eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا پیامبران دچار می شوند ❕چگونه می گویید دچار فراموشی نمی شوند در حالی که قرآن می گوید موسی و که یوشع بن نون بود و او هم پیامبر بود خود را فراموش کردند ( نسیا حوتهما کهف 61) 💠💠 👌موسی علیه السلام به الهی مامور شد که به نزد خضر برود و از او مسائلی را فرا گیرد . 🔶موسی و همسفرش راهی برای یافتن خضر شدند ،در بین راه ماهی که به عنوان غذا برای خود آورده بودند کردند . 🔷قرآن می کند ؛ « به خاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت من دست از طلب بر نمی دارم تا به محل دو دریا برسم ، هر چند ، مدت طولانی به راه خود ادامه دهم ، هنگامی که به محل تلاقی آن دو رسیدند ، ماهی خود را فراموش کردند ، و ماهی ( که هنوز جان داشت ) راه خود را درپیش گرفت ( و روان شد ) .هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار گفت غذای ما را بیاور که از این سفر خسته شده ایم ، او گفت به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم ( و استراحت کردیم ) من در آنجا کردم که جریان ماهی را بازگو کنم ، این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی به طرز شگفت انگیزی راه خود را در پیش گرفت » 🗯 60-63 ❔حال سوال این است که مگر پیامبران از سهو کردن و فراموشی در امان نیستند ❕پس چگونه ماهی را فراموش کرد ( نسیا حوتهما )❕ 👌برای باید توجه داشت که فراموش کننده همسفر موسی بود نه خود موسی و در آیات بالا هم دیدیم که دوست موسی افتادن ماهی به دریا و زنده شدن و او را دیده بود و تصمیم داشت که این مساله را با موسی در میان بگذارد ، ولی کرد . ❗️و اگر در جمله ( نسیا ) به هر دو نسبت داده شده است از قبیل نسبت دادن کار فرد به گروه است که بسیار است چنان که عرب می گوید « نسی القوم » فلان قوم فلان مساله را فراموش کرد در حالی که تنها برخی از افراد آن بوده اند که چنین فراموشی به آنها دست داده بود نه تمام قوم 📚 ،ج3 ص532 👌در روایتی از پیامبر نقل شده است که فرمود ؛ « هنگامی که ماهی حرکت کرد و به دریا افتاد ، و راه خود را در پیش گرفت ، موسی در بود ، و دوستش ( که این ماجرا را دیده بود ) نخواست موسی را بیدار کند و ماجرا را بگوید ، و بعد از بیداریش فراموش کرد که جریان را به او بگوید ، و لذا یک شبانه روز دیگر به راه خود ادامه دادند ، سپس دوست موسی ماجرا را به خاطر آورد و بازگو کرد ، ناچار آنها به مکان اول که ماهی در آب بود بازگشتند » 📚تفسیر ج15 ص174 ❕ممکن است اشکال کنید که همسفر موسی یوشع بن نون او بوده که او هم پیامبر است بنابراین چگونه ممکن است این فراموشی برای او حاصل شود و این فراموشی را هم به شیطان نسبت داده است .مگر شیطان می تواند سبب انبیاء شود ❕ 🗯برای پاسخ این اشکال هم باید توجه داشت که قرآن از نام همسفر موسی سخنی به میان نمی آورد و تنها در برخی روایات آمده است که او بن نون بوده است. 📚تفسیر ج2 ص330 👌که این روایات مرسل و هستند . 🗯اگر از این اشکال هم چشم بپوشیم و قبول کنیم که همسفر موسی ، بن نون بوده است باز هم باید توجه کرد که به پیامبری رسیدن یوشع بن نون در زمان آن ثابت نیست و ممکن است یوشع سال ها پس از آن حادثه به پیامبری و وصایت موسی دست یافته باشد . 🔷و هیچ منع ندارد که فردی که هنوز به پیامبری نرسیده است قبل از نبوت ، در برخی امور روز مره زندگی دچار شود و این فراموشی هم ناشی از باشد اما پس از برگزیده شدن و رسیدن به مقام نبوت ، گرفتار هیچ گونه سهو و نسیانی حتی در امور روز مره زندگی نمی شود و نیز هیچ گونه نفوذی به او نخواهد داشت . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔دوست می گوید که در روایات خودتان آمده است که پیامبر علی را به مدینه فرستاد تا قبوری که گنبد و برایش ساخته شده است را خراب کند ( کافی ج6) پس چگونه عمل عربستان را در تخریب گنبد و بارگاه امامان می کنید ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که مورد اشاره شما قرار گرفته است ، در نقل شده است که از امیر مومنان علیه السلام روایت می کند ؛ « پیامبر من را به مدینه فرستاد و به من فرمود هر ( ذی روحی ) را دیدی محو کن و هر قبری را که دیدی صاف نما » 📚 ج6 ص528 📚 ص613 🗯 ؛ 1⃣این روایت از حیث سند است . 🔷یکی از راویان ، نوفلی نام دارد که نجاشی تصریح می کند که او است . 📚رجال ص37 🔷و راوی دیگر ، سکونی نام دارد که او هم واقفی مذهب بوده و ندارد . 📚 نجاشی ص56 2⃣مضمون حدیث با تاریخ زندگانی ساز گار نیست زیرا باید دید که پیامبر حضرت علی را در چه سالی به مدینه فرستاده است ، قبل از هجرت یا بعد از هجرت ❕ 🔷احتمال نخست منتفی است زیرا علی علیه السلام قبل از هجرت پیامبر به از مکه خارج نشده تا به مدینه اعزام گردد و از طرفی با سیطره مشرکان بر مدینه شرایط انجام این ماموریت را نداشت . 👌صورت دوم با بیشتری رو به رو است زیرا پس از گرویدن اوس و خزرج به آیین اسلام ، بت و یا صورت بتی در میان مدنیان نبود که علی علیه السلام مامور به آن باشد . 📚صحیح ج3 ص61 3⃣روایت می گوید ؛« لاقبرا الا سویته » « هر قبری را دیدی نما » یعنی روی قبر باید صاف باشد و به صورت پشت ماهی و کوهان شتر که رسم کفار بود نباشد و بسیاری از فقها نیز فتوا داده اند که باید روی قبر صاف و مسطح باشد که این امر ارتباطی با بحث ما که ساختن و بارگاه بر روی قبر صاف است ندارد . 🗯روی قبر پیامبر گرامی و ائمه بزرگوار صاف و بدون بر آمدگی است و ما بر روی آن گنبد و بارگاه می سازیم و این هم با حکم مذکور در روایت ندارد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔درمورد انگشتردردست راست کردن روایات زیادی داریم وازامیرالمومنین نقل شده که این سنت نشانه شیعیان ماست ولی درروایتی ازامام حسن عسگری دیدم که فرمودند ازاین پس انگشتر دردست کنید واین ازنشانه های خاص شیعیان ماست.تعارض این روایات چگونه است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمد ، در روایات انگشتر به دست راست کردن مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است . 🔹امام عسکری علیه السلام فرمود ؛ « علامات مومن پنج چیز است که یکی از آنها انگشتر به دست کردن است » 📚التهذیب ج 6 ص 52 🔸پیامبر گرامی در خود به علی علیهما السلام فرمودند ؛ « انگشتر به دست راست کن چرا که این عمل فضیلتی از جانب خدا برای مقربین است » 📚الفقیه ج 4 ص 374 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پیامبر و امیر المومنین و ائمه ، انگشتر به دست راست می کردند » 📚الکافی ج 6 ص 474 🔰با این وجود ، در روایتی از امام نقل شده است ؛ « ما شما را امر به انگشتر به دست راست کردن کردیم ، این برای زمانی بود که ما در بین شما حاضر بودیم ، اما الان شما را امر می کنیم به انگشتر به دست چپ کردن زیرا غیبت ما فرا رسیده است تا زمانی که خداوند امر ما ( را ) آشکار کند » 📚تحف العقول ص 367 ❕این روایت بدون سند در کتاب تحف العقول نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی تلقی می شود . 🔸شیخ حر عاملی احتمال می دهد که این روایت ( بر فرض ثبوت و صحت ) از باب صادر شده باشد زیرا انگشتر به دست چپ کردن از سنت های معاویه و باقی مانده ذریه او از بنی امیه بوده است و همین امر سبب صدور روایت فوق از امام علیه السلام بر مبنای تقیه شده باشد ، بنابراین این نقل با نقل های دیگر تعارضی ندارد ‌. 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 81 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی این شبهه را کرد که شیعه است جز امام بعدی کسی امام قبلی را غسل و کفن نمی کند در حالی که در روایات خودشون آمده که امام سجاد وصیت کرد که کنیزس ایشان را غسل و کفن کند ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات ما آمده و این مساله از شیعه است که امام را جز امام غسل و کفن نمی کند و این امام بعدی است که متولی انجام امور مربوط به امام می باشد ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص288 باب 2 🔸امام سجاد علیه السلام نیز در واپسین لحظات زندگی خود ، امام باقر علیه السلام را فرا خواند و امور بعد از خود را به ایشان و واگذار کرد ؛ 📚بحار الانوار ج 46 ص 230 ❔حال آنچه مورد قرار گرفته است این نقل است ؛ « علی بن الحسین علیه السلام وصیت کرد که ام ولد او و مادر فرزندش او را غسل دهد ، وقتی که امام از دنیا رفت ، آن ام ولد امام را غسل داد » 📚التهذیب ج 1 ص 444 🔰در سند روایت اگر چه به کلوب وجود دارد که برخی او را تضعیف کرده اند ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 6 ص 188 🔰 و علامه مجلسی این حدیث را می شمارد ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 3 ص 254 ❕با این وجود این نقل ، با عقیده شیعه که جز امام ، امام دیگر را غسل و کفن می کند ندارد ، زیرا همسر امام سجاد با مشارکت امام باقر علیهما السلام این مهم را انجام دادند ، چنان که در نقل هایی آمده است که علی علیه السلام با مشارکت اسماء بنت عمیس ، فاطمه سلام الله علیها را غسل و کفن کردند ؛ 📚کشف الغمه ج 1 ص 503 🔰امام سجاد علیه السلام به همسرش برای غسل وصیت کرد ، زیرا می خواست با این عمل جان امام علیه السلام را حفظ کند تا مبادا بنی امیه متعرض جان ایشان به عنوان امام پس از پدر شوند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 535 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در احادیث دیدم که خواندن اسم قبر باعث میشود .آیا این از خرافات و عقاید باطل محسوب نمی شود ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « نه چيز است كه فراموشى مى ‏آورَد: خوردن سيب تُرش، خوردن گشنيز، پنير و پس‏مانده موش، خواندن نوشته ‏هاى روى ، راه رفتن ميان دو زن، افكندن شپش، حجامت در گودىِ پسِ سر، و ادرار كردن در آب راكد » 📚الخصال ج 2 ص 423 👌این نقل از حیث سندی است . در سند آن عبید الله بن عبد الله الدهقان قرار دارد که علامه او را تضعیف می کند . 📚رجال علامه حلی ص 245 🔸همینطور محمد بن علی بن الشاه وجود دارد که او نیز مجهول است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 231 👌همینطور راوی این نقل افراد دیگری چون احمد بن خالد الخالدی و محمد بن احمد بن صالح التمیمی هستند که آنها نیز است . 📚همان مدرک ج 6 ص 419 ❕این نقل در سایر کتب چون روضه المتقین و مکارم الاخلاق و الفقیه و ... بدون سند شده است که موجب تضعیف سندی آن می گردد . 👌با هم که ما انجام دادیم ، در فتاوی فقهای کنونی ندیدیم که کسی از فقها به روایت فوق عمل کرده باشد و فتوا به کراهت خواندن نوشته های روی قبور داده باشد . ❕البته بنا بر صحت نقل مذکور ، ملازمه بین خواندن نوشته های سنگ قبر با فراموشی ممکن است از این باشد که دادن اطلاعات بیهوده و بی فائده چون اسامی صاحبان قبور به مغز موجب کندی و خستگی مغز شده و همین امر به تدریج بر آن تاثیر گذشته و تدریجا موجبات فراموشی را فراهم سازد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔براستی مایه تعجب است که روحانیون شیعه نمازجماعت را تضییع می کنند و به خاطر رضایت ماموین نماز را می خوانند ❗️چه پاسخی نزد الله دارید ای کاش کمی از مولوی های اهل سنت یاد می گرفتید ❕❕ 💠💠 👌مساله تخفیف الصلاه و این که امام جماعت نباید نماز را بیش از حد طولانی کند که آزردگی و دل زدگی مامومین را از نماز جماعت فراهم کند مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است . 🔸علی علیه السلام خطاب به اشتر چنین نوشت ؛ « هنگامى كه به نماز جماعت براى مردم مى ‏ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد كه) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع كه) موجب تضييع واجبات نماز شود، زيرا در ميان مردمى (كه با تو به نماز مى‏ ايستند) افراد بيمارى هستند يا كسانى كه حاجات فورى دارند. من از رسول خدا به هنگامى كه مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان كه همچون نمازِ ناتوان‏ترين آنها باشد و به مؤمنان رحيم و مهربان باش. 📚نهج البلاغه ، عهد نامه مالک اشتر 🔹مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعة در ابواب مستحبات نماز جماعت بابى به عنوان «اسْتِحْبابُ تَخْفِيفِ الْإمام صَلاتَهُ» گشوده است و در آن هشت روايت از عليهم السلام در اين زمينه نقل كرده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 419 باب 69 👌از جمله اينكه در روايتى آمده است: «روزى معاذ (بن جبل) در زمان رسول خدا در مسجدى نماز جماعت برگزار مى ‏كرد و قرائت نماز را طولانى مى ‏خواند. مردى در نماز به او ملحق شد و معاذ سوره را آغاز كرد. آن مرد براى خود سوره كوتاهى خواند و نماز را تمام كرد و سوار مركبش شد (و رفت) اين جريان به گوش رسول خدا رسيد. كسى را نزد معاذ فرستاد و فرمود ؛ « اى معاذ فتنه گر مباش (و مردم را از جماعت دور مساز) لازم است سوره «والشمس وضحاها» و امثال آن (از سوره‏هاى كوتاه) را بخوانى». 📚الفقیه ج 1 ص 390 👌در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم كه فرمود ؛ « سزاوار است نماز امام همانند نماز ‏ترين كسى باشد كه پشت سر او نماز میخواند » 📚همان مدرک 👌در حديث ديگرى آمده است ؛ « پيغمبر اكرم روزى با اصحابش نماز مى‏ خواند صداى گريه كودكى را شنيد. نماز را تخفيف داد و كوتاه كرد». 📚همان مدرک 👌در روايت ديگرى شبيه آن آمده كه اصحاب سؤال كردند چرا نماز را كوتاه فرمودى؟ پيغمبر فرمود: آيا صداى گريه را نشنيديد؟». 📚التهذیب ج 3 ص 274 ❕بديهى است منظور از تخفيف نماز در اين روايات اين نيست كه واجبات نماز رعايت نگردد ،بلکه در کنار انجام واجبات شود که به مستحبات غیر معمول پرداخته نشود و قرائت طولانی نگردد ‌. 🔰علمای اهل سنت نیز این مضمون را از پیامبر گرامی نقل کرده اند چنان که نقل می کنند که فرمود ؛ « زمانی که یکی از شما نماز جماعت می خواند ، باید نماز را کند زیرا در میان مامومین ضعیف و بیمار و کبیر وجود دارد ،اما زمانی که فرادا نماز می خوانید می توانید هر مقدار که می خواهید نماز را طولانی کنید » 📚سنن ابی داود ج 1 ص 356_سنن نسائی ج 1 ص 211_ صحیح مسلم ج 2 ص 591_ مسند احمد ج 29 ص 441 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🤔 ❔یک می گفت در روایات آمده است که کسی که می کند زنا زاده است ❕آیا براستی شیعه عقیده دارد که تمام کنندگان زنا زاده هستند❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که شیخ در امالی خودش نقل می کند و دیگران از علما نیز روایت را به نقل از امالی صدوق آورده اند که امام علیه السلام فرمود ؛ « دروغگو است کسی که گمان می کند که حلال زاده است ، در حالی که او با غیبت کردن مردم را می خورد » 📚امالی صدوق ص209 ❕در قبح و زشتی و کبیره بودن گناه ، هیچ شکی نمی باشد اما روایت مذکوره مبنی بر حرام زاده بودن فرد کننده ، از حیث سندی ضعیف و مردود است . 🔶از جمله راویان روایت ، می باشد که مجهول و است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص471 🔶راوی دیگر ، می باشد که او نیز مجهول و ضعیف می باشد . 📚همان مدرک ج2 ص51 🔶راوی دیگر نیز ، می باشد که برای او نیز توثیقی یافت نشد و مجهول است . ❕بنابراین روایت مذکوره است و استدلال به آن قابل قبول نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا در فضای مجازی این پیام مطرح میشود که یاران امام زمان و شمارشان این تعداد است و بقیه به فکر یاری ایشان نباشد آیا دارد ❕ ❗️طالقان ۲۴ نفر قم ۱۸ نفر جرجان ۱۲ نفر نیشابور ۸نفر ری ۷ نفر توس ۵ نفر همدان ۴ نفر سبزوار ۲ نفر اصفهان 1 نفر کرمان ۱ نفر قزوین 1 نفر حومه قم ۱ نفر❔❔ 💠💠 👌یاران امام زمان علیه السلام به دو دسته یاران و یاران تقسیم می شوند . ❕یاران خاص امام عصر علیه السلام که نقش پرچم داری و را برای حضرت ایفا می کنند ، سیصد و سیزده تن به عدد یاران پیامبر گرامی در جنگ بدر می باشد . 🔶امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « آنان که در بسترهایشان یافت نمی شوند و در مکه حضور می یابند سیصد و سیزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند ، و آنان یاوران قائم اند » 📚الغیبه نعمانی ص313 📚بحار الانوار ج52 ص323 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « گویی قائم را بر منبر کوفه می بینم که سیصد و سیزده یاورش به تعداد جنگاوران بدر دورش را گرفته اند و اینان پرچمداران و حاکمان خداوند بر آفریدگانش در زمین هستند » 📚کمال الدین ج2 ص673 ❕اما تعداد یاران امام زمان علیه السلام بسیار بیشتر از این تعداد است . ❕از امام صادق علیه السلام سوال شد که چه تعداد با قائم خروج می کنند ، آنان می گویند همراه او به تعداد بدر خروج می کنند یعنی سیصد و سیزده مرد ؟ 👌امام پاسخ داد که او جز با جمعیتی نیرومند خروج نمی کند و جمعیت نیرومند کمتر از ده هزار تن نیستند » 📚کمال الدین ج2 ص654 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هنگامی که قائم ظهور کند و به درون کوفه بیاید خداوند هفتاد هزار انسان راستین را از پشت کوفه بر می انگیزد تا از همراهان و یاوران او باشند » 📚بحار الانوار ج52 ص390 👌در نقل های دیگر آمده است که تمام شیعیان و ارادتمندان امام عصر علیه السلام از یاران ایشان می باشند ؛ 📚تفسیر عیاشی ج1 ص66 📚بحار الانوار ج52 ص291 ❕با این وجود برخی روایات سیصد و سیزده تن از یاران خاص امام زمان را چنین معرفی کرده است که مثلا از دیلم 2 تن ، از بیروت 9 تن ، از طوس 5 تن ، از سیستان 2 تن ، از طالقان 24 تن ، از نیشابور 18 تن ، از ری 7 تن ، از طبرستان 9 تن ، از قم 18 تن ، از فلسطین یک تن و ...می باشند و در پایان آمده است که این ها نام سیصد و سیزده تن از یاران امام زمان می باشد . 📚دلائل الامامه ص554 و ... ❕این احادیث به صورت و بدون سند و یا با نقل از افراد صورت گرفته است و اعتباری سندی ندارند . 📚دانشنامه امام مهدی ج8 ص372 ❕لذا استدلال به روایات مذکوره برای تعیین یاران خاص امام عصر و و وطن هایشان صحیح نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبر هم می شود یا خیر ❗️اگر سحر نمی شود چگونه در شان نزول سوره فلق آمده است که یهودیان پیامبر را سحر کردند و خداوند نیز برای دفع آن سوره را بر پیامبر نازل کرد ❕❕ 💠💠 👌 درباره شان نزول سوره فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم به وسیله بعضی از مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت . ❕ولی مرحوم و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهی می شود زیرا سؤال قرار دادند، ؛ زیرا : 1⃣سوره فلق طبق مکی است و لحن آن نیز لحن سوره های مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر با یهود در بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات . 2⃣از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام نبوت بازیچه دست آنها نشود . 3⃣از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر را در افکار عمومی متزلزل می سازد . 👌و لذا قرآن مجید این معنی را نفی می کند که پیغمبر شده باشد می فرماید : «ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی می کنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند ؟ آنچنانکه نمی توانند راه را پیدا کنند » « ان تتبعون الا رجلا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا» 🔶فرقان 8 و 9 ❕مسحور در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . 👌به هر حال با چنین روایات مشکوکی که از حیث سندی و است ، نمی توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد . 📚تفسیر نمونه ج27 ص454 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظرتون در مورد این روایت چیه ❗️ « امام صادق می گوید : هر نوزادی که به دنیا می آید ، یک ابلیس از ابلیس ها نزد او حاضر می شود ، اگر در علم خداوند باشد که آن نوزاد شیعه است ، ابلیس را از آن نوزاد دور می کند ، اما اگر شیعه نباشد ، ابلیس در صورتی که آن نوزاد پسر باشد ، انگشت سبابه خود را در دبر او می کند و در این صورت آن نوزاد در آینده مابون و مفعول می گردد ، اما اگر آن نوزاد دختر باشد ، انکشتش را در فرج او می کند و آن نوزاد در آینده فاجره می گردد ، به خاطر همین است که کودک هنگام تولد شدیدا گریه می کند ( البته خداوند ممکن است بعد از این ، تقدیر آنها را عوض کند ) ( تفسیر عیاشی ج 2 ص 218) 💠💠 ❕این روایت تنها در تفسیر عیاشی آمده است و اگر سایر کتب روایی این خبر را نقل کرده اند ، از تفسیر نقل کرده اند . 👌 این روایت با دو اشکال عمده مواجه است ؛ 1⃣مرحوم عیاشی به صورت مرسل و بدون سند ، مستقیما روایت را از ابراهیم بن ابی یحیی نقل می کند که چون تمام راویان آن ذکر نشده است ، روایت از درجه حجیت می گردد . 2⃣راوی روایت که ابراهیم بن ابی یحیی است یا طبق برخی نسخ ، ابن میثم بن ابی یحیی است ، بوده و توثیق مشخصی ندارد . ❕مصحح تفسیر نور الثقلین ، سید هاشم محلاتی ، می نویسد ؛ « من توثیقی از راوی روایت اگر چه بر اساس اختلاف ، در کتب رجالی ندیدم » 📚تفسیر نور الثقلین ، پاورقی ، ج 2 ص 513 ❕بنابراین این روایت سندا و غیرقابل اعتماد است . 👌از لحاظ محتوا و مضمون نیز مخالف عقیده شیعه است چرا که ترویج کننده عقیده به است به گونه ای که دختر و پسر غیر شیعه ، به واسطه لمس ابلیس بی هیچ اختیاری به سوی فساد و فحشاء می روند . ❕چگونه چنین سخنی می تواند قابل باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس گمان کند که خداوند بندگان را بر معاصی مجبور کرده است ، به خداوند در حکمتش ظلم کرده است و چنین فردی کافر است » 📚الخصال ج 1 ص 159 ❕امام رضا علیه السلام فرمود: « کسی که معتقد به باشد به او زکات ندهید و شهادتش را قبول نکنید» 📚توحید صدوق ص 362 👌و فرمود ؛ « خداوند عادلتر و حیکمتر از آن است که بندگان را مجبور به کند ( سپس عذابشان کند) 📚همان مدرک ❕از این گذشته این نقل با واقعیت خارجی نیز همخوانی ندارد ، زیرا در واقع چنین است که تمام غیر شیعه اهل فساد و فحشاء باشند . 👌بنابراین این نقل هم از لحاظ سند و هم از لحاظ متن ، با اشکالات عدیده ای روبه رو است و و قابل اعتماد نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که ابن را زدند و دروغ می گویند که علی گفته است که با او رفتار کنید چیست❕❕ 💠💠 👌این که حضرت علی علیه السلام دستور به حسن معاشرت با ابن که به اسارت در آمده بود دادند مساله ای مسلم در است و قابل انکار نمی باشد . 🔷در کتاب الاسناد چنین نقل شده است ؛ « علی علیه السلام زمانی که مورد ضربه ابن ملجم قرار گرفت فرمود که این را حبس کنید و به او غذا بدهید و با او خوب رفتار کنید . اگر زنده ماندم خودم تصمیم می گیرم که چگونه با او برخورد کنم اگر بخواهم قصاص می کنم و اگر بخواهم می بخشم و اگر از رفتم امر دست شما است .اگر تصمیم بر قصاص گرقتید او را مثله نکنید » 📚 الاسناد ص67 📚 الشیعه ج29 ص127 📚 ابن شهر آشوب ج3 ص312 👌در دیگری آمده است ؛ « علی علیه السلام به فرزندش حسن روی کرد و فرمود با اسیرت ( ابن ) خوب کن و به او احسان کن ...زمانی که حسن علیه السلام برایش مقداری بردند تا بخورد حضرت کمی از آن را خوردند و فرمودند بقیه را به اسیرتان ابن بدهید و به حسن علیه السلام فرمودند بحقی که بر ذمه تو دارم به او غذا و نوشیدنی بده و تا زمان موتم با رفق و مدارا با او رفتار کن و از آن چه و می آشامی به او هم بده » 📚 الانوار ج42 ص287 📚 الوسائل ج11 ص79 ❕و در مورد نحوه ابن ملجم فرمودند ؛ « ای فرزندان عبدالمطلب نکند بعد از شهادتم ( به بهانه قتل من ) در خون فرو روید و بگویید امیر مومنان شد. آگاه باشید جز من را به سبب قتل من نکشید ( درست ) بنگرید هر گاه من از این ضربت از دنیا پوشیدم ، او را تنها یک بزنید تا یک ضربت در برابر یک ضربت باشد و او را مثله نکنید ( گوش و بینی و اعضای بدن او را جدا نسازید ) که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود از کردن بپرهیزید هر چند نسبت به سگ گزنده باشد » 📚 البلاغه نامه 47 بخش چهارم 📚 الشیعه ج29 ص128 🔷شیخ نیز نقل می کند که حضرت به امام حسن فرمودند : « ای فرزندم ( اگر خواستی قصاص کنی ) یک به او بزن در برابر ضربه ای که به من زد و از این تعدی نکن » 📚 ج1 ص237 👌امام علیه السلام نیز فرمود : « وصیت علی به حسن علیهما السلام این بود که ای فرزندم تو ولی امر و ولی دم من هستی اگر خواستی عفو بکن و اگر خواستی قصاص کنی پس یک به او بزن در قبال یک ضربه ای که به من زده است » 📚 طوسی ص117 ❕شیخ مفید نیز نقل می کند که حضرت به امام فرمود : « از کردن قاتلم بپرهیز زیرا رسول خدا آن را مکروه می دانست حتی نسبت به یک سگ گزنده » 📚 ص150 ❕امام حسن علیه السلام نیز مطابق امام علی علیهما السلام عمل کردند . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « چون ابن را به نزد امام حسن آوردند آن گفت با خدا عهد کرده بودم که پدر تو را بکشم ، و به عهد خودم وفا کردم اگر خواهی مرا بکش و اگر عفو کنی می روم به نزد و او را به قتل می رسانم و تو را از شر او راحت می دهم و باز به نزد تو می آیم .حضرت فرمود تو را به زودی به جهنم می فرستم پس او را بطلبید و به دست مبارک خود( با ضربتی) او را زد » 📚 الاسناد ص144 📚 الشیعه ج29 ص128 👌امام علیه السلام نیز طبق نقلی فرمود ؛ « من امتثال امر پدر خود می نمایم و یک ضربت بر او می زنم تا بمیرد » 📚 الانوار ج42 ص297 🔷در نقل دیگر آمده است ؛ « استخوانهای ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن گودال صدای ناله و فریاد می شنیدند » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص387 📚جلاء العیون ص375 ❕البته در برخی روایات ضعیف آمده است که برخی افراد آمدند به نزد امام حسن علیه السلام و درخواست کردند که قصاص را آنها انجام دهند و آنها ابن ملجم را مثله کردند و پس از آن جنازه اش را آتش زدند یا پس از قصاص ابن ملجم توسط امام حسن علیه السلام افراد دیگری جنازه ابن ملجم را آتش زدند . ❕این مضمون روایات از حیث سند و هستند و قابل اعتنا نمی باشند و خلاف مشهور روایاتی است که ما آوردیم . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مخالفت حضرت علی علیه السلام با حضرت رسول در قضیه صلح : ❕در این قرارداد صلح که حضرت رسول با مشرکین مکه در سال 6 هجری امضا کرد از حضرت علی علیه السلام خواست که یکسری کلمات از قبیل (( بسم الله الرحمن الرحیم)) و (( رسول الله)) را پاک کند اما حضرت علی علیه السلام فرمان را اجرا نکرد تا اینکه خود پیامبر خدا ناگزیر این کلمات را پاک کرد. ( لازم به ذکر است این مورد از سوی حضرت علی علیه السلام به عنوان یک اجتهاد تلقی می گردد.) آدرس روایت در کتب معتبر شیعه: مستدرك الشيعة ج : 8 ص : 4366، الإرشاد /ج 1/ ص121؛ إعلام الورى/ص97؛ تفسير القمي ج2/ص313 ؛ بحار الأنوار/ج20/ص333). 💠💠 🗯آنچه در روایات اهل سنت و در برخی کتب شیعه آمده است این است ؛ « پیامبر به علی دستور داد که در متن نامه بنویسد بسم الله الرحمان الرحیم . سهیل بن عمرو که طرف پیامبر و نماینده قریش بود گفت من این نام را نمی شناسم باید بنویسید باسم اللهم .پیامبر به علی دستور داد که مطابق سخن عمل کند. 🔷در ادامه پیامبر دستور داد که علی بنویسد ؛ « این مصالحنامه محمد ، الله با سهیل بن عمرو است » 🔷سهیل اعتراض کرد که اگر ما تو را به عنوان رسول خدا قبول داشتیم با تو نمی کردیم باید اسم خودت و اسم پدرت را بنویسی . ❕پیامبر به علی امر کرد که نام رسول الله را پاک کند .علی گفت من هیچ گاه نام شما را نمی کنم و دست من توانایی این کار را ندارد .پیامبر گفت دست مرا بر روی آن بگذار تا خودم پاک کنم . علی نیز چنین کرد و پیامبر با دست خودش نام رسول الله را پاک کرد .» 📚صحیح ج2 ص73 📚صحیح ج5 ص173 ❕به نظر ما این جریان و حضرت علی علیه السلام با پیامبر صحت ندارد به چند دلیل ؛ 1⃣حضرت علی علیه السلام می فرمود ؛ « اصحاب و راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای خدا و پیامبرش را نکردم » 📚 البلاغه خطبه 197 2⃣پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو با هم ندارند . 📚مستدرک ج3 ص119 📚تاریخ ج14 ص321 📚 الزوائد ج7 ص234 ❔چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را کرده باشد ❗️ 3⃣سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛ « من بنده ای از محمد هستم » 📚 الانوار ج3 ص283 📚توحید ص174 👌و می فرمود ؛ « من و پیرو محمد هستم » 📚تاریخ ج3 ص291 ❔بنابراین چگونه قابل قبول است که علی علیه السلام لحظه ای پیامبر گرامی و مولای خود را کند❕ 👌بی شک حضرت علی سریعا پس از دستور پیامبر گرامی نام ایشان را کردند چنان که در مورد پاک کردن بسم الله الرحمان الرحیم ؛ « اگر امر و اطاعت شما نبود آن جمله را نمی کردم اما چون شما امر کردید اطاعت می کنم » 📚 الغمه ج1 ص210 4⃣جریان مخالفت حضرت علی در پاک کردن نام پیامبر در منابع شیعه با سند نقل شده است و قابل توجه نمی باشد و منابع اهل هم برای ما حجت نمی باشد . 🔶شیخ جریان را به صورت و بدون نقل می کند و تفسیر نیز جریان را به صورت مرسل و بدون سند نقل می کند .مرحوم نیز در اعلام الوری جریان را بدون سند نقل می کند . این جریان در کتاب الوسائل و الانوار نیز به نقل از سه کتاب مذکور ، با سند مرسل و نقل شده است که قابل اعتنا نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔علم امروزی میگویدکه که ازدواج های باعث میشود که درآینده مشکل جسمی وبیماری های و صعب العلاج داشته باشد حتما حکمت خدا دراین است که ازدواج فامیلی نکنید واگر بکنید باید منتظر آن نیز باشید. ❓ آیا امامان ما به ازدواج داشته اند❕❕ 💠💠 👌در مورد بسیار مطرح است که کار خوبی نیست و این نوع ها سبب می شود ، اگر در وجود پدر و مادر باشد در فرزند بیماری قوی تر شده و می شود . ❕لذا در برخی از این نوع ازدواج ها شده است . 🔶مرحوم سید روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: « با دور دست ها و ها ازدواج کنید ، تا فرزندان لاغر و نشوند و خوش باشند» 📚 ص91 👌 و فرمود: « با نزدیک ازدواج نکنید که سبب فرزندان ضعیف می شود» 📚 ج23 ص17 👌البته در روایتی ، با اقارب به سبب توصیه شده است . 🔷امام سجاد علیه السلام فرمود: « هر کس به خاطر خدا و ازدواج کند ، خداوند با ملک و کرامت به او نظر می کند» 📚الفقیه ج3 ص385 ❗️اما سند این روایت است زیرا به صورت و بدون ذکر سلسله سند نقل شده است و با یافته های کنونی علمی و نیز منافات دارد. ❕توجه به این نکته نیز لازم است که اگر در بین ، های_فامیلی صورت می گرفت مانند ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام ، این منافاتی با آنچه گفتیم ندارد زیرا ؛ 1⃣این نوع ازدواج های سالم از باب بوده است . 2⃣آن بزرگواران می دانستند که این نوع ازدواج ها ، برای مشکلی را نمی کند. 📚 ، ج1 ص11 🗯البته ممکن است ، برخی افراد ازدواج های فامیلی کرده باشند و دارای فرزندان سالم هم باشند ، . 🔶و به هر حال احتیاط در ترک این نوع ازدواج ها است. 📝 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این پیام که یک ضد دین به همراه کلیپ آقای برایم فرستاده صحیح است ❗️« آخوند قرائتی : 《غلمان هایی که در قرآن به آنها اشاره شده؛ پسر بچه های کفار هستند که در بهشت، محکوم به سرویس دادن اند؛ چون نه بهشتی اند و نه جهنمی!!!》 💠💠 👌خداوند نعمت‏ها را بر اهل بهشت تمام كرده است، و همه چيز به آنها داده، و از جمله پذيرائى‏ کنندگان خدمتكارانى است كه از آنها به عالى‏ترين كيفيت پذيرائى مى‏كنند. ❕حسن ظاهر، و لطف باطن آنها، و خَلْق و خُلق نيكوى آنان، چنان بهشتيان را مجذوب خود مى‏سازد كه همه درد و رنج‏هايى را كه در دنيا در مسير اطاعت حق ديدند و كشيدند مى‏كنند. ❕در يك مورد از آنها تعبير به «غِلْمان» كرده است مى‏فرمايد: «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَانَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» «برگرداگرد آنها نوجوانانى براى (خدمت) آنان گردش مى‏كنند كه همچون مرواريدهاى در صدفند» (طور 24). 👌و می فرماید ؛«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ- بِاكْوابٍ وَابارِيقَ- وَ كَأسٍ مِنْ مَعينٍ»: «پيوسته در اطراف آنها نوجوانانى جاودانى در طراوت و شكوه باقدحها و كوزه‏ها و جام‏هايى از نهرهاى جارى بهشتى مى‏گردند» (واقعه 17 و 18). 👌و می فرماید ؛ «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ اذا رَأَيْتَهُمْ حِسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: «و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى (براى پذيرائى) مى‏گردند كه وقتى آنها را ببينى گمان مى‏كنى مرواريد پراكنده‏ اند» (انسان 19) ❕برخی از بر پایه روایتی می گویند که منظور از اين نوجوانان بهشتى ، اطفال مشركان و فاقد حسنات هستند كه خدا هرگز آنها را به خاطر پدرانشان مجازات نمى‏ كند، بلكه به صورت‏ خدمتگزارانى در بهشت از مؤمنان پذيرائى مى‏كنند، و از اين پذيرائى كردن غرق سرورند. 📚بحار الانوار ج5 ص291 ❕اما اين احتمال است و روايتى كه در اين زمينه نقل شده روايت مرسله ‏و بدون سندی است که قابل استدلال نمی باشد . 📚پیام قرآن ج6 ص207 👌تفسیر بهتر آن است که بگوییم آنها هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. 📚تفسیر نمونه ج23 ص212 ❕اما در رابطه با این که تکلیف فرزندان نابالغ کفار در روز قیامت چه می شود در روایتی از عبد الله بن سلام نقل شده است که می گوید ؛ « از پيامبر خدا پرسيدم و گفتم: مرا آگاه ساز كه آيا خداوند عز و جل بى‏ دليل، مردمى را كيفر مى‏ دهد ، فرمود: «پناه بر خدا! [چنين نيست‏]». گفتم: پس فرزندان ، آيا در بهشت‏ اند، يا دوزخ؟ ❕فرمود: «خداوند تبارك و تعالى [نسبت به مهربانى‏] به آنان سزاوارتر است. هر گاه روز رستاخيز شد و خداوند عز و جل مردمان را براى داورى گرد آورد، فرزندان مشركان را مى‏آورد و به آنان مى‏فرمايد: بندگان و كنيزان من! پروردگار شما كيست؟ و آيين و اعمال شما چيست؟ 👌مى‏گويند: خدايا! پروردگار ما! تو ما را آفريدى و ما چيزى را نيافريده‏ ايم، و تو ما را ميراندى و ما چيزى را نميرانده ‏ايم، و براى ما زبانى كه بِدان سخن بگوييم و گوشى كه بِدان بشنويم و كتابى كه آن را كنيم و فرستاده‏ اى كه از او پيروى نماييم، قرار ندادى و البتّه ما، جز آنچه تو به ما آموخته‏ اى، دانشى نداريم. 👌خداوند عز و جل به آنان مى ‏فرمايد: بندگان و كنيزان من! آيا اگر شما را به كارى فرمان دهم، آن را انجام مى‏ دهيد؟ مى‏گويند: گوش به فرمان توييم، اى پروردگار ما. ❕آن گاه خداوند عز و جل به آتشى كه به آن، فَلَق گفته مى‏شود و سخت‏ترين كيفر در جهنّم است، فرمان مى‏دهد و آن از جايگاه خود به صورت سياه و تاريك همراه با ‏ها و زنجيرها بيرون مى‏آيد. 👌سپس خداوند تبارك و تعالى كودكان مشركان را فرمان مى‏دهد كه خودشان را در اين آتش بيفكنند. هر كه در دانش خداوند عز و جل پيشينه نيك‏بختى داشته باشد، خود را در آن مى‏ افكند؛ ولى آن آتش براى او سرد و سلامت مى ‏شود، همچنان كه براى ابراهيم عليه السلام شد، و هر كه در دانش خداوند عز و جل پيشينه تيره‏ بختى داشته باشد، خوددارى مى‏ كند و خود را در آن آتش نمى‏ افكند. آن گاه خداوند تبارك و تعالى به آتش فرمان مى ‏دهد و آتش، او را به خاطر اين كه فرمان خدا را ترك كرده و از وارد شدن در آن خوددارى نموده است، مى ‏بلعد. پس به دنبال ، در جهنّم خواهد بود» 📚توحید صدوق ص390 📚بحار الانوار ج5 ص291 👌در نقل دیگری آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من شما را رو در رو فرمان دادم و مرا اطاعت نكرديد. چه مى‏كرديد اگر فرستاده‏ اى را از غيب برايتان مى‏فرستادم؟». 📚الکافی ج3 ص248 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🤔 ❔یکی می گفت در روایات شیعه آمده است که روزی حضرت نوح زیاد شراب خورد و مادر زاد پیش فرزندانش رفت و اونها عورتش را دیدند ❗️می خواستم ببینم این نقل ها واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌چنین نقلی در کتب و روایات شیعه نیامده است ، بلکه تورات و تحریف یافته چنین نقل می کند ؛ « نوح به کشتکاری زمین آغاز کرد و تاکستانی غرس نمود ، او از آن نوشیده مست شد و خود را در میان خیمه خویش برهنه ساخت ، حام پدر کنعان برهنگی پدر را دید و دو برادر خویش را در بیرون خبر داد ، پس سام و یافث ردایی برگرفته ، آن را بر شانه های خویش افکندند و پس پس رفته برهنگی پدر خود را پوشاندند ، ایشان روی به جانب دیگر داشتند و برهنگی پدر را ندیدند ، چون نوح از خود به هوش آمد و دریافت که پسر کوچکتر با او چه کرده گفت لعنت خدا بر کنعان ...» 📚تورات کتاب پیدایش فصل 9 آیات 18_26 ❕ما این نقل ها را جعلی و خلاف می دانیم که شایسته نسبت دادن به پیامبر بزرگی چون نوح نبی نمی باشد . 👌با این وجود در روایتی در کتاب از امام هادی علیه السلام نقل شده است ؛ « نوح عليه السّلام دو هزار و پانصد سال زندگى نمود، روزى در كشتى خواب بود و باد مى‏ وزيد و در اثر آن عورتش نمايان شد حام و يافث از آن منظره بخنديدند، سام عليه السّلام ايشان را نهى كرد و از خنديدن باز داشت و آنچه را كه باد نمايان نموده بود وى پوشاند ولى حام و يافث دوباره آن را ظاهر كردند و پيوسته سام عليه السّلام آن را مى ‏پوشاند و آن دو مكشوف مى‏ نمودند، در اين اثناء عليه السّلام از خواب بيدار شد ديد كه ايشان مى‏ خندند، فرمود سبب چيست؟ 👌سام واقعه را بيان كرد، نوح عليه السّلام دست به طرف آسمان بلند كرد و عرضه داشت: ❕«پروردگارا نطفه حام را دگرگون كن تا غير از و سیاهان فرزندى از او به ظهور نرسد، خدايا نطفه يافث را نيز تغيير بده حقّ تبارك و تعالى نطفه اين دو را تغيير داد، پس تمام سودان و سیاهان كه بوجود آمدند از حام بوده و آنچه ترك و سقالبه و يأجوج و مأجوج و چينى ‏ها بوده از نسل يافث مى‏ باشند و جميع سفيد پوستانى كه غير اين گروه هستند از سام عليه السّلام بوجود آمدند بعد نوح عليه السّلام به حام و يافث فرمود خدا ذرّيه و فرزندان شما را تا روز قيامت بردگان اولاد و ذرارى سام قرار دهد زيرا سام به من نيكى نمود و شما دو مرا آزار داديد، پس پيوسته علامت ايذاء شما به من در فرزندانتان ظاهر و نشانه نيكى و احسان سام به من در نسل او الى الابد نمايان باشد » 📚علل الشرایع ج1 ص 32 ❕این نقل تنها از عورت غیر اختیاری نوح علیه السلام سخن به میان می آورد و با نقل تورات ساختگی کاملا متفاوت است ، اما با این وجود به دلیل محتوای که دارد چون برتری سفید پوستان بر سیاه پوستان و ... زیاد قابل نمی باشد زیرا راوی آن بن زیاد آدمی است که نجاشی در مورد او می نویسد ؛ « او در حدیث است و به احادیث او اعتماد نمی شود .احمد بن محمد بن عیسی شهادت می داد که او اهل غلو و دروغگویی است و او را از قم به ری خارج کرد» 📚رجال نجاشی ص185 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبر هم می شود یا خیر ❗️اگر سحر نمی شود چگونه در شان نزول سوره فلق آمده است که یهودیان پیامبر را سحر کردند و خداوند نیز برای دفع آن سوره را بر پیامبر نازل کرد ❕❕ 💠💠 👌 درباره شان نزول سوره فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم به وسیله بعضی از مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت . ❕ولی مرحوم و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهی می شود زیرا سؤال قرار دادند، ؛ زیرا : 1⃣سوره فلق طبق مکی است و لحن آن نیز لحن سوره های مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر با یهود در بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات . 2⃣از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام نبوت بازیچه دست آنها نشود . 3⃣از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر را در افکار عمومی متزلزل می سازد . 👌و لذا قرآن مجید این معنی را نفی می کند که پیغمبر شده باشد می فرماید : «ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی می کنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند ؟ آنچنانکه نمی توانند راه را پیدا کنند » « ان تتبعون الا رجلا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا» 🔶فرقان 8 و 9 ❕مسحور در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . 👌به هر حال با چنین روایات مشکوکی که از حیث سندی و است ، نمی توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد . 📚تفسیر نمونه ج27 ص454 سایت ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🤔 ❔درمورد انگشتردردست راست کردن روایات زیادی داریم وازامیرالمومنین نقل شده که این سنت نشانه شیعیان ماست ولی درروایتی ازامام حسن عسگری دیدم که فرمودند ازاین پس انگشتر دردست کنید واین ازنشانه های خاص شیعیان ماست.تعارض این روایات چگونه است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در پرسش آمد ، در روایات انگشتر به دست راست کردن مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است . 🔹امام عسکری علیه السلام فرمود ؛ « علامات مومن پنج چیز است که یکی از آنها انگشتر به دست کردن است » 📚التهذیب ج 6 ص 52 🔸پیامبر گرامی در خود به علی علیهما السلام فرمودند ؛ « انگشتر به دست راست کن چرا که این عمل فضیلتی از جانب خدا برای مقربین است » 📚الفقیه ج 4 ص 374 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پیامبر و امیر المومنین و ائمه ، انگشتر به دست راست می کردند » 📚الکافی ج 6 ص 474 🔰با این وجود ، در روایتی از امام نقل شده است ؛ « ما شما را امر به انگشتر به دست راست کردن کردیم ، این برای زمانی بود که ما در بین شما حاضر بودیم ، اما الان شما را امر می کنیم به انگشتر به دست چپ کردن زیرا غیبت ما فرا رسیده است تا زمانی که خداوند امر ما ( را ) آشکار کند » 📚تحف العقول ص 367 ❕این روایت بدون سند در کتاب تحف العقول نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی تلقی می شود . 🔸شیخ حر عاملی احتمال می دهد که این روایت ( بر فرض ثبوت و صحت ) از باب صادر شده باشد زیرا انگشتر به دست چپ کردن از سنت های معاویه و باقی مانده ذریه او از بنی امیه بوده است و همین امر سبب صدور روایت فوق از امام علیه السلام بر مبنای تقیه شده باشد ، بنابراین این نقل با نقل های دیگر تعارضی ندارد ‌. 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 81 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی این شبهه را کرد که شیعه است جز امام بعدی کسی امام قبلی را غسل و کفن نمی کند در حالی که در روایات خودشون آمده که امام سجاد وصیت کرد که کنیزس ایشان را غسل و کفن کند ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات ما آمده و این مساله از شیعه است که امام را جز امام غسل و کفن نمی کند و این امام بعدی است که متولی انجام امور مربوط به امام می باشد ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص288 باب 2 🔸امام سجاد علیه السلام نیز در واپسین لحظات زندگی خود ، امام باقر علیه السلام را فرا خواند و امور بعد از خود را به ایشان و واگذار کرد ؛ 📚بحار الانوار ج 46 ص 230 ❔حال آنچه مورد قرار گرفته است این نقل است ؛ « علی بن الحسین علیه السلام وصیت کرد که ام ولد او و مادر فرزندش او را غسل دهد ، وقتی که امام از دنیا رفت ، آن ام ولد امام را غسل داد » 📚التهذیب ج 1 ص 444 🔰در سند روایت اگر چه به کلوب وجود دارد که برخی او را تضعیف کرده اند ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 6 ص 188 🔰 و علامه مجلسی این حدیث را می شمارد ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 3 ص 254 ❕با این وجود این نقل ، با عقیده شیعه که جز امام ، امام دیگر را غسل و کفن می کند ندارد ، زیرا همسر امام سجاد با مشارکت امام باقر علیهما السلام این مهم را انجام دادند ، چنان که در نقل هایی آمده است که علی علیه السلام با مشارکت اسماء بنت عمیس ، فاطمه سلام الله علیها را غسل و کفن کردند ؛ 📚کشف الغمه ج 1 ص 503 🔰امام سجاد علیه السلام به همسرش برای غسل وصیت کرد ، زیرا می خواست با این عمل جان امام علیه السلام را حفظ کند تا مبادا بنی امیه متعرض جان ایشان به عنوان امام پس از پدر شوند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 535 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبر هم می شود یا خیر ❗️اگر سحر نمی شود چگونه در شان نزول سوره فلق آمده است که یهودیان پیامبر را سحر کردند و خداوند نیز برای دفع آن سوره را بر پیامبر نازل کرد ❕❕ 💠💠 👌 درباره شان نزول سوره فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم به وسیله بعضی از مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم بهبود یافت . ❕ولی مرحوم و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر ابن عباس و عایشه منتهی می شود زیرا سؤال قرار دادند، ؛ زیرا : 1⃣سوره فلق طبق مکی است و لحن آن نیز لحن سوره های مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر با یهود در بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات . 2⃣از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام نبوت بازیچه دست آنها نشود . 3⃣از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر را در افکار عمومی متزلزل می سازد . 👌و لذا قرآن مجید این معنی را نفی می کند که پیغمبر شده باشد می فرماید : «ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی می کنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند ؟ آنچنانکه نمی توانند راه را پیدا کنند » « ان تتبعون الا رجلا انظر کیف ضربوا لک الامثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا» 🔶فرقان 8 و 9 ❕مسحور در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است . 👌به هر حال با چنین روایات مشکوکی که از حیث سندی و است ، نمی توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد، و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد . 📚تفسیر نمونه ج27 ص454 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا پیامبران دچار می شوند ❕چگونه می گویید دچار فراموشی نمی شوند در حالی که قرآن می گوید موسی و که یوشع بن نون بود و او هم پیامبر بود خود را فراموش کردند ( نسیا حوتهما کهف 61) 💠💠 👌موسی علیه السلام به الهی مامور شد که به نزد خضر برود و از او مسائلی را فرا گیرد . 🔶موسی و همسفرش راهی برای یافتن خضر شدند ،در بین راه ماهی که به عنوان غذا برای خود آورده بودند کردند . 🔷قرآن می کند ؛ « به خاطر بیاور هنگامی که موسی به دوست خود گفت من دست از طلب بر نمی دارم تا به محل دو دریا برسم ، هر چند ، مدت طولانی به راه خود ادامه دهم ، هنگامی که به محل تلاقی آن دو رسیدند ، ماهی خود را فراموش کردند ، و ماهی ( که هنوز جان داشت ) راه خود را درپیش گرفت ( و روان شد ) .هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به یار گفت غذای ما را بیاور که از این سفر خسته شده ایم ، او گفت به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم ( و استراحت کردیم ) من در آنجا کردم که جریان ماهی را بازگو کنم ، این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی به طرز شگفت انگیزی راه خود را در پیش گرفت » 🗯 60-63 ❔حال سوال این است که مگر پیامبران از سهو کردن و فراموشی در امان نیستند ❕پس چگونه ماهی را فراموش کرد ( نسیا حوتهما )❕ 👌برای باید توجه داشت که فراموش کننده همسفر موسی بود نه خود موسی و در آیات بالا هم دیدیم که دوست موسی افتادن ماهی به دریا و زنده شدن و او را دیده بود و تصمیم داشت که این مساله را با موسی در میان بگذارد ، ولی کرد . ❗️و اگر در جمله ( نسیا ) به هر دو نسبت داده شده است از قبیل نسبت دادن کار فرد به گروه است که بسیار است چنان که عرب می گوید « نسی القوم » فلان قوم فلان مساله را فراموش کرد در حالی که تنها برخی از افراد آن بوده اند که چنین فراموشی به آنها دست داده بود نه تمام قوم 📚 ،ج3 ص532 👌در روایتی از پیامبر نقل شده است که فرمود ؛ « هنگامی که ماهی حرکت کرد و به دریا افتاد ، و راه خود را در پیش گرفت ، موسی در بود ، و دوستش ( که این ماجرا را دیده بود ) نخواست موسی را بیدار کند و ماجرا را بگوید ، و بعد از بیداریش فراموش کرد که جریان را به او بگوید ، و لذا یک شبانه روز دیگر به راه خود ادامه دادند ، سپس دوست موسی ماجرا را به خاطر آورد و بازگو کرد ، ناچار آنها به مکان اول که ماهی در آب بود بازگشتند » 📚تفسیر ج15 ص174 ❕ممکن است اشکال کنید که همسفر موسی یوشع بن نون او بوده که او هم پیامبر است بنابراین چگونه ممکن است این فراموشی برای او حاصل شود و این فراموشی را هم به شیطان نسبت داده است .مگر شیطان می تواند سبب انبیاء شود ❕ 🗯برای پاسخ این اشکال هم باید توجه داشت که قرآن از نام همسفر موسی سخنی به میان نمی آورد و تنها در برخی روایات آمده است که او بن نون بوده است. 📚تفسیر ج2 ص330 👌که این روایات مرسل و هستند . 🗯اگر از این اشکال هم چشم بپوشیم و قبول کنیم که همسفر موسی ، بن نون بوده است باز هم باید توجه کرد که به پیامبری رسیدن یوشع بن نون در زمان آن ثابت نیست و ممکن است یوشع سال ها پس از آن حادثه به پیامبری و وصایت موسی دست یافته باشد . 🔷و هیچ منع ندارد که فردی که هنوز به پیامبری نرسیده است قبل از نبوت ، در برخی امور روز مره زندگی دچار شود و این فراموشی هم ناشی از باشد اما پس از برگزیده شدن و رسیدن به مقام نبوت ، گرفتار هیچ گونه سهو و نسیانی حتی در امور روز مره زندگی نمی شود و نیز هیچ گونه نفوذی به او نخواهد داشت . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓با توجه به رسیدن ماه رجب و اولین شب جمعه آن که لیله الرغائب است لطفا توضیح دهید که است که این شب به نام شب آرزوها مشهور است .آیا لیله الرغائب به معنای شب آرزوها است❕❕ 💠💠 👌اولین شب جمعه ماه رجب را « » می گویند . 🔶پیامبر فرمود: « از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید زیرا آن شب ، شبی است که فرشتگان آن را به لیله الرغائب نامگذاری کرده اند و زمانی که یک سوم شب بگذرد تمام فرشتگان آسمان و زمین گرد کعبه و حوالی آن جمع می شوند ... » 📚وسائل الشیعه ج8 ص99 ❗️لیله الرغائب به معنای شب نمی باشد . 🔶لیله الرغائب یعنی شبی که به خاطر پاداش ها و فضیلت های فراوانی که دارد مورد میل و رغبت فراوان است و یا به معنای شب پاداش های است . ✍️زیرا « رغائب» جمع « رغیبه» است که هم به معنای « کار مورد رغبت » آمده است و هم به معنای « پاداش و عطای فراوان » . 📚مفاتیح نوین ، مکارم شیرازی ، ص635 👌پیامبر گرامی اعمالی را برای این شب به این ذکر کردند: « روز پنج شنبه اول ماه رجب را روزه می گیری و چون شب جمعه فرا رسید میان نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می گذاری ( هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت از آن یک مرتبه سوره «حمد »و سه مرتبه « انا انزلناه » و دوازده مرتبه « قل هو الله احد» را می خوانی و پس از اتمام نماز هفتاد مرتبه می گویی « اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» آنگاه به سجده می روی و هفتاد بار می گویی « سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» سپس سر از سجده بر می داری و بار می گویی « رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» بار دیگر به سجده می روی و هفتاد مرتبه می گویی « سبوح قدوس رب الملائکه و الروح » آنگاه حاجات خود را می طلبی که بر آورده می شود» ❗️و در ادامه فرمود: « کسی که چنین نمازی را بخواند خداوند همه گناهانش را می آمرزد اگر چه گناهانش به اندازه کف روی دریاها و ریگ های و سنگینی کوهها و اندازه برگ های درختان باشد و در قیامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت می کند و چون شب اول قبر فرا رسد خداوند پاداش این نماز را به نیکوترین چهره ، با رویی گشاده و درخشان و زبانی فصیح و گویا به سوی قبر او می فرستد .آن چهره نیکو به وی می گوید ای حبیب من بر تو بشارت باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی . 🔶از آن چهره نیکو می پرسد تو کیستی من تا کنون چهره ای از تو زیباتر ندیده ام و بویی از بویت خوشتر به مشامم نرسیده است . ✍️آن چهره نیکو پاسخ میدهد من پاداش آن نمازی هستم که تو در فلان شب در فلان ماه و در فلان سال به جا آوردی من امشب به نزد تو آمده ام تا حقت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو دفع نمایم ( وهمواره در کنارت باشم) تا زمانی که در روز رستاخیز بر خیزند و در عرصه قیامت بر سرت سایه بیفکنم» 📚اقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ج2 ص632 📚بحار الانوار ج95 ص395 ❗️ممکن است برخی اشکال کنند اعمالی که برای لیله الرغائب ذکر شده است دارای سند محکم و نمی باشد لذا عمل بر اعمال توصیه شده وجهی ندارد. 🔶در پاسخ می گوییم اگر به فرض این اشکال صحیح باشد باز هم خدشه ای در استحباب عمل به اعمال لیله الرغائب نمی شود. 👌در روایات متعددی آمده است که اگر از سوی اهل بیت ثوابی بر انجام عملی روایت شد ، در حالی که آن روایت دارای سند نمی باشد و ضعیف باشد انسان می تواند به قصد رجا و مطلوبیت آن را بخواند و خداوند نیز پاداش ثواب آن عمل را میدهد. 🔷امام علیه السلام فرمود: « هر کس از ما اهل بیت روایتی دریافت کرد که مشتمل بر ثواب بر انجام کار خیر بود و او نیز آن اعمال را انجام دهد به او پاداش می دهد اگر چه ما آن را نگفته باشیم» 📚ثواب الاعمال ص160 📚وسائل الشیعه ج1 ص80 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس روایتی به او مبنی بر ثواب خداوند بر انجام عملی رسید و او نیز آن عمل را به امید ثواب انجام دهد خداوند به او پاداش می دهد اگر چه حدیث و روایتی که به او رسیده نباشد» 📚بحار الانوار ج2 ص256 👌علامه می نویسد: « به خاطر این روایات است که بسیاری از علمای شیعه در سنن و آداب و مستحبات و مکروهات به اخبار و مجهول استدلال می کنند » 📚بحار الانوار ج2 ص257 ❕البته ما در گذشته ثابت کرده ایم که تمام روایات منقول در کتب معتبر حدیثی ما مورد استناد و قبول است جز آن موارد قلیلی که خلاف قرآن و سنت ، می باشد زیرا روایات ما محفوف به قرائن متعدده بر صحت می باشد که ضعف سند را جبران می کند و اعمال مذکور لیله الرغائب نیز از این قاعده خارج نیست ؛ ? 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅سوالاتی که در ذهن خیلی از ما ها راجب به رخ میدهد(1)⁉️ ⁉️حضرت عزرائیل چگونه جان خود را از دست میدهد؟ 🔰جواب:بنابر روایتی که از امام (ع) آمده است ایشان می‌فرمایند «هنگامی که در صور می‌دمد مرگ تمام موجودات را در کام خود فرو برده و سکوتی مرگبار عالم هستی را فرا می‌گیرد سپس خداوند به می‌فرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده‌اند؟ فرشته مرگ می‌گوید: "انتَ الحی الذی لا یموت" شما که هیچ گاه نمی‌میری و و و و من.»خداوند به عزرائیل دستور می‌دهد که روح آن سه مقرب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند می‌فرماید: چه کسی مانده است؟ عزرائیل جواب می‌دهد: بنده و مسکین تو عزرائیل، در این هنگام از طرف خدا خطاب می‌رسد بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحه‌ای می‌زند که اگر این را مردم پیش از مرگ می‌شنیدند در اثر آن می‌مردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می‌شود، می‌گوید: اگر می‌دانستم این مقدار سخت و تلخ است همانا در این باره با مدارا می‌کردم. ⁉️شیطان از جنس آتش هست پس چگونه او در آتش جهنم میسوزد؟ 🔰جواب:فرد به ظاهر در جلسه ای که عاقل در آن شرکت داشت، همین پرسش را مطرح نمود. مدتی بعد بهلول، پیشانی آن مرد را با هدف قرار داده و سر او را و خون آلود نمود و در پاسخ اعتراض او بیان داشت که آیا مگر این کلوخ از خاک نیست و آیا مگر تو از آفریده نشدی؟! اگر آتش نمی تواند آتش را بسوزاند، پس خاک چگونه می تواند به خاک برساند؟براین اساس، توجه داشته باشید همان گونه که انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است و همان گونه که خاک می تواند به انسان، آسیب برساند، آسیب رساندن آتش به نیز موضوعی محال و دور از ذهن نیست، چنانچه نمونه های بسیاری وجود دارد که موادی با یکسان، بر یکدیگر تأثیر منفی گذاشته و به آنان آسیب می رسانند و نیز ویژگی های برخی مواد، با اندک تغییری در آن، کاملا خواهد شد. ⁉️کودکانی که قبل از بَدو تولد میمیرند تکلیف شان چیست؟ 🔰جواب:مرحوم در امالي مي گويد: وقتي رسول خدا(صلّي الله عليه و آله وسلم) به معراج رفت عبورش به يك پيرمرد كه در زير درختي نشسته بود افتاد، و ديد كه در اطراف او جمع هستند، رسول خدا از جبرئيل پرسيد اين كيست؟ جبرئيل در جواب گفت: اين شيخ كهن سال ﷼ابراهيم خليل پدر شماست. حضرت پرسيد اين كودكان كه در اطراف جمع اند چه كساني هستند؟ جبرئيل گفت: اينها اطفال مؤمنان اند كه حضرت ابراهيم مشغول به آنها است.(1) و در روايتي ديگر آمده: «ان اطفال شيعتنا من المؤمنين تربيهم (عليها السّلام ) (2) يعني كودكان شيعيان ما كه مؤمنان هستند تحت تربيت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) قرار مي گيرند.بر اساس اين گونه روايات انسانهايي كه در كودكي از دنيا مي روند بر اساس جريان تكاملي برزخي (يعني آن كه انسان در عالم برزخ نيز به نحوي از نظر معنوي تكامل پيدا مي كند و از نظر روحي كامل تر مي شود) تحت انسان كامل قرار دارند و طبيعي است كه در عالم برزخ بر اساس آن دو روايت آنها از نظر روحي و معنوي پرورش مي يابند از نظر معرفت كامل مي شوند. بنابراين گرچه ممكن است به لحاظ سن و سال به همان سن كه مرده اند محشور خواهند شد اما از نظر معرفتي و شناخت حقايق بالغ و كامل خواهند بود. چون بالاخره تحت تربيت انسان كامل به طور يقين معرفت كامل نصيب آنها خواهند شد. و اين كه در روايت آمده است: پيامبر اكرم«صلي الله عليه وآله وسلم» ديدند كه حضرت ابراهيم مشغول تغذيه آن كودكان است) بي ترديد مراد تغذيه جسماني نيست چون در عالم بعد از مرگ خبري از تغذيه جسماني كه موجب رشد جسمي انسان بشود و همانند دنيا انسان از نظر بدن بزرگ تر شود نيست. چون آنجا چنين مسايلي مطرح نيست پس مراد از آن (تغذيه) همان تغذيه و معرفتي خواهد بود. 📚1.سيد محمد حسيني تهرني، معادشناسي،ج 3، ص119، نشر حكمت سال 1403ق. 2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار،ج 5،‌باب13، نشر مؤسسة الوفاء بيروت، 1403 ق ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰