eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
106 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/19 @ostadahadi دو مطلب را فرمودند که از نظرما مخدوش است. 1- : این بود که شارع رئیس عقلاست وقتی عقلا قبل از نزول آیات ناهیه به خبر ثقه عمل می کردند شارع هم به عنوان رئیس عقلا با آنهاست به همین خاطر نمی توانیم تصور کنیم که شارع این آیات ناهیه را برای ردع سیره آورده است. : این نظریه کاملا با آیات قران مخالفت دارد چون در آیات قران، خطابات اقسامی دارد یکی خطاب عام مثل یا ایهالاناس و دیگری خطاب خاص مثل اولوا الباب و ..و دیگری خطاب خاص الخاص مثل یا ایهاالرسل و اخرین خطاب خطاب اخص الخاص مثل یا ایها النبی . کلیۀ خطابات در خطاب یا ایهاالنبی سهیم اند ولی یا ایهاالنبی در خطابات دیگران سهیم نیست صاحبان عقل تدوۀ مردم و مومنان در خطاب به پیغمبرسهیم اند یعنی اگر به پیغمبرفرمودزنان شما مثل بقیۀ زنان نیستند دراینجا خطاب اخص است یعنی زنان پیغمبر ام المومنین اند و کسی حق ندارد با آنها ازدواج کنند پس شارع رئیس عقلاست ولی تابع عقلا که نیست بسیاری از خطابات مخصوص خودپیغمبراست و ربطی به تودۀ مردم ندارد همۀ مردم در خطاب به پیغمبر سهیم نیستند مخاطب به خطاب پیامبران نیستند لذا نباید قاعدۀ رئیس العقلا بودن باعث شود مارا دربارۀ سیرۀ عقلا برحجیت خبرثقه مجاب کند چون خطابات قرآنی مختلف اند. 2- واما : موضوع آیات ناهیه با موضوع خبرثقه تباین دارند شامل یکدیگرنمی شوند موضوع ایات ناهیه ظن من حیث انه ظن است ولی موضوع خبرثقه ثقه من حیث انه ثقه است لذا خروج خبرثقه از آیات خروج تخصصی است. : این مطلب در صورتی قبول است که ما تباین بین دو موضوع را بدانیم درحالی که روایات ذیل ایۀ شریفه موضوع ایات را کل مالایعلم گرفته¬اند یعنی آیات، ما را از عمل به غیر علم نهی می کنند خبرثقه علم نمی آورد شماباید ثابت کنید که خبرثقه به منزلۀ علم است پس وقتی ثابت نشد، باید اعتراف کنیم که خبر ثقه موضوع آیات ناهیه است علاوه براینکه اگر ما قبول کنیم که آیات ناهیه خبرثقه را نمی گیرد وخبرثقه از اول خروج تخصصی داشت پس چرا درباب اصول دین ازاین ایات استفاده می کنید براینکه خبرثقه دراصول دین حجت نیست چون در اصول دین علم لازم است لذا تباین موضوع ثقه با موضوع ایات، ثابت نشده است. چگونه با هم متباین اند در حالی که آیات ناهیه را رادع خبرثقه در اصول دین میدانید. که خیلی ها پذیرفتند. و در درر و نیز به همین سبک امده. مرحوم نائینی در دوجا مطرح کرده است. یکی در فوائدالاصول ج4 ص 313 در بحث استصحاب ایشان درانجا قائل به تخصص است مثل اقای اصفهانی. به این طریق: آیات ناهیه مارا از عمل به غیرعلم نهی می کند این ایات نمی توانند رادعیت از سیره داشته باشند چون سیره عقلا در مباحث خبرثقه و ظهورات الفاظ مبنایش این است که اینها علم اند وقتی خبرثقه علم شد پس خبرثقه تخصصا از تحت ایات ناهیه خارج است. کلام دوم ایشان در اجودالتقریرات است درانجا قائل به حکومت است یعنی سیرۀ عقلا حاکم بر آیات ناهیه است. چون این است که خارج شدن تکوینی موضوع دلیل از موضوع دلیل دیگر است مثلا مولا گفت اکرم العالم تکوینا جاهل عالم نیست و وجوب اکرام ندارد اما خروج تکوینی نیست بلکه خروج موضوع دلیل از موضوع دلیل دیگر به تعبد است. مثلا روایات درباۀ شک در نماز و رکعات نماز فراوان است مثل اذا شککت فابن علی الاکثر وقتی لا شک لکثیرالشک صادر شد موضوع شک در ادله را ازبین برد خروج موضوعی لا شک لکثیرالشک از اذا شککت فابن علی الاکثر خروج تعبدی است دراینجا هم سیرۀ عقلا خبر ثقه را از تحت آیات ناهیه خارج کرد به خروج تعبدی نه به خروج تکوینی چون سیره خبرثقه را علم عرفی می داند و علم عرفی علم عام است در مقابل علم عقلی که علم خاص است. ایات ناهیه عمل به غیر علم هم علم عرفی است پس هرجا عرفا علم گفته نشود عمل به آن حرام است طبق آیات ناهیه و سیره خبر ثقه را علم عرفی می داند پس خبر ثقه خروج موضوعی از ایات ناهیه دارد بلحاظ اینکه خبر ثقه را شاعر قبول کرده است پس خروجش تعبدی است گاهی هم در همانجا اسمش را تخصیص می گذارد بجای حکومت می گوید تخصیص یعنی سیره مخصص ایات ناهیه می شود لذا گفتند کلام ایشان مضطرب است که شما حکومت را پذیرفتید یا تخصیص را. اما چیست: انجائی است که خروج تکوینی و وجدانی است ولی به سبب تعبد است مثل قبح عقاب بلا بیان جایی که بیان بیاید دیگر لا بیان نیست. بیان لا بیان را تکوینا می برد اما به برکت یک ایه یا روایتی باید بیاید. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/13 @ostadahadi در اغاز برائت مرحوم شیخ بیاناتی دارد که مقدمۀ خوبی می شود تا ذهن ما نسبت به مسائل برائت آمادگی پیدا کند : اولین مقدمه ای که ذکر می کند این است که اصول عملیه از کجا تشکیل شد؟ جایگاه تشکیل اصول عملیه را تبیین می کند .ایشان می فرماید همانطوری که در آغاز فرائد الاصول گفتیم مکلف وقتی به حکم شرعی ملتفت شد یا قطع یا ظن یا شک به حکم شرعی پیدا می کند در فرض قطع، قطع حجت ذاتی برای حکم شرعی است و در ظن جهت کشف وجود دارد شارع برخی از ظنون را بخاطرجهت کاشفیتش معتبرکرد. تنها جائی که اعتبار شرعی ندارد شک به حکم شرعی است اینجاست که موضوع اصول عملیه محقق می شود پس جایگاه اصول عملیه آنجائی است که قطع یا ظن به حکم شرعی نباشد فقط شک به حکم شرعی باشد. : بین احکام ظاهریه و احکام واقعیه تقدم و تاخر طبعی است یعنی حکم واقعی طبعا بر حکم ظاهری مقدم است مثل تقدم طبعی واحد براثنین چون احکام واقعیه دوقسم اند یک احکام واقعیۀ اولیه که از راه قطع و ظن به دست می اید . دو احکام واقعیۀ ثانویه که از راه اصول عملیه به دست می اید از احکام ظاهری همان احکام واقعیۀ ثانویه است : ادلۀ احکام واقعیه براصول عملیه مقدم می شود مناط این تقدم چیست؟ ملاکش این است که با وجود دلیل موضوعی برای اصل باقی نمی ماند پس بین ادله و اصول تعارضی نیست تارةً نبود تعارض بخاطر تعدد موضوع است و اخری نبود تعارض بخاطرفقد موضوع است دراینجا نفی تعارض بین ادله و اصول عملیه از قبیل قسم دوم است یعنی فقد موضوع و سلب و رفع موضوع است وقتی دلیل واقعی آمد شک از بین می رود لذا مرحوم شیخ قائل به حکومت است ادلۀ لفظیه مثل آیات و روایات بر اصول عملیه حکومت دارند به لحاظ اینکه موضوع اصول عملیه را از بین می برد بین حکومت و ورود این است که هردو برای رفع موضوع است ولی تارة بواسطۀ تعبد شرعی موضوعی را از بین می برید که حکومت نامیده می شود پس دلیل حاکم باید شرعی باشد و اخری موضوع دلیل، تکوینا از بین می رود پس لازم نیست دلیل وارد، شرعی باشد مثل قاعدۀ قبح عقاب بلا بیان در جائی که بیان امده باشد تکوینا این قاعده از بین می رود. برخی از علمای اصول برخلاف مبنای شیخ عقیده دارند و معتقداند که تقدم دلیل براصول عملیه از باب تخصیص است نه از باب حکومت. : حصرعقلی اصول عملیه است . شاک در حکم یا نسبت به شک خود حالت سابقه دارد درانجا استصحاب جاری می کند ویا اینکه حالت سابقه ندارد اینجا دوقسم است: یا احتیاط ممکن نیست دروان بین المحذورین می شود که اصالة التخییرجاری است و یا احتیاط ممکن است یعنی هم دلیل عقلی و هم دلیل نقلی برعقاب داریم از باب وجوب دفع ضررمحتمل احتیاط برماواجب می شود یا اینکه دلیل عقلی و یا نقلی برعقاب نداریم مثل شرب تتن دراینجا برائت جاری است پس درحصرعقلی از استصحاب شروع می شود و به برائت ختم می شود ولی در مقام بحث مبحث برائت را جلو می برند و مقدم می کنند. بربیان مرحوم شیخ وارد است که باید عرض شود : قید مکلَّف، جامع افراد نیست چون صبی ممیَّز، عباداتش شرعیت دارد و اگرقبل از بلوغ مجتهد بشود مثل مرحوم فخرالمحققین ولد علامه، نیازی به تقلید ندارد چون تقلید مجتهد از مجتهد جایز نیست . عده ای از فقها به حدیث ... بالصلاة و هم ابناء سبع بچه ها را امر به نماز کنید در حالی که به 7سالگی رسیدند قائل به شرعیت عبادات صبی شدند لذا اگر بچۀ ممیز را برای حج نیابتی اجیرکردند وایشان حج را انجام داد ایا از گردن او ساقط می شود یانه؟ دو نظریه است.یک نظراین است که عبادات صبی شرعی است ولی مسقط مافی الذمه نیست یعنی از گردن او ساقط نمی شود نظردوم این است که هم شرعی و هم مسقط است بنابراین نظرتعریف مرحوم شیخ شامل این بچۀ نابالغ نمی شود و مخالف با فتوای محققین فقهاست چون ایشان در تعریف مکلف را قید کرد و مکلف شامل نابالغ نمی شود مثال دیگر: افرادی که قبل از بلوغ مجتهد می شوند ایا قطع انها حجت ذاتی است ایا ظن انها کاشفیت دارد؟ ایا درموارد شک می تواند اصول عملیه را جاری کند؟ برحسب تعریف شما نه. نمی تواند چون شما قید زدید به مکلف پس مثل فخرالمحققین قطعش یا ظنش اثری ندارد و اصول عملیه هم نمی تواند اجرا کند. لذا همۀ این موارد نقض است. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴