#یک_نکته
🌀ابن بابويه و كلام
🔹 ابن بابويه را میبايست از نظر فكری از مكتب اخباريان متقدم قم به شمار آورد. صرفنظر از چند شخصيت نه چندان برجسته، او را بايد آخرين متفكر اين مكتب دانست كه آثارش بخش عمدۀ ميراث اخباريان را تشكيل میدهد. مشخصۀ كلی اين مكتب كه به روشنی در آثار ابن بابويه ديده میشود، تكيه بر اخبار و احاديث در تعريف مفاهيم و اثبات قضايای كلامی است. در واقع كلام ابن بابويه را بايد متون احاديث دانست كه با كمترين تصرف ممكن در قالب يك نظام كلامی ريخته شده و تدوين گشته است. اگر چه كلام اخباری ابن بابويه در كليات با كلام ساير مكاتب اماميه همخوانی دارد، اما در مقايسهای بين رسالۀ اعتقادات ابن بابويه و رسالۀ تصحيح الاعتقاد شيخ مفيد كه در نقد آن نوشته شده، آشكار میشود كه اختلافات قابل ملاحظهای در مسائل فرعی وجود دارد. يكی از مهمترين موارد اختلاف مسأله جواز سهو در نماز بر پيامبر (ص) است. ابن بابويه چون برخی ديگر از بزرگان مكتب اخباری قم نه تنها سهو در نماز را بر پيامبر (ص) جايز میشمارد، بلكه مخالف اين نظر را به اهل غلو نسبت میدهد (من لايحضره، ۱/ ۲۳۴- ۲۳۵؛ مفيد، ۶۵ -۶۶؛ نک : رسالۀ مفيد يا سيد مرتضی در مسألۀ سهو بر پيامبر؛ مجلسی، ۱۷/ ۱۲۲- ۱۲۹).
ابن بابويه از جنبۀ كلامی با مكاتب و مذاهب متنوعی در برخورد بوده است، از طرفی وی با برخی از مكاتب امامی كه از آنها به اهل غلو و اهل تقصير (كوتاهی در حق ائمه) تعبير میكند، درگير بوده و كتابی تحت عنوان ابطال الغلو و التقصير، در رد اين دو گروه تأليف كرده است (نک : نجاشی، ۳۹۲). بخش ديگری از برخوردهای كلامی وی را مسأله مهدويت تشكيل میدهد. ابن بابويه در تبيين مهدويت از ديدگاه اماميه ضمن تأليف آثار متعدد به خصوص مهمترين آنها كمالالدين به رد ايرادات معتزله، زيديه و ديگر مخالفان پرداخته و سعی بليغی در نقض آراء قائلين به فترت (انفصال رشتۀ امامت) و رفع شك اماميان متحير نموده است. ديگر از ابعاد كلام ابن بابويه رد اتهاماتی است كه از جانب مخالفين متوجه اماميه میگرديد. به عنوان نمونه وی كتاب التوحيد را چنانچه در مقدمۀ آن (ص ۱۷) متذكر شده به منظور رد اتهامات وارده به اماميه در مورد قول به تشبيه و جبر تأليف كرده است.
🔹 ابن بابويه مانند اكثر مكاتب ديگر امامی بين اهل سنت و ناصبی فرق آشكار گذاشته، ضمن احترام به اهل سنت (چنانكه مثلاً از تمجيد مشايخ سنی توسط او برمیآيد) ناصبی را كافر شمرده (همو، من لايحضره، ۳/ ۲۵۸) و برائت از ظالمين نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است (همو، الاعتقادات، ۴۰؛ شوشتری، ۱/ ۴۵۷). يكی از حركتهای مهم ابن بابويه در كلام اماميه را بايد تدوين آثاری دانست كه نه شكل استدلالی و نه روايی، بلكه شكل يك رسالۀ اعتقادی را داشتهاند. رسالۀ الاعتقادات ابن بابويه در واقع نخستين نمونۀ شناخته شده از اين نوع رسائل در كلام اماميه است كه خود ادامه كار او در مجلس ۹۳ از الامالی (صص ۵۰۹ -۵۱۱) و مقدمۀ «الهداية» (ص ۴۶- ۴۸) میباشد. اين حركت پس از ابن بابويه نيز توسط سيد مرتضی در بخش اول رسالۀ جمل العلم و العمل و شيخ طوسی در رسالۀ اعتقادات و بعضی ديگر دنبال شد، ليكن دوام چندانی نيافت.
🌀 منبع: دبا (مدخل ابن بابویه)
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 پماک (2)
🔹ریشهشناسی نام پماك
گمانهزنی دربارۀ ریشۀ نام پماك و آگریان، از اواخر سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م، یعنی از همان زمانِ شناخته شدنِ این نام آغاز شده است. با آنكه دربارۀ ریشۀ نامها، اتفاق نظری وجود ندارد، آنچه با اطمینان میتوان گفت آن است كه ساخته شدن این نامها مربوط به مدتها پیش از آشنایی مورخان و توجه به وجه اشتقاق آن است. در واقع، همین كهنگی و تصرفات احتمالی در ساختِ نخستین نام است كه شناختِ ریشۀ آن را با مشكل روبهرو ساخته است.
🔹 فارغ از آنچه بر پایۀ خوانشهای ۳گانه دربارۀ ریشۀ این نامها گفته شده است، پیشنهاد میشود كه واژۀ پماك از ریشهای به معنای جابهجایی و حركت دانسته شود؛ پیشینۀ واژه میتواند به ریشۀ هند و اروپایی mei و پیش اسلاوی mijati (= رفتن و گذشتن) بازگردد كه مشتقات آن در زبانهای گوناگون اسلاوی یافت میشود (تروباچف، XIX / 31؛ استالف، 46؛ پكرنی، 710).
🔹واژۀ پماك كه ظاهراً میتواند از این ریشه ساخته شده، و دارای معنای جابهجا شونده و كوچنده بوده باشد، هنوز در صربوكرواتی به معنای لغوی خود برجای مانده است (دئانُویچ، .(660 مصدرهایی به صورت پماتسی و پماكنوتی[۱۹] نیز از همین ریشه، به معنای حركت كردن و جابهجا شدن در همان زبان وجود دارد (همو، ۶۶۰,۶۵۹ ؛ گروییچ، .(۵۰۵ چنین اشتقاقی با شیوۀ قدیم زندگی پماكها كه زندگی شبانی بوده، نیز سازگار است. گفتنی است كه قومی اسلاو با نامِ میاك در منطقۀ مرزیِ مقدونیه و آلبانی زندگی میكنند كه بخشی از آنان مسلماناناند؛ گفته میشود كه اغلب میاكها قبل از جنگ، شبان و كوچنده بودهاند (تامر، بند .(۶ فرایندِ پیشنهادی برای ساخت این نام، فرایند همسان با پماك از ریشۀ mei، بدون پیشوند po- است. این احتمال دور نیست كه آنان خویشاوند پماكها بوده باشند، چه، منطقۀ یاد شده آخرین حد غربی منطقۀ پماكنشین در اواخر قرن ۱۳ق / ۱۹م بوده است.
🔹 در تأیید این پیشنهاد نخست باید به اصطلاح «یوروك» اشاره كرد كه اولیا چلبی در سخن از ساكنان روم ایلی، در منطقهای نزدیك به بوم پماكها دربارۀ گروهی از ساكنان به كار برده است؛ او در سخن از تركیب قومی این مناطق، در كنار تركها و گاه ارمنیها از گروهی با عنوان یوروك در عرض آنان یاد كرده است (مثلاً نك : ۵ / ۲۹۹-۳۰۰). این واژه از مصدر یورومكِ تركی به معنای راه پیمودن است و در اصطلاح عصر عثمانی به عشایر و قبایل كوچنده اطلاق میشده است (نك : سامی، قاموس تركی، ۱۵۶۰؛ كُجابای، 819). چنین مینماید كه دو اصطلاح یوروك و پماك میتوانند ترجمۀ یكدیگر باشند. در صورت درستی این ارتباط، باید گفت كه واژۀ پماك در قرن ۱۱ق / ۱۷م ــ یعنی روزگار اولیا چلبی ــ هنوز به صورت نامِ خاص درنیامده بوده، و جاافتادن آن به عنوان نام خاص در سدۀ ۱۲ق / ۱۸م یا حتى اوایل سدۀ بعد واقع شده است.
🔹 تأیید دیگر برای اشتقاق پیشنهادی آن است كه در میان اقلیتهای مسلمان منطقۀ جنوب شرق بالكان، ویژگی جابهجا شوندگی ــ دستكم در پیشینۀ تاریخی ــ به گونههای مختلف دیده میشود. در این باره، نخست باید به كولیهای مسلمان در بالكان اشاره كرد كه ویژگی عمومیِ آنان جابهجایی بوده است؛ مصداق دیگر توربشی، یا صربهای مسلمان مقدونیه است كه بازگشت نام آنان به دستفروشان دوره گرد است (نك : ه د، توربشی).
🔹 دربارۀ نام آگاریان، به نظر میرسد این نام گونهای از واژهای باشد كه امروزه به صورتِ گُریانیك [۲۰]در زبان صربوكرواتی برجای مانده است و معنای كوهنشین، یا كوه گرد دارد (برای واژه، نك : دئانویچ، ۱۸۸). شكل كوتاهترِ واژه، یعنی گُریان [۲۱]نیز امروز به عنوان نام شخصی در میان اسلاوهای بالكان رایج است. «آ» در آغاز كلمه، ظاهراً پیشوندِ اتصاف به صفت است كه در پماكی و دیگر زبانهای اسلاوی شناخته شده است ، مانند آژُنِن [۲۲](= متأهل) (كوكاس، npn.).
🔹در تأیید این پیشنهاد باید توجه داشت كه گروه كوچكی از مسلمانان اسلاو زبان كه در بخشی از كوزوو زندگی میكنند، نام «گوران» (جمع: گورانی) برخود دارند. بر اساس گزارشها، این قوم در زبان و نیز آداب و رسوم، شباهتهای بسیاری به پماكها دارند و شاید گروهی از آناناند كه زمانی به كوزوو كوچیدهاند ( مانگالاكُوا، npn.؛ «تار ـ گروه ۱»، پیام ۱۱۷۹ ).
🌀 منبع: دبا (مدخل پماک)
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 پماک (3)
🔹نقش دین و زبان
دربارۀ پماكها دو ویژگی مسلم است، نخست آنكه از نظر دین مسلماناند و دیگر آنكه از نظر زبان به زبانی اسلاوی سخن میگویند. اما اینكه اساساً هویت آنان برپایۀ صورتبندیای مركب از این دو ویژگی تعریف شود و اینكه در این صورتبندی كدام یك از دو ویژگی اولیه تلقی گردند، زمینۀ تفاوتها را پدید آورده است. در زمینۀ نفس این صورت بندی باید توجه داشت كه بهخصوص دربارۀ قومیتهای بالكان، پژوهشگران بر معرفی چند بعدی، با تكیه بر مشخصههایی از دین و زبان تكیه داشتهاند، با وجود اینكه گاه سادهاندیشیِ حاكم بر این طبقهبندیها به نقد كشیده شده است (مثلاً نك : مكارتی، ۵؛ برونباور، npn).
🔹دربارۀ دو نوع صورت بندی، فرهنگنامههای مربوط به اواخر سدۀ ۱۹م بسیار گویا هستند. شمسالدین سامی در قاموس تركی، پماكها را جماعت مسلمانی میداند كه به زبان بلغاری تكلم میكنند (ص ۳۶۴)؛ در حالی كه در دائرةالمعارف بروكهاوس روسی اواخر دورۀ تزاری، آنان بلغارهایی دانسته شدهاند كه پیرو دین محمدند (XXIV / ۴۹۵). در معاهدات بین عثمانی / تركیه و دول مسیحی در اواخر سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م، چون پیمان برلین (۱۲۹۳ق / ۱۸۷۶م) و پیمان لوزان (۱۳۴۲ق / ۱۹۲۴م) پماكها جدا از مسلمانان دیده نشدهاند (فرید، ۶۸۲، ۶۸۴؛ كتانی، «مسلمانان»، ۱۵۳؛ بالیچ، ۳۶۵).
🔹از آنجا كه در میان قومیتهای غالب در بالكان، شاخص اسلام قومیت ترك، و شاخص زبانی كه بتوان پماكی را بدان متعلق دانست، زبان قوم بلغار بوده است، گفته میشود پماكها با بلغارها در زبان (و حتى گاه نژاد) و با تركها در دین احساس همبستگی داشتهاند و هویت پماكها همواره امری میان این دو بوده است (نك : بل، .(۱۷۰ در برخورد با قومیت بلغار، این احساس وجود دارد كه دین اسلام تنها ممیزۀ مهم پماك نسبت به بلغارهاست (نك : كاراگیانیس، «دربارۀ قومیت»، ۳۴ff.، «مقدمهای»، ۳-۱؛ ولینوف، ۱۸۲ff.) و از همین روست كه در بحث از بلغارها گاه بلغارهای مسلمان در كنار بلغارهای كاتولیك به عنوان دو اقلیت در عرض اكثریت بلغار ارتدُكس مطرح میگردند (مثلا نك : اُلسن، ۱۲۰؛ نیز تودُروا، .(۴۷۱-۵۱۰ گاه از سوی پماكها بر این نكته تأكید شده است كه آنان بلغار مسلماناند و نه قومی دیگر (استانف، .(npn. شاید گویاترین تعبیر در اینباره آن باشد كه برای پماكها، پماك یعنی مسلمان، و برای بلغارها، پماك به معنیِ قومی خاص است (اگبرت، .(۴۱۱
🔹برپایۀ گزارشهای رسیده از اوایل سدۀ ۲۰ و ۲۱م، پماكها بیشتر در مجامع بسته، از زبان خود استفاده میكنند و به عنوان تابعی از همین ویژگی، اصرار بر تكلم به این زبان بیشتر از جانب مردان بوده است (نك : «گزارش كمیسیون»، ۱۵۵؛ «پماك»، بند .(۳-۷ به هر روی، گفته میشود: تحت تأثیر وسایط ارتباط جمعی و آموزش مدارس، زبان بلغارهای مسلمان كه در بلغارستان زندگی میكنند، روی به سوی یكسانی با بلغاری رسمی نهاده است (تسیبیریدو، npn.)؛ در حالی كه كوشش میشود زبان پماكهای یونان فاصلههای خود را از بلغاری رسمی حفظ كند. باید توجه داشت كه یكسانیِ یاد شده در بلغارستان نیز ممكن است به همان اندازه كه دربارۀ مسلمانان شمال بلغارستان صادق است، دربارۀ پماكهای رودوپ صادق نباشد.
🌀 منبع: دبا (مدخل پماک)
🆔 @OstadPakatchi
#اطلاع_رسانی
💠 گروه ارتباطات و رسانه، دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات برگزار میکند.
🔹 موضوع: جایگاه کشورهای اسلامی در یونسکو
🔹 سخنران: دکتر احمد پاکتچی
🔹 زمان: یکشنبه ١٨ اردیبهشت ماه ١۴٠١ - از ساعت ١١ تا ١٣
🌀 لینک ورود به نشست:
https://vc.isu.ac.ir/ch/4001-561205101
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 پماک (4)
🔹اسلام و آموزش دینی
دربارۀ دین پماكها در پیش از اسلام، اطلاعات روشنی در دست نیست. میدانیم كه مناطق صعب العبورِ بلغارستان مركز اصلیِ دعوت مسیحیت بوگومیل بوده است (گیوزلف، ۷)؛ از این رو، دور نیست كه پماكها نیز پیش از پذیرش اسلام، نه مسیحیِ ارتدكس، كه بوگومیل بوده باشند. میدانیم كه بوگومیلهای بالكان ــ هم به دلیلِ نزدیكی در برخی آموزهها و هم به سبب فشاری كه برای كاتولیك كردن آنان وجود داشت ــ در پذیرش اسلام پیشگام بودهاند (مثلاً نك : آرنولد، ۱۹۹؛ هانجیچ، .(۴۱ این احتمال، پاسخِ پرسشِ محققانی است كه با مبنا نهادنِ اجباری بودنِ اسلام پماكها، از میزان پایبندی آنان به اسلام دچار شگفتی شدهاند (مثلاً نك : «گزارش كمیسیون»، ۷۷).
🔹در حالی كه برخی همچنان بر این امر پای میفشارند كه اسلام با ورود عثمانیان به این منطقه آمده است (مثلاً بل، ۱۷۰)، اما اكنون شواهدی وجود دارد كه بر پایۀ آنها میتوان پذیرفت اسلام پیش از ورود عثمانیان به این منطقه راه یافته بوده، و پماكها را به خوبی جذب كرده بوده است. چنین مینماید كه طریقتهای صوفیه، به خصوص بكتاشیه در گسترش دادنِ اسلام در میان پماكها نقش پیشگام را ایفا كردهاند (مثلاً نك : امینوف، «اقلیت»، ۲۶؛ كنستانتینف، «راهبردها»، ۳۸-۳۷؛ مانگالاكوا، npn.؛ بالیچ، 363-361؛ ایلیف، 5-1؛ ولینوف، 39ff.).
🔹گفته شده است كه پماكها با وجود قرنها پذیرش اسلام، هنوز برخی از رسوم گذشتۀ مسیحی را نگاه داشتهاند(«گزارش كمیسیون»، همانجا) و به عنوان نمونه، به طور مبهم از برخی آیینهای مردمی یاد شده كه در آنها پماكها ارتباط خود را با جشنهای آیینیِ كلیسای پراوسلاو (ارتدُكس اسلاوی) حفظ كردهاند (پلوتنیكُوا، ۳۱). همچنین گفته شده كه درخواستِ آنان از خداوند برای محافظتشان در برابر نیروهای ناپاك از ویژگیهای پیش از اسلامی آنان است (همانجا). از دیگر موارد، رواج برخی افسانههای دینی پیش از مسیحی، مانند افسانۀ «كُلیاد» میان پماكهاست (نوسُوْسكی، فصل ۶، بند .(۱ آنچه در منابع غربی دربارۀ پایبندی پماكها به تك همسری آمده، و گونهای دور شدن از آموزههای اسلامی تلقی گشته (مثلاً «گزارشكمیسیون»، ۱۵۵؛ EI۲) امری آشنا در میان بسیاری از ملل مسلمان است. به هر روی، پایبندی پماكها به اسلام در طولِ چند سده، برای ناظران خارجی جالب توجه بوده است (مثلاً «گزارش كمیسیون»، .(۷۷
🔹مسلمانان بلغارستان دارای مراكز فرهنگی نهادینه شده و فعالی بودهاند كه در بومی سازی و ژرفابخشی به فرهنگ اسلامی در منطقه بسیار كارآمد بوده است. از قدیمترین مراكز فرهنگی مسلمانان بلغار، مدارس عالی است كه توسط محمدپاشا، صدراعظم عثمانی در اواسط سدۀ ۹ق / ۱۵م در صوفیه، و توسط ابراهیم پاشا در نیمۀ اخیر سدۀ ۱۰ق / ۱۶م در رازگراد تأسیس شده است. این مدارس از نظم آموزشی ویژهای برخوردار بوده است و شماری از عالمانِ بنام دورۀ عثمانی چون محییالدین ابن نجار، مولی محمدبزن زاده و مولی احمد حسام زاده در آنها تدریس كردهاند (نك : علی بن بالی، ۳۹۴، ۴۸۲؛ عطایی، ۲۳۴، ۶۶۷، جم ).
🔹مدارس عالی دیگری نیز در شمال بلغارستان وجود داشته است؛ از جمله مدرسۀ سیاوش پاشا كه ظاهراً در اواخر قرن ۱۱ق / ۱۷م تأسیس شده، و دست كم تا اواخر قرن ۱۲ق / ۱۸م همچنان فعال بوده است (نك : درویش، ۱ / ۲۵۹؛ قس: سامی، قاموس الاعلام، ۴ / ۲۷۱۸). مدرسهای نیز در پلون وجود داشته كه از استادان آن مولی محمد محییالدین كوچك شناخته شده است (عطایی، ۱۲۰).
مسلمانان بلغارستان دارای كتابخانههای مهمی نیز بودهاند. در این میان، نخست باید از «كتابخانۀ پاسبان اوغلو» (پازواند اوغلو) در ویدین یاد كرد كه در نیمۀ اخیر سدۀ ۱۲ق / ۱۸م تأسیس شده، و در طول سدۀ ۱۳ق / ۱۹م به فعالیت خود ادامه داده است (نك : كِندرُوا، ۱۳۰, ۶۳, ۲۳۲، نیز جم ؛ سامی، همان، ۲ / ۱۴۶۷). كتابخانۀ دیگری نیز در شهر ساموكوف (صمافو) وجود داشته كه در سدۀ ۱۳ق / ۱۹م فعال بوده، و بعدها بخش مهمی از كتابهای هر دو به كتابخانۀ ملی صوفیه انتقال یافته است (نك : كندروا، ۷, ۸، نیز جم ؛ پیرسن،۱۹۷-۱۹۹).
🔹گفتنی است كه ساموكوف یكی از مراكز استنساخ كتب اسلامی در بلغارستان نیز بوده (مثلاً نك : كندروا، ۱۶، جم )، و برای حمایت از خوانش كتب اسلامی در این شهر، برخی كتابها برای خوانده شدن تنها در ساموكوف وقف شده است (مثلاً نك : همو، ۸۷). كتابخانههای دیگری نیز در پلودیف، وارنا، شومن، ولیكو تارنوو، ویدین و وراتسا وجود داشته كه تا سدۀ ۱۴ق / ۲۰م محفوظ مانده است (پیرسن، ۱۹۸).
🔹در سدههای ۱۰-۱۲ق / ۱۶- ۱۸م، اطلاعات گستردهای دربارۀ قاضیان و مفتیانی در دست است كه از سوی دولت مركزی عثمانی به مراكز اصلی بلغارستان چون صوفیه، پلون، رازگراد و لوچ فرستاده میشدهاند و به طبع افزون بر فعالیتهای رسمی، به امر آموزش و تعلیم نیز میپرداختهاند (نك : طاشكوپریزاده، ۱۸۹؛ عطایی، ۱۷، ۳۵، ۲۴۴، جم ؛ شیخی، ۱ / ۴، ۳۴۱، ۴۵۴، ۴۹۷، ۲ / ۱۹۵، جم ؛ كندروا، .(۳۱۴ از عالمانِ بومیِ برخاسته از جمعیت مسلمان بلغارستان، میتوان اینان را نام برد: مولی رمضانناظرزاده اهل صوفیه (د ۹۸۴ق / ۱۵۷۶م) (علی بن بالی، ۴۸۶؛ ابن عماد، ۴ / ۴۰۲)، مولی عبدالله ابریز اهل شدمن (د ۱۰۷۱ق / ۱۶۶۱م) (شیخی، ۱ / ۲۷۷)، مولی ابراهیم افندی اهل صوفیه (د ۱۰۸۱ق / ۱۶۷۰م) (همو، ۱ / ۳۷۲، جم )، احمدنظیف صماقوی اهل ساماكوف كه مدتی قضای طرابلس لیبی را برعهده داشته است (كندروا، ۱۸۷)، نیازی رومی اهل مؤمن (د ح ۱۲۷۵ق / ۱۸۵۹م) (بغدادی، هدیه، ۱ / ۲۲۳)، سلیمان دری منجم اهل شومن (د ح ۱۲۷۷ق / ۱۸۶۰م) (همان، ۱ / ۴۰۸) و احمد جودت پاشا وزیر و دانشمند اهل لوچ (د ۱۳۱۲ق / ۱۸۹۴م) (سركیس، ۱ / ۷۲۰؛ زركلی، ۱ / ۱۰۸).
🔹دربارۀ منطقۀ رودوپ نیز، اولیا چلبی كه در سدۀ ۱۱ق / ۱۷م از بخشهای مختلف آن منطقه دیدن كرده، در مراكز مدنی چون پِتْریچ، مِلْنیك و وِتْرِن از وجود مساجد، مدارس عمومی و حتى مدارس علوم دینی یاد كرده است (۸ / ۷۵۹-۷۷۳). در گزارشهای پراكنده، اما همسو تأیید میشود كه تا اواسط سدۀ ۲۰م، آموزش زبان عربی و زبان فارسی و نیز آموزشهای عمومی و تخصصی دینی چون قرائت قرآن، حدیث، تفسیر، فقه و عقاید در منطقه رایج و پر رونق بوده است (شیشكوف، ۷۰, ۱۷۵؛ سركیس، همانجا؛ درویش، عزالدین، كندروا، سراسر هر ۳ اثر). افزون بر گزارشهای مربوط به آموزش زبان فارسی، وجودِ شاعرانی كه به فارسی شعر میسرودهاند، و علاقۀ گستردهای كه به زبان و ادبیات فارسی در مراكز فرهنگی بلغارستان وجود داشته است (نك : آزادی، سراسر اثر؛ برای نسخ فارسی در كتابخانههای بلغارستان، نك : پیرسن، ۱۹۹-۱۹۸)، یادداشتهای موجود بر برخی از نسخ خطی، نشان از آن دارد كه ارتباطی مستمر میان حوزههای فرهنگی ایران و بلغارستان وجود داشته، و نسخی كتابت شده توسط دانشوران ایرانی در سدۀ ۱۱ و ۱۲ق / ۱۷ و ۱۸م، به بلغارستان برده شده است (نك : درویش، ۲ / ۸، ۱۲۹).
🔹وصفی كه در ۱۲۹۵ق / ۱۸۷۸م دربارۀ وضعیتِ اسلام در بلغارستان از زبان مدحت پاشا منتشر شده، به روشنی حكایت از آن دارد كه اسلام ریشۀ عمیقی در بلغارستان داشته است. وی میكوشد تا نشان دهد بلغارهای مسلمان نه مهاجرانی از سرزمینهای دیگر، كه پذیرندگان اسلام از میان اسلاوها و از خویشاوندان نزدیك بلغارهای مسیحی ـ مانده بودهاند (نك : نوریس، تكمله، ۱۸). در گزارشها، همچنین به رونق مساجد، حضور امامهای جماعت، مؤذنها و نیز به مدارس اسلامی اشاره شده است (شیشكوف، همانجا). در ۱۳۳۵-۱۳۴۴ش / ۱۹۵۶-۱۹۶۵م، نهادهای اسلامیِ پماكها تعطیل شد و تعلیمات و آیینهای دینی با محدودیت روبهرو گشت (هادن، .(۱۷۱
🌀 منبع: دبا (مدخل پماک)
🆔 @OstadPakatchi
17.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فایل_تصویری
🔹 اولین همایش بینالمللی مطالعات میانرشتهای قرآن
🔹 ارائه دهنده:آقای دکتر احمد پاکتچی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔹 موضوع: نسبت معنا و مفهوم و نقش آن در مطالعات میانرشتهای قرآن کریم
🔹 زمان: پنج شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰
🆔 @OstadPakatchi