⁉️سوال
چرا زن مسلمان نميتواند با مرد غير مسلمان و يا كافر ازدواج كند، ولى مرد مسلمان ميتواند با زن غير مسلمان(اهل كتاب) ازدواج كند؟
🗯پاسخ
❗️مرد مسلمان تنها می تواند با زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند
📚وسائل الشیعه ج21 ص37 باب 13
🗯ونمی تواند با انان ازدواج دائم کند
📚وسائل الشیعه ج20 ص533 باب 1
🗯اما زن مسلمان چه دائم و چه موقت نمی تواند به ازدواج غیر مسلمان در آید
📚وسائل الشیعه ج20 ص544 باب 7
🗯از انجایی که روح دین تعبد است چرا که از جانب خداوند حکیم تشریع شده است وظیفه ما اطاعت است اگر چه فلسفه برخی از دستوراتش را ندانیم چنان که امام صادق فرمود:
« از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه ان را ندانیم»
📚بحار الانوار ج52 ص91
❗️با این وجود ممکن است درباره حکمت عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر چنین بگوییم:
🗯 «قرآن هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مى کند و دستور مى دهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند و زير دست آنان قرار نگيرند. چنان که مى فرماید:
❗️« خداوند هيچ گاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است »
📓نسائ141
🔷و ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نوعی قرار دادن تسلط برای کافر در برابر مسلمان است
❗️ و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مى بخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد.
در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مى کند چنان که امام صادق مى فرماید:
« زن تربيت و رفتار همسرش را مى پذیرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مى کند»
📚الکافی ج 5 ص349
💢بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اين رو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است
🗯پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔امروز مرسوم است که پسران جوان مانند دختران ابروهای خود را بر می دارند و خودشان را زیبا می کنند ❗️بر اساس روایات اهل بیت آیا این کار که سوالی خیلی از افراد است اشکال دارد ❕❕
💠پاسخ💠
👌در روایات بیان شده است که هیچ یک از مردان و زنان حق ندارند خودشان را شبیه به جنس مخالف کنند .
🔶امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« رسول خدا مردانی را که خودشان را به زنان تشبیه می کنند و زنانی را که خودشان را به مردان تشبیه می کنند را لعن کردند »
📚الخصال ج2 ص587
🔷از امام صادق یا امام کاظم علیهما السلام نقل است که فرمودند ؛
« ناپسند می دانم که مرد خودش را به زنان تشبیه کند »
📚وسائل الشیعه ج5 ص25
🗯امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« رسول خدا نهی می کرد که مردان خودشان را به زنان تشبیه کنند »
📚همان مدرک
❕بر این اساس ، اگر با ابرو برداشتن ، مرد شبیه زنان شود و شبیه سازی به زنان عرفا محقق شود ، این عمل جایز نیست و اگر تنها پاک سازی و تمیز کردن مقدار از ابرو باشد به گونه ای که شبیه ساختن به زنان صدق نکند ، اشکالی ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#آب_بستن_به_روی_یهودیان_در_جنگ_خیبر
🤔#پرسش
❔ بستن آب بر روى دشمن جنايت يا سنت پيامبر اسلام ؟؟
سرى به متون تاريخى خود مسلمانان ميزنيم.
در #جنگ_خيبر كه هدف آن از پا درآوردن #يهوديان قلعه خيبر و بدست آوردن #طلا و #جواهرت رئيس قبيله بود نيز پيامبر اسلام ازين تاكتيك ناجوانمردانه استفاده كرده است.
- پیامبر دستور داد:
آب کاریزها و منابع قطع شد و یهودیان به واسطه تشنگی از قلعه خارج شدند و جنگیدند و شکست خوردند.
#منابع:
المغازی، ج ٢ صفحه ٦٦٦
دلائل النبوة البیهقی، ج ٤ صفحه ٢٢٤
حال از #روحانيون_شيعه و طرفدارانشان ميپرسيم اگر #لشكريان_يزيد در مقابل #حسين و يارانش اين تاكتيك ناجوانمردانه را بكار بردند،
فقط و فقط سنت پيامبر اسلام را به جا آورده است و بدعتى در كار نبوده است.
💠#پاسخ💠
👌انگیزه پیامبر گرامی از نبرد خیبر به دست آوردن طلا و جواهرات نبوده است و اساسا نبردهای پیامبر گرامی همه با انگیزه الهی بوده است نه انگیزه مادی ، چنان که از خود پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛
« جز اين نيست كه اعمال به نيّتهاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت #عقالى (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. »
📚امالی طوسی ص 618
❕جرم بزرگى كه يهوديان خيبر داشتند، اين بود كه تمام قبايل عرب را براى كوبيدن حكومت اسلام تشويق كردند و سپاه شرك با كمك مالى يهودان خيبر، در يك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده، خود را به پشت مدينه رسانيدند. در نتيجه، جنگ احزاب رخ داد و سپاه مهاجم با تدابير پيامبر و جانفشانى يارانش پس از يك ماه توقف در پشت خندق، متفرق شدند و به وطن خود- از آن جمله يهودان خيبر به خيبر- بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را بازيافت.
👌ناجوانمردى يهود خيبر، پيامبر را بر آن داشت كه اين كانون خطر را برچيند و همه آنان را خلع سلاح كند، زيرا بيم آن مى رفت كه اين ملت لجوج و ماجراجو، بار ديگر باصرف هزينه هاى سنگين، بت پرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگيزند و صحنه نبرد احزاب، بار ديگر تكرار شود. به خصوص كه تعصب يهود به آيين خود، بيش از علاقه مردم قريش به بت پرستى بود و براى همين تعصب كور بود كه هزار مشرك اسلام مى آوردند، ولى يك يهودى حاضر نبود دست از كيش خود بردارد .
❕عامل ديگرى كه پيامبر را مصمم ساخت، قدرت خيبريان را درهم شكند و همه آنها را خلع سلاح كند و حركتهاى آنان را زير نظر افسران خويش قرار دهد، اين بود كه او با ملوك و سلاطين و رؤساى جهان مكاتبه كرده و همه آنان را با لحن قاطع به اسلام دعوت كرده بود. در اين صورت هيچ بعيد نبود كه ملت يهود آلت دست كسرى و قيصر شوند و با كمك اين دو امپراتور، براى گرفتن انتقام كمر ببندند و نهضت اسلامى را در نطفه خفه سازند و يا خود امپراتوران را بر ضد اسلام بشورانند، چنان كه مشركان را بر ضد اسلام جوان شورانيدند. خصوصا، در آن زمان ملت يهود در جنگهاى ايران و روم، با يكى از دو امپراتور همكارى داشت. از اينرو، پيامبر لازم ديد كه هرچه زودتر اين آتش خطر را براى ابد خاموش سازد.
📚فروغ ابدیت ص 722
❕آب بستن به روی دشمن در نبرد عملی ناصواب است که مردان الهی ، هیچ گاه به آن تن در نمی دهند ، چنان که علی علیه السلام که طبق بیان خودش ، شاگرد و تربیت شده پیامبر گرامی است و می فرمود ؛ « من عبدی از عبدهای محمد هستم »
📚الکافی ج1 ص90
❕آب بستن به روی دشمن را صحیح نمیدانست و می فرمود ؛
« آب بستن به روی دشمن جایز و حلال نیست »
📚مراه العقول ج 18 ص 354
👌علی علیه السلام در نبرد صفین وقتی که سپاه معاویه آب را به روی سپاهش بست از مقابله به مثل و بستن آب به روی سپاه معاویه خود داری کرد ، چنان که ابن اثیر نقل می کند ؛
«[سپاه على عليه السلام] با سپاه شام جنگيدند تا ميان آب و آنان فاصله انداختند و آب در چنگ ياران على عليه السلام افتاد. پس گفتند: به خدا سوگند، شاميان را از آن نمى نوشانيم! على عليه السلام به يارانش پيك فرستاد: «به قدر حاجت از آب برگيريد و اجازه دهيد كه ايشان [هم] برگيرند، كه همانا خداوند، پيروزىِ شما را از رهگذرِ سركشى و ستمِ آنان مقرّر فرمود [پس شما، خود، ستم مكنيد]».
📚الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 365، تاريخ الطبري ، ج 4 ص 572
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕ابن ابی الحدید نقل می کند ؛
« ياران و هوادارانش به وى گفتند اى امير مؤمنان! همان گونه كه آنان آب را بر تو بستند، آب را بر آنها ببند و مگذار شاميان قطره اى از آن را بياشامند و به شمشير تشنگى، هلاكشان ساز و [بدين سان] دستْ بسته بگيرشان، كه [اگر چنين كنى] تو را نيازى به جنگ نيست. امام عليه السلام فرمود: «نه. به خدا سوگند، با ايشان همچون خودشان مقابله نمى كنم. قدرى از سرچشمه را براى آنان باز بگذاريد، كه لبه شمشير، براى رويارويى با آنان بس است».
📚شرح نهج البلاغة ج 1 ص 24 و ج 3 ص 331 _ ينابيع المودّة ، ج 1 ص 451؛ بحار الأنوار ، ج 32 ص 443
❕نصر بن مزاحم» در كتاب «صفّين» چنين نقل مى كند، بعد از آن كه لشكر امير مؤمنان على عليه السّلام شريعه فرات را از لشكر معاويه باز پس گرفتند، عمرو عاص به معاويه گفت: اى معاويه اگر آنها نيز مانند تو عمل كنند و آب را به روى تو و لشكريانت ببندند چه خواهى كرد و گمان تو چيست؟ آيا اين قدر در خود قدرت مى بينى كه بتوانى ضربه اى بر آنان وارد كنى و آب را باز پس بگيرى، همان گونه كه آنها بر تو وارد كردند؟ و اين در واقع سرزنشى بود به معاويه كه پيشنهاد او را در مورد خوددارى از بستن آب به روى لشكر على عليه السّلام رد كرده بود.
معاويه گفت: گذشته را رها كن، اكنون بگو ببينم در باره على چه عقيده اى دارى؟
عمرو عاص گفت: گمان من اين است كه او در باره تو مقابله به مثل نمى كند، و آب را به روى تو و لشكرت نمى بندد، يعنى او جوانمرد است و اين كار را با اصول جوانمردى هماهنگ نمى بيند. سپس افزود چيزى كه او براى آن آمده است غير از اين است ؛
📚وقعة صفّين ص 186 _ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3 ص 330
👌پیامبر گرامی در نبرد خیبر از بستن آب به روی یهودیان خودداری کرد و آنگاه که شخصى از يهوديان شايد براى استخلاص جان خود بود شرفياب خدمت پيامبر شد و چنين گفت ؛
« اگر يك ماه در اين محل توقف كنى، هرگز دست بر آنها نخواهى يافت، ولى من مجراى آب اين قلعه را نشان مى دهم و شما مى توانيد آب را به روى آنها ببنديد.
پيامبر با بستن آب به روى دشمن موافقت نكرد و گفت من هرگز آب را بر روى كسى نمى بندم تا از تشنگى بميرند »
📚ناسخ التواریخ ج 3 ص 1200
❕آری علی علیه السلام سنت آب نبستن بر دشمن را از استاد خویش پیامبر گرامی آموخته بود ، پیامبری که هیچ گاه به چنین ابزارهایی برای تسلط بر دشمن دست نزد و از آن استفاده نکرد و به قدری در نبردها مقید به اصول اخلاقی و رعایت مکارم و فضائل اخلاقی و جوانمردی بود ، که خداوند در وصف او فرمود ؛
« تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) و فرمود ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 )
❕آری چنین پیامبری هیچ گاه اصول اخلاقی را زیر پای نمی گذارد و آب را بر روی دشمن نمیبندد ، آنچه هم که معاند از دو کتاب « مغازی واقدی ، و دلائل النبوه بیهقی » نقل کرد که پیامبر گرامی آب را به روی یهودیان بست ، از جهت استدلال مخدوش است .
❕بیهقی مطلب را از واقدی نقل می کند و واقدی نیز در مغازی جریان مذکور را از فردی به نام « ابن ابی سبره » نقل می کند که علمای رجالی اهلسنت تصریح کرده اند که ابن ابی سبره ضعیف است و روایت و حدیث جعل می کرده است .
👌مزی در تهذیب الکمال در مورد او می نویسد ؛
« حدیث او حجت نیست . احمد بن حنبل می گفت او جعل حدیث می کرده است ، و دروغ می گفته است ، یحیی بن معین گفته است او ضعیف الحدیث است و به روایتش توجه نمی شود ، علی بن مدینی می گوید او در حدیث ضعیف است ، و او منکر الحدیث است ، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی می گوید حدیث او ضعیف است و بخاری نیز گفته است که او ضعیف و منکر الحدیث بوده است و نسائی گفته است او متروک الحدیث است ، و ابوبکر بن احمد بن عدی گفته است از واضعان و جاعلان حدیث بوده است ...»
📚تهذیب الکمال ، مزی ، ج 33 ص 103
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#تغذیه_امام_حسین_از_پیامبر_گرامی_علیهما_السلام
🤔#پرسش
❔آیاشیر دادن ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب به امام حسین علیه السلام صحت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آنچه از نصوص روایی استفاده می شود ، آن است که امام حسین علیه السلام در ایام کودکی به طریق اعجاز گونه ای توسط پیامبر گرامی تغذیه می شد .
👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« حسين عليه السلام، نه از فاطمه عليها السلام و نه از هيچ زن ديگرى شير نخورد؛ بلكه او را نزد پيامبر مى آوردند و ايشان انگشت شست خود را در دهان او مى گذارد و حسين عليه السلام به اندازه اى مى مكيد كه دو سه روزش را كفايت مى كرد. از اين رو، گوشت حسين عليه السلام از گوشت و خون پيامبر روييد.»
📚الکافی ج 1 ص 465 _ کامل الزیارات ص 124
👌و فرمود ؛
« پيامبر هر روز نزد حسين عليه السلام مى آمد و زبانش را در دهان او مى نهاد و حسين عليه السلام آن را مى مكيد تا سير مى شد. خداى متعال، گوشت حسين عليه السلام را از گوشت پيامبر رويانْد و او هيچ گاه، نه از فاطمه عليها السلام و نه از غير او، شير نخورد. »
📚علل الشرایع یک جلدی ص 206 _ بحار الانوار ج 43 ص 245
❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛
«حسين عليه السلام را نزد پيامبر مى آوردند و ايشان، زبانش را در دهان حسين عليه السلام مى نهاد و او، آن را مى مكيد و به همان، اكتفا مى كرد و از هيچ زنى شير نخورد».
📚الکافی ج 1 ص 465
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« فاطمه عليها السلام هنگامى كه حسين عليه السلام را به دنيا آورد، بيمار شد و شيرش خشك گرديد. پيامبر زن شيردهى را جستجو كرد؛ امّا نيافت. پس خود نزد حسين عليه السلام مى آمد و انگشت شَستش را در دهان او مى نهاد و حسين عليه السلام آن را مى مكيد. خداوند، روزى اى در انگشت شست پيامبر نهاده بود كه حسين عليه السلام را با آن، تغذيه مى كرد. »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 50 _ بحار الانوار ج 43 ص 254
❕و در نقل دیگر آمده است ؛
« مسلمانان، دچار بى آبى شديدى شدند. فاطمه عليها السلام، حسن و حسين عليهما السلام را نزد پيامبر آورد و گفت: اى پيامبر خدا! اين دو، كوچك اند و تاب تشنگى ندارند. پيامبر، حسن عليه السلام را فرا خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسن عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. سپس حسين عليه السلام را خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسين عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 384 _ بحار الانوار ج 43 ص 283
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕بنابراین این احادیث چند دسته اند ؛
1⃣ احاديثى كه بر تغذيه امام حسين عليه السلام از انگشت ابهام پيامبر دلالت دارند.
2⃣ احاديثى كه دلالت دارند پيامبر ، امام حسين عليه السلام را از زبان خود، تغذيه كرده است.
3⃣حديثى كه مى گويد استفاده امام حسين عليه السلام از انگشت پيامبر ، به دليل خشك شدن شير مادرش فاطمه عليها السلام بوده است.
4⃣ حديثى كه مى گويد امام حسن و امام حسين عليهما السلام، در شرايطى كه مردم با كمبود آب مواجه بودند، از زبان پيامبر سيراب شدند.
👌با تأمّل در مضمون اين احاديث، معلوم مى شود كه مدلول آنها، قابل جمع است، بدين صورت كه اقدام پيامبر به دليل خشك شدن شير دخترش فاطمه عليها السلام بوده و ايشان، گاه با انگشت ابهام خود و گاه با زبان مباركش، فرزند دلبند خود را تغذيه كرده است. همچنين جدا از اين كار، در شرايطى كه مسلمانان با مشكل كم آبى مواجه بوده اند، نوادگان خود را از زبان خويش، سيراب نموده است و اين گونه معجزات و كرامات، از شخصى مانند خاتم انبياء بعيد نيست.
❕جالب آن است که تغذیه امام حسین از پیامبر گرامی مورد نقل اهلسنت هم قرار گرفته است .
👌از «ابو هريره» روايت می کنند که گفت ؛
«گواهى مى دهم در يكى از اوقات، همراه رسول خدا حركت مىكرديم كه ناگهان رسول خدا صداى حسنين را شنيد كه مى گريستند و مادر ايشان هم همراه آنها بود. پيغمبر با سرعت بسوى آنها شتافت و از زهرا عليها السّلام پرسيد: چرا اين دو فرزندم مى گريند؟ فاطمه پاسخ داد: از شدّت تشنگى! رسول خدا به سراغ مشك كهنه اى كه با آب آن وضو مى گرفت، رفت. ولى آن روز آب بسيار كم بود و مردم همه دنبال به دست آوردن آب بودند. رسول خدا فرياد زد: آيا كسى از شما آب همراه دارد؟ همراه هيچكس قطره اى آب يافت نمى شد! آنگاه رسول خدا خطاب به فاطمه فرمود: يكى از آن دو فرزند را به من بده. فاطمه يكى از آنها را از زير چادرش بيرون آورد و پيغمبر اكرم او را در حاليكه مى گريست به سينه چسبانيد و زبان مباركش را در ميان دهان او فرو برد او زبان مبارك رسول خدا را مى مكيد تا سيراب شد و از گريه باز ايستاد و همين رفتار را با فرزند ديگرش هم انجام داد. »
📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 2 ص 298 _ مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 180 _ کنزالعمال ج 7 ص 105 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 51 _ تاریخ مدینه دمشق ج 13 ص 222 _ تهذیب الکمال ، ج 6 ص 231
❕در مقابل این نقلها ، در روایات اهلسنت نقلی از امّ فضل، همسر عباس بن عبدالمطّلب است که گفت ؛
« اى پيامبر خدا! من در خواب ديدم كه گويى عضوى از اعضاى تو، در خانه من است. فرمود: «خوابِ خيرى ديده اى! فاطمه، پسرى به دنيا مى آورد، و تو، او را با شير پسرت قُثَم، شير مى دهى».فاطمه عليها السلام، حسين عليه السلام را به دنيا آورد و امّ الفضل، عهده دار شير دادن به او شد. »
📚الطبقات الکبری ج 8 ص 278 _ مستدرک الصحیحین ج 3 ص 176
❕اين نقل نادرست است؛ زيرا ؛
🔸 اوّلًا، عبّاس و همسرش در اين ايّام، در مكّه زندگى مى كردند و پس از فتح مكّه به مدينه آمدند.
📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج 7 ص 47
🔸ثانياً ؛ مطابق آنچه علمای اهلسنت نقل کرده اند ، قُثَم بن عبّاس، پيامبر را درك نكرده است. بنا بر اين، نمى تواند همسال امام حسين عليه السلام باشد .
📚الاصابه ج 5 ص 320
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#علم_غیب_پیامبر_به_منافقین
🤔#پرسش
❔آخوندها قرآن را حساب نميكنند و مهم برايشان چرنديات مجلسى و باقى عمامه به سران است!
ابعنوان مثال:
▪️در آيه ١٠١ سوره توبه الله ميگويد:
محمد در اطرافت منافقين زيادى هستند اما تو آنها را نمى شناسي چون علم غيب ندارى!
مِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ
الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ
نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ. (سوره توبه آيه ١٠١ )
#ترجمه:
و برخى از اعرابى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده اى] بر نفاق خو گرفته اند تو آنان را نمى شناسى ما آنان را مى شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى شوند
حالا ببينيد آخوندها چگونه الله را به پشمك هم حساب نميكنند.
آخوند هاى شيعه:
الله بيخود كرده محمد منافقهارو ميشناخت چون علم غيب داشت(تصوير بالا) ❕❕
💠#پاسخ💠
❕حال معاند به آیه ای از قرآن برای نفی علم غیب پیامبر گرامی استناد کرده است که می فرماید ؛
« و از (ميان) اعراب باديه نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى شناسى و ما آنها را مى شناسيم، به زودى آنها را دو باره مجازات مى كنيم (مجازاتى به وسيله رسوايى اجتماعى، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى شوند. » ( توبه 101 )
👌می گوید در این آیه تصریح شده است که پیامبر گرامی علم غیب ندارد و منافقین را نمی شناسد ، حال چگونه شما می گویید پیامبر علم غیب داشته و منافقین را می شناخته است ❗️
✔️معاند سطحی نگر این قدر توجه ندارد که مقصود آیه شریفه آن است که پیامبر به خودی خود نسبت به منافقین اطلاع ندارد ، اما هیچ مانعی ندارد که با تعلیم الهی نسبت به آنان اطلاع داشته باشد ، چرا که ما معتقدیم علم غیب پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام استقلالی و از نزد خودشان نیست و همه به تعلیم الهی است ، لذا می بینیم که در تفسیر نمونه در مورد آیه مذکور می نویسد ؛
« اين اشاره به علم عادى و معمولى پيغمبر است، ولى هيچ منافات ندارد كه او از طريق وحى و تعليم الهى به اسرار آنان ( منافقان ) كاملا واقف گردد. »
📚تفسیر نمونه ج 8 ص 113
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕پیامبر گرامی مطابق تعلیم الهی نسبت به احوالات منافقین اطلاع داشت چنان که خداوند می فرماید ؛
« هنگامى كه به سوى آنها (منافقینی كه از جهاد تخلف كردند) بازگرديد از شما عذر خواهى مى كنند، بگو عذر خواهى مكنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد، چرا كه 👈خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته، و خدا و رسولش اعمال شما را مى بينند ، 👉 سپس به سوى كسى كه آگاه از پنهان و آشكار است بازمى گرديد و او شما را به آنچه انجام مى داديد آگاه مى كند (و جزا مى دهد). » ( توبه 94 )
❕می بینیم در این آیه صراحتا تصریح می کند که خداوند ، پیامبرش را نسبت به احوالات منافقین مطلع کرده بود و پیامبر گرامی شاهد اعمال آنان بوده است ، چنان که در آیه دیگر به این نکته تصریح کرده و می فرماید ؛
« بگو عمل كنيد،👈خداوند و فرستاده او و مؤمنان ( یعنی امامان ) اعمال شما را مى بينند 👉 و به زودى به سوى كسى باز مى گرديد كه پنهان و آشكار را مى داند و شما را به آنچه عمل مى كرديد خبر مى دهد. » ( توبه 105 )
❕و در آیه دیگر ، خداوند پیامبرش را نسبت به احوال دو تن از همسران منافقش مطلع کرد ، چنان که می فرماید ؛
« به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و 👈خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخته؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت 👉» ( تحریم 3 )
❕همه این آگاهی ها به تعلیم الهی است و پیامبر از نزد خودش چیزی از غیب را نمی داند چنان که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود ؛
«👈 اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مى کنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمى دانستيد 👉» ( هود 49 )
👌بنابراین مطابق این آیات ، پیامبر گرامی نسبت به تمام منافقین اطلاع داشت چنان که در نقلی آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«اگر از اين اتّهام نمى ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آنها پيروز شد و پس از استحكام پايه هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى زدم (و اسلام را از شرّ آنها راحت مى كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ »
📚الکافی ج 8 ص 345
❕ولى با توجّه به اين اتّهام، كه در واقع موجب تزلزل مردم در پايه هاى نبوّت مى شد، و براى جلوگيرى از چنين توهّمى، آن حضرت با منافقين كارى نداشت و كارشكنى هاى آنها را تحمّل نمود.
👌بر همین اساس می بینیم ، مطابق نقلهای شیعه و سنی ، پیامبر گرامی حذیفه را نسبت به اسامی منافقین مطلع کرده بود و به خاطر همین حذیفه به صاحب سر پیامبر گرامی مشهور شده بود ؛
📚 بحار الانوار ج 10 ص 123 _ اسد الغابه ج 1 ص 468
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#منازل_کاروان_امام_حسین_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔داستان حركت حسين به كربلا و دروغهاى آخوندهاى شيعه و پيروان قبر پرست آنها، يكى از مضحك ترين داستانهاى شيعيان است.
ما در اين ويديو با توضيح و تفصيل و نشان دادن نقشه منطقه حركت كاروان حسين، اثبات ميكنيم كه اين داستان چقدر دروغ و زاده ذهن فرومايه آخوندهاست.
در دنياى امروزى براحتى و با چند كليك ميتوان به مواردى اشاره كرد كه ١٢٠٠ سال ذهن غارنشينان حوزه با داستان پردازى و خرافه سازى آنرا در كتابهاى بى محتوايشان ترسيم كرده و به خورد مردم نااگاه داده اند.
❕بیشتر منظورم این قسمتشه که امام حسین ع که از مدینه به دعوت کوفیان به سمت این شهر حرکت کردند چی شد که از کربلا سر درآوردن که ۱۲۰-۳۰ کیلومتر بالاتر از کوفه است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌بر پايه صحيح ترينِ گزارشها، كاروان امام حسين عليه السلام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مكّه، روز سه شنبه هشتم ذى حجّه سال شصت هجرى، مكّه را به سوى كوفه ترك كرد؛ امّا هنگامى كه به نزديكى كوفه رسيد، به دليل ممانعت سپاهيان ابن زياد، مجبور به فرود آمدن در كربلا گرديد ، بنابراین تغییر مسیر دادن امام حسین علیه السلام از کوفه به سمت کربلا به خاطر اجبار عبید الله بوده است .
❕طبری می نویسد ؛
« حسين عليه السلام، حركت كرد و جلوداران سپاه عبيد اللّه بن زياد، ايشان را ديدند. حسين عليه السلام چون چنين ديد، راه خود را به سوى كربلا، كج كرد و پشت لشكر را به سوى نيزار و گياه تازه قرار داد تا تنها در يك جبهه بجنگد، و فرود آمد و چادر زد. يارانش چهل و پنج سوار و صد پياده بودند»
📚تاریخ طبری ج 5 ص 389_ تهذیب الکمال ج 6 ص 427
❕ابن شهر آشوب هم می نویسد ؛
« روز پنجشنبه، دوم محرّم سال 61 هجرى، امام حسين عليه السلام و لشكرش را به سوى كربلا راندند. امام عليه السلام در آن جا فرود آمد و فرمود: «اين جا، جايگاه كَرْب (رنج) و بَلاست. اين جا، جايگاه مَركبها و بار و بُنه ماست و [اين جا] قتلگاه مردانمان و جاى ريخته شدن خونمان است».
📚مناقب ج 4 ص 97_ کشف الغمه ج 2 ص 259
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« لشكر سواره نظام [عبيد اللّه]، حسين عليه السلام را در وادى سِباع ديدند .... سپس گفتند: اى فرزند دختر پيامبر خدا! با ما حركت كن.
پيوسته به او اميد [توافق] داشتند و گِرداگرد او، سواره حركت كردند تا در كربلا، فرود آمدند.»
📚المحن ص 146_ الامامه و السیاسه ج 2 ص 11
❕گفتنى است كه امام عليه السلام در آغاز حركت، به جاى آن كه از مكّه به سوى شمال شرق و منزل صفاح (نخستين منزل مسير مكّه به كوفه) برود، به سمت تنعيم در شمال غرب و در مسير مدينه، حركت كرد و بدين سان، حدود نُه كيلومتر، راه خود را دور نمود. احتمالًا اين اقدام، ترفندى بر ضدّ تعقيب مأموران حكومت بود كه قصد ممانعت از حركت امام عليه السلام به سوى كوفه داشتند.
👌منازلى كه كاروان امام حسین علیه السلام طى كرده، به ترتيب، عبارت اند از: 1. مكّه، 2. تنعيم، 3. صفاح، 4. بستان ابن عامر، 5. ذات عِرق، 6. غمره، 7. مسلح، 8. افيعيّه، 9. معدن بنى سليم، 10. عمق، 11. سليليّه، 12. ربذه، 13. مغيثة الماوان، 14. نقره، 15. حاجر، 16. سميراء، 17. توز، 18. فيد، 19. اجفر، 20. خزيميّه، 21.زرود، 22. ثعلبيّه، 23. بطان، 24. شقوق، 25. زباله، 26. قاع، 27. عقبه، 28. واقصه، 29. شراف، 30. ذو حسم، 31. بيضه، 32. عذيب الهِجانات، 33. رهيمه، 34. قصر بنى مقاتل، 35. طف، و 36. كربلا.
❕بر اساس محاسباتِ انجام شده، كاروان امام عليه السلام، اين منازل را با مسافتى حدود 1447 كيلومتر، در مدّت تقريبا 25 روز طى كرد و روز دوم محرّم سال 61 هجرى، وارد كربلا شد .
📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 5 ص 114
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#دفاع_از_مختار_ثقفی_رضی_الله_عنه
🤔#پرسش
❔چگونه می گویید مختار شخصیت موجهی بوده است در حالی که روایات متعددی در #مذمت او وارد شده است ❗️کانال ملحد با آوردن آن روایت به مطالب شما پاسخ داده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌این که مختار و قیام او مورد تایید اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، جای انکار و تردید در آن نیست و روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد .
🔸امام علی علیه السّلام فرمود ؛
«به زودی فرزندم حسین علیه السّلام کشته خواهد شد، اما اندکی پس از آن جوانی از قبیله «ثقیف» به پا میخیزد و انتقام او را از این #ستمکاران میگیرد و سیصد و هشتاد هزار نفر از آنان را میکشد. »
📚حدیقه الشیعه ص 504
🔸امام حسین علیه السّلام در #خطبه ای برای لشکر کوفه و شام فرمود ؛
«خداوند، بر اینان آن جوان ثقفی را مسلط گرداند تا ننگ مرگ و ذلت را در کام شان فرو ریزد و از قاتلان ما کسی را نبخشد و به جای هر کشته ای از ما بکشد و در برابر هر ضربتی که به ما وارد نموده اند، ضربتی وارد نماید و انتقام مرا و اصحاب و خاندان و پیروانم را از اینان بگیرد. »
📚بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۰ و ۳۸۶.
❕«هنگامی که سر بریدة «عبیدالله بن زیاد» و «عمربن سعد» را خدمت امام زین العابدین علیه السّلام آوردند فوراً به سجده افتاد و گفت حمد و سپاس خدای را که انتقام خون، را از دشمنانم گرفت و خداوند به #مختار جزای خیر دهد. »
📚معجم الرجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹ قاموس الرجال، ج۸، ص۴۴۵. اختیار معرفة الرجال، طوسی، جزء ثانی، ص۱۲۷.
👌عمر بن علی علیه السّلام میگوید ؛
«مختار بیست هزار دینار #خدمت امام سجادعلیه السّلام فرستاد و حضرت آن را پذیرفت و با آن خانه عقیل و سایر بنی هاشم را تعمیر کرد...»
📚مروج الذهب ج 3 ص 83
❕امام باقرعلیه السّلام فرمود ؛
«از مختار بدگویی نکنید زیرا او انتقام ما را از قاتلان ما گرفت و آنان را کیفر رسانیده و بیوههای ما را شوهر داد و در زمان #تنگدستی به ما کمک کرد. »
📚اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص۱۲۵، تنقیح المقال، مامقانی، ج۳، ص۲۰۳.
👌عبدالله بن شریک میگوید: روز عید قربان خدمت امام محمد باقرعلیه السّلام رسیدم. حضرت به چیزی تکیه داده بود و پیشکار خود را پیش سلمانی فرستاده بود. من روبروی آن حضرت نشستم، ناگهان پیرمردی که اهل #کوفه بود، وارد شد و خواست دست آن حضرت را ببوسد، امام دست خود را کشید و نگذاشت بوسه زند. سپس فرمود: تو کیستی؟ گفت: من پسر «مختار ثقفی» هستم و «ابومحمد حکم» نام دارم.امام همین که او را شناخت یک مرتبه دست او را گرفت و به سوی خود کشید و نزدیک خود آورد؛ به گونه ای که گویا میخواست او را در آغوش بگیرد و پهلوی خود نشاند، با اینکه قبلاً حاضر نشده بود که او دست مبارکش را بوسه زند. پسر مختار چون این لطف و محبت را از آن حضرت به خاطر نام پدرش احساس کرد، گفت: مردم دربارۀ پدر من سخنها میگویند و نسبتهایی به او میدهند ولی به خدا حرف حق همان است که شما بفرمایید.
🔸امام فرمود: مردم چه میگویند؟
گفت: میگویند، او دروغگو بوده است ولی شما هرچه بفرمائید، قبول میکنم.
حضرت فرمود: «سبحان الله! پدرم به من فرمود: به خدا قسم که مهریه مادرم را از اموالی که مختار فرستاده بود، پرداخته است مگر نه این است که خانههای ما را بنا کرد و قاتلان ما را کشت و انتقام ما را از دشمنان ما گرفت، خدا او را رحمت کند».
❕« به خدا قسم از پدرم شنیدم که فرمود: مختار #پیوسته شبها پیش «فاطمه بنت علی علیه السّلام میرفت و برای آن حضرت خدمت میکرد و از فاطمه حدیث یاد میگرفت، خدا رحمت کند پدر تو را حق ما را از همه کس گرفت و انتقام ما را از دشمنان ما کشید و قاتلان ما را از دم تیغ گذراند.»
📚 رجال کشی، ص۶، ۱۱؛ قاموس الرجال، ج۸، ص۵، ۴۴۴، معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، جزء ثانی، ص۶، ۱۲۵.
❕«امام صادق علیه السّلام فرمود: پس از شهادت حضرت حسین علیه السّلام زنان بنی هاشم نه شانه به سر زدند و نه خضاب کردند تا اینکه مختار سرهای قاتلان امام #حسین علیه السّلام را برای ما فرستاد».
📚 رجال کشی ص 116_ بحار الانوار ج 45 ص 386
👌«مرزبانی» از امام صادق علیه السّلام چنین نقل میکند ؛
«پس از شهادت سید الشهداء هیچ زنی از بنی هاشم سرمه به چشم نکشید و خضاب به مو نبست و از خانههای ما تا پنج سال #دودی برنخاست و غذای گرمی پخته نشد، تا اینکه عبید الله بن زیاد کشته شد. »
📚معجم الرجال خویی ج 18 ص 95_ بحار ج 45 ص 386
👌از فاطمه بنت علی علیه السّلام روایت شده است ؛
«پس از مصیبت کربلا هیچ زنی از ما به خود حنا نبست و میل سرمه ای به چشم نکشید و موهای خود را شانه نزد تا زمانی که #مختار سر بریده عبید الله بن زیاد را فرستاد »
📚معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج ۱۸، ص ۹۴؛ بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
🔸#ادامه 👇
👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه #تقیه صادر شده است .
❕یکی از این روایات این نقل است ؛
« مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت میفرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی #حنفیه را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که:
به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. »
❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را #ضعیف میدانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است.
👌در نقل دیگری آمده است ؛
❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و میخواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و #فسق و فجور به او داد.»
📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است.
❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانههای ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان #اموال ازدواج کردند.
👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند.
🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که #تاریخ نشان میدهد به دست میآید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به #نقلی - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد.
📚رجال کشی، ص۱۳۷.
❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛
« مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی #برگرداندن آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند.
«عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. »
📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶.
👌این روایت به صراحت میرساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به
عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام میدانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق میدهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت میدانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان #عبدالملک آن را به او گزارش میدهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم میشود.
❕از این روایات استفاده میشود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را میپذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای #مختار امتناع میورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت.
🔸ادامه 👇