آزادیم ما مستند به اختیار خودمان هستیم ما مستقلیم و استبداد در رای داریم به دلیل لا اکراه فی الدین
اشاعره: قسم دوم را قبول دارند یعنی می گویند که: افعال ما مجبور ارادۀ اهلی است دلیلشان هم ایه قل کل من عندالله است به مردم بگو همه چیز از محضر خدا صادر می شود در عین حال قائل به آیۀ کل نفس ما کسبت رهینه یا لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت هستند و منکر ثواب و عقاب نیستند لذا نجس نیستند. چون نظریۀ انها مستلزم انکار ضروری دین نیست
اما برخی از طوائف مثل کرّامیّه نظر سومی دارند که این نظر را سوسیالیست ها و رئالیسم ها هم قائل هستند. اینها اگر جبرشان مستلزم انکار ضروری دین به حساب اید مثل انکار ثواب وعقاب شود قطعا نجس اند به همان دلیلی که از امام رضا نقل شد.
مفوضه هم همین حکم را دارند که می گویند امور رزق و بیماری وصحت و فقرو غنی را خداوند به بشرواگذار کرده است لازمه اش این است که یا خداوند عاجز از این کارهاست یا خداوند اشتغال دیگری ندارد و بیکاربیکار است که این صریحا مخالف ایات است که می فرماید کل یوم هو فی شان یعنی فی شغل هر لحظه و انی کاری می کند و مشغول است اگر این لوازم را بار کنیم موجب کفرونجاست می شود اما اگر این لوازم را نداشته باشد نجس نیستند لکن هرکاری کنیم بازهم این لوازم هست.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/12/7
#جلسه_83
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_خمر _ _
@ostadahadi
نهمین قسم نجاسات خمر است
دربارۀ نجاست خمر فقهای ما دو دسته اند
دسته1/ مشهور فقها و قدما : قائل به نجاست خمرند مثل سید مرتضی و شیخ بهائی
دستۀ2/ قائل به طهارت خمرند ولی خوردنش را حرام می دانند مثل ابن بابویه و پسرش و ابن ابی عقیل عمانی و جماعی از متاخرین شیعه
مهم این است که ادلۀ طرفین را ببینیم و چگونه می توانیم جمع و حل کنیم
اول ادلۀ قائلین به نجاست خمر را بررسی می کنیم
دلیل1/ ایه 90 مائده : انما الخمر والمیسر والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون
بسیاری از فقها مثل اقای خوئی جواب این ایه را دادند و فرمودند که رجس به معنی نجس نیست چون قماروالات قمارحرام است ولی نجس نیست اگرما رجس را به معنای نجس بگیریم لازمه اش این است که قماروالاتش نجس باشد چون در ادامۀ خمر امده در حالی که چنین نیست . رجس به معنای خباثت است به معنای الوده است به معنی خبیث است
#نظر_استاد_احدی: خوب بود که فقهای ما به کتاب اصلی مراجعه می کردند مستدِل در این بحث مرحوم نراقی است که از این ایه بر نجاست خمر استدلال کرده اتفاقا از کلمۀ رجس استفاده نکرده بلکه از کلمۀ فاجتنبوه استفاده کرده است امربه اجتناب، مطلق است مطلقا اجتناب از خمر واجب شد اطلاق، مصادیق و افراد زیادی دارد مثل خبیث بودن چون خبیث وپلید و زشت است از ان اجتناب کنید ویکی هم چون نجس است از ان اجتناب کنید. پس امتناع مطلق لازمه اش نجاست شیئ است
واما درکنارخمرمیسرو انصاب و ازلام امد و می دانیم که اینها نجس نیستند بلکه حرام اند حرمت این 3تا به روایات ثابت شده است به اجماع مسلمین ثابت شده است و دلیل دارد لذا از تحت وجوب اجتناب مطلق توسط دلیل معتبر این 3فرد خارج شده اند و مقید به حرمت شدند و حکم خاص حرام گرفت . مرحوم نراقی هم اینگونه استدلال کرد. مستند نراقی. ج 1 ص 191.
واما دلیل 2/ بر نجاست خمر روایات صادره از معصومین عهم است . عناوین این روایات عبارتند از
الف: برخی روایات امربه شستن ملاقی خمر می دهد مثلا اگر لباس شما خمری شد باید لباس را بشویید مثل صحیحۀ علی بن مهزیار . تهذیب الاحکام ج 1 ص 281.
ب: برخی ازروایات به ما امر می کند که اگر قطره ای خون داخل دیگ ابی بیفتد ان اب را دور بریزید مثل روایت زکیابن آدم سالت ابالاحسن ع وسائل ج 2 حدیث 8 ص 1056و ....
ج: روایاتی که ما را از نماز خواندن در لباسی که به این لباس خمر اصابت کرده است نهی فرموده و حتی امر به اعاده نماز داده است مث موثقه عمار عن ابی عبدالله ع ...وسائل ج2 ص 1056 حدیث7
د: روایاتی که ما را نهی می کند از نوشیدن اب در کاسۀ اهل کتاب و مجوس که در ان کاسه شراب می خورند . لا تاکلوا فی آنیتهم التی یشربون فیه الخمر .. وسائل ج 16 ص 475 حدیث3 باب54
ح: روایاتی که صحیحا حکم به نجاست خمر می کند مثل روایت ابی بصیر قال ابو عبدالله ع .....ما یبل المیل ینجس حُبّا (ظرف کوچک)من ماء اگر به اندازه سرسوزنی خمر به ظرف اب بخورد ان اب را نجس می کند یقولها ثلاثه این عبارت را 3بار تکرار کرد. وسائل ج 17 ص 275 ح 2.
دلیل بر طهارت خمر
1/ روایات: یا صحیح السند اند یا موثقه اند تقریبا اینها محتوای انها و عناوینشان به دو عنوان است
عنوان1/ اگر خمر به لباس شما اصابت کند اشکالی ندارد. موثقۀ ابن بکیرقال سال رجل اباعبدالله ع و انا عنده عن المسکر والنبیذ یصیب الثوب قال لا باس. وسائل ج 2 حدیث 11 ص 1057
عنوان2/ نماز خواندن در لباس آلوده به خمر مانعی ندارد مثل صحیحۀ علی بن رهاب یا مثل روایت حسین ابن اب سالم قال قلت لابی عبدالله ان اصاب ثوبی شیئا من الخمر ...لباس من به شراب برخورد ایا قبل از شستن می توانم نماز بخوانم فرمود لا باس ..لباس که دیگر مست نمی شود (معلوم می شود که سائل ظرفیت لازم را نداشت پس این روایت را نمی توان دلیل بر طهارت گرفت. )
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/12/14
#جلسه_87
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_خمر _ _
@ostadahadi
#راه_حل_8_استاد_احدی: ابتدا باید مقدمه ای ذکر کنیمو ان اینکه: اخبار ترجیح یا روایات علاجیه درجائی است که دو حدیث معتبرباشد یکی امربکند و یکی هم نهی بکند چنانکه سوالی که زراره از امام صادق ع پرسید این است که اقای من «یاتینا عنکم الخبران المتعارضان و احدهما یامروالاخرینهی دو روایت به ما رسیده که یکی ام رو و یکی نهی می کند در اینجا امام مرجحات سندی را مطرح کرد و فرمود ببین کدامیک اعدل و کدام افقه و اورع است درحالی که مورد بحث ما دو طایفه از روایات اند که یک طایفه حکم به نجاست خمر و طایفه دیگر حکم به طهارت خمر می دهند در بین ایندو طایفه صحیحه علی بن مهزیار وارد می شود که قطعا از اخبار علاجیه و ترجیح نیست که مثل اقای خوئی فکر می کرد چون در اینجا یک طرف امرو یک طرف نهی نیست یقینا صحیحه علی بن مهزیار می خواهد حکم واقعی خمر را بیان کند و به ما بفرماید که اخبار نجاست مطابق با واقع است و اخبارطهارت خمر مخالف با واقع است لذا این روایات را طرح کنید پس ما قائل به حکومت صحیحه علی بن مهزیار بر روایت طهارتیم نه از باب دلیل حاکم و محکومی که در اصول مطرح است چون درانجا محور حکومت برتوسعه یا تضییق است بلکه مایان حکومت را از باب تعیین حکم الله واقعی می دانیم کدامیک حکم الله واقعی است ما می خواهیم این را معین کنیم نجاست خمریا طهارت خمر؟ لذا ربطی به اخبار ترجیح و علاجیه ندارد.
حکومت و ورد خروج موضوعی اند لکن جایی که تعبد است می شود حکومت اما جایی که تعبد نیست می شود ورود.
مساله: همه مسکراتی که از ریشه (اصالتا و بالذات)مایعات اند هم حرام اند و هم نجس اند.
تنقیح ج 3
5دلیل فقها بر نجاست کلیه مسکرات مایع اقامه کرده اند
1/ اجماع: البته اقای خوئی بیان نکرد که از کجا هست. اولین کسی که ادعای اجماع کرد شیخ طوسی در خلاف ج 2 ص 484 و محقق در المعتبر ج 1 ص 424 و نیز در کتاب المعالم ص 239 دارد که لا نعرف فی ذلک خلافا بین الاصحاب
مرحوم خوئی می نویسد که این اجماع تقدیری است ولی فقهای سابق همه انرا اجماع مرکب می دانند مثل سید درناصریات که گوید کل من قال بانه محرم الشرب ذهب الی انه نجس کلاخمرلا خلاف فی ان النجاسته تابعة لتحریم شربه یعنی هرکسی که از فقها شرب مسکر را حرام می داند حکم به نجاستش را هم می دهد مثل خود خمر بین حرمت شرب و نجاستش ملازمه است و هیچ اختلافی دراین ملازمه نیست دیگران به جای اجماع مرکب نوشتند عدم القول بالفصل که بازهم همان اجماع مرکب است . لکن اجماع تقدیری شیخ ان چیزی نیست که ایشان می گوید.
اشکال ما براین دلیل این است که این اجماع مدرکی است و کاشف از رای معصوم نیست اجماع تعبدی ان است که کاشف از رای معصوم باشد در حالی که اینجا کاشف نیست
دلیل2/ اطلاق روایات اهراق اب مشک اگر قطره ای از مسکرات درونش بریزد دراین زمینه 3 روایت است یکی روایت عمربن حنظله قلت لابی عبدالله ع ما تری فی قدح من مسکریصب علیه الماء حتی تذهب عادیته و یذهب سکره چه می فرمایید درباره مشکی پراز مسکرکه انقدر اب بریزیم دران که مستی اش برود؟ فرمود فقال لا والله ولا قطره فی حب الا اهریق ذلک الحکم داخل ظرفی اگر یک قطره مسکر بریزد انرا دور بریزید دقیقا دراین روایت فرمود باید دور ریخته شود و دلالت حدیث کامل است چون صدر حدیث مال مسکر است که مطلق است و شامل همه مسکرات مایع می شود
دربارۀ سند حدیث اختلاف نظراست برخی تعبیربه صحیحه دارند ولی در رجال خوئی عمربن حنظله توثیق ندارد فقط یزیدبن خلیفه که خودش واقفی مذهب است از امام صادق ع دربارۀ عمربن حنظله پرسید امام فرمود ایشان علیه ما دروغ نمی بندد . از نظرما توثیق به حساب می اید ولی اقای خوئی گوید که راوی اش ضعیف است یعنی یزیدبن خلیفه چون واقفی است قابل اعتماد نیست لذا سندا ضعیف می داند.
استاد: در علم رجال به 8یا 9 وجه بیان شد که چگونه به برخی روایات عمل کنیم. یکی ازراههایی که بیان شد تکرر روایات و کثرت نقل است جناب عمربن حنظله نقل های زیادی از ائمه دارد مهمترین روایتش روایت ولایت فقیه و اجتهاد و تقلید است لذا گفتند مقبوله عمربن حنظله مثل صاحب جواهر بعداز نقل این حدیث فرمود هرکس منکر ولایت فقیه شود طعم فقه را نچشیده است
ثانیا در توثیقات رجالی به عقیده و مذهب کاری نداریم گرچه یزیدبن خلیفه واقفی است لکن مشکلی ایجاد نمی کند بلکه ما تابع عدم قدح هستیم یعنی روات ما و فقهای ما دربارۀ ایشان اگر بگویند دروغگو و فاسق است مابه روایتش عمل نمی کنیم در حالی که درباره یزیدبن خلیفه قدحی نرسیده است و ایشان هم خیلی روایت در باب نجاسات و طهارات و معاملات داریم لذا به نظر می رسد این روایت دلیل کاملی است براینکه کل مسکر نجس هم از نظرسند(برخلاف خوئی) و هم دلالت مشکلی ندارد.
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/12/21
#جلسه_91
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_عصیر_عنبی _ _
@ostadahadi
یکی از دلائلی که دربارۀ نجاست عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین شده این است که در روایت اطلاق خمر بر عصیر عنبی شده است یکی از نام های عصیرعنبی پخته شده بُختُج است یعنی مِی پخته شده (البختج: العصير المطبوخ. و أصله بالفارسيّة: «مى پخته»، أي عصير مطبوخ.)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ يَأْتِينِي بِالْبُخْتُجِ وَ يَقُولُ قَدْ طُبِخَ عَلَى الثُّلُثِ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ أَ فَأَشْرَبُهُ بِقَوْلِهِ وَ هُوَ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ فَقَالَ لَا تَشْرَبْهُ فَقُلْتُ فَرَجُلٌ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ لَا نَعْرِفُهُ يَشْرَبُهُ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا يَسْتَحِلُّهُ عَلَى النِّصْفِ يُخْبِرُنَا أَنَّ عِنْدَهُ بُخْتُجاً عَلَى الثُّلُثِ قَدْ ذَهَبَ ثُلُثَاهُ وَ بَقِيَ ثُلُثُهُ نَشْرَبُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص421)
روایت هم موثقه است موثقه معاویه ابن عمار قال سالت ابا عبدالله ع عن الرجل من اهل المعرفة بالحق پرسیدم دربارۀ مردی که از اهل معرفت به حق بود یعنی شیعه علی ع بود یأتینی بالبختج می پخته شده را به من داد و یقول ادعا کرد قد طبخ علی الثلث دو ثلثش رفته و یک ثلث باقی مانده است وأنا اعرفه من اورا می شناسم که انه یشربه علی النصف می دانم عصیر عنبی را که نصفش از بین رفته باشد شرب می کند فقال خمرٌ لا تشربه فرمود این بختج خمر است واز ان ننوش قلت گفتم الرجل من غیراهل المعرف ممن لا نعرفه یشربه علی الثلث و لا یستحله النصف ....قد ذهب ثلثاه و بقی ثلثه یشرب منه؟ من گفتم حال اگر مردی مسلمان نیست ولی می دانیم که ایشان عصیر عنبی را برای فروش می گذارد و به ماهم می گوید که بختج است و من شک دارم که ایا ذهاب ثلثین شده یا نشده؟ امام فرمود: قال نعم می توانی بخوری اما انجایی که علم داری نمی توانی بخوری.
#تقریب_استدلال: امام صادق ع برعصیرعنبی پخته شده اطلاق خمرکرد دراینجا دوعقیده است:
1- برخی فقها مثل مهذب البارع معتقدند که نام حقیقی بختج خمراست.
2- برخی دیگرمعتقدند که نام تنزیلی بختج خمراست یعنی بختج حکم خمررا دارد و نازل منزلۀ خمراست. خمر شربش حرام است و نجس . ان اسم الخمر حقیقة فی عصیرالعنبی اجماعا اجماع براین است که واقعا عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین را خمر می نامند
فقها جوابهایی دادند که هرکدام از انها یک تحلیل زیبایی از حدیث شناسی است:
#اشکال_و_جواب_اول: روایت موثقۀ معاویة ابن عمار از نظرنقل متعارض است در کتاب کافی و وافی وسائل الشیعه خالی از کلمۀ خمراست ولی در کتاب تهذیب شیخ کلمۀ خمر را دارد ترجیح با کافی است چون کافی به نظرفقها و روات اضبط و اتقن از تهذیب است وقتی کافی مقدم شد دیگر این حدیث مفید استدلال بر نجاست عصیرعنبی نیست چون به عصیرخمرگفته نمی شود خمر نجس است ولی عصیرکه دیگر نجس نیست .
ان قلت برخی از فقها: روایت شیخ برروایت کلینی ترجیح دارد چون دراینجا دوران بین زیاده و نقیصه پیش امد برای تهذیب اصالة عدم زیاده جاری است چون شک دارم ایا نسخه نویس تهذیب کلمۀ خمر را زیاد کرده در نسخه اش یا نه اصل عدم زیاده جاری می کنم و اصل عدم نقیصه هم در طرف کافی جاری است شک می کنم که ایا کلینی گرفتارنقیصه شده و کلمه خمر را انداخته اصل این است که ایشان گرفتارنقیصه نشده است . ریشۀ هردو اصل، عدم غفلت است در دوران بین ایندوتا اصل عدم زیاده مقدم است چون معمولا وقتی که می نویسیم سِقط از قلم ایجاد می شود ولی زیاده و اضافه ایجاد نمی شود لذا اصل عدم زیاده مقدم است و تهذیب مقدم می شود و دیگر تعارض نقلین پیش نمی اید .
#جواب_استاد: این قاعده نزد ما مسلم نیست چون دلیل اعتبارندارد علاوه براینکه در برخی جاها اصل عدم نقیصه مقدم براصل عدم زیاده است ان جائی که سلسلۀ روات بیشترباشند و ناقلین زیاد باشند احتمال سقط و افتادگی بسیار ضعیف است اتفاقا نقل کافی بیش از نقل شیخ است لذا نقل کافی مقدم است.
راه حل 2/ از حاج اقا رضا همدانی: درجلسۀ بعد
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴