eitaa logo
استاد مددی
3.2هزار دنبال‌کننده
66 عکس
94 ویدیو
72 فایل
نشر نکات علمی آیت الله سید احمد مددی (زیدعزه) در موضوعات فقه و اصول، تاریخ، کتابشناسی، رجال و... این کانال ارتباط رسمی با بیت معظم له نداشته و توسط یکی از شاگردان ایجاد شده است. ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام مجدد خدمت سروران معظم ضمن عذرخواهی بابت قطع تصویر دروس با تغییرات ان شاالله مشکل مرتفع شده است اپلیکیشین تغییر نکرده است و فقط تنظیمات تغییر کرده است عکس تنظیمات جدید و فیلم جدید برای اقایان در کانال گذاشته می شود. در صورت داشتن هرگونه سوال فقط و فقط با شماره بنده هماهنگ بفرمایید ۰۹۱۹۱۵۹۲۸۷۵
29.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نکاتی پیرامون مراتب حکم و حجیت قطع ۷ آذر ۱۴۰۳ 🏠@ostadmadadi
میراث حدیثی امام هادی ع.pdf
334.9K
💠 میراث حدیثی امام هادی علیه السلام 🔰 تدوینی از چند گفتار از آیت الله سیداحمد مددی زیدعزه متن کامل 🏠@ostadmadadi انتشار با ذکر منبع لطفاً
💠 میراث حدیثی امام هادی علیه السلام 🔰 تدوینی ‏ از چند گفتار از آیت الله سیداحمد مددی زیدعزه امام هادی علیه السلام نقش مهمی در میراث روایی ما داشته اند که گمان می کنم علمای ما در این جهت حق ایشان را ‏ادا نکرده اند.‏ از زمان امام هادی به سامراء می گفتند: «ناحيه مقدسه»، چون حضرت که حبس بودند، امام عسکری (ع) و شيعيان ‏غالباً تا بغداد می آمدند و با وکلاء در بغداد تماس می گرفتند.‏ از حرم‌هایی که مسلما یقینا ملک شخصی بقیة الله (ع) است همین حرم سامرا است که جزو وقف یا اباحه نیست، ‏بلکه ملک خود حضرت (ع) است، چون بعد از امام هادی(ع) به پسرشان و بعد از ایشان هم به حضرت بقیة الله(ع) ‏رسیده است. یکی هم حرم خود پیغمبر(ص) است، به اعتبار اینکه منزل پیغمبر(ص) بوده و به حضرت زهرا(س) به ‏ارث رسیده و بعد به ائمه علیهم السلام. بقیه مشاهد وضع روشنی به لحاظ ملکیت ندارند.‏ ظاهرا اسم خود محله عسکر بوده، نه اینکه پادگان باشد، حی العسکری ‏ بوده است، احتمالاً نظامی ها آنجا ساکن ‏بودند.‏ حسن بن راشد بغدادی در غيبت صغری مرحوم عثمان بن سعيد عمری قدس الله نفسه حدود شش سال دوران وکالتش بود، مرحوم عثمان بن ‏سعيد از زمان امام هادی (ع) وکالت داشت، بعد هم زمان امام عسکری (ع)، بعد هم زمان بقيه الله (عج) شش سال ‏تقريباً بيشتر طول نکشيد، سپس فوت کرد. از سال 266 به بعد پسر ايشان ابوجعفر محمد بن عثمان تا سال 304، يعنی ‏حدود سی و هشت سال وکیل بودند. مقدار زيادی افتراق های طائفه زمان ايشان ایجاد شد، يک عده مدعی بابيت ‏شدند. نصيري ها (محمد بن نصير بن نميری) زمان ايشان جدا شد؛ در همان بغداد محمد بن عثمان را قبول نکرد و ‏بعد برای خودش ادعای نيابت و وکالت کرد و بعد هم چون معروف شد به کارهای ديگر، فرار کرد و رفت بصره و از ‏آنجا هم رفت لبنان در جبال لبنان لاذقيه، که الآن به آنها می گویند: علوی. همين علوی های که در شام هستند، اين ها ‏نصيری اند؛ اتباع محمد بن نصير اند که البته در آنجا افعال زشتی هم به آنها نسبت داده شده است؛ الله اعلم.‏ روایت معروفی هست که امام هادی(ع) فرمودند که خمس از منصب امامت است. این هم حدیث صحیحی است ‏متعلق است به ابو علی بن راشد (ابو علی بغدادی یا حسن بن راشد) ایشان وکیل مطلق حضرت هادی(ع) بودند، در ‏بغداد بودند. شیعه‌ها به ایشان مراجعه می‌کردند. وجوهات را برای ایشان می‌آوردند که ایشان به ناحیه مقدسه سامرا که ‏تقیه فوق العاده شدید بود می‌رساندند. چون حضرت زیر نظر بودند، عده ای از شیعیان اموالشان را می آوردند بغداد و به ‏وکلایی همچون «ابوعلی ابن راشد» می دادند که از علما و شخصیتی بزرگوار است. به او «ابوعلی بغدادی» هم گفته می ‏شد. در زمانیکه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در سامراء بوده اند، پایتخت را به سامراء بردند و بعدش ‏دوباره به بغداد بازگرداندند. در این مدت که ایندو امام تحت حبس خانگی بودند، رابط مهم شیعه عده ای وکلا بودند که ‏در بغداد بودند، هم سوال ها را دریافت می کردند و هم خمس و نذورات و.. یکی از بزرگترین شخصیت ها در این فترت ‏زمانی همین ابوعلی راشد است که به او ابوعلی بغدادی هم می گویند. برخی از معاصرین نوشته اند که مرجعیت شیعه ‏از کجا شروع شد؟ اولین مرجع شیعه همین ابوعلی بغدادی است که مرد فاضلی بوده است. پس از اینکه ابوعلی ‏معروف شد، خلیفه دستور داد ایشان را با دو نفر دیگه در دجله غرق کردند.‏ زیارت هایی که از امام هادی (ع) نقل شده است سه مورد است:‏ ‏1.‏ زیارت جامعه کبیره ‏ ‏2.‏ زیارت غدیریه ‏امیرالمومنین (ع) ‏ ‏3.‏ زیارت سیدالشهدا (ع) معروف به ناحیه مقدسه‏ 🏠@ostadmadadi
💠 میراث حدیثی امام هادی علیه السلام (2) 🔰 تدوینی ‏ از چند گفتار از آیت الله سیداحمد مددی زیدعزه ‏1.‏ زیارت جامعه کبیره ‏ زیارت جامعه کبیره خطاب به جمیع ائمه (ع) است و الان ما چنین زیارتی با این تفصیل، از هیچ امامی نداریم. ‏ آنچه در دنیای اسلام پیرامون بررسی حدیث تا حالا بحث شده این سه قسمت است: صدور، متن و مضمون. کسانی که ‏دنبال حجیت خبر بودند بیشتر روی صدور کار کردند، کسانی که دنبال حجیت خبر نبودند و خبر را قبول نداشتند آنها ‏روی مضمون کار کردند، کسانی هم بودند که روی قرائن بودند ممکن بود بین همه جمع بکنند و لذا ما عرض کردیم ‏حدیث را از این سه جهت می بایست بررسی کرد.‏ زیارت جامعه به لحاظ صدور ارزش خیلی بالایی دارد؛ اگر مطلبی در مکتب قم و در مکتب بغداد جا بیفتد ارزش خیلی ‏بالایی پیدا می کند؛ مثل همین زیارت جامعه. این زیارت جامعه را اگر از زاویه مصدری نگاه بکنید چون اول مرحوم ‏صدوق آورده، مرحوم کلینی ندارد و بعد از مرحوم صدوق هم مرحوم شیخ طوسی در بغداد می آورد و اینگونه بین شیعه ‏جا افتاد. انصافا چنین مصادری ارزش خیلی بالایی پیدا کردند.‏ شیخ صدوق این زیارت را با واسطه از محمد ابن أبي عبد الله الكوفي(محمد بن جعفر اسدی کوفی) نقل می کند و ‏شیخ کلینی هم خدمت ایشان رسیده است . ایشان از شخصیت های کلیدی و برجسته و از نواب نائب دوم یا سوم ‏هستند. برای نشر دعوت شیع به ری آمده بودند و مرحوم صدوق توسط عده ای از مشایخ قم آثار ایشان را نقل می کنند. ‏خیلی جلیل القدر و بزرگوار هستند و فکر می کنم در حالت کتمان و تقیه بوده است، خصوصا که به خاطر نشر دعوت ‏آمده است لذا مشایخ مشهور نقل نکرده اند. مشایخی که مرحوم صدوق از این آقا نقل می کنند به نظر ما درجه 3 و 4 و ‏‏5 هستند؛ دو هم نیستند، اما مطالب مهمی هم ‏گاهی نقل شده است مثل زیارت جامعه.‏ از حیث مضمون و متن هم بسیار فضیلت دارد؛ می دانیم که خیلی ها از این راه وارد شدند که متانت متن برای قبولی آن ‏کافی است. واقعش هم زیارت عجیبی است به لحاظ متن که بی نظیر است، نه این که کم نظیر است. شما الان یک ‏صفحه از زیارت جامعه را ده بار بخوانید بعد کتاب را ببندید بخواهید مثل نیم سطرش را بنویسید نمی توانید بنویسید، ‏نه شما هیچ کس نمی تواند بنویسد. متن خاصی است؛ فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق است. انصافاً زیارت ‏جامعه دارای عجایب و غرایبی است و به لحاظ مضمون نیز مضامین فوق العاده ای دارد؛ متن هم از حیث الفاظ و ‏انتخاب الفاظ دارای یک آهنگ خاصی است که عادتا از غیر معصوم بر نمی آید. مضامین آنها به صورت قطعه قطعه در ‏بسیاری از روایات با اسانید مختلف تکرار شده است که می توان آنها را تجمیع کرد؛ این روش مصدریابی است که راه ‏بسیار خوبی است برای اصالت بخشیدن به یک حدیث و مقدار تأثیر و تأثر آن حدیث.‏ ‏2.‏ زیارت غدیریه از دیگر زیارت های امام هادی (ع) زیارت امیرالمومنین (ع) در روز غدیر است که همچون زیارت جامعه، متن بسیار ‏فاخری دارد. حضرت در این زیارت به حدود 50 آیه از قرآن استشهاد می کند. متن آن خیلی سنگین است، متن سنگین ‏دو گونه است: گاهی به لحاظ ادبی متن سنگین است مثل بعضی از متون عرفانی همچون مقامات حریری. گاهی متن ‏سنگینی مثل قرآن است که صلابت خاص، متانت خاص و آهنگ خاصی دارد. به سبک خاصی مفاهیم را مطرح می ‏کند. ‏ ‏3.‏ زیارت ناحیه مقدسه دو زیارت ناحیه مقدسه داریم. یکی سند دارد، یکی بی سند است. آن که اولش سند دارد هم سندش مشکل دارد، چون ‏در سندش شیخ طوسی از ابن عیاش نقل می کند: «عَنِ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‏ ‏مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَيَّاش‏» المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 486. شیخ طوسی اصولا ابن عیاش را درک نکرده ‏است؛ ابن عیاش 401 وفاتش است و شیخ طوسی 408 بغداد آمده است. اصلا ابن عیاش را ندیده و هیچ وقت هم از ‏ابن عیاش نقل نمی‌کند. به هرحال منتهی می‌شود به ناحیه مقدسه: «خَرَجَ مِنَ النَّاحِيَةِ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْن‏» ‏مقصود از ناحیه در اینجا سامرا است. سال 252، زمان امام هادی است سلام الله علیه. زیارت ناحیه مقدسه معروف نیز ‏بعد از این ذکر شده است. ‏ اين زيارت ناحيه مقدسه هم متعلق به امام هادی (ع) است نه حضرت مهدی (عج). ‏ 🏠@ostadmadadi
توقیعات حمیری عبدالله بن جعفر حمیری از بزرگان و اجلاء اصحاب است. وفاتش نزدیک زمان مرحوم کلینی است. ظاهرا کلینی از ‏ایشان نقل نمی‌کند، نمی‌دانیم چرا اما پسر ایشان، محمد بن عبدالله از مشایخ کلینی است. بنابراین عبدالله بن جعفر ‏حمیری نام پدر است و محمد نام پسر است. کتاب قرب الاسناد متعلق به پدر است اما توقیعات حمیری از حضرت بقیة ‏الله(ع) متعلق به پسر است. این توقیعات، تقریبا تا آنجایی که ما می‌دانیم آخرین تولید علم در قم است و آخرین موردی ‏است که قمی‌ها از امام معصوم(ع) نقل کردند. ابتدای تولید علم در قم، اجداد احمد اشعری که به مدینه آمدند از امام ‏صادق(ع) نقل کردند، بعدها عده‌ای از امام حضرت رضا(ع) و حضرت جواد(ع) نقل کردند و الا قمی‌ها بیشتر تنقیح ‏میراث علمی کردند. ‏ به هر حال «کتبت الی الرجل»، مراد از رجل حضرت هادی(ع) است. مجموعه سوالاتی را نوشته به حضرت هادی(ع) ‏و حضرت جواب دادند.‏ مسائل الرجال مرحوم ابن ادریس در بخش مستطرفات از کتاب السرائر کتاب مسائل الرجال از امام هادی (ع) را می آورد: «و من ذلك ‏ما استطرفناه من كتاب مسائل الرجال‏ و مكاتباتهم مولانا أبا الحسن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن ‏محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب ع و الأجوبة عن ذلك‏» السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و ‏المستطرفات)، ج‏3، ص: 581.‏ چون در غالب توقیعات دارد که کتبتُ إلیه، برخی ملتفت نشدند این إلیه یعنی امام هادی (ع) و گفتند: توقیع معلوم ‏نیست و مثلا مضمر است. اینها توقیعاتی است که به امام هادی سلام الله علیه شده و این توقیعات خیلی تاثیرگذار ‏است، انصافاً اگر کار مستقلی روی این جهت بشود خیلی خوب است.‏ از دیگر توقیعات، مسائل محمد ابن علی ابن عیسی است؛ البته شرح آن و تصحیح اسم و... بماند...‏ ‏6.‏ تفسیر مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلما اسم افرادی را می برد، کتاب هایی را هم نسبت می دهد که قبل از ایشان ‏نسبت داده نشده، گاهی کتاب های عجیب غریبی را نسبت می دهد، به الحسن بن خالد البرقي (که عموی برقی پسر ‏می شود و برادر محمد) تفسیری از امام هادی (ع) در 120 جلد نسبت می دهد که جای دیگر هم غیر از این کتاب ‏نیامده! «تفسير العسكري من إملاء الإمام (ع) مائة و عشرون مجلده‌» یک تفسیر از امام در 120 جلد خیلی حرف ‏عجیب غریبی است. از این شخص، در کتب ما یک نیم سطر روایت نقل نشده، فضلاً عن 120 جلد!‏ مرحوم حاج شيخ آقا بزرگ هم احتمال دادند که اين تفسير امام عسکری (ع) همان تفسير حسن بن خالد برقی است ‏ليکن بين اين دو بزرگوار اشتباه شده، اما اين کتاب که ربطی به امام هادی (ع) ندارد. يعنی اين کتاب که واضح است که ‏نوشته خدمت امام عسکری (ع) رسيديم و اسم حسن بن خالد برقی در آن نيامده اصلاً ! علاوه براین همين تفسیر هم ‏که الآن ناقص است تکميل بشود 120 جلد نمی شود.‏ 🏠@ostadmadadi
💠 میراث حدیثی امام هادی علیه السلام (3) 🔰 تدوینی ‏ از چند گفتار از آیت الله سیداحمد مددی زیدعزه ‏4.‏ رساله جبر و تفویض رساله ای است منسوب است به امام هادی (ع) به اهل اهواز در نفی جبر و تفويض، اين رساله منحصراً در کتاب تحف ‏العقول آمده است (در الاختصاص هم آمده است). امام در آنجا مصادر تشريع، یعنی کتاب و سنت را به همراه اجماع ‏مسلمين مطرح می کنند. شواهد تقيه در این روايت زیاد است، مضافاً به ضعف سند. عنوانش چنین است:‏ ‏«و روي عن الإمام الراشد الصابر أبي الحسن علي بن محمد ع في طوال هذه المعاني‏ رسالته ع في الرد على أهل الجبر و التفويض و إثبات العدل و المنزلة بين المنزلتين‏ »‏ حضرت در این رساله تمسک به اجماع می کنند: ‏ ‏«قَدِ اجْتَمَعَتِ الْأُمَّةُ قَاطِبَةً لَا اخْتِلَافَ بَيْنَهُمْ أَنَّ الْقُرْآنَ حَقٌّ لَا رَيْبَ فِيهِ عِنْدَ جَمِيعِ أَهْلِ الْفِرَقِ وَ فِي حَالِ اجْتِمَاعِهِمْ مُقِرُّونَ ‏بِتَصْدِيقِ الْكِتَابِ وَ تَحْقِيقِهِ مُصِيبُونَ مُهْتَدُونَ وَ ذَلِكَ بِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِي عَلَى ضَلَالَةٍ فَأَخْبَرَ أَنَّ جَمِيعَ مَا ‏اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِ الْأُمَّةُ كُلُّهَا حَقٌّ هَذَا إِذَا لَمْ يُخَالِفْ بَعْضُهَا بَعْضا»‏ ما تحلیل ریشه های اجماع را از زمان اهل بیت (ع) شروع کردیم. تمسک به این حدیث «لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِي عَلَى ضَلَالَةٍ» ‏خیلی عجیب است، البته اجماع را معنا می کند که کل امت اسلامی (شیعه و سنی) باید هم نظر باشند، مثل قبول ‏داشتن قرآن، البته به شرطی که دین داشته باشند «عِنْدَ جَمِيعِ مَنْ يَنْتَحِلُ الْإِسْلَامَ مِمَّنْ يَعْقِلُ عَنِ اللَّه‏». تعبیر «وَ قَدِ ‏اجْتَمَعَتِ الْأُمَّةُ قَاطِبَةً لَا اخْتِلَافَ بَيْنَهُم‏»، مشابه تعبیر در حدیث عمربن حنظله است: «يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ ‏عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيه‏ » (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 67). در این متن نیز مثل زیارت ‏غدیریه به آیات ارجاع می دهند.‏ ‏5.‏ توقیعات یکی از کتاب هایی که در آن زمان نسبتا در توقیعات ائمه بیش از بقیه شهرت داشته مجموعه توقیعاتی بوده که از امام ‏هادی بوده، من عرض کردم انصافا خود علمای شیعه هم در این جهت کوتاهی دارند، فضلا عن دیگران. اگر مجموعه ‏آن چه که از امام هادی مخصوصا در این توقیعات رسیده خیلی مطالب علمی عجیبی دارد، فراوان، خیلی نکات خاصی ‏دارد. ما در بین ائمه متاخر بیشترین امامی که از او توقیع داریم حضرت هادی سلام الله علیه است و خیلی چاره ساز و ‏کار ساز هم ‏هست. به عنوان مثال در مساله رویت هلال سه روایت از امام هادی داریم که خیلی تاثیرگذار است و جمیع ‏مشاکل را حل می کند، لکن چون در کتاب وسائل یک جا نیاورده و جمع نشده، درست فهمیده نشده است. ‏ خیلی خوب است اگر خداوند توفیق بدهد یک مجموعه ای از توقیعات امام هادی و زیارات ایشان وکلمات ایشان جمع ‏آوری بشود، خیلی فوق العاده می شود.‏ محمدبن عیسی بن عبید ‏ مقدار زيادی از ميراث های بغداد توسط ايشان به قم آمد، لذا طبق شواهد موجود احتمال می دهم ايشان در سفری به ‏ايران، به ری و به قم آمده است. در اين سفر عده ای از استفتائها را جمع کرده است؛ مخصوصاً آنچه که ما بيشتر در ‏روايات ايشان ديديم استفائات امام هادی(ع) است.‏ در زمان ما متعارف، استفتائات، چاپ می شود؛ در زمان سابق، مسائلی را که از ائمه (ع) می پرسيدند به صورت استفتاء ‏و جواب می گرفتند، عده ای از علما اينها را جمع کردند اسم آنها را گذاشتند: «اسئلة الرجال و اجوبتها». در کتاب ‏نجاشی چند کتاب به اين اسم می بینید؛ «مسائل الرجال الی ابی الحسن الثالث و اجوبتها». يکی از آنها کار همين ‏جناب آقای محمد بن عيسی است. ما الآن مقدار زيادی روايات داريم: «محمد بن عيسی عن فلان، قال کتب اليه»، آن ‏‏«اليه» بر می گردد به امام ابی الحسن الثالث (ع)، يعنی امام هادی.‏ محمد بن عیسی عبیدی یقطینی را ابن الولید شبهه می کند، شاید ابن الولید دیده ایشان مثلاً سال دویست و هشتاد ‏است، از سال صد و هشتاد هم خبر می‌دهد! خیلی غیر طبیعی است! گفته بعید است این مقدار عمر طولانی داشته باشد ‏که هم استفتائات زمان امام عسکری(ع) را جمع کرده باشد و هم از شخصی به نام یاسین الضریر از حریز نقل ‌کند؛ ‏خیلی عجیب است! یا از علی بن یقطین که عموی پدرش است نقل می کند. علی بن یقطین وفاتش زمان موسی بن ‏جعفر(ع) است؛ یعنی محمد بن عیسی می بایست، امام موسی بن جعفر(ع) را درک کرده باشد. بنابراین برخی شواهد، ‏شبهه ابن الولید را تقویت می کند. آقایان همگی ذهنشان رفته روی نقل محمد بن عیسی عن یونس؛ اشکال اصلی این ‏نیست. ‏
میراث حدیثی امام هادی ع.docx
34.4K
💠 میراث حدیثی امام هادی علیه السلام 🔰 تدوینی ‏ از چند گفتار از آیت الله سیداحمد مددی زیدعزه متن کامل 🏠@ostadmadadi نقل با ذکر منبع لطفاً
کتابشناسی ❇️توحید مفضل در کتابخانه های دنیا رساله های بسیاری هست که به افراد نسبت داده شده و ثابت هم نیست. الان رسائل زیادی، حدود هشت ‏رساله ‏به مفضل بن عمر نسبت داده اند که چاپ شده، یکی هم رساله توحید مفضل است که اگر اضافه کنیم نه تا می شود. ‏ توحید مفضل در فهرست نجاشی هم نیامده است؛ ایشان نوشته کتاب فکِر چون یک قسمت از کتاب توحید اینگونه است که فَكِّرْ يَا ‏مُفَضَّل‏ ...، آقای خوئی و دیگران گفتند: این فَکر همان توحید مفضل است و إلا به اسم توحید در ‏کتاب نجاشی نیامده است.‏ ‏احتمال می دهم این کتاب در قرن 4 در ایام خلافت فاطمیین مصر نوشته شده باشند. لسان ‏این کتاب لسان علوم تجربی است. از ‏سالهای 200 علوم غربی ترجمه شد به جهان اسلام و اخذ و رد. در میان فرق اسلامی فرقه ای که خیلی به علوم طبیعی اعتناء داشت ‏اسماعیلی ها بودند. جابر بن حیان که می گویند پدر علم شیمی است، نیز گفته شده ‏اسماعیلی بوده است.‏ قبل از 298 تا 150 سال تاریخ اسماعیلی ها ابهام دارد چون ائمة آنها در این بازه زمانی ائمة ستر هستند و باعث شد که شیعه و عامة در ‏نسب اساعیلی ها طعن بزنند که این ها از سادات نبودند و اثار روایی آنها موجود نیست. از زمان محمد بن اسماعیل آغاز می‌شود و تا ‏دوران عبیدالله مهدی نیز ادامه دارد. ‏رساله ای هست به ‏اسم رسائل «اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا» در قرن 3 که هنوز ریاضی و فیزیک و ‏‏.. در دنیای اسلام جا نیفتاده بود، هرچند ترجمه شده بود ‏ولی جا نمی افتاد. اسم های مؤلفین این رسائل را مخفی نگه می¬داشتند و یا ‏اسم رمزی می گذاشتند؛ رساله اخوان الصفا نیز از همین گروه بود و ‏این رسائل را به آنها نسبت دادند. اسم پنج نفر ‏از مولفین رسائل ‏اخوان الصفا در کتب اسماعیلیه آمده است و در کتب تاریخ نیست.‏ ‏ اسماعیلیه معتقدند که اخوان الصفا را ائمه ستر نوشته اند. بعد از ‏گرفتن مصر ‏خلافتشان قوی بود و خلافت بغداد را کاملا می لرزاند، یکی از نقاط قوتشان اهتمامشان به فیزیک و امثال آنها بود و لذا ‏احتمال ‏می دهم که توحید مفضل را همین ها جعل کرده باشند. یکی از آقایان بزرگوار هم به نظرم دل خوش بودند که گفتند: ما ‏باید ‏افتخار کنیم که اسم ارسطو را معصوم برده است!‏ اگر کتاب را علان کلینی نقل کرده ‏باشد احتمال دارد متعلق به بعد از تأسیس دولت فاطمی هم باشد. اسماعیلی ها شیعه ‏هایی بودند که ‏تحرک سیاسی داشتند، از علان کلینی به عنوان یک چهره سیاسی و فعال سیاسی نام برده می شود. اگر در دولت فاطمی ها باشد به مراتب ‏کارش مشکل تر می شود و اگر متعلق به ائمه ستر باشد علت جهالت روشن می شود اجمالا.‏ اندلسی ها هم اموی بودند (در آن زمان سه حکومت رسمی مهم بود: ‏فاطمیون مصر، بغداد و اموی ها در اندلس.) در سال 378 هجری ‏به نام حضرت زهرا سلام الله علیها مسجد جامع الازهر را ‏ساختند و مدت های در آن جلسات درس تشکیل می شد و بعدا عنوان ‏حوزوی گرفت و بعدها جامع الازهر یک بخش علوم درست ‏کرد و اسمش جامعة الازهر گذاشتند و حدود 70 سال قدمت دارد. چیزی ‏که فاطمی ها درست کردند جامع الازهر است که مسجد ‏جامع بود نه جامعة و دانشگاه.‏ مرحوم مفضل بن عمر در خط غلو به عنوان یک رمز حساب ‏می شدند و از حالت شخص خارج شده بودند؛ اگر مطلب غلو آمیزی می ‏خواستند بگویند به مفضل نسبت می دادند. کتاب «الهفت و الأظلة يا الهفت الشريف» این ‏کتاب را مرحوم شیخ مفید هم داشته اند. اسم ‏کتاب را « الأشباح و الاظلة » نیز گفته اند. در این کتاب نیز مطالب بی اساسی را به مفضل نسبت داده اند ‏از جمله اینکه مفضل قائل به ‏تناسخ بوده است! در همین کتاب نسبت داده اند که روز عاشوراء جبرئیل رفت پیش عمر سعد و گفت: اترید ‏تقتل رب السماوات و ‏الارض...!‏ خود مفضل فی نفسه خیلی در نقل کلام دقیق نیست، بعد از او دروغ هم به او نسبت داده اند.‏ 🏠@ostadmadadi