فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره مادر شهید پاشاپور از قطع شدن دست و سر فرزندشمادر شهید پاشاپور در برنامه شب عیدی شبکه دو خاطرهای از قطع شدن سر و دست فرزندش و گرو گرفتن پیکر شهید توسط داعش تعریف کرد. #اسطوره_های_واقعی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
رفیق وهم شهری بودیم.
بعداز دوره آموزشی با اصرار ازفرمانده مرخصی گرفتم و۳روز قبل شهادتش رفتم مقرپیش شهیدبرزگر .
درس بزرگی بهم داد.
گفت:هرچی در دنیاآخرت میخای ؛
زیارت عاشورا ودعای عهد رو حفظ کن وهیچوقت ترک نکن.
گفتم:ازکجا معلوم؛حالا کی از اون دنیا اومده بهت اینو گفته؟!
۳روز تموم شد واومدن دنبالم منوبرخلاف میل باطنی ازشهیدبرزگر جداکردن
لحظه خداحافظی گفتم:
داداش محمدما که زیارت عاشورا ودعای عهدرو این ۳روز حفظ کردیم
معلوم میشه حرفات؟
گفت:خیالت راحت؛نشونت خودم هستم.
ضامن میشم.
عملیات کربلای ۲ شروع شد
محمدنوک پیکان حمله وخط شکن ویژه شهیدکاوه بود
آرپیجی زن مدافع وشهیدشمعدانی هم دستیارش.
شجاعانه قد علم میکرد و چندساعت بعد جلوی چشم خودم زیر خمپاره وکاتیوشامفقودالاثر شد.
فکرمیکردم خاکسترشم برنمیگرده؛
اما مدتها بعد محمد تفحص شد و تنها پیکر سالم وقابل شناسایی بین شهدای اون روز شهیدبرزگربود.
باطراوت بدون سوختگی...
چندروز بعد برای ماموریت اعزام شدم به مشهد.
سینه ام روبه ضریح چسبوندم
ناگهان حرف محمد یادم آمد:
شما زیارت عاشورا ودعای عهد رو بخون حفظ کن باجان ودل ضامن میشم.
نشونت منم.
محمد خبر شهادتش رو داده بود ومن متوجه حرفهایش نشده بودم
از اون موقع خیلی از دوستان باخوندن زیارت عاشورا یا دعای عهد از شهید حاجت میگیرن.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ماه رمضان سال اول رسید و اما انگار این بعثیها مسلمان نبودند! از روزه و روزه داری آنها خبری نبود. بچهها شامشان را برای سحر نگه میداشتند. سحر که بلند میشدیم، نگهبانها میپرسیدند: چرا بیدار شدید، چه دارید میخورید؟ چرا نصف شب؟! آنها اغلب معتقد بودند در ارتش نمیشود دین داری کرد.
در زمان تعویض نگهبانها بیدار میشدیم و میفهمیدیم وقت سحری خوردن است، آبی یا چیزی اگر بود، می خوردیم و روزه میگرفتیم. ولی برای فهمیدن وقت سحری خوردن بیشتر از ساعت مچی آقا کریم روحی، بچه روستای آرومند (آبرومند) همدان استفاده می کردیم. با اینکه در وقت اسارت همه چیزمان را غارت می کردند، نفهمیدیم کریم چگونه ساعت را از دستبرد عراقیها حفظ کرده بود!؟) و بعد اذان نماز ها را میخواندیم، یعنی از این ستاره تا آن ستاره یک ماه تمام روزه گرفتیم. از روی طلوع و غروب خورشید هم تشخیص میدادیم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
میگفت خدایا! برای حجت گلوله توپی بفرست، گلوله کلاش برای حجت افت داره
تیر مستقیم توپ که بدن حجت را برد و تنها سر و دستش ماند و از سینه به پائین چیزی نماند، تازه آرزوی حجت یادم آمد.
همین مانده از پیکر را داخل یک جعبه مهمات گذاشتیم و راهی شدیم.
#شهید_حجت_فتوره_چی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فرمـانده داعشی بـه ملاقاتـش رفت
در خطوط تاریک و غمگین جاده ای دورافتاده، حاجی با همراهش نگارهای از انسانیت و مهربانی بود.
در را ه بٕه فرمـانده داعشی بـرخورد میکنند ك محتاج یـك لاستیك ماشین بود تازن باردار خود را بـه بیمارستان برساند. حاجی، نه به دنبال افتخار یا تحسین بود، بلکه به دنبال خدمت به دیگران و اعمال انسانیت بود.
ماهها بعد، آن داعشی از سوی دیگر ظاهر شد، با آرزوی دیدار با سردارآمد. بـا وجود مخالفت های اطرافیان ؛حاجی اجازه حضور به فرمانده داعشی را صادرکرد
داعشی میگفت شـما ایرانی هارا بـه تجاوز به زن و بچـه متهم کرده ـاند
اما کمک شـما بـه من تنها با دادن یک لاستیک دیدگاهم را نسبت به شما تغییر داد حالـا تسلیـم شماییم
#حاج_قاسم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهیدی که تماشاچی در تشییعاش را شفاعت میکند
۲۷ سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد.
گفت: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!»
خواهرش با گریه تعریف میکرد: فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند.
صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: خواهر اینها همه برای تشییع پیکر من آمدهاند و به اذن خدا همهی آنها را شفاعت خواهم کرد.
بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آنها و شهدا نداشت، گفت: حتی او را هم شفاعت خواهم کرد.
از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهجالبلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کردهاند.
بعدها با پیگیری خانوادهی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد.
اگر به بوستان نهجالبلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به شهید حمیدرضا ملاحسنی است.
#شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
دو برادر بودند، از بابل
هر دو اما دلباخته
جعفر ، مادری و دلباختهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
ناصر هم عاشق شش ماههی رباب
آنقدر عاشق که شهادتشان هم مثل آنها بود
جعفر از پهلو و ناصر از گلو
#شهید_جعفر_بذری
#شهید_ناصر_بذری
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهیدی که مزار خودش را انتخاب کرده بود
همرزمان شهید احمد کریمی در خاطرهای از شهید میگویند: " کنار قبر آمادهای نشسته و عجیب به فکر فرو رفته بود. به او گفتند: حاج احمد این قبر برای تو خیلی کوچک است. تو با این قد بلند توی این قبر جا نمیگیری. به فکر یک قبر دیگر باش. حاج احمد در جواب گفت: "من به شما قول میدهم که این قبر برای من بزرگ هم باشد. همیشه میگفت: شهادت تنها با یک تیر و ترکش که شهادت نیست. آدم باید مثل امام حسین (ع) شهید شود تا شرمنده آقا نشود. من دوست دارم روز قیامت اگر قرار شد مرا به امام حسین(ع) معرفی کنند قطعات بدنم را روی پارچهای قرار دهند و بگویند این احمد کریمی است.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب شهیدی که دشمن گــوشت بدن او را خورد!!
#شهید_احمد_وکیلی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حسین علم الهدی به روایت. استاد احمدپور
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
راننده کامیون.mp3
11.83M
ماجرای شنیدنی گرفتاری یک راننده کامیون و امام زمان(عج)
راننده کامیون با حال پریشون گفت: شما از کجا میدونی من چه حرفایی به خدا و امام زمانم گفتم؟!
#قصه_های_مهدوی
#قسمت_ششم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت نحوه شهادت
شهید مدافع حرم ۱۸ ساله
#شهید_رضا_اسماعیلی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
📖📖📖📖📖📖📖
سلام علیکم.
لطفا بزرگوارانی که تاکنون ثبت نام خودشان را در دوره #ترجمه_لغات_پرکاربرد👆👆 نهایی نکرده اند فرصت را غنیمت شمرده و سریعتر اقدام کنند تا هم با ترجمه کلام الله مجید آشنا شوند و هم از تخفیف ویژه بیش از ۵۰ درصدی استفاده کنند.
نشسته بودم کنار سید مقاومت به خودم اجازه دادم و پرسیدم: سیدنا، آقای ما! بعد از امام زمان (عج) و حضرت آیت الله خامنه ای، چه کسی در دل شماست؟ چه کسی را خیلی دوست دارید؟»
لبخندی زیبا روی لبهای سید نقش بست و گفت:تا حالا کسی چنین سؤالی از من نپرسیده بود، حاج قاسم سلیمانی و بعد ادامه داد:اتفاقا دو سه روز پیش بعد از نماز صبح به فکر فرو رفتم. به ذهنم آمد اگر ملکالموت، حضرت عزرائیل از من سوال کند که باید یا روح تو را بگیرم یا روح حاج قاسم را، کدام را بگیرم؟ بدون درنگ میگویم روح من را بگیرد. چون میدانم حاج قاسم برای حضرت آقا وزنهی سنگینی است.حاج قاسم برای ما و جبهه مقاومت خیلی زحمت کشیده است.
با این که خودش نصرالله بود، اما حاضر بود پیشمرگ حاج قاسم شود.
حجت الاسلام هاشم الحیدری
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
چند روزی بود که آشپزخانه تعطیل و نان و غذای گرم به ما نرسیده و چیزی نداشتیم تا برای بچه های خط ببریم. حاج اسکندر دیگر تاب و توان ایستادن نداشت. دلش تاب نیاورد، گفت: علی پاشو بریم یه کاری کنیم.
با هم به جاده اهواز خرمشهر رفتیم. آنجا یک پادگان ارتش بود. پشت پادگان جایی بود که گونی های نان خشک را می گذاشتند. حاج اسکندر رفت سراغ نان خشک ها.
بیا کمک کن چند تا گونی نان خشک برداریم
چند گونی نان خشک را پشت ماشین گذاشتیم. به بُنه رفتیم. نان ها را از گونی ها وسط خالی کردیم. حاج اسکندر شروع کرد به جمع کردن نان هایی که سالم بود و هنوز کپک نزده بود. با حوصله نصف گونی نان خشک سالم از میان آنها جمع کرد
پاشو بریم آشپزخانه
آنجا که تعطیله
بلاخره یه چیز پیدا می شه
رفتیم. تنها چیزی که پیدا کردیم تعدادی سیب زمینی آپز بود که توی یکی از دیگ ها باقی مانده بود. حاج اسکندر آن ها را جمع کرد. با حوصله سیب زمینی ها را پوست گرفت، خرابی هایشان را هم گرفت
پاشو بریم خط در مسیر دیدیم یک ماشین پر از میوه در حال رد شدن است. حاج اسکندر خواهش کرد و گفت ما یک گروهان در خط داریم، مقداری میوه هم به ما هم بده!
راننده راضی شد و دو صندوق میوه به ما داد. میوه را هم گذاشتیم پشت ماشین، کنار نان خشک و سیب زمینی به جزیره رفتیم. به خط که رسیدیم، خود حاج اسکندر با مهربانی سیب زمینی ها را فلفل و نمک می زد و با نان نم زده و یک میوه می داد به دست رزمنده ها. بچه ها چنان با لذت می خوردند که گویی بر سفره ای درباری نشسته اند.
#شهید_اسکندر_اسکندری
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
با سینهای کاملا پاک و خالص به جبهه نبرد با کفر و باطل و ظلم میروم. و بدانید سرانجام پیروزی از آن اسلام است . اگر کسی فکر میکند که مسلمان باشد و در رفاه و راحتی باشد این فکر اشتباه و غلط است زیرا مسلمانان باید در حیطه آزمایش و سختی قرار گیرند تا رشد کنند و به کمال برسند. ما باید ابتدا بتهای درونی و نفس اماره خود را مهار کنیم و چنانچه این بتها از بین رفت،بتهای بیرونی سهل و آسان خواهد شد. باید حب جاه و مقام و دنیا را از دلمان بیرون ببریم.
#شهید_ابراهیم_نیک_پور
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
خمپارهای در کنارش به فریاد نشست و او را از جا کند و با ورود جراحتی عمیق بر پیکر خستهاش، دست راست او قطع شد. در آن غوغای وانفسا، همهمهای بر پا شد: «خرازی مجروح شده! امیدی به زنده ماندنش نیست.» همه چیز مهیا شد و پیکر زخم خورده او به بیمارستان یزد انتقال یافت. پس از بهبودی، رازی را برای مادرش بازگو کرد که هرگز به کس دیگری نگفت: «حالم هر لحظه وخیمتر میشد تا اینکه یک شب، بین خواب و بیداری، یکی از ملائک مقرب درگاه الهی به سراغم آمد و پرسید: «حسین! آیا آماده رفتن هستی، یا قصد زنده ماندن داری؟» من گفتم: «فعلاً میل ماندن دارم تا با آخرین توان، به مبارزه در راه دین خدا ادامه دهم.» به همین جهت "حسین خرازی" تا لحظه آخر، عنان اختیار بر کف گرفت و هرگز از وظیفهاش غافل نماند؛ آخر او سردار سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر 14 امام حسین علیه السلام در جبههها بود.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
ازدواج سید روح الله.mp3
10.01M
ماجرای جالب و شنیدنی ازدواج سید روح الله با خدیجه خانم
خدیجه خانم بعد از این خوابی که دید، راضی شد تا با سید روح الله ازدواج کنه
#امام_خمینی
#قسمت_ششم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
حاجی شدن سید روح الله.mp3
10.35M
ماجرای بازگشت و زندگی کردن سید روح الله و همسرش در شهر قم
یک روز آقا سید روح الله به همسرشون گفتن:من دیگه باید برم به سفر حج
#امام_خمینی
#قسمت_هفتم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام علیکم. طاعات شما عزیزان قبول.
دوره فوق 👆👆راه بسیار خوبی برای یادگیری ترجمه قرآن هست. سعی کنید برای این دوره هم یک جائی در فعالیت هایتان باز کنید.ان شاءالله در پناه قرآن موفق باشید.متشکرم🌺🌹
هدایت شده از باقیات الصالحات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
راز استفادهی حداکثریِ از شبهای قدر و دریافت تقدیرات عالی!
※ لینک دریافت رایگان کارگاه نقش انسان در تقدیرات شب قدر:
https://abblink.com/vTuIeB
※ لینک خرید نسخه دیجیتال کتاب نقش انسان در تقدیرات شب قدر:
https://abblink.com/gtqddD
※ لینک خرید نسخه چاپی کتاب:
https://abblink.com/zzEAEo
@ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_علی_خلیلی
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
پول بیت المال
یه موتور گازی داشت کارهای توی پایگاه مثل خرید و ... را همیشه با آن انجام میداد .
مرتب از طرف بعضی از خلبانها مورد نکوهش قرار میگرفت
میگفتن علی شأن یک خلبان را رعایت نمیکند
ولی او کاری با این کارها نداشت تا کار بود و پرواز و گردان
ماشین وراننده در اختیارش بود
برای کار شخصی حتی اگر در مسیر حرکت ماشین گردان بود هرگز توقف نمیکرد
میگفت بر میگردم با همون موتورم میرم، نمیخوام با پول بیت المال حتی یک ترمز برای من زده بشه.
#شهید_علی_اقبالی_مقدم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسوری از دانشگاه توکیو
که بخاطر حکمت روزه مسلمان شد
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e