لینک دوره های رایگان کانال
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
دوره تربیت فرزند دکتر عزیزی
https://eitaa.com/40867172/92
❇️❇️❇️❇️❇️
دوره همسفرِ تا بهشت(همسرداری) دکتر حبشی
https://eitaa.com/40867172/150
❇️❇️❇️❇️❇️
دوره "خیانت زوجین،علل و راهکارها"
https://eitaa.com/baeftekharkhanedaram/302
لطفا دوره های#رایگان فوق را بین مخاطبین، کانالها و گروهها نشر دهید. متشکرم
اسطوره های واقعی
لینک دوره های رایگان کانال ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ دوره تربیت فرزند دکتر عزیزی https://eitaa.com/40867172/
توصیه اکید اندر اکید به #گوش_دادن و #عمل_ کردن به فایل های فوق و #نشر آنها
باضافه کلی #تکنیکهای_خانه_داری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا مردی را که در این فیلم در کنار شهید سلیمانی است و ۴۰ سال پیش امروز ملت ایران را با اعتماد و یقین پیش بینی کرده است، می شناسید؟
#حاج_قاسم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خداحافظی شهید همت با همسرش در آخرین دیدار
همسر شهید همت درباره آخرین دیدار و خداحافظی با شهید همت می گوید: آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد.
حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد.
ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید .
قطرات پیوسته اشکی را که از گونه هایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود. وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خدا رو شکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن.
معنی حرفهای او را کاملا میدانستم. با اینحال گفتم: امکان نداره که شهید بشی.
پرسید: "چطور مگه؟"
گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد...
وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت.
#شهید_محمدابراهیم_همت
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یاد و خاطره شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم همت به شهادت رسید و نام و یادی از او نیست گرامی باد
شهید میرافضلی معروف به سید پابرهنه که ترک موتور حاج ابراهیم همت نشسته بود به همراه این فرمانده دلیر در جزیره مجنون به شهادت رسید.
#شهید_حمید_میرافضلی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سیدحسن
بعد از جنگ در حال تفحص در منطقه کردستان عراق بودیم که به طرز غیر عادی جنازه شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف وصیت نامه قرار داشت که کاملا سالم و این چیز عجیبی بود.
در وصیت نامه نوشته بود:
من سیدحسن بچه تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم…
پدر و مادر عزیزم شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت شهدا را دعوت می کنند…
پدر و مادر عزیزم من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می رسم.
جنازه ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می ماند.
بعد از این مدت جنازه من پیدا میشود. و زمانی که جنازه من پیدا میشود امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می گویم.
به مردم دلداری بدهید
به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت می کنیم
بگویید که ما را فراموش نکنند.
بعد از خواندن وصیت نامه درباره عملیاتی که لشکر حضرت رسول(ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خيلی از ماها بايد درس سكوت بخوانيم كه چه وقت ساكت باشيم، چقدر حرف بزنيم، چطور حرف بزنيم.
به ما گفتند: كم حرف بزن، وقتی هم كه ميخواهی حرف بزنی هم خوب حرف بزن، هم حرفِ خوب بزن برای اينكه همه اينها را مينويسند تو داري املا ميكنی إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ، كِرَاماً كَاتِبِينَ
#آیت_الله_جوادی_آملی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای زیبای شهید مصطفی صدرزاده را ببینید و بشنوید و حظ ببرید.
واقعا که برای شهید شدن ،باید شهیدانه زندگی کرد...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
کنار شهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود،هر ازگاهی"حاج حمید"بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد،یکبارازنماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمیدگفت: بنظرت سَری بہ پیرمردسبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟!مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایے خبری ازاو نداشتیم.
زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمیدجلورفت بعداز احوال پرسی،بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد،پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد.
سبزیها را پیش من آورد وگفت:این سبزیها را بجای دست مزد بہ من داد.
گفتم:ازخانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم.گفتم: نه سبزی احتیاج نداریم.
در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی.بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده.
پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکاری است که به من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهه...
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
"حتی پیش از خوردن غذا وضو میگرفت"
دستهایش شیمیایی شده بود و زخمهای ناجوری داشت که باید همیشه آنها را چرب میکرد. موقع نماز میرفت تلاش میکرد، تا این چربیها را بشوید و وضو بسازد میگفت : نمیتوانم بی وضو باشم. حتی پیش از خوردن غذا وضو میگرفت
در محل کارش، میزش را بطرف قبله گذاشت و از دیگران هم خواست که میز خود را به طرف قبله بگردانند. او با اینکار نشان میداد که ما باید حتی نشستن خودمان را هم جهت دار کنیم
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره های واقعی
لینک دوره های رایگان کانال ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ دوره تربیت فرزند دکتر عزیزی https://eitaa.com/40867172/
توصیه اکید اندر اکید به #گوش_دادن و #عمل_ کردن به فایل های فوق و #نشر آنها
باضافه کلی #تکنیکهای_خانه_داری
شخصی میگفت: شبی در عالم رویا، شهیدالوانی را دیدم.
از او سوال کردم چه خبر؟
شهید فرمود: از دنیای شما که هیچ خبری نیست؛ هر خبری هست اینجاست که ما هستیم.
دوباره سوال کردم از بهشت شما چه خبر؟!
شهید فرمود: اینجا خیلی خیلی زیباست؛ اما بالاتر و زیباتر از هر زیبایی این است که ما هر روز به ملاقات مولا و سرورمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) مشرف میشویم.
#شهید_محمدرضا_الوانی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
در راه برگشت از حرم امام رضا (ع) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم، آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدی خودم میام میبرمت . یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر و گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا(ع) منتظر وعدهام، آقاجان چشم به راهم نذار توی وصیت نامهاش ساعت و روز و مکان شهادتش را نوشته بود! میگفت امام رضا (ع) بهم گفته کی و کجا شهيد میشم!
#شهید_حمید_محمودی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سیروس شکاری
رقاصی که به جمع شهدا پیوست...
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفش فوتبالی...
محمدعلی عاشق فوتبال بود.
خاطرم هست در همان سن کودکی
تمام عیدی هایش را جمع کرده بود تا کفش فوتبالی بخرد.
محمد پسر عمویی داشت که ازپدر یتیم شده بود وهیچوقت از او جدا نمیشد.
بالاخره روز موعود فرارسید و با پای پیاده به بازارچه نوروزی در حوالی امامزاده جعفر رفتیم .متاسفانه درمیانه راه کفش علی(پسرعموی محمد) پاره شد.
وقتی رسیدیم محمد تمام پس اندازش را یک کفش فوتبالی ومقداری خوراکی ؛تیله ویک توپ خرید.
از دور حواسم به محمد بود.
کفشها را بدون اینکه حتی یکبار پا بزند به پسرعمویش داد.
او از زحمت ورویای یکساله اش در ایام کودکی گذشت.
عشق فوتبال تامدرسه؛حوزه علمیه؛اوت آپاندیس؛منطقه جنگی جبهه؛همراهش شد.
هنوزهم دوستانش از مهارت فوتبالش
خاطره ها دارند
#شهید_برزگر
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرهای شنیدنی از پزشک حاج قاسم
ماجرای تحویل حاج قاسم به آمریکا
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
جلوی ایوان بند پوتین هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت حلالم کنید. مادر گفت: بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. حبیب الله گفت: وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک ها خیلی بر مردم ظلم میکنند باید بروم. وقت رفتن گفت فرزندم دختر است اسمش را هم میگذاریم محدثه. در آخرین تماس تلفنی اش هم گفت: من دیگر برنمیگردم قنداقه محدثه را در تشییع جنازهام بگذارید بر روی تابوتم . مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهیم دید
#شهید_حبیب_الله_افتخاریان
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ولیعهدی امام رضا(ع).mp3
31M
ماجرای اجبار مأمون برای ولیعهد شدن امام رضا(ع)
مأمون با عصبانیت به امام رضا(ع) گفت: پس اگه شما قبول نکنید مجبور میشم شما رو بکشم
#قصه_خانواده_کرامت
#حضرت_امام_رضا(ع)
#قسمت_هفتم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ماجرای حضرت شاهچراغ.mp3
13.54M
ماجرای جالب و شنیدنی سفر حضرت احمد بن موسی به ایران
سید احمد، توی خونه مشغول استراحت بود که یکمرتبه اون بدجنس ها از پشت سر حمله کردن و...
#قصه_خانواده_کرامت
#حضرت_شاهچراغ
#قسمت_هشتم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سفر حضرت معصومه(س).mp3
27.49M
ماجرای سفرحضرتمعصومه(س) به ایران برای دیدار با امام رضا(ع)
حضرت معصومه(س) به خادمشون گفتن: از اینجا تا قم چقدر راه هست؟
من را به قم ببر...
#قصه_خانواده_کرامت
#حضرت_معصومه
#قسمت_نهم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید گلفروش
اُعجوبه ۱۱ سالهای که حاج قاسم تربیت کرد
گرچه اهل سنت و افغانستانی بود اما، نامش امیرعلی؛ پدرش فرهاد و پدربزرگش حیدر بود؛ عاشق امام حسین(ع) و پای ثابت هیئت بود و عاقبت هم مزد زیارتهای مزارحاج قاسم با پای پیاده را، با شهادت گرفت.
این اُعجوبهٔ ۱۱ سالهای که به ظاهر «کودک کار» بود و «ضایعات بازیافتی» جمع میکرد، لقمه میجوید و در دهان پدر بیمار و بدون دندانش میگذاشت.
پریسا بامری(مادر شهید): با آن که اهل سنت هستیم اما امیرعلی محرم و صفرها با ما به عروسی نمیآمد، با آنکه به خاطر افغانستانی بودن طعنه میشنیدیم، به هیئتها و حسینیهها میرفتیم.
#شهید_امیرعلی_بامری
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین کلام پدربزرگی که سه شهید در حادثه کرمان داده است، به شهدایش...
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
حماسه فتح جزیره بوارین به فرماندهی شهید نظری
شهید حجت نظری چند ماه بعد از ازدواجش به جبهه رفت. او که معاونت گردان امام حسین(ع) از لشکر قدس را برعهده داشت از سوی فرماندهی لشکر بهعنوان فرمانده گردان انتخاب شد. در ابتدا این پست نظامی را قبول نکرد؛ چرا که معتقد بود شایستگی این مسئولیت را ندارد و گفت: «دلم میخواهد در کنار باقی بسیجیان باشم و بجنگم»؛ اما فرمانده لشکر تأکید کرد باید کاری که به او محول شده انجام دهد.
چندماه از انتصاب شهید نظری نگذشته بود که عملیات کربلای ۵ پیش آمد و او همراه با نیروهایش به منطقه رفت اما در بین راه هواپیماهای دشمن آنها را بمباران کردند و تعداد زیادی از رزمندهها مجروح و شهید شدند. شهید نظری با این اتفاق نه تنها روحیه خود را نباخت بلکه برای بازسازی گردان دست بهکار شد و حماسه فتح جزیره «بوارین» را رقم زد.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
رفیقِ شش دونگ هم بودند
به هم گفته بودند هرکسی اول شهید شد،
باس بره درِ خونهی سیدالشهدا بست بشینه
تا شهادت اون یکی رو هم از آقا بگیره..
مصطفی گفت: نری آبروریزی راه میندازم!
مرتضی گفت: هرکی نره، شهید پَستیه!
چند وقت بعد،
تیر توی پهلوی مصطفی،
تیر توی گلوی مرتضی،
و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e