eitaa logo
استاد فتوحی
2.3هزار دنبال‌کننده
63 عکس
10 ویدیو
5 فایل
کانال «استاد فتوحی» در بله و تلگرام: https://ble.ir/ostadfotouhi https://t.me/ostadfotouhi کانال «تقریرات جواهر البلاغه استاد فتوحی»: https://eitaa.com/ostadfotouhi_taghrir خادم کانال: @Khadem110313
مشاهده در ایتا
دانلود
❓در عبارت «عباس بن اَحنَف»، «ابن احنف» صفت برای «عباس» است؛ نه اینکه مضاف الیه باشد. با توجه به این مطلب، «عباس» باید تنوین بگیرد؛ چرا تنوین نگرفته است؟ 🌺 قاعده‌ای در کتاب‌های مختلف آمده است که اگر عَلَم، موصوف برای «ابن» واقع شود و «ابن» هم اضافه شود به عَلَمِ دیگری و بین عَلَمِ اول و «ابن» فاصله‌ای نباشد، از عَلَمِ اول، حذف می‌شود و از «ابن» هم در رسم الخط حذف می‌شود. 📚 مغنی الادیب، باب پنجم، قسمتی که مربوط به حذف تنوین است. ✍ استاد فتوحی (اصوات جواهرالبلاغه، جلسه ۹، دقیقه ۴۵) 🆔 @ostadfotouhi
🌺 تجزیه و معنای لفظ «مقدّمه» 🔸 در مورد «مقدّمه» دو احتمال(اسم فاعل و اسم مفعول) ذکر شده است اما غالباً به صیغه‌ی اسم فاعل است؛ در بعضی کتاب‌ها مثلاً در مقدمه‌ی کتاب «نقد الآراء المنطقیه» هر دو احتمال ذکر شده است. 🔹 معنای «مقدِّمه» از باب تفعیل و به صیغه اسم فاعل «مقدم اندازنده» است اما این معنا مناسب نیست؛ لذا در مختصرالمعانی آمده است که «مقدِّمه» به صیغه اسم فاعل از «قدّم» به معنای «تقدّم» است. یعنی «قدّم» گاهی متعدی استعمال می‌شود و گاهی لازم: قَدَّمَ زیداً(متعدی): زید را مقدّم کرد. قَدَّمَ زیدٌ(لازم): زید مقدّم شد. 👈 بنابراین اگر «مقدّمه» به صیغه اسم فاعل خوانده شود، به معنای «قسمتی که جلو واقع شده است» و اگر به صیغه اسم مفعول خوانده شود، به معنای «قسمتی که نویسنده یا مؤلّف آن را جلو انداخته است» می‌باشد. ✍ استاد فتوحی (اصوات جواهرالبلاغه، جلسه ۹۸، دقیقه ۰۲:۳۵) 🆔 @ostadfotouhi
🤲 «اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا و شر الآخرة» ❓علت اینکه در این دعا کلمه «جمیع» نسبت به خیر دنیا و خیر آخرت، جداگانه آمده است ولی نسبت به شر دنیا و شر آخرت، یکبار برای هردو مورد آمده است، چیست؟ ✅ ممکن است دو جواب داده شود که یکی از آن دو که احتمالا همان جوابِ درست باشد، عبارت است از: 🔹«خیر» از بابِ «و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها» آنقدر زیاد است که به نظر می‌آید یکبار لفظ «جمیع»، ظرفیتِ بیان آن همه خیر را ندارد و دو ظرفِ «جمیع» آورده شده است؛ یکی برای خیر دنیا و یکی برای خیر آخرت؛ اما شر نسبت به خیر و نعمت کم است؛ لذا به نظر می‌آید یکبار لفظ «جمیع»، ظرفیت بیان تمام شرور دنیا و آخرت را دارد؛ بنابراین یکبار لفظ «جمیع» آورده شده است. 🔸خلاصه: تکرار لفظ «جمیع» در مورد خیر اشاره است به کثرت خیر و عدم تکرار لفظ «جمیع» در مورد شرّ، اشاره است به قلت شرّ نسبت به خیر. ✍ استاد فتوحی 🆔 @ostadfotouhi
🔑نکته طلایی: در مجاز دو قرینه لازم است، یکی قرینه مانعه و دیگری قرینه معینه. 🔸قرینه مانعه: دلالت می‌کند که معنای حقیقی مراد نیست. ❎فایده: کنایه را از تعریف خارج می‌کند. 🔸قرینه معینه در مجاز لازم است تا بیاید و بگوید از این لفظ حال که معنای حقیقی اراده نشده، پس کدام معنا اراده شده است. ❎فایده قرینه معینه: با نبود قرینه معینه، مطلب به سامع منتقل نمی‌شود و لذا نبود آن خلاف بلاغت است. 🛑توجه: در صورت نبود قرینه معینه، کلام از مجاز نمی افتد. 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
📚صفحه: 155 جواهر البلاغه 🔑نکته طلایی: در امر و نهی و تمنی و استفهام، گاهی جواب اینها فعل مضارع می آید.👇🏻 ⬅️یک مرتبه واو یا فاء سر آن فعل مضارع داخل می‌شود=> منصوب می‌شود به «أن» مقدره ⬅️یک مرتبه هم واو یا فاء بر سر فعل مضارع داخل نمی‌شود=> در این صورت مجزوم شده به «إن» مقدره 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
📚 جواهرالبلاغة ، صفحه ۷ 💠الثالث: الغرابة: 📚کلمه غریبه، کلمه ای است که معنای آن نزد مردم و فصحا آشنا نیست و خود کلمه نیز نزد عموم مردم مانوس نیست و استعمال ندارد. ⬅️ کلمه غریبه بر دو قسم است: ☑️ الف) برای آن لفظ غریبه، یک معنایی وضع شده ولی مردم این لفظ را در آن معنا استعمال نمی‌کنند. مورد الف، بر دو قسم‌ است: در صورت مراجعه به کتب لغت مُفصّل(که بنای آنها بر این است که هر لغتی که در عرب وضع شده، معنای آنها را ذکر کند، اعم از اینکه غریب باشد یا نباشد.): ✔️ ۱_بعضی از الفاظ غریبه، در کتب مفصل آمده و با مراجعه به آنها فهمیده می‌شود. 🚫 ۲_ولی برخی از الفاظ غریبه، در لغت نامه های مفصل هم پیدا نمی‌شود. ☑️ ب) کلمه‌ای که معنا ندارد و شنوندگان می بایست با استفاده از قرینه برای آن معنا بتراشند. یعنی برای فهم آن لفظ می بایست آن را تأویل و تخریج و توضیح دهند. =>بنابراین در مورد ب، لفظ موضوع له ندارد. 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
📚 جواهرالبلاغة ، صفحه ۸ 💠فصاحت در کلام: فصاحت حسن در کلام است که با سه چیز حاصل می‌شود: ✔️۱_موافق با قیاس نحوی باشد. ✔️۲_تلفظ به آن کلام آسان باشد. ✔️۳_معنای کلام برای مخاطب به آسانی قابل فهم باشد. ✅نکته مهم: برای فصاحت کلام، به اضافه سه صفت فوق، باید تمام مفردات کلام هم فصیح باشند. 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
✅نکته: ملاک تشخیص اینکه کدام کلام تنافر دارد و یا تنافر ندارد ذوق سلیم است. ⬅️بنابراین ملاک معرفت مشقت و سختی، ذوق سلیم است. ⚠️تذکر: اعم از اینکه تنافر به سبب در کنارهم بودن کلماتی که متقارب الحروف اند، یا اینکه تنافر به جهت تکرار یک کلمه خاص باشد یا علت دیگری داشته باشد. ●متقارب الحروف اعم از اینکه: یا حروف حلقی در کنارهم بيايند. یا حروف شفوی(لبی) در کنارهم بيايند. و... 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
📚 جواهرالبلاغة ، صفحه ۹ 🔸هرگاه کلمه‌ی عَلَمی موصوف واقع شود و ابن را صفت بياوريم و ابن هم اضافه شود به کلمه عَلَمی و بین منعوت و ابن هم فاصله ای نباشد: =>قاعده بر این است که از ابن، الف بیفتد و از علم منعوت، تنوین می افتد. 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
📚 جواهرالبلاغة ، صفحه ۱۰ ✅ کلام فصیح، کلامی است که حسن باشد، تلفظ آن آسان باشد، معنای آن فهمیده بشود، موافق قیاس نحوی باشد و کلمات آن نیز فصیح باشد. 🔸توضیح: ۱. تلفظ آن آسان باشد=تنافر کلمات نداشته باشد. ۲. معنای آن فهمیده بشود= تعقید لفظی و معنوی نداشته باشد. 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI
🔸 «فَعلان»های وصفی که مونث آن‌ها با تاء است، در لغت عرب، فقط ۱۴ مورد است که منصرف‌اند. غیر از این ۱۴ مورد، هر وزن «فَعلان» دیگر غیرمنصرف است‌. 📚الحدائق الندیة[جلد ۲_ صفحه ۲۶۵ و ۲۶۶] 🆔 @OSTADFOTOUHI_TAGHRIR 🆔 @OSTADFOTOUHI