eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.1هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا باید قرآن را به عربی بخوانیم؟ از قرآن می توان در مراتب کوناگونی بهره گرفت. حتی نگاه کردن به خط قرآن نیز انسان را بهره مند می کند، «وَ النَّظَرُ فِی الصَّحِیفَةِ یَعْنِی صَحِیفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَة؛[۱] از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: نگاه بصحیفه یعنى صحیفه قرآن عبادت است.» پس طبیعتا خواندن آن به زبان های دیگر (ترجمه) نیز بهره هایی به دنبال دارد. اما کامل ترین بهره ها، با تلاوت آیات به همان شکل اولیه و اصلی (عربی) حاصل می شود. روح و محتواى هر پیام و سخنى در قالب زبان خاص خود، عمیق‏تر درك مى‏شود تا زمانى كه به زبان‏هاى دیگر برگردانده شود این قاعده حتی در حد شعر حافظ و سعدی نیز جاری است. و حتی عده ای معتقدند که ترجمه امکان ندارد. چون نمی توان تمام ظرایف و خصوصیات یک لغت را در لغت دیگر بیان کرد. و عوض شدن ظرف کلام، تغییراتی در آن ایجاد می کند. 👇👇👇
این قاعده در قرآن بسیار پررنگ تر است. چون یکی از وجوه اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است که هیچ بشری نمی تواند مانند آن ایجاد کند. و فصاحت و بلاغت امری است که اثر خود را در روح انسان می گذارد اگر چه انسان قواعد و زیره کاری های یک بیان را به طور آگاهانه نداند. علاوه بر آن که تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئیل بر پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله نازل فرموده، یكى از شیوه‏ هاى حفظ قرآن از تحریف است چنان كه وقتى مطلبى نزد همگان با یك قرائت معین به اثبات رسیده باشد، تحریف آن مشخص خواهد شد. از این رو در تاریخ اسلام وقایعى نقل شده است كه مسلمین حتى نسبت به جا به جایى یا حذف یك «واو»، حساسیت نشان مى ‏دادند. البته باید توجه نمود که تلاوت قرآن با توجه به معانی آن باشد و کسی که زبان عربی نمی داند، بهتر است همزمان از عبارت عربی و ترجمه استفاده کند. [۱]. بحار الأنوار ج‏۷۱، ص۷۳. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
‼️امام على عليه السلام: با خشم، ادبى نمى مانَد لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ 📚غررالحكم حدیث 10529 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_23907642.jpg
50.1K
⭕️ سوال ❓آیا جمهوری اسلامی می‌تواند برای بقای خود از امور غیر اخلاقی استفاده کند؟ ✅پاسخ: 🔹جمهوریت و اسلامی‌بودن، دو شاخصه اصلی تشکیل دهنده نظام جمهوری اسلامی است. وجه تمایز نظام جمهوری اسلامی ایران، با انواع رایج جمهوری در عرف سیاسی‌، اسلامی بودن آن است‌. بدون در نظرگرفتن آموزه‌های اسلامی، این نظام ماهیت اصلی خود را از دست خواهد داد. 🔸رهبران دینی و سیاسی نظام اسلامی همواره بر لزوم اخلاق مداری تاکید کرده‌اند. مقام معظم رهبری پیشرفت اخلاقی امت را رمز اقتدار نظام جمهوری اسلامی می‌داند. از نگاه ایشان اساس همه کارها خودسازی و مراقبت از خود است. عمل بر طبق عدالت یکی از شاخصه‌های مهم در یک حکومت است، ایشان معتقد است، جامعه باید از لحاظ اخلاقی ساخته شود، تا بتوان عدالت کامل را در آن اجرا کرد. 🔸هدف تشکیل نظام اسلامی، برقراری اسلام حقیقی و آموزه‌های آن مانند: عدالت، تزکیه و اخلاق است. از‌این‌رو سیاست نظام اسلامی بر این نبوده که از هر طریقی هرچند از راه تعطیل کردن اخلاق، حکومت را حفظ کند، زیرا در این صورت، حکومت و حاکمیت غایت عقلایی خودش را از دست می‌دهد. ✍️اساساً حکومت برای اخلاق است نه اخلاق برای حکومت، لذا نمی‌توان در موردی بی اخلاقی را تجویز کرد به این بهانه که مصلحت است؛ زیرا هیچ مصلحتی در بی‌اخلاقی وجود ندارد. 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 نقطه تمایز بسیج 🔸 رسالت اندیشمندانِ بسیج، گذشته از تعلیمِ متونِ تألیف یافته از ره آورد عقل و نقل، قلب سالكان نوپا است. مهم ‏ترین عاملی كه سبب نا آرامی دل ‏ها است، همانا هراس از تهاجم و پیروزی دشمن از یك سو و اندوه از انبوهِ تهدیدهای متخاصم از سوی دیگر است. 🔸 برای رفع نگرانی موجود در برخی افراد و دفع آن نسبت به بعض دیگر، باید به دژی پناه برد كه دژبان آن خدایی است كه سراسر موجودهای طبیعی و فرا طبیعی ستاد و سپاه اجرایی اویند؛ «کلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا الله حِصنِی فَمَن قالَهَا دَخَلَ حِصنِی وَ مَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذَابی»، ﴿وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض﴾، لذا از غیر خدا نمی ‏هراسند، زیرا در تمام شئون زندگی كه خوف و رجا از مظاهر بارز آن است، موحّداند... . 🔸 وقتی تمام عزّت و نفوذ ناپذیری و اقتدار در اختیار خدای سبحان باشد، مجالی برای هراس كاذب از دشمن و اندوه ناصواب از او نیست. آنچه بسیجیان عزیزِ متحصّنِ در حِصنِ توحید را از دیگران ممتاز می ‏كند، همین است. لذا نه از بیگانه امان ‏نامه می ‏طلبند و نه نوشیدن كاسه زهر را به هم ‏دیگر تعارف می‏ كنند، چون كاسه زهرآگین شكست را به كام دیگران می ‏ریزد. 📚 پیام به همایش بسیج اساتید، انقلاب اسلامی، رسالت‏ ها و راهكارها تاریخ: 1382/03/14 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 📘درّ نهان 🔹مرکز نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کتاب «دُرّ نهان؛ فرهنگ سازی عفاف از نگاه قرآن و روایات» نوشته خانم ها زهرا درویش و طاهره‌سادات طباطبایی امین را چاپ و روانه بازار کرد. 🔹کتاب «دُرّ نهان» با استنطاق آیات قرآن و روایات معصومان و سیره هنرمندان برجسته، به دنبال راهکارهایی جهت نهادینه کردن ارزش عفاف در میان زنان و مردان جامعه است. 🔹از این رو، علاوه بر ذکر مصادیق رفتاری و بیان راهکارهای فرهنگ سازی عفاف، به تبیین عفاف، راه و تأثیر عفاف بر استحکام بنیان خانواده پرداخته و سعی بر ارائه اثری جامع و نوین در این حوزه دارد. 🔹کتاب «دُرّ نهان؛ فرهنگ سازی عفاف از نگاه قرآن و روایات» در ۱۸۴ صفحه و با شمارگان ۳۰۰ نسخه به صورت قطع رقعی در سال ۱۴۰۱ از سوی ناشر تخصصی زن و خانواده منتشر و در اختیار مخاطبان و محققان قرار گرفته است. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💢گناهان کبیره و صغیره💢 ✅گناهان در يك تقسيم بندى كلّى به دو گروهند: 1 گناهان صغيره (كوچك)،. 2 گناهان كبيره (بزرگ). خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً»«اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شده ايد اجتناب كنيد بدى هاى شما را مى پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم». و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَهً وَ لا كَبِيرَهً إِلاّ أَحْصاها» «و كارنامه (- (عمل شما در ميان)-) نهاده مى شود، آن گاه بزهكاران را از آن چه در آن است بيمناك مى بينى، و مى گويند: واى بر ما، اين چه نامه اى است كه هيچ (- (گناه)-) كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اين كه همه را به حساب آورده است». بايد توجه داشت كه گناهى چون مخالفت فرمان خداوند متعال سنگين و بزرگ است از اين روست كه پيامبر گرامى اسلام به ابوذر مى فرمايند: «لاَ تَنظُر إِلى صِغَرِ الخَطيئَهِ وَ لكِن أُنظُر إلى مِن عَصَيتَه‏(5) «به كوچكى گناه نگاه نكن بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مى كنى» و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد مى فرمايند: أَشَدِّ الذنوب ما استهان بِه صاحبُه‏ «بزرگترين گناهان آن معصيتى است كه گناهكار آن را كوچك بشمارد». اما در عين حال اين موضوع با تقسيم گناهان به صغيره و كبيره منافاتى ندارد چرا كه برخى از گناهان از نظر آثار و پيامدها نسبت به يكديگر به كوچك و بزرگ تقسيم مى شوند. پس صغيره و كبيره صفتى نسبى است كه در مقايسه ميان گناهان و آثار و پيامدهاى آنها به دست مى آيد اگرچه هر گناهى با صرف نظر از مقايسه با ساير گناهان معصيتى بزرگ به شمار مى آيد. امام باقرعليه السلام در حديثى معيار تشخيص كبيره را بيان كرده و مى فرمايند: كلّ ما اوعد اللّه عزّ و جل عليه النّار«هر گناهى كه خداوند براى آن وعده آتش دوزخ را داده باشد كبيره است». حضرت امام خمينى (ره) در تحريرالوسيله شش معيار را براى تشخيص گناه كبيره معرفى كرده اند كه عبارتند از: - هر گناهى كه در شرع وعده آتش دوزخ و يا مجازات براى آن داده شده است. - هر گناهى كه در شرع به شدّت از آن نهى شده است. - هر گناهى كه از منظر آيات و روايات همسنگ و يا بزرگتر از ساير گناهان كبيره معرفى شده است. - هر گناهى كه عقل به كبيره بودن آن اذعان كند. - هر گناهى كه در عرف مسلمانان كبيره تلقّى گردد. - هر گناهى كه روايات به كبيره بودن آن تصريح نمايند. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 آب حیات 🔸 «مَعین» از القاب رسمی وجود مبارک حضرت است به عالمان دین هم می ‌گویند «ماء مَعین». «ماء مَعین» مائی است که «تناله الدلاء و تراه العیون» یعنی آبی که: 1️⃣ دَلو به آن می ‌رسد 2️⃣ چشم آن را می ‌بیند 3️⃣ عطش تشنه‌ ها را برطرف می ‌کند چون جاری است، راکد که نیست؛ اگر جاری نباشد که «تناله الدلاء و تراه العیون» نیست، آب جاری را می‌گویند «ماء مَعین». حضرت «ماء معین» است؛ کجاست که حضرت نیست؟! کجاست که مشکل مردم را حلّ نمی ‌کند؟! اما «کسی که گوش کند این ندا کم است»! 🔸 این«چه کسی می‌خواهد؟»، «چه کسی سؤال دارد؟»، «چه کسی نمی‌خواهد؟»، «چه کسی می‌خواهد؟» را هر روز حضرت می ‌گوید؛ هم باید همین ‌طور باشند. «ماء معین»، لقب عالمان دین هم است بالتبع، البته بالاصاله مختصّ وجود مبارک حضرت است. اینکه گفتند: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه‏»، این ظاهراً به آن معنا نیست که طبیب دوره‌ گرد است، بلکه طبیبی است که طبش را دور می‌ دهد نه خودش را! طبش را دور می ‌دهد؛ کجا باید بشکافد؟ نیش بزند؟ آنجا جایش است؛ کجا باید پانسمان کند؟ مرهم بگذارد؟ آنجا جایش است. 🔸 جامعه را گاهی با اداره می کنند گاهی با ؛ کسی که گرفتار اختلاس و نجومی است، با نیش و کسی که مشکلی دارد، با نوش! این «دوّار بودن» مربوط به طب است نه مربوط به طبیب که بشود دوره‌گرد. بعداً سعدی هم خوب فهمید که این طبیب، طبّش را دور می ‌دهد که یک‌جا جای نیش است و یک‌جا جای مرهم است: «چو رگ ‌زن که جراح و مرهم نِه است». عالمان دین هم همین‌ طور هستند، حاکمان دین هم همین ‌طور هستند، کلّ مردم، همه ما مؤمنین موظّفیم که چنین باشیم یعنی باشیم. حالا اگر علما به تبع وجود مبارک حضرت، بالعرض می ‌شوند «ماء مَعین»، شاگردان علما چرا این ‌طور نباشند؟! جامعه ما چرا «ماء معین» نباشد؟! 📚 سوره مبارکه ملک جلسه 14 تاریخ: 1397/09/13 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش : «قالوا أَتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها وَیَسفِکُ الدِّماءَ ...» خداوند در برابر این گفته ملائکه فرمودند: «إِنّی أَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ» با اینکه ملائکه هم راست می گفتند و همانطور که مشاهده می کنیم آدمیان هم فساد می کنند هم خونریزی می کنند. پس با این حساب اینجا منظور خداوند از دانستن، چه چیزی بوده است که ملائکه بدان مطلع نبودند؟ 👇👇👇
✅پاسخ : بله افراد فاسد در زمین، به نسبت به دیگران، بسیار کم تر است؛ از طرفی انسان قابلیتی دارد که می تواند برتر از ملائکه باشد و این قابلیت را ملائکه ندارند؛ هم چنین ارزش خوب بودن انسان در مقابل خوب بودن ملائکه، بسیار بیشتر است زیرا انسان زمینه فریب و لغزش را دارد و با این حال تلاش می کند خوب و پاک بماند، ولی ملائکه چنین نیستند و آن ها تقابل خوب و بد در آن ها نیست. بنابر این؛ در مجموع، ارزشمندی انسان این لیاقت را به او می دهد تا بتواند به عنوان خلیفه الهی در زمین انتخاب شود. در ادامه با بیان مفسران، مطلب بیشتر برایتان روشن می شود. «خداى متعال دو پاسخ اجمالى و تفصیلى به فرشتگان داد که پاسخ تفصیلى در آیات ‏بعد مى ‏آید، اما پاسخ اجمالى آن بود که «خدا چیزهایى مى ‏داند که شما نمى ‏دانید.» او مى ‏داند که از نسل این انسان افرادى هم‏چون نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات الله علیهم) و اهل بیت (علیهم السلام) به وجود خواهند آمد که گل ‏هاى سرسبد آفرینش ‏اند و افرادى در بین انسان‏ ها تربیت مى ‏شوند که عاشقانه خدا را مى‏ پرستند و جان و مال خود را در راه او فدا مى ‏کنند و یک ساعت تفکر آنان با سال‏ ها عبادت فرشتگان برابرى مى ‏کند. او مى ‏دانست که عبادت فرشتگان در برابر عبادت انسان‏ ها ارزش کم‏ ترى دارد؛ چرا که فرشتگان شهوت و خشم ندارند و تحت تأثیر وسوسه‏ هاى شیطانى قرار نمى ‏گیرند و معصوم و فرمان ‏بردار هستند، اما انسان ‏ها در محاصره‏ شهوات و شیطان هستند، پس اگر در این مبارزه پیروز شوند و به عبادت و بندگى خدا روى آورند ارزش بیش ‏ترى دارد.»(1) بنابر این؛ «خدا مى ‏دانسته که برخى انسان ‏ها ممکن است به فساد و خون‏ ریزى بپردازند ولى با این حال مجموع انسان‏ ها را بر مجموع فرشتگان ترجیح داد؛ چرا که در میان این انسان‏ ها افرادى پرورش مى ‏یابند که شایسته‏ مقام خلافت اللهى هستند، پس ارزش آن همه خسارت را دارد. آرى، باغبانى که باغچه‏ گل پرورش مى ‏دهد، مى‏داند که علف‏ هاى هرز و زیان‏ آور نیز از آب و خاک و هواى باغچه استفاده و رشد مى‏ کنند، ولى هدف او گل‏ هاى زیبا و خوش ‏بوست؛ از این رو، وجود برخى علف‏ هاى هرز را نیز تا مدّتى تحمّل مى ‏کند.»(2) پی نوشت ها: 1. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن ـ قم، ج‏1، ص221. 2. همان، ج‏1، ص222. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش: اصحاب اخدود که بودند آيا داستان آنان در قرآن آمده است؟ پاسخ: اصحاب اخدود کساني بودند که در گودالهاي عظيم و بزرگ آتش به جرم دينداري سوزانده شدند. اين داستان در يمن و در دوران «ذي نواس» حاکم يهودي اين سر زمين رخ داد. در اين دوره برخي از مردم به مسيحيت گرايش يافته و پيرو اين دين شدند. «ذي نواس» از آنان مي‌خواست تا از مسيحيت دست بردارند. اما آنان حاضر نشدند از دين خود دست بردارند، از اين رو «ذي نواس» آتش بسيار بزرگي در گودال عظيمي آماده کرده و دستور داد تا مؤمنين را درون آتش بيندازند. اين داستان در قرآن در سوره مجادله آيه 4 تا 8 ذکر شده است. (1) در برخي از نقلها آمده است: گروهي از کافران، گودالي را حفر کردند و آن را پر از آتش نمودند، آن گاه مؤمنان را مخير کردند يا از دين خود دست بردارند و يا خود را در آتش بيندازند، مؤمنان وارد آتش مي‌شدند تا اينکه نوبت به زني رسيد که کودک يک ماهه‌اي در بغل داشت، او خواست به سوي آتش حرکت کرد، اما دلسوزي و ترس از جان کودک مانع ورود او به آتش شد، کودک به زبان آمد و از مادرش خواست تا به همراه او داخل آتش شود، زن در حالي که کودک خود را در بغل داشت، خود را در آتش انداخت. (2) پي نوشت ها: 1. قرطبي، الجامع الاحکام القرآن، ج 19 ص 290 2. صحيح مسلم، ج 2 ص 599 ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند: 👇👇👇
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید.» «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.» به نظر مى‏ رسد حكم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همین زمان بود كه منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر (ص) و با درست كردن مزاحمت‏ها راهى براى زنان آزاده به بهانه كنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبر(ص) و مسلمانان را جریحه‏دار بكنند. به دنبال این اوضاع و شرایط بود كه خداوند آیات مربوط به پوشش را براى بازگویى به امت نازل فرمود. البته باید توجه کرد که در اینجا به معنای معروف حجاب پرداخته ایم. و اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید بگوییم که این آیات پوشش بانوان را مطرح کرده است. و بحث حیاء و عفت، حکم ویژه همسران پیامبر (ص) مبنی بر پرده نشینی، و واجباتی که برای مردان در این زمینه وجود دارد، در آیات دیگر مطرح شده است. «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/۵۳] و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است.» «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/۳۰] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!» ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
مقصود از تفسیر به رأى چیست؟ منظور از تفسیر به راى آن است که، کسی قرآن را مطابق تمایلات و عقیده شخصى یا گروهى خویش معنى كند، و معنای مد نظرشان را بر آن تطبیق نماید، بى آن كه واقعا معنا و مفهوم آیه قرآن با ادعا مطابق باشد. چنین كسى در واقع تابع قرآن نیست، بلكه مى‏ خواهد قرآن را تابع خویش گرداند، و اگر ایمان كاملى به قرآن داشت هرگز چنین نمى ‏كرد. به یقین اگر باب‏ «تفسیر به راى‏» در قرآن گشوده شود، قرآن مجید بكلى از اعتبار خواهد افتاد، و هر كس آن را مطابق میل خویش معنى مى‏ كند و هر عقیده باطلى را بر قرآن تطبیق مى ‏نماید. 👇👇👇
بنابراین تفسیر به راى یعنى تفسیر قرآن بر خلاف موازین علم لغت و ادبیات عرب و فهم اهل زبان و تطبیق دادن آن بر پندارها و خیالات باطل و تمایلات شخصى و گروهى، که چنین تفسیری در واقع تحریف معنوى قرآن است. تفسیر به راى شاخه‏ هاى متعددى دارد، از جمله برخورد گزینشى با آیات قرآن است، به این معنى كه انسان مثلا در بحث‏ «شفاعت‏» و «توحید» و «امامت‏» و غیر آن، تنها به سراغ آیاتى برود كه در مسیر پیشداوری هاى اوست، و آیات دیگرى را كه با افكار او هماهنگ نیست، و مى ‏تواند مفسر آیات دیگر باشد، را نادیده بگیرد، و یا بى اعتنا از كنار آن بگذرد. تفسیر به راى یكى از خطرناكترین برنامه‏ ها در مورد قرآن مجید است كه در روایات اسلامى، یكى از گناهان كبیره شمرده شده، پیامبر(ص) فرموده اند كه خداوند مى ‏فرماید:«ما امَنَ بي مَنْ فَسَّر برأيه كلامي؛[۱] آن كس كه سخن مرا به میل خود (و بر طبق هواى نفس خویش) تفسیر كند به من ایمان نیاورده است‏». بدیهى است اگر ایمان صحیحى داشت كلام خدا را آنچنان كه هست مى‏ پذیرفت نه آن گونه كه مطابق میل اوست. در بسیارى از كتب معروف (از جمله صحیح ترمذى و نسایى و ابى داود) این حدیث از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است: «من قال فى القرآن برایه او بما لا یعلم فلیتبوء مقعده من النار؛ كسى كه قرآن را به میل خویش تفسیر كند یا نا آگاهانه چیزى درباره آن بگوید باید آماده شود كه در جایگاه خویش در دوزخ قرار گیرد» الفاظ قرآن را باید بر همان مفاهیم عرفى و لغوى آن حمل كرد، مگر این كه قرینه‏اى از عقل یا نقل، در درون یا بیرون آیات وجود داشته باشد كه دلالت‏ بر معانى دیگرى كند، (ولى از تكیه كردن بر قرائن مشكوك باید پرهیز كرد، و آیات قرآن را با حدس و گمان تفسیر ننمود). مثلا هنگامى كه قرآن مى ‏گوید:«وَمَن كَانَ فِى هَذِهِ أَعْمَى‏ فَهُوَ فِى الاخِرَةِ أَعْمَى‏ وَأَضَلُّ سَبِيلاً ؛[اسراء/۷۲] و هر كس در اين دنيا كوردل و گمراه باشد، در آخرت نيز كور و گمراه‏تر خواهد بود. ‏» یقین داریم كه منظور از«اعمى‏»در این جا نابینایى ظاهرى كه معنى لغوى آن است نمى ‏باشد، چرا كه بسیارى از نیكان و پاكان ظاهرا نابینا بوده ‏اند، بلكه منظور كور دلى و نابینایى باطن است. در این جا وجود قرینه عقلیه سبب چنین تفسیرى است. علاوه بر آنکه منطق قرآنی نیز موید این مطلب است که برای قلب چشم وجود دارد. «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ؛[حج/۴۶] چرا كه چشمهاى ظاهر نابینا نمى ‏شود، بلكه دلهایى كه در سینه ‏هاست كور مى ‏شود.» [۱]. أمالی الصدوق، ص۶ ، مجلس دوم. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
برای فهم قرآن چه اقداماتی لازم است؟ حضرت علی(ع) درباره قرآن می فرمایند: َ «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ؛[۱] همانا قرآن داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمى ‏شود، و اسرار نهفته آن پایان نمى ‏پذیرد و تاریكى ‏ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد.» با توجه به دقت در حدیث بالا روشن می شود، عجائب و اسراری که از نگاه امیر المومنین(ع) پایان ندارد، قطعا در احاطه ما در نمی آید. پس باید از ابتدا با درک صحیح گام برداریم و بدانیم که هیچ نقطه ای پایان راه نیست و هر چقدر بیشتر تلاش کنیم، نتیجه بیشتری نیز عاید ما می شود. و چگونه چنین نباشد در حالی که امام معصوم نیز مدام از جرعه قرآن می نوشد و سیر نمی شود. 👇👇👇
با توجه به دقت در حدیث بالا روشن می شود، عجائب و اسراری که از نگاه امیر المومنین(ع) پایان ندارد، قطعا در احاطه ما در نمی آید. پس باید از ابتدا با درک صحیح گام برداریم و بدانیم که هیچ نقطه ای پایان راه نیست و هر چقدر بیشتر تلاش کنیم، نتیجه بیشتری نیز عاید ما می شود. و چگونه چنین نباشد در حالی که امام معصوم نیز مدام از جرعه قرآن می نوشد و سیر نمی شود. بعد از این مقدمه باید گفت که فهم سخن قرآن در سطح ابتدایی بسیار آسان است. حتی نیاز به فهم زبان عربی نیز ندارد. کافیست آن را تلاوت کنیم و اگر عربی نمی دانیم ترجمه آن را بخوانیم. و در مراحل بعد می توانیم این اقدامات را انجام دهیم: ۱- برای فهم دقیقتر و یافتن نکات بیشتر، باید زبان عربی (صرف و نحو و بلاغت) را بیاموزیم. «بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ؛[شعراء/۱۹۵] آن را به زبان عربى آشكار (نازل كرد).» ۲- شناخت شان نزول، تاریخ و حوادثی که قرآن در بطن آنها نازل شده است. ۳- تدبر (زیر و رو کردن مطالب) و تفکر (نظر کردن) و تعقل (سنجش) «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؛[محمد/۲۴] آیا آنها در قرآن تدبّر نمى ‏كنند.» «كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[یونس/۲۴] ما آیات را براى مردمى كه تفكر كنند این چنین تفصیل مى ‏دهیم.» «إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛[رعد/۴] در اینها براى گروهى كه تعقل كنند عبرتهاست» ۴- برداشتن موانع روحی بر سر راه فهم قرآن (به هر اندازه موانع برداشته شوند، به همان اندازه فهم عالی تر می شود) «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها؛[محمد/۲۴] آیا آنها در قرآن تدبّر نمى‏ كنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!» «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛[واقعه/۷۹] و جز پاكان نمى ‏توانند به آن دست زنند [دست یابند]» ۵- بهره مند شدن از دانش عالی مخاطب قرآن، که قلبش محل نزول قرآن بوده: «نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ الله؛[بقره/۹۷] او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است.» و همراه شدن و بهره مندی از قرین و همراهان همیشگی قرآن: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی وَ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏؛[۲] فرمود: «اى مردم، من در میان شما دو چیز گرانبها باقى مى‏ گذارم: كتاب خدا و عترتم یعنى اهل بیتم. به این دو تمسّك جوئید كه هرگز گمراه نمى ‏شوید. خداوند لطیف خبیر به من خبر داده و به من وعده داده است كه این دو از یك دیگر جدا نمى ‏شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند». ۶- در دست داشتن میزان ها برای فهم موضع هر آیه (مثلا کجا به کفار بی اعتنایی می کند، کجا با آن ها صف بندی می کند، کجا با آن ها اعلام جنگ می کند، کجا برای آن ها استدلال می آورد، کجا آن ها را تهدید می کند و ...) «یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[نساء/۴۶] سخنان را از جاى خود، تحریف مى ‏كنند.» ۷- شناخت جامع از قرآن برای فهم محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و مطلق و مقید و .. و شناخت قرآن با قرآن «مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ؛[آل عمران/۷] او كسى است كه این كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آیات «محكم» [صریح و روشن‏] است كه اساس این كتاب مى‏باشد و قسمتى از آن، «متشابه» است.» ۸- طرح سوال های مناسب و شناخت درد خود، برای انتخاب دارو و در نتیجه شفا گیری از قرآن «نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَه؛[اسراء/۸۲] ما آنچه از قرآن فرستیم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ایمان است.» و در کنار همه این ها، چشم داشتن به عنایت خدا، تا او ما را لایق قرآن بداند و فهم آن را روزی ما بکند. [۱]. خطبه ۱۸ نهج البلاغه. [۲]. كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص ۶۴۷. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
❤️ علیه السلام فرمودند: 🍃 خوشا به حال پیروان قائم ما، که در دوران غیبت، منتظر و در زمان ظهور مطیع او هستند. 📖 بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۵۳ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ❓ پیامدهای خداشناسی سطحی و ضعیف چیه؟ 🔰 پاسخ 🔽 خداباوری ضعیف و سطحی مراتبی دارد که هر مرتبه‌ای از آن تأثیر متفاوتی بر رفتارهای انسان دارد. در این نوشتار به دو پیامد مهم از پیامدهای خداباوری ضعیف از منظر آیات و روایات اشاره می‌کنیم: 1️⃣ ترسیدن از غیر خدا 🔹خداباوری ضعیف، سبب می‌شود که انسان از غیر خدا بیش از خدا بترسد، در حالی‌که مؤمن باید فقط از خدا بترسد. پیامبران الهی که باورشان به خدا در اوج بوده است، از غیر خدا نمی‌ترسیدند، ازاین‌رو خداوند در وصف آنان فرموده است: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللهَ وَکَفَى بِاللهِ حَسِیباً»؛[1] «(پیامبران) کسانى بودند که رسالت‌های الهى را تبلیغ می‌کردند و از او بیم داشتند، و از هیچ‌کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‌دهنده اعمال آن‌ها) است». 2️⃣ امید بستن به مخلوق به‌جای خالق 🔹کسی که ایمانش به خدا ضعیف باشد، به دیگران امید بسته و به آن‌ها پناه می‌برد و هنگامی‌ که آنان نتوانند کاری برايش انجام دهند، ناامید می‌شود. ازاین‌رو انسان باید امیدش به خدا باشد، نه انسانی همانند خودش که سراسر محدودیت و نیاز است. امام جواد علیه‌السلام در روایتی زیبا می‌فرمایند: «مَنْ انْقَطَعَ إلی غَیْرِاللهِ وَکَّلَهُ اللهُ إلَیْهِ ...»؛[2] «کسی که از خدا بریده و به غیر خدا بپیوندد، خداوند او را به همان شخص واگذار می‌کند...». ✅ در نتیجه خداشناسی سطحی و باور ضعیف به او اثراتی همانند «ترس از غیر خدا» و «امید به مخلوق به‌جای خالق» را در پی دارد. 📝پی‌نوشت [1]. سوره احزاب، آیه 39. [2]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، نشر مؤسسةالوفاء، ج78، ص364. 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
. | | 🚩 به خدا سوگند، ...او خواهد آمد! 📖 ﴿ قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين﴾ . بگو: «به من خبر دهید اگر آب‌های (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!» (ملک ۳۱) • در باره سخن خداى عزّ و جلّ : «بگو: آيا مى‌دانيد اگر آب‏هايتان (در ژرفاى زمين) فرو رود، چه كسى آب گوارا برايتان مى‌آورد؟» فرمود: 🔅«اين، در باره قائم نازل شده است. مى‌فرمايد: اگر امام شما پنهان شود و ندانيد كجاست، چه كسى امام را برايتان آشكار مى‏‌کند تا اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام الهى را برايتان بياورد؟» . سپس فرمود: «به خدا سوگند، تأويل اين آيه هنوز نيامده است و ناگزير خواهد آمد» . ▫️ كمال الدين : ص ۳۲۵ ح ۳ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: زیاد مرتکب معاصی می‌شوم و هرچه تلاش می‌کنم، موفق[به ترک آنها] نمی‌شوم؟ ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔶نقل شده از أحدالحسینین (یعنی الخلیلی و النوری) که برای این مقصود، حمد و سوره، اهدا شود برای مدفونین از مؤمنین و مؤمنات در مشاهد ثمانیه مشرَّفه: «حرمین شریفین»، «نجف اشرف»، «کربلای مشرّفه»، و «الکاظمیةالمشرَّفه» و «سامراءالمشرّفه» و «المشهد الرضوی المشرَّف» و «قم المشرَّفه» و حمد و سوره برای مدفونین در سائر مشاهد مشرَّفه. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ❓آیا با قرآن و روایات می‌توان خدا را شناخت؟ 🔰 پاسخ 🔷یکی از راه‌های خداشناسی، شناخت خدا از طریق دلیل نقلی[قرآن و روایات] است. منظور از راه نقلی این است که ببينيم خود خداوند چگونه خودش را معرفی نموده است و یا پیشوایان دین درباره خداوند چه فرموده‌اند. 🔹فرض کنید کسی به شما بگوید: آیا خدا وجود دارد؟ و شما پاسخ بدهید چون قرآن گفته خدا هست، پس خدا وجود دارد. او بلافاصله به شما ایراد می‌گیرد که اصل وجود خدا برایم سؤال است و تو از کتابِ خدای اثبات نشده، پاسخ من را می‌دهی. ازاین‌رو نمی‌توان از متون نقلی برای اثبات وجود خدا استفاده نمود. 🔹در نتیجه این نوع از شناخت خدا برای کسی که باور به خدا، کتاب او و پیامبرش دارد، سودمند است و می‌تواند از طریق آن به شناختی معتبر از خداوند دست یابد، اما برای مرحله اول خداشناسی یعنی اثبات خدا، کارساز نیست؛ زیرا تا وجود خدا اثبات نشده باشد، کتاب خدا و پیامبر خدا بودن اعتباری ندارد. 🔹بنابراین، معارف خداشناسی را نمی‌توان به استناد متون دینی معتبر دانست تا اینکه وجود خدا و صفات او اثبات شود. 🔹آری؛ پس از اثبات وجود خداوند و برخی اوصاف او مانند علم، قدرت، حکمت، صدق و اثبات ضرورت بعثت انبیاء، عصمت ایشان و به دنبال آن تداوم هدایت با ائمه علیهم‌السلام، می‌توان از سخنان خداوند و اولیای او در قرآن و روایات در معرفت به ديگر اوصاف و افعال الهی، مسیر هدایت و سعادت استفاده کرد. 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 به سوی معبود 🔸 فرمود: «النَّاسُ نِیامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛ خواب می ‌بینند که چیزی دارند، هنگام رفتن معلوم می ‌شود که دستشان خالی است. آدم در عالم رؤیا خیلی چیزها را خواب می ‌بیند، وقتی صبح شد بیدار شد، می‌ بیند که خبری نیست. فرمود: «النَّاسُ نِیامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛ خیلی‌ ها خیال می ‌کنند که این مقام را دارند، آن سِمَت را دارند، آن پُست را دارند، این اختلاس را دارند، آن نجومی را دارند، بعد وقتی آخرهای عمر شد، معلوم می شود که دستش خالی است! 🔸 فرمود اول باید [از خواب غفلت] بیدار شوید، یک؛ وقتی بیدار شدید، شبی دارید و روزی، دو؛ روز بحث ‌های عادی فراوانی دارد، سه؛ شب ، چهار؛ آن سحر را دریابید و با گوینده این کتاب سخن بگویید، پنج؛ فرمود با دست من تماس می ‌گیرید، با کتاب من تماس می گیرید. اینکه فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾، این کدام حبل است که به ما گفتند به آن ؟ این حبلی است که به جای بلندی بسته است، وگرنه حبلی که در کنار مغازه است، اعتصام به آن چه اثری دارد؟! این طناب به دست کیست؟ فرمود: «طَرَفُهُ بِیدِ اللهِ وَ الطَرَفُ الآخَرُ بَأَیدِیکُم»؛ این را بگیرید. 🔸 اگر کسی خیال کرد ـ خدای ناکرده ـ دیگری بیفتد تا پای او را بگیرد، هر دو در عذاب هستند اما اگر کسی در این صدد است که اگر ـ خدای ناکرده ـ دیگری افتاد، دستش را بگیرد، هر دو در رفاه هستند. بکوشیم نه پای یکدیگر را! : 📚 سوره مبارکه مزمّل جلسه 1 تاریخ: 1398/01/17 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش : با توجه به آیه ابلاغ، چرا خداوند قوم کافر راهدایت نمیکند؟ 👇👇👇
✅پاسخ : علامه طباطبایی ذیل آیه ابلاغ(1) به معنای عدم هدایت کافرین پرداخته است: «مقصود از کفر در اینجا، کفر به خصوص آیه ای است که متضمن حکم مورد بحث است، حکمى که جمله «ما انزل الیک من ربک؛ آنچه از پروردگارت به تو نازل شده» اشاره به آن دارد، کما اینکه در آیه حج، مخالفین خصوص حج را کافر خوانده و فرموده: «و من کفر فان الله غنى عن العالمین» نه کفرى که به معناى استکبار از اصل دین و از اقرار به شهادتین است؛ زیرا کفر به این معنا با مورد آیه مناسبت ندارد. بنابراین مراد از هدایت هم هدایت به راه راست نیست؛ بلکه مراد هدایت به مقاصد شوم آنها است و معنایش این است که خداوند ابزار کار و اسباب موفقیت آنان را در دسترسشان قرار نمى دهد، نظیر این آیه که مى فرماید: «ان الله لا یهدى القوم الفاسقین» که معلوم است مراد از هدایت در این دو آیه، هدایت به فسق و ظلم است. پس معناى آیه این است که خداوند آنها را مطلق العنان نمى گذارد تا هر لطمه که بخواهند به دین وارد کنند، ...» (2) بنابراین خداى تعالى که فرموده: «ان الله لا یهدى القوم الکافرین» در حقیقت جمله «و الله یعصمک من الناس» را توضیح داده؛ به این معنا که در سعه اطلاق آن تصرف کرده و اطلاق آن را که شامل تمامى انواع محنت ها، چه آنهائى که ممکن بود در مقابل تبلیغ این حکم ببیند و چه غیر آن بود، تقیید کرده است به آزارهائى که در خصوص این حکم و قبل از موفقیت به اجراى آن ممکن بود از دشمنان برسد، حالا یا به این بوده که آن جناب را در حین تبلیغ این حکم به قتل برسانند و یا بر او شوریده و اوضاع را دگرگون سازند و یا او را به باد تهمت هائى که باعث ارتداد مردم است گرفته و یا حیله اى به کار برند که این حکم را قبل از اینکه به مرحله عمل برسد، خفه کرده و در گور کنند، و لیکن خداى تعالى کلمه حق و دین مبین خود را بر هر چه بخواهد و هر کجا و هر وقت و هر کس که بخواهد اقامه و اظهار مى نماید. پی نوشت‌ها: 1- مائده، 67. 2- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوی، ج 6، ص 75. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
تالیف کتابهای حدیثی دوره های مختلفی را گذرانده است و علیرغم آنکه چرخه ایجاد حدیث در اصل متوقف شده است، مدام کتابهای حدیثی جدیدی نوشته می شود. که یکی از مهم ترین تفاوت های کتابهای حدیثی، انگیزه های نویسندگان است که سبب گزینش و چینش خاصی بین احادیث می شود. یعنی اگر به تاریخچه تالیف کتابهای حدیثی شیعه بنگریم، حدود ۲۵۰ سال صدور احادیث را داریم که در ابتدا و در همان زمان معصومین در ۴۰۰ جزوه جمع آوری شده اند که به اصول اربعمائه معروفند. بعد از آن تمام کتابهای حدیثی بر پایه نوع جمع آوری احادیث موجود در همان اصول ۴۰۰ گانه، نگارش شده اند. و طبیعتا نباید ( و چه بسا نمی توان) مانع افراد در نگارش کتاب جدید شد. و نمی توان تمام انگیزه ها را یکسان نمود. 👇👇👇
بعضی از نویسندگان به دنبال گزینش احادیثی بوده اند که از نظر آنها صحیح تر است اما در کنار آن انواع و اقسام انگیزه ها نیز وجود داشته است. مثلا سید رضی، نهج البلاغه را بر پایه جمع آوری جملات بلیغ و فصیح منتسب به حضرت علی ع جمع کرده است. یا جناب حرانی تحف العقول را بر پایه جمع آوری مطالب زیبای عقلی نوشته است. و نوشته های متعدد دیگری که نویسندگان آن اصلا به سند احادیث کاری نداشته اند. همچنین بعضی از کتابها بر پایه جمع آوری کامل نوشته شده است، تا حدیثی از قلم نیفتد، فارغ از آنکه درباره صحت حدیث قضاوتی شود، یا حتی علیرغم بیان ضعف یک حدیث آن را آورده اند، شاید که نکته مفید قابل استفاده ای داشته باشد. مثل بحارالانوار که به قصد جمع آوری یکجای تمام احادیث نگاشته شده است. و حتی در کنار ذکر بعضی احادیث گفته است که آن حدیث ضعیف است. با این حال کتابهایی هم وجود دارد که احادیث صحیح تر را جمع کرده اند. کما اینکه کتابهایی نیز وجود دارد که علیرغم نگارش در حدود قرن دوازده، احادیث آن در کتب سابق تر یافت نمی شود و از همین رو، کتاب در منظر عالمان بی اعتبار است.هر چند نمی توان آن کتابها را به کلی نابود کرد و تنها وظیفه عالمان در مقابل آنها هشدار دادن بر بی اعتباری شان است. بنابراین تصور اینکه می توان تمام کتابها را منهدم کرد و یک کتاب واحد ارائه نمود، تصوری غیر فنی است که در هیچ علمی وجود ندارد و ممکن نیز نمی باشد. و اگر عده ای تصور می کنند ارائه کتاب واحد از احادیث صحیح، می تواند به سوء استفاده از احادیث پایان دهد، این تصور نیز غیر فنی و غیر واقع بینانه است. کما اینکه می بینیم علیرغم نسخه واحد قرآن، فرقه های جعلی و اسلام ستیزان، همچنان به سوء استفاده از مطالب قرآن مشغولند. علاوه بر همه این ها باید توجه نمود که نمی توان احادیث را به سفید و سیاه تقسیم کرد. بلکه تنوع احادیث از حیث اعتبار، یک طیف وسیعی را شامل می شود. و یک امر اجتهادی می باشد که توافق صد در صدی بر آن ممکن نیست. مثلا تنها از جنبه سند حدیث، می توان در کنار حدیث صحیح و ضعیف، به حدیث موثق و حسن هم اشاره کرد. ضمن آنکه قضاوت ها درباره تمام راویان حدیث یکسان نیست و در این حوزه نیز اختلافاتی وجود دارد. از همین رو ممکن است عالمی حدیثی را صحیح بشمارد و دیگری آن را صحیح نداند. علاوه بر آنکه بخشی از بررسی های اعتبار حدیث مبتنی بر معنا و مفاد حدیث است که شاید گذشت زمان، مفاد آن را روشن کند و از همین رو باید با حفظ امانت آن را به نسل های آینده منتقل کنیم. کما اینکه امانت داری گذشتگان به حال ما مفید بوده است. مثلا مطالبی درباره آخرالزمان آمده که پوشش آنها برهنگی ست که عالمان دوره های قبل در فهم آن دچار مشکل بوده اند. اما امروز برای ما معنای کاملا واضحی دارد که مثلا در تبلیغات بر روی تولید سکسی ترین جوراب!! مانور می دهند. خلاصه آنکه اگر چه می توان بر ضعف و بی اعتباری بعضی احادیث تاکید کرد، اما حذف کامل تمام احادیث ضعیف، غیر ممکن و غیر فنی است. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
چرا بسیاری از احکام، داستان ها، اعتقادات و ... قرآن مثل تورات است، آیا قرآن کپی برداری از کتب قدیمی نیست؟ 👇👇👇
از منظر قرآن دین یکی بیش نیست و اگر هم اختلافی در بین مردم نسبت به دین دیده می شود، به خاطر سرکشی و تمرد عده ای در پذیرش حق است: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (۱۹ آل عمران) همانا دین(حق) نزد خدا، اسلام است. و کسانی که کتاب (آسمانی) به آنان داده شد، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی برای آنان آمد، آن هم بخاطر سرکشی و حسدی که میان آنان بود، و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، پس (بداند که) خداوند سریع الحساب(زود شمار) است. از همین رو مسلمانان باید به تمام انبیاء ایمان داشته باشند: لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ (۲۸۵ بقره) پیامبر به آنچه از (سوی) «میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی گذاریم» و فرق مسلمان با یهودی و مسیحی و ... در اینجاست که مسلمانان معتقدند، تورات و انجیلی که امروز در دست یهودیان و مسیحیان قرار دارد، نسخه اصلی نیست و دچار تحریف شده است. و الا با توجه به منبع واحد تمام وحی ها، اشتراکات باید بیش از آنچه فعلا دیده می شود باشد و اصلا باید از اختلاف تعجب کرد نه آنکه اشتراکات تعجب برانگیز باشد. البته احتمال اختلاف بعضی از احکام، در اسلام نسبت به احکام حقیقی امت های سابق وجود دارد، اما این اختلاف بنیادین نیست کما اینکه در خود اسلام نیز بعضی احکام تغییر کرده اند. مثل اینکه روزگاری قبله مسلمانان بیت المقدس بود اما بعد به کعبه تغییر یافت. اما غیر از اختلافات از نوع فوق، اختلاف دیگری نباید وجود داشته باشد. مثلا آیا ممکن است خداوند طوفان نوح را برای حضرت موسی به گونه ای وحی کرده باشد، اما برای حضرت محمد ص نوع دیگری وحی کند؟ آیا ممکن است خدا پیامبران دیگر را مامور کرده باشد از زندگی پس از مرگ بگویند، اما به یک پیامبر بگوید پس از مرگ خبری نیست؟ حتی احکام نیز در بعضی حیطه ها قابل تغییر نیستند. مثلا حرمت شراب، قطعا از آدم تا خاتم اراده اصلی خداست. چرا که شرب خمر از اعمال شیطان است و مطمئن هستیم، خلاف آن در ادیان مطرح نمی شود، مگر با تحریف گری دست بشر که دین را از اصل تغییر می دهد. همچنین باید توجه کنیم، پیامبر اسلام (ص) به تورات و انجیل و سایر کتب دسترسی نداشته است. و چهل سال بدون آنکه مطالبی شبیه قرآن بیان کند در میان مردم زندگی می کرد. از همین رو یهودیان در مناظرات و برای امتحان کردن صداقت پیامبر (ص) از ایشان سوالهایی می کردند که جوابش در تورات بوده، و جواب پیامبر (ص) نشانه ارتباط ایشان به وحی بوده است. چرا که یهودیان یقین داشتند آن مطالب به شکل طبیعی در دسترس دیگران نبوده است. و علاوه بر همه این ها، متن قرآن و نوع بیانش اعجاز است. حال آنکه تورات و انجیل به زبان عربی نبوده اند تا بتوان از روی آن، چنین متن فصیح و بلیغی ارائه نمود. ضمن اینکه بعضی از مطالب قرآنی کاملا ناظر به وقایع دوران پیامبر (ص) است. مثلا بیان غیبی نسبت به پیروزی روم بر ایران، قطعا اعجاز بوده و در کتب دیگر هم یافت نمی شده است. و اصولا اگر ممکن بود با کپی برداری از تورات و انجیل و ... کتابی مثل قرآن ارائه نمود، یهودیان نباید منتظر پیامبر جدید می شدند. خصوصا که با می خواستند پیامبر جدید حتما از میان خودشان باشد. به هر حال این نوع ادعاها، چیزی مثل آن است که انسان هر گردی را گردو بداند. و در واقع مصداق ضرب المثل معروف است که غریق به هر خاشاکی چنگ می اندازد. چرا که منکران لجوج اسلام، بدون استیصال این سخنان سخیف را نقل نمی کردند. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش: در روایات داریم که برخی شغل ها مثل شغل کفن فروشی و قصابی و... مکروه است، زیرا کفن فروش همیشه در این فکر است که مردم بمیرند تا کفن هایش فروش رود و...؛ خواستم بدانم با این وجود آیا شغل پزشکی یا تعمیراتی مثل مکانیکی و... هم مکروه است؟ چون پزشک درآمدش از مریض شدن مردم، و مکانیک و... هم درآمدشان از خراب شدن ماشین یا وسایل مردم است. 👇👇👇