eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در احادیث دیدم که خواندن اسم قبر باعث میشود .آیا این از خرافات و عقاید باطل محسوب نمی شود ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « نه چيز است كه فراموشى مى ‏آورَد: خوردن سيب تُرش، خوردن گشنيز، پنير و پس‏مانده موش، خواندن نوشته ‏هاى روى ، راه رفتن ميان دو زن، افكندن شپش، حجامت در گودىِ پسِ سر، و ادرار كردن در آب راكد » 📚الخصال ج 2 ص 423 👌این نقل از حیث سندی است . در سند آن عبید الله بن عبد الله الدهقان قرار دارد که علامه او را تضعیف می کند . 📚رجال علامه حلی ص 245 🔸همینطور محمد بن علی بن الشاه وجود دارد که او نیز مجهول است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 231 👌همینطور راوی این نقل افراد دیگری چون احمد بن خالد الخالدی و محمد بن احمد بن صالح التمیمی هستند که آنها نیز است . 📚همان مدرک ج 6 ص 419 ❕این نقل در سایر کتب چون روضه المتقین و مکارم الاخلاق و الفقیه و ... بدون سند شده است که موجب تضعیف سندی آن می گردد . 👌با هم که ما انجام دادیم ، در فتاوی فقهای کنونی ندیدیم که کسی از فقها به روایت فوق عمل کرده باشد و فتوا به کراهت خواندن نوشته های روی قبور داده باشد . ❕البته بنا بر صحت نقل مذکور ، ملازمه بین خواندن نوشته های سنگ قبر با فراموشی ممکن است از این باشد که دادن اطلاعات بیهوده و بی فائده چون اسامی صاحبان قبور به مغز موجب کندی و خستگی مغز شده و همین امر به تدریج بر آن تاثیر گذشته و تدریجا موجبات فراموشی را فراهم سازد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اگر فرض بر این بگیریم که قرآن کلام خدا باشد حال یک سوال اساسی در ذهنمه که چرا خداوند با اینهمه برای مقابله با کفار بجای تهدید به آتش جهنم ، از منطق استفاده نمیکنه؟مگه قرآن برای تمام ادوار نیست؟ چرا خدا با این همه خداییش منطقش فقط بهشت وجهنمه؟ آیا شما باورتون میشه که خدا با اینهمه بخشندگی و رحمتش ،آدمی رو ببره جهنم وایسته نگاه کنه ❗️❗️ 💠💠 👌روش قرآن در طرح مسائل روشی کاملا استدلالی و برهانی و اقناعی بوده است چنان که می فرماید ؛ « کتابی است که آیات آن یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» (هود 1) 👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید ؛ « هیچ گونه نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» (فصلت 42) ❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید: « قطعا قرآن را برای پند آموزی کردیم پس آیا پند گیرنده ای است» 🔶قمر 17 👌بر همین اساس همگان را دعوت به تدبر و در آن کرده و می فرماید ؛ « ( قرآن ) کتاب مبارک است که به سوی تو نازل کردیم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند» (ص 29 ) 👌ومی فرماید: « آیا به آیات قرآن نمی اندیشند ؟ یا ( مگر ) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است» (محمد 24 ) ❔حال پرسش این است که وقتی قرآن در عین اتقان و استحکام معارف را مطرح می کند چه نیازی چه نيازى به وجود و آن كانون مجازات و قهر و غضب مى‏ باشد؟ 👌در برابر اين سؤال بايد به دو نكته توجه داشت ؛ 1⃣ بارها گفته ‏ايم كه بسيارى از ‏هاى الهى، چه در اين جهان و چه در جهان ديگر در حقيقت نتيجه اعمال خود انسان‏هاست كه به عنوان مسبب الأسباب بودن خداوند به او نسبت داده مى ‏شود بسيارى از مواهب بهشتى تجسّم اعمال نيك آدمى، و بسيارى از عذاب‏هاى دوزخى تجسّم اعمال سوء اوست و مى‏ دانيم نتيجه و آثار عمل چيزى نيست كه بتوان بر آن خرده گرفت. 🔸مثلًا به كسى كه سراغ موادّ مخدّر و مشروبات الكلى مى‏ رود تا به پندار خويش لحظاتى آسوده خاطر در پناه اين دو مادّه مخدر بگذراند و از لذّت بى ‏خبرى حاصل از اين عوامل تخدير بهره گيرد، داده مى‏ شود كه اين دو عامل فساد سرانجام وجود تو را به تباهى مى ‏كشد، الكل بيمارى‏هاى قلب و عروق و اعصاب و كبد را به دنبال دارد، و مواد مخدّر تمام اعصاب بلكه تمام هستى تو را در هم مى‏ كوبد. 🔹حال اگر كسى گوش به اين هشدار نداد و به دنبال اين امور رفت، به عذاب و كيفر و مجازاتش مبتلًا خواهد شد، اين چيزى نيست كه نياز به فلسفه و دليلى جز قانون عليّت داشته باشد، نتيجه عمل خود انسان است و از آن گريزى نيست. ❕گناهان غالباً چنين هستند و پى آمدهايى در اين زندگى، و زندگى جهان ديگر دارند كه به صورت عذاب‏هاى دوزخى نمايان مى‏ شوند. 👌لذا در بسيارى از آيات قرآن، اين تعبير ديده مى‏ شود كه مى ‏فرمايد: «جزاى شما همان اعمال شما است» در آيه 90 سوره نمل مى ‏خوانيم ؛ «آنها كه اعمال بد با خود بياورند به رو در افكنده مى‏ شوند، آيا جزايى جز آنچه عمل مى‏ كرديد خواهيد داشت»؟ يعنى اين همان اعمال شماست كه دامانتان را گرفته، نه غير آن. 🔸و در آيه 7 تحريم مى‏ خوانيم ؛ «اى كسانى كه كافر شده‏ ايد امروز عذر خواهى نكنيد چرا كه جزاى شما همان اعمالى است كه انجام مى‏ داديد!. ❕عذر خواهى جايى سود مى‏ بخشد كه علّت و معلول و نتيجه طبيعى اعمال مطرح نباشد. 👌آياتى كه سخن از تجسّم اعمال مى ‏گويد، و مثلًا خوردن مال يتيم را به عنوان خوردن آتش معرّفى مى ‏نمايد همه گواه بر اين معنا است و همچنين رواياتى كه مى ‏گويد خلق و خوى حيوانى انسان‏ها، در قيامت از دورن به برون كشيده مى ‏شود، و چهره ‏هاى اشخاص شبيه حيواناتى مى‏ گردد كه به اين خلق و خو معروفند. 📚بحار الانوار ج 8 ص 222 باب 24 🔸اين دنيا است و سراى آخرت هنگام درو كردن است، اگر انسان تخم گل بكارد محصولش شاخه‏ هاى با طراوت و زيبا و عطر آگين گل است، و اگر بذر خار بيفشاند چيزى جز خار درو نخواهد كرد. 👌در حديثى مى ‏خوانيم مردى خدمت پيامبر آمد و از حضرتش تقاضا كرد نصيحتى به او بفرمايد، فرمود: «زبانت را حفظ كن» او به اين مسأله زياد اهميّت نداد، باز تقاضاى خود را تكرار كرد، در مرتبه دوّم و سوّم نيز همين پاسخ را از پيامبر شنيد، سپس حضرت براى اينكه اهميت اين موضوع را به خوبى نشان دهد در مرتبه سوّم افزود ؛ «آيا جز اين است كه مردم را به صورت در آتش دوزخ مى‏ افكند آنچه محصول و درو شده زبان‏هاى آنهاست». 📚الکافی ج 2 ص 115 🔸ادامه 👇
🔸 👇 2⃣ شك نيست كه بشارت و انذار هر دو مهمّى براى پياده كردن برنامه ‏هاى تربيتى محسوب مى‏ شوند، همان گونه كه بشارت به آن پاداش‏هاى عظيم بهشتى تأثير نيرومندى در دعوت به اطاعت خدا و ترك گناه دارد، تهديد به مجازات‏هاى دردناك دوزخى نيز از عامل نيرومندى است، بلكه تجربه نشان داده كه مجازات‏ها تأثير قوى‏ ترى دارند. ❕به همين دليل تمام قوانين كه از سوى مراكز ‏گزارى دنيا وضع مى ‏شود در كنار خود، مجازات‏هايى براى متخلفان دارد كه در اصطلاح حقوق دانان از آن به ضمانت اجرايى تعبير مى ‏شود، مسأله ضمانت اجرا به قدرى مهم است كه يكى از عناصر اصلى تشكيل دهنده قانون است، به گونه ‏اى كه اگر قانونى وضع شود و براى متخلفان هيچگونه مجازاتى (نه زندان نه شلاق نه جريمه مالى نه پاره‏ اى از محروميت‏هاى اجتماعى) در بر نداشته باشد نام قانون نمى‏ توان بر آن نهاد. ❔با اين حال چگونه ممكن است قوانين الهى خالى از اجرا باشد؟ زيرا در اين صورت ارزش قانونى خود را از دست مى‏ دهد، و متخلّفان دليلى بر اطاعت نمى ‏بيند، و طبعاً هدف قانون عقيم مى ‏ماند. 🔸درست است كه آثار وضعى و طبيعى تخلّف از قوانين الهى مى ‏تواند عامل باز دارنده ‏اى در برابر تخلّف‏ها باشد، ولى مسلّماً به تنهايى كافى نيست، و لذا خداوند علاوه بر اين آثار، يك سلسله و مجازات‏ها براى متخلّفان قرار داده، و همان گونه كه اقوامى را تهديد به مجازات‏هاى دنيا مى‏ كند (و نمونه ‏هاى زيادى از آن نيز در خارج واقع شده كه در شرح حال اقوام پيشين در قرآن مجيد آمده است) كيفرهايى در جهان ديگر براى متخلّفان مقرّر فرموده است. 👌اين نكته نيز روشن است كه هر قدر تشويق و تهديدى قوى‏ تر و شديدتر باشد تأثير آن نيز بيشتر است. اين امر يكى از فلسفه‏ هاى وجود و دوزخ را روشن مى ‏سازد. ❔در اينجا ممكن است گفته شود تمام اين آثار كه گفته شد بر وعده كيفر و مجازات مترتّب مى‏ شود، بنابراين چه مانعى دارد كه اين تهديدها و انذارها از سوى خداوند مطرح شود ولى در قيامت نيابد، چون ضرورتى براى آن نيست، زيرا در آنجا نه عبرت ديگران مطرح است و نه عدم تكرار گناه از سوى گناهكاران. 👌ولى لازمه اين سخن اين است كه خداوند حكيم مرتكب قبيح گردد، و العياذ باللَّه سخن به دروغ بگويد، و تخلف از خويش بنمايد، سخن از كيفر بدكاران بگويد و حتى سوگند بر انجام آن ياد كند، ولى در عمل خبرى نباشد، مسلّماً اين كار زشتى است كه نه تنها لايق ذات پاك خداوند نيست بلكه هيچ فرد مهذّب و حكيمى نمى ‏تواند مرتكب آن گردد. 👌نتيجه اينكه از يكسو تهديد و انذار به كيفرها به عنوان ضمانت اجرايى لازم است، و از سوى ديگر عمل به اين وعده‏ ها براى دفع هرگونه از ذات خداوند ضرورى است. اين است فلسفه تحقّق دوزخ و كيفرهايش. ❕و لذا در آيه 47 سوره ابراهيم مى ‏خوانيم ؛ «گمان مبر كه خداوند وعده‏ اى را كه به پيامبرانش داده تخلّف كند، چرا كه خداوند و داراى مجازات است» (سپس به دنبال اين آيه بخشى از عذاب‏هاى روز قيامت را شرح مى ‏دهد). 📚پیام قرآن ج 6 ص 310 ❕يكسان نگرى به مجرم ومطيع نیز خود، يك نوع و ستم است، و اگر گنهكاران كه در اين دنيا مجازات نمى شوند در آخرت نيز كيفر نبينند نتيجه آن يكسان بودن عاصى و مطيع است. 🔶قرآن مجيد مى فرمايد: «آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مى دهيم، شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى كنيد؟» (قلم 35-36 ) ❔ممكن است گفته شود در رفع اين محذور است كه تنها مطيعان زنده شوند و مجرمان برانگيخته نگردند ولى يك چنين پيشنهاد از يك انديشه خامى سرچشمه مى گيرد، زيرا مفاد آن اين است كه آفرينش مجرمان بى هدف باشد در حالى كه حيات اخروى غايت فعل خدا است و فعل پيراسته از غايت و هدف، جز لغو و عبث چيزى نيست و ساحت قدس الهى از آن مبرا مى باشد. چنانكه مى فرمايد: «آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما باز نمى گرديد؟». ( مؤمنون115 ) 📚منشور جاوید ، سبحانی، ج8 ص97 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عده ای شبهه می کنن که با شیوع کرونا روشن شد که صدقه هفتاد نوع بلا را دفع نمی کند و آخوندها عمری به ما دروغ می گفتند ❗️پاسخ چیست ❕❕ 💠💠 👌در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق و صدقه در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است. ❕اهميت اين مسئله به اندازه ‏اى است كه در قرآن مجيد هنگامى كه به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازه آسمانها و زمين است مى‏ دهد اولين صفت آنها را انفاق در هر حال مى ‏شمارد، مى‏ فرمايد: «و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است ، (همان) كسانى كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى ‏كنند». ( آل عمران 133 _ 134) ❕در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مى‏ كنند وعده مى‏دهد كه هيچ ترس و اندوهى (در قيامت) در برابر عذاب‏هاى الهى نخواهند داشت ؛ «آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مى‏ كنند، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏ شوند». ( بقره، آيه 274.) ❕مرحوم كلينى در كتاب كافى در آغاز جلد چهارم، چندين باب با روايات بسيار ذكر مى ‏كند درباره اهميت صدقه و اين‏كه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مى‏ شود از در حديثى از امام باقر عليه السلام مى ‏خوانيم ؛ « نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مى‏كند و سبب طول عمر مى‏ شود و نود (و در بعضى از نسخه ‏هاى سبعين به معناى هفتاد) نوع مرگ بد را دور مى‏ سازد». 📚الکافی ج 4 ص 2 ❕در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود ؛ « اگر خانواده‏ اى از مسلمانان را كه فقيرند تكفل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اين‏كه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم براى من محبوب‏تر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج، و همچنان امام عليه السلام ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد به جا آورم». 📚همان ص 2 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه‏ مند باشيد. هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى‏ شود در آن روز از او باز دارد مگر اين‏كه چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى‏ كند». 📚همان ص 5 👌و فرمود ؛ « صدقه دادن با دست ، مرگ سوء را از انسان دور می کند و هفتاد نوع از انواع بلا را از انسان دفع می کند » 📚بحار الانوار ج 93 ص 129 🔸حال اشکال مطرح شده اینجاست که چرا صدقات مردم از آنان بلای کرونا را دفع نکرد ❔ 👌در پاسخ می گوییم ؛ ❕شما از کجا می دانید که صدقه دهندگان به وسیله کرونا از دنیا رفتند و گرفتار بلا شدند ❗️علم دارید ❕❔شاید آنانی که نجات کردند و گرفتار بلا نشدند یا بهبود یافتند همان صدقه دهندگان بودند . 👌اگر هم موردی باشد که فرد در عین حال که اهل صدقه بوده باز هم گرفتار بلای کرونا شده است ، از چند حالت خارج نیست ؛ 1⃣گاهی ممکن است افرادی هم که صدقه می داده اند ، گرفتار بلا شده باشند ، این از جهت بوده که است آنان اخلاص را رعایت نمی کردند و از روی ریا و چشم و هم چشمی و نام و آوازه ، صدقه و کمک می کرده اند . طبیعی است که این صدقه و انفاق به درد نمی خورد و اثر و فایده ای هم ندارد چنان که در حدیث قدسی آمده است که پرودگار می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 💠 👇
💠ادامه 👇 2⃣گاهی هم ممکن است که افراد صدقه دهنده را رعایت کرده باشند ، اما تقوای خداوند را رعایت نکرده و در کنار صدقه دادن ، تن به گناه و معصیت هم داده باشند ، اینان در عین صدقه دادن باز هم گرفتار بلا و مصیبت می شوند تا سختی که از این بلا و می کشند ، کفاره گناهانشان باشد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «بنده زمانی که گناه کند و کاری نکند که ( تمام ) گناهاش بخشیده شود ، خداوند او را به حزن و بیماری و مبتلا می کند تا کفاره گناهانش باشد » 📚امالی صدوق ص294 3⃣گاهی هم ممکن است افراد صدقه دهنده هم اخلاص را رعایت کرده باشند و هم تقوا را ، اما باز هم گرفتار بلا و مصیبت شوند ، بلا و مصیبت آنان از این جهت است که بلا و مصیبت برایشان بهتر و به آنان است ، خداوندی که صلاح بندگان را بهتر از خودشان می داند و آنان را دوست نیز می دارد ، این بلا و مصیبت را برایشان ایجاد می کند تا از طریق خارج نشوند . در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فر ماید ؛ « بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود ، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم ، و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و و بیماری اصلاح نمی شود ، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم » 📚الکافی ج2 ص 60 4⃣در مواردی هم بلا و مصیبت از باب ؛ « هر که در این بزم مقرب تر است ، جام بلا بیشترش می دهند » می باشد . بندگان صالح خداوند بیش از دیگران در معرض بلا و مصیبت هستند ، اگر چه اهل صدقه و اخلاص و تقوی هم هستند . خداوند آنان را گرفتار می کند ، تا با صبر و بردباری آنان بر ، پاداش های فراوان و بی نهایت به آنان بدهد ، چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « اگر گرفتار مصیبتی در جانت یا مالت یا فرزندت شدی ، مصائب پیامبر خدا را متذکر شو زیرا هیچ یک از خلائق به مانند پیامبر اسلام گرفتار نشدند » 📚وسائل الشیعه ج3 ص267 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند برای اولیاء و دوستانش مصائبی قرار می دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش بگیرند بی آنکه مرتکب شده باشند» 📚الکافی ج2 ص325 _ قرب الاسناد ص79 ❕و فرمود ؛ «شدید ترین بلاها برای انبیا است سپس کسانی که به انبیا نزدیکترند و از پی آنان می آیند سپس سایر مومنان به تناسب » 📚الکافی ج2 ص252 🔶و : «بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمی‌دارد مگر آنکه آنان را گرفتار میکند» 📚الکافی،ج2 ص 252 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ميخواستم بدونم آيا سنديتي هست كه هرروز هنگام غروب اموات رو ميبرند وادي السلام و نبايد اون در قبرستان باشيم.؟ اصلا همچين چيزي هست؟ هرروز هست يا روزهاي خاصي ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از سنت های شرعی که مورد توصیه بسیاری از روایات واقع شده است ، زیارت قبور است . 🔶محمد بن مسلم می گوید: « به امام صادق گفتم ما به زیارت مردگان می رویم. امام فرمود کار خوبی است. 🔶گفتم آنان متوجه حضور ما می شوند ؟ 👌فرمود: « بله به خدا سوگند آنان از حضور شما مطلع می شوند و شاد می شوند و با شما انس می گیرند» 📚الفقیه ج1 ص180 🔷حضرت علیه السلام فرمود ؛ « مردگان خود را زیارت کنید زیرا آنان به زیارت شما خوشحال می شوند و حاجات خود را سر قبر پدر و مادر با برای آنان از خدا بخواهید» 📚الکافی ج3 ص229 🔰 از روایاتی استفاده می شود که ارواح مومنان در عالم برزخ به سوی مکان مقدس « » رفت و آمد دارند . 🔸حبّه عُرَنى می گوید ؛ « همراه امير مؤمنان به بيرون شهر رفتم. او در وادى‏ السلام ايستاد و گويى با كسانى سخن مى‏ گفت [؛ امّا كسى ديده نمى ‏شد]. من هم كنارش ايستادم تا اين كه خسته شدم. نشستم. از نشستن هم خسته شدم. باز ايستادم، به قدرى كه چون دفعه قبل، خسته شدم. نشستم و باز خسته شدم. آن گاه، ايستادم و ردايم را از پشتم گرفتم و گفتم: اى امير مؤمنان! دلم براى تو به خاطر طولانى شدن ايستادنت مى ‏سوزد! ساعتى استراحت كن.سپس ردايم را افكندم تا بنشيند. به من فرمود ؛ ❕ «اى حَبّه! اين، جز گفتگو و هم‏نشينى با مؤمن نيست».گفتم اى امير مؤمنان! آنان، اين‏چنين هستند؟ فرمود: «آرى. اگر برايت آشكار گردد، خواهى ديد كه آنان، گروه گروه، چمباتمه زده، با هم حرف مى‏ زنند». ❔گفتم: پيكرها يا جان‏ها؟ 👌فرمود: «جان‏ها. هيچ مؤمنى در هيچ كجاى زمين نمى‏ ميرد، مگر آن كه به روحش گفته مى ‏شود:" به وادى السلام ملحق شو". اين جا ‏اى از بهشت عَدْن است». 📚الکافی ج 3 ص 243 ❕از روایات دیگری استفاده می شود که ارواح مومنین در هنگام مساء که شامل آخر غروب تا نصف شب می شود ؛ 📚لسان العرب ج 15 ص 281 👌جهت بهره مندی به بهشت دنیوی موجود در مغرب زمین که ممکن است شامل وادی السلام نیز بشود می روند و از برکات آن بهشت استفاده می کنند . 📚الکافی ج 3 ص 246 ❕لذا بهتر است که انسان در زمانی که ارواح مومنین متنعم در نعمات الهی هستند ( آخر روز و آغاز شب تا نیمه شب ) به زیارت قبور آنها نروند و عیش آنها را بر هم نزند زیرا بر اساس روایات بالا ، مردگان به زیارت کنندگان خود توجه ویژه ای دارند . 🔸از پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛ « مردگانتان را در روز زیارت کنید و از زیارت آنها در شب کنید » 📚مستدرک الوسائل ج 2 ص 363_ سفینه البحار ج 7 ص 192 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی از کانال های ضد دین شبهه کرده است که در روایات شیعه آمده است که امامان بعد از پیامبر سیزده نفرند نه دوازده نفر ❗️خواستم ببینم دارد ❕❕ 💠💠 👌در این که امامان بعد از پیامبر گرامی اسلام دوازده نفر هستند که با نص الهی انتخاب و شده اند ، شکی در آن نیست . 🔶پیامبر گرامی فرمود: «امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اولین آنان علی و آخرین آنان قائم است که خداوند به وسیله او در تمام جهان نامش را گسترش می دهد» 📚امالی صدوق ص111 _ عیون الاخبار ج1 ص65 _کمال الدین ج1 ص282 👌و فرمود ؛ «علی بن ابی طالب امام شما پس از من است و پس از او حسن و پس از او حسین و پس از آن دو نه نفر از فرزندان حسین یکی پس از دیگری امامان شما و خلفای من هستند ...» 📚کمال الدین ج1 ص261 _ الاحتجاج ج1 ص69 👌وفرمود: «امامان مسلمین پس از من علی بن ابی طالب سپس حسن به علی و سپس حسین به علی و سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حجه بن الحسن ...می باشند» 📚کفایه الاثر ص54 _کمال الدین ج1 ص253 _ اثباه الهداه ج2 ص74 ❕حال آنچه مورد اشکال واقع شده است ،تعبیری است که در چند روایت ضعیف و محدود به کار رفته است که سیزده نفر بودن امامان را ایجاد می کند . 🔸در کتاب کافی از پیامبر گرامی نقل شده است ؛ « اني واثني عشر من ولدي وأنت يا علي رز الأرض يعني أوتادها وجبالها، بنا أوتد الله الأرض أن تسيخ بأهلها، فإذا ذهب الاثنا عشر من ولدي ساخت الأرض بأهلها ولم ينظروا» « به راستى من و 12 تن از فرزندانم به همراه تو ای علی ، رز (مايه ثبات، يعنى ميخ‌ها و كوه‌هاى آن) در زمين هستيم به واسطه ما خداوند زمين را ميخ‏كوب‏ كرده تا به مردمش فرو نريزد. و آنگاه که دوازده تن فرزندانم از زمين بروند، زمين اهلش را فرو برد و به ديده نيايد.» 📚الکافی ج 1 ص 534 👌در این تعبیر پیامبر گرامی از دوازده تن از فرزندانش به همراه علی علیه السلام یاد می کند که امنیت زمین هستند . ❕آنچه روشن و مشخص است آن است که در این روایت و روایات شبیه آن «تصحيفِ» ناشي از خطا و سوء تعبير نسخه نويسان و راويان احاديث موجب چنين برداشتي گرديده است؛ خطا و يا سهوي که وقوع آن در کتاب‌هاي قديم امري عادي و بوده است؛ چرا که تمام کتاب‌هاي زمان قديم با دست نوشته شده و به همين جهت بسياري از علماي حديث بررسي‌هايي را براي معالجه اين مشکل در کتاب‌ها داشته‌اند . 👌از جمله مواردي که اين نکته را تاييد مي‌کند که مشکل مورد بحث، از اشتباه و خطاي نسخه نويسان و به وجود آمده، اين نکته است که همان‌گونه که از مطالب بيان شده در ابواب مختلف کتاب کافي استفاده مي‌شود، هدف مرحوم كليني از تاليف اين کتاب، بيان عقايد صحيح شيعه اماميه بوده است که از روايات بيان شده از سوي او در اين کتاب، تصريح به عدد و اسامي امامان شيعه دوازده ‌امامي است که اگر عکس اين موضوع در جايي از کتاب او ديده شود به طور طبيعي امر قبيح و غير منطقي و موجب نقض غرض از سوي او در تاليف اين کتاب به شمار خواهد رفت. 🔹از اين‌رو بدون شک مي‌توان گفت‌ اين اشتباه از سوي نسخه نويسانِ اين کتاب به پيوسته که با مراجعه محققانه به کتاب‌هايي که مرحوم كليني اين روايت را از آنها نقل کرده و يا کتاب‌هايي که به نقل از مرحوم کليني همين روايت را در کتاب‌هايشان نقل نموده‌اند، صحت ادّعاي ما ثابت مي‌گردد. ❕در مقابل اين روايت، روايات ديگري هست که تصحيف ناشي از خطا و اشتباه راويان در آن نيامده، بلکه در آنها بر اين نکته دارد که تعداد ائمه به اضافه امير المؤمنين عليه السلام دوازده تن مي‌باشند و مضمون روايت اول در چند کتاب از کتاب‌هاي علماي شيعه با چند طريق ذکر گرديده که از همين روايت بدون تصحيف در كتاب «الأصول الستة عشر» که آن را چند تن از راويان روايت نموده‌اند بدين شکل آمده است ؛ « قال رسول الله : إني وأحد عشر من ولدي وأنت يا على رز الأرض أعني أوتادها جبالها، وقال: وتّد الله الأرض أن تسيخ بأهلها، فإذا ذهب الأحد عشر من ولدي ساخت الأرض بأهلها ولم ينظروا» « رسول خدا فرمود: به راستى من و تن از فرزندانم به همراه تو، رز (مايه ثبات، يعني ميخ‌ها و کوه‌هاي) زمين هستيم. به ما خداوند زمين را ميخ‏كوب‏ كرده تا به مردمش فرو نريزد و آنگاه که يازده تن فرزندانم از زمين بروند، زمين اهلش را فرو برد و به ديده نيايد. » 📚الاصول السته عشر ص 386_ بحار الانوار ج 36 ص 259 🔸👇
🔸 👇 👌اگر این پاسخ مورد قبول نباشد باز هم گفتنی است که نقل کتاب کافی به سبب وجود زياد بن منذر ابو الجارود که در ابتدا امامي بوده امّا بعدها زيدي مذهب و سرکرده قبيله گشته و در مذمت او و پيروانش رواياتي صادر شده است ضعيف مي‌باشد . 📚نقد الرجال ج 2 ص 279 ❕از این گذشته تعبیر « واثنا عشر من ولدي » منظور پیامبر گرامی دوازده تن از فرزندان من به اضافه حضرت سلام الله عليها مي‌باشد . 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 381 👌اضافه بر اين که از باب تغليب صحيح مي‌باشد که به مجموع امير المؤمنين و ساير ائمه عليهم السلام تعبير فرزندان رسول خدا شود و عطف «أنت» بر حضرت امير از قبيل عطف خاص بر عام از باب تأكيد و تشريف باشد، چنان که جبرائيل را بر ملائكه عطف مي‌کنند با این که جزء است . 📚مراه العقول ج 6 ص 232 👌روایت دیگری که مرحوم کلینی از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل می کند که گويد؛ « خدمت فاطمه عليها السلام رسيدم، در برابرش لوحى بود كه نام‌هاى اوصياء از او در آن بود، من شمردم، دوازده نفر بودند، آخر آنها قائم عليه السلام بود، سه محمد در ميان آنها بود و سه على. 📚الکافی ج 1 ص 532 👌اين روايت نیز به سبب ضعف ابوالجارود كه قبلاً نيز آن را بيان نموده بوديم ضعيف مي‌باشد ،گذشته از آنکه این نقل هم از روی تصحیف می باشد و کتاب های دیگری روایت مذکور را بدون تصحیف نقل کرده اند مانند آنچه شیخ صدوق نقل کرده است که جابر می گوید ؛ « خدمت فاطمه سلام الله عليها رسيدم، در برابرش لوحى بود كه نام‌هاى اوصياء در آن بود، من ، دوازده نفر بودند، آخر آنها قائم عليه السلام بود، سه محمد در ميان آنها بود و سه على » 📚الخصال ج 2 ص 478 👌روایت دیگری که مرحوم کلینی نقل می کند و کانال ملحد به آن استدلال کرده است زیر است که پیامبر گرامی فرمود ؛ « از ابوسعيد، به شکل مرفوعه از امام باقر روايت کرده است که رسول خدا فرمود: از فرزندان من دوازده نفرند كه نقيب (شناسنده و سرپرست) و نجيب (اصيل و خوش گوهر) و محدَّث (کساني که فرشتگان با آنها در ارتباط هستند) و مفهم (درک کننده حقايق امور) مي‌باشند، آخرين آنها قائم به حق است، كه زمين را از عدالت پر كند چنان كه از ستم پر شده باشد.» 📚الکافی ج1 ص 534 👌اين روايت نيز ضعيف است؛ زيرا روايت، مرفوعه و مبهم است و يکي از واسطه‌ها در سلسله سند افتاده است، از اين‌رو روايت در حکم روايت است. 🔸از ضعف سند هم بگذریم مرحوم مازندرانی در شرح روایت می گوید ؛ «من ولدي اثنا عشر نقيباً» (دوازده تن از فرزندان من نقيب هستند.) تعبير دوازده تن که شامل امير المؤمنين عليه السلام نيز مي‌شود را از باب تغليب آورده است و يا اين که به صورت مجازي بر امير المؤمنين عليه السلام نيز اطلاق فرزند نموده است (زیرا او نیز تربیت یافته و بزرگ شده پیامبر بوده است) » 📚شرح الکافی ج 7 ص 381 👌و پاسخ سوم نیز همان است که در مورد دو روایت قبلی گفتیم که در روایت تصحیف صورت گرفته است و این روایت بدون تصحیف در کتاب الاصول السته عشر چنین نقل شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛ « از فرزندان من نفرند كه نقيب (شناسنده و سرپرست) و نجيب (اصيل و خوش گوهر) و محدَّث (کساني که فرشتگان با آنها در ارتباط هستند) و مفهم (درک کننده حقايق امور) مي‌باشند، آخرين آنها قائم به حق است، كه زمين را از عدالت پر كند چنان كه از ستم پر شده باشد.» 📚الاصول السته عشر ص 15_ اثباه الهداه ج 2 ص 259 👌پاسخ چهارم هم آن است که احتمال دارد تعبیر دوازده نقیب از فرزندان پیامبر اشاره است به یازده امام و حضرت زهرا سلام الله علیهم چرا که آنها با سخنان و رفتارشان سرپرست مردم در هدایت الهی بوده اند . 📚مراه العقول ج 6 ص 233 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔این که بین مردم جا افتاده که هر کس در شب و روز جمعه بمیرد عذاب قبر ندارد چقدر #مستند است ❗️آیا اگر کفار هم در این زمان ها بمیرند عذاب قبر ندارند ❕ 💠پاسخ👇👇👇
🤔 ❔این که بین مردم جا افتاده که هر کس در شب و روز جمعه بمیرد عذاب قبر ندارد چقدر است ❗️آیا اگر کفار هم در این زمان ها بمیرند عذاب قبر ندارند ❕❕ 💠💠 👌از روایات اسلامی استفاده می شود که به خاطر احترام و شرافتی که شب و روز جمعه دارد ، هر کس از که در این ساعات از دنیا برود ، مشمول رحمت و لطف و تخفیف خداوند شده و از فشار و عذاب قبر نجات می یابد . ❕امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛ « هر کس در روز جمعه از دنیا برود ، از فشار قبر نجات می یابد » ، « هر کس شب جمعه یا روز جمعه از دنیا برود از آتش جهنم نجات می یابد » ، « هر کس روز جمعه یا شب جمعه از دنیا برود ، عذاب قبر از او بر داشته می شود » 📚بحار الانوار ج6 ص230 به نقل از کتاب المحاسن ❕چنان که اشاره شد این حکم به شیعیان و مومنین به اهل بیت علیهم السلام دارد و غیر آن ها را شامل نمی شود ، چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « هر کس روز جمعه از دنیا برود در حالی که به حق اهل بیت باشد ، خداوند به او برائتی از آتش جهنم و برائتی از عذاب عطا می کند و هر کس از آنها که در شب جمعه از دنیا برود ، از آتش جهنم نجات می یابد » 📚وسائل الشیعه ج7 ص377 ❕در دیگری امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس از مومنین ( و شیعیان ) که ما بین زوال خورشید روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه از دنیا برود ، او را از فشار قبر رهایی می بخشد » 📚بحار الانوار ج6 ص221 به نقل از امالی صدوق 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔بر چه اساسی شما جوانان را به ازدواج می کنید و می گویید زن روزی می آورد ❗️آیا این نوعی ترویج جهل و خرافات نیست ❕ ❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ » « مردان و زنان بى همسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را، اگر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نياز مى ‏سازد، خداوند واسع و آگاه است.» 🔸نور 32 💠در این آیه شریفه خداوند بیان می کند که قدرتش آن چنان وسيع است كه پهنه عالم هستى را فرا مى‏ گيرد، و علمش چنان گسترده است كه از نيات همه كس مخصوصا آنها كه به نيت حفظ عفت و اقدام به ازدواج مى‏ كنند آگاه است، و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار خواهد داد. 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 458 ❕ازدواج يك حكم و هماهنگ قانون آفرينش است كه انسان براى بقاء نسل و آرامش جسم و روح و حل مشكلات زندگى احتياج به ازدواج سالم دارد. اسلام كه هماهنگ با آفرينش گام بر ميدارد نيز در اين زمينه تعبيرات جالب و مؤثرى دارد، از جمله حديث پيامبر است ؛ « ازدواج كنيد تا نسل شما فزونى گيرد كه من با فزونى جمعيت شما حتى با فرزندان سقط شده در قيامت به ديگر امتها مباهات مى‏ کنم‏ » 📚سفینه البحار ج 1 ص 561 👌از آنجا كه بسيارى از مردان و زنان براى فرار از زير بار اين مسئوليت الهى و انسانى متعذر به عذرهايى از جمله نداشتن امكانات مى‏ شوند در آيه فوق صريحا گفته شده است كه فقر نمى‏ تواند مانع راه ازدواج گردد، بلكه چه بسا ازدواج سبب غنا و بى نيازى مى‏ شود. 🔸دليل آن هم با دقت روشن مى ‏شود، زيرا انسان تا است احساس مسئوليت نمى‏ كند نه ابتكار و نيرو و استعداد خود را به اندازه كافى براى كسب در آمد مشروع بسيج مى‏ كند، و نه به هنگامى كه در آمدى پيدا كرد در حفظ و بارور ساختن آن مى ‏كوشد و به همين دليل مجردان خانه به دوش و تهى دستند. 👌 اما بعد از ازدواج شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعى مى‏ شود و خود را شديدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامين وسائل زندگى فرزندان آينده مى‏ بيند، به همين دليل تمام و ابتكار و استعداد خود را به كار مى‏ گيرد و در حفظ در آمدهاى خود و صرفه‏ جويى، تلاش مى‏ كند و در مدت كوتاهى مى‏تواند بر فقر چيره شود. 🔸بى جهت نيست كه در حديثى از امام صادق علیه السلام مى ‏خوانيم ؛ « روزى همراه و فرزند است » 📚نور الثقلین ج 3 ص 595 👌 و در حديث ديگرى از پيامبر گرامی مى‏ خوانيم ؛ « مردى خدمت حضرتش رسيد و از تهيدستى و نيازمندى شكايت كرد پيامبر گرامی فرمود ؛ « ازدواج كن، او هم ازدواج كرد و در كار او پيدا شد » 📚الکافی ج 5 ص 330 👌 بدون شك امدادهاى الهى و نيروهاى مرموز نيز به كمك چنين افراد مى ‏آيد كه براى انجام وظيفه انسانى و حفظ پاكى خود اقدام به ازدواج مى‏ كنند. هر فرد با ايمان مى‏ تواند به اين وعده الهى دلگرم و مؤمن باشد . 🔷در حديثى‏ از پيامبر گرامى اسلام نقل شده است ؛ « كسى كه ازدواج را از ترس فقر ترك كند بد به خدا برده است، زيرا خداوند متعال مى‏ فرمايد ؛ اگر آنها فقير باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نياز مى‏ سازد » 📚الکافی ج 5 ص 330 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔براستی مایه تعجب است که روحانیون شیعه نمازجماعت را تضییع می کنند و به خاطر رضایت ماموین نماز را می خوانند ❗️چه پاسخی نزد الله دارید ای کاش کمی از مولوی های اهل سنت یاد می گرفتید ❕❕ 💠💠 👌مساله تخفیف الصلاه و این که امام جماعت نباید نماز را بیش از حد طولانی کند که آزردگی و دل زدگی مامومین را از نماز جماعت فراهم کند مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است . 🔸علی علیه السلام خطاب به اشتر چنین نوشت ؛ « هنگامى كه به نماز جماعت براى مردم مى ‏ايستى بايد نمازت نه (چندان طولانى باشد كه) موجب نفرت مردم گردد و نه (چنان سريع كه) موجب تضييع واجبات نماز شود، زيرا در ميان مردمى (كه با تو به نماز مى‏ ايستند) افراد بيمارى هستند يا كسانى كه حاجات فورى دارند. من از رسول خدا به هنگامى كه مرا به سوى يمن فرستاد پرسيدم: چگونه با آنان نماز بخوانم؟ فرمود: با آنها نمازى بخوان كه همچون نمازِ ناتوان‏ترين آنها باشد و به مؤمنان رحيم و مهربان باش. 📚نهج البلاغه ، عهد نامه مالک اشتر 🔹مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعة در ابواب مستحبات نماز جماعت بابى به عنوان «اسْتِحْبابُ تَخْفِيفِ الْإمام صَلاتَهُ» گشوده است و در آن هشت روايت از عليهم السلام در اين زمينه نقل كرده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 419 باب 69 👌از جمله اينكه در روايتى آمده است: «روزى معاذ (بن جبل) در زمان رسول خدا در مسجدى نماز جماعت برگزار مى ‏كرد و قرائت نماز را طولانى مى ‏خواند. مردى در نماز به او ملحق شد و معاذ سوره را آغاز كرد. آن مرد براى خود سوره كوتاهى خواند و نماز را تمام كرد و سوار مركبش شد (و رفت) اين جريان به گوش رسول خدا رسيد. كسى را نزد معاذ فرستاد و فرمود ؛ « اى معاذ فتنه گر مباش (و مردم را از جماعت دور مساز) لازم است سوره «والشمس وضحاها» و امثال آن (از سوره‏هاى كوتاه) را بخوانى». 📚الفقیه ج 1 ص 390 👌در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم كه فرمود ؛ « سزاوار است نماز امام همانند نماز ‏ترين كسى باشد كه پشت سر او نماز میخواند » 📚همان مدرک 👌در حديث ديگرى آمده است ؛ « پيغمبر اكرم روزى با اصحابش نماز مى‏ خواند صداى گريه كودكى را شنيد. نماز را تخفيف داد و كوتاه كرد». 📚همان مدرک 👌در روايت ديگرى شبيه آن آمده كه اصحاب سؤال كردند چرا نماز را كوتاه فرمودى؟ پيغمبر فرمود: آيا صداى گريه را نشنيديد؟». 📚التهذیب ج 3 ص 274 ❕بديهى است منظور از تخفيف نماز در اين روايات اين نيست كه واجبات نماز رعايت نگردد ،بلکه در کنار انجام واجبات شود که به مستحبات غیر معمول پرداخته نشود و قرائت طولانی نگردد ‌. 🔰علمای اهل سنت نیز این مضمون را از پیامبر گرامی نقل کرده اند چنان که نقل می کنند که فرمود ؛ « زمانی که یکی از شما نماز جماعت می خواند ، باید نماز را کند زیرا در میان مامومین ضعیف و بیمار و کبیر وجود دارد ،اما زمانی که فرادا نماز می خوانید می توانید هر مقدار که می خواهید نماز را طولانی کنید » 📚سنن ابی داود ج 1 ص 356_سنن نسائی ج 1 ص 211_ صحیح مسلم ج 2 ص 591_ مسند احمد ج 29 ص 441 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا پس از گذشت سالیان متمادی از شهادت امام حسین همواره برای ایشان گریه و عزاداری می کنیم ❕ 💠💠 👌گریه و عزاداری کردن برای مصائب امام حسین علیه السلام بر اساس دستور امامان اهل بیت و تاسی به سیره آن بزرگواران می باشد . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس مصایب ما اهل بیت برایش بازگو شود و به اندازه بال پشه ای اشک چشم از او خارج شود ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه کف روی دریاها باشد » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌امام سجاد علیه السلام فرمود؛ « هر مومنی که چشمش برای کشته شدن حسین چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود ، خداوند در بهشت برایش اتاق هایی فراهم می کند که روزگارانی را در آن سپری کند ...خداوند چنین فردی را در روز قیامت از خشم خود و آتش در امان نگه می دارد » 📚ثواب الاعمال ص108 📚بحار الانوار ج44 ص281 👌امام رضا علیه السلام خطاب به ریان بن شبیب چنین عرضه داشت ؛ « اگر می خواهی گریه کنی برای حسین گریه کن زیرا او را همانند گوسفندی سر بریدند ، آسمان و زمین برای قتل او گریه کردند ، با گریه بر او خداوند تمام گناهان صغیره و کبیره و کم و زیاد را می آمرزد ، اگر می خواهی در بهشت هم درجه ما باشی ، با حزن و مصیبت ما محزون و با فرح ما شاد باش » 📚عیون الاخبار ج1 ص299 📚امالی صدوق ص112 👌و فرمود ؛ « برای حسین باید گریه کنان گریه کنند ، زیرا گریه بر اوگناهان بزرگ را از بین می برد ، پدرم امام کاظم زمانی که ماه محرم می شد دیگر خندان دیده نمی شد و پیوسته در غم و اندوه به سر می برد تا روز دهم محرم می شد که دیگر آن روز ، روز مصیبت و گریه و حزنش بود » 📚امالی صدوق ص111 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « حسین به گریه کنانش نگاه می کند و برای آنان استغفار می کند و می گوید ای گریه کن من اگر بدانی که خدا برایت چه آماده کرده است حتما بسیار خوشحال می شدی ...» 📚کامل الزیارات ص103 👌راوی می گوید ما در نزد امام علیه السلام بودیم که از حسین یاد کردیم و قاتلینش را لعنت کردیم . ❕امام صادق شروع به گریه کردن کرد و ما هم همراه با او گریه کردیم و فرمود ؛ « حسین بن علی کشته اشک است ، و هیچ مومنی او را یاد نمی کند مگر آنکه می کند » 📚بحار الانوار ج44 ص279 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « هر گاه در نزد امام صادق سخن از امام حسین به میان می آمد ، دیگر کسی امام صادق را در آن روز نمی دید» 📚کامل الزیارات ص108 🔰این روایات و روایات فراوان دیگری که از ذکر آن خود داری می شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج14 ص500 باب66 📚بحار الانوار ج44 ص278 باب34 ❕همه نشان دهنده رجحان عزاداری و گریه کردن برای حسین علیه السلام می باشد . این عزاداری ها چند فلسفه اساسی دارد ؛ 1⃣با نشر معارف اهل بیت در این محافل و مجالس ، حیات تازه ای بر روح اسلام دمیده می شود و مکتب و شریعت حفظ می شود . 2⃣باورهای دینی مردم با معارف اهل بیت تحکیم می شود . 3⃣نشان دهنده پیوند عمیق عاطفی میان شیعیان و امامان است . 4⃣اعلام وفاداری به مقام امامان و تعظیم و تکریم آنان تلقی می شود . 5⃣سبب انتقال فرهنگ شیعه به نسل های آینده می باشد. 6⃣سبب ایجاد روحیه جهاد و ایثار و از خود گذشتگی در افراد می گردد . 7⃣سبب حاکم شدن آرمان های اهل بیت در جامعه می گردد . 8⃣سبب خود سازی فردی و الگو گیری از اهل بیت می باشد . 👌با توجه به این فوائد است که امام صادق علیه السلام در مورد مجالس عزاداری و نشر معارف اهل بیت فرمود ؛ « این مجالس است که من آن ها را دوست دارم ، امر ما را زنده کنید ، رحمت خدا بر کسی باد که احیاء امر ما را کند » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه حمل علم در ها چیست ❗️اصلا چه معنا و مفهومی در آن است که هیئات عزاداری از آن استفاده می کنند ❕❕ 💠💠 👌علم از ابزار و وسايل عزادارى امام حسين علیه السلام است كه در هيئتها و دسته‏ هاى مذهبى به كار گرفته مى‏ شود. علامت به معناى نشانه است. اين علامتها نشانه‏ هاى گروههاى عزادار محسوب مى‏ شده است و كسانى هم كه آن را حمل مى ‏كردند، «علامت كش» بودند، يعنى علم بردار. به نوشته دهخدا: « مانندى كه بر چوب يا آهن افقى آن از سوى پايين شالهاى ترمه آويزند و از سوى زبر لاله و تنديسهايى از مرغ و جز آن نصب كنند و در ميان زبانه‏اى از فلزّ طويل دارد و بر نوك آن فلز پر يا گلوله‏اى از شيشه الوان نصب كنند و اين زبانه ‏هاى فلزّى كه به «تيغ» مشهور است، سه يا پنج باشد و در مراسم عزادارى محرّم پيشاپيش دسته‏ ها به حركت آرند.» 📚لغت نامه دهخدا ماده علم ، علامت ❕شباهت آن به ، مى‏ رساند كه پس از ارتباط ايران با اروپاييها در عصر قاجار، از آيينهاى مذهبى مسيحيّت اقتباس شده است. به هر حال، نمودها و مظاهرى است كه گاهى عزاداران را از محتوا و اصل عزادارى و اقامه شعائر دينى بازمى‏ دارد. 📚فرهنگ عاشورا ، محدثی ص 320 👌هرچند اصل حمل كردن علم ناشى از انگيزه پيروى حضرت عباس باشد اما به صورت قطع حمل عَلَم عريض و طويل ‏كه به شكل صليب مسيحى هاست و در روى بازوهاى اين علم كذايى، اشكالى از خورشيد، كشكول، تبرزين، كبوتر و اژدها و... شده و بر سر علم هم چند زنگوله آويزان كه‏ مفهوم درستى از اين اشكال و اشيا فهميده نمى ‏شود، همگى اين ابزار پس از ارتباط ايران با اروپايى‏ها در عصر قاجار، از آيين‏هاى مذهبى اقتباس شده است. 🔰به تعبیر دیگر علَم در حقيقت به عنوان سمبلى براى تداعى كردن واقعه كربلا طراحى شده است نشانه ‏هايى مانند دست بريده يا شاخه ‏هاى ، ابزارآلات جنگ مانند سپر و شمشير و يا تزيين يك چوب بلند با پارچه‏ هاى سبز و قرمز و نصب ابزار آلات جنگى و... از علَم هاى اصيل محسوب مى ‏گردد. 👌اين سنت در عصر قاجار در اثر ارتباط با كشورهاى اروپايى و تأثير پذيرى از آداب و سنت‏هاى مسيحيان دستخوش برخى انحرافات قرار گرفته است. اضافه كردن مجسمه‏ هاى بى‏ معنا، تزيين با طلا و نقره و... از مهمترين تحريفات اين سنت است كه گاهى عزاداران و را از محتوا و اصل اقامه شعاير دينى باز مى‏ دارد. 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه علم 🔸در پایان به نظرات تنی چند از در مورد علم و علم کشی توجه کنید ؛ 💠مقام معظم رهبری ؛ « استفاده از علم فى نفسه اشكال ندارد، ولى نبايد اين امور دين شمرده شود» 📚اجوبه الاستفتاءات س 1444 👌آیت الله مکارم شیرازی ؛ « با توجّه به اينكه دشمنان، پيرايه‏ هايى به مى ‏بندند بهتر است از آن پرهيز شود و به پرچم‏هاى آبرومند ساده قناعت گردد.» 📚احکام عزاداری ص 47 👌بنابراین علم هایی که در عزاداری استفاده می شود بهتر است به شکل ساده و سنتی خود باشد تا هم تداعی کننده خاطره عباس علمدار و رشادت های او در پرچم داری سپاه امام علیه السلام باشد ، چنان که نقل است روز عاشورا نيز چون عباس خدمت امام حسین علیهما السلام آمد و از او اذن ميدان طلبيد، امام گريست و ابتدا اجازه نداد و فرمود: تو علمدار منى، اگر تو بروى و كشته شوى، سپاه من از هم مى ‏پاشد» 📚معالی السبطین ج 1 ص 441 👌و هم با سادگی تداعی کننده سایر غم انگیز کربلا باشد به گونه ای که در بالا توضیح آن گذشت . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔افرادی را در عزاداری می بینم که به خود را به گریه کردن می زنند و وانمود می کنند که گریه می کنند اما گریه نمی کنند ❗️ برخی میگویند که این عمل ثواب دارد ❕این سخن سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌تباکی یعنی خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه‏ كننده ساختن و حالت گريه به خود گرفتن است . 🔸در راه احياى عاشورا و بر عزاى حسين علیه السلام ، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد. حتّى اگر كسى نگريد يا گريه‏ اش نيايد، گرفتن اين حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسّر ايجاد مى‏ کند، هم به مجلس عزا، چهره و رنگ غم مى ‏بخشد. تباكى، همسويى با داغداران سوگ عاشوراست و مثل گريستن و گرياندن است. 🔸در حديث امام علیه السلام است ؛ «من انشد فى الحسين شعرا فتباكى فله الجنّة» هر كه درباره حسين، بگويد و تباكى كند، بهشت براى اوست.» 📚بحار الانوار ج 44 ص 282 👌در حديثى هم كه سيد بن طاووس نقل كرده، چنين است: «من تباكى فله الجنّة» « هر کس در حسین تباکی کند ، بهشت برای اوست » 📚همان مدرک 👌 و در حديث قدسى خداوند آمده است ؛ «اى موسى هر يك از بندگانم كه‏ در زمان شهادت فرزند مصطفى گريه كند يا حالت گريه به خود گيرد و بر سبط پيامبر تعزيت گويد، همواره در بهشت خواهد بود. » 📚مستدرک سفینه البحار ج 7 ص 235 👌البته غير از تباكى در مصيبت ابا عبد اللّه الحسين علیه السلام ، حالت گريه به خود گرفتن در و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه‏ هاى روانى تأثير ظاهر در باطن است . 👌 امام صادق علیه السلام درباره گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مى‏ فرمايد ؛ « اگر گريه‏ ات نمى‏ آید، خود را به حالت گريه در آور، پس اگر به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد، پس به تو.» 📚بحار الانوار ج 90 ص 344 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا گرانی و کساد تجارت و اقتصاد خراب که از علائم ظهور امام زمان گفته شده،مخصوص کشورهای اسلامی است و یا این اتفاقات باید در کل جهان و همه کشورها اعم از غیر مسلمان بیفتد ❗️❗️ 💠💠 👌از روايات استفاده مى‏ شود، كه در آخر الزمان بر اثر گسترش فساد و تباهى‏ ها و از بين رفتن رحم و عاطفه و ايجاد جنگ، جهان از نظر اقتصادى در وضعيت بدى به سر خواهد برد؛ به ‏طورى ‏كه آسمان نيز بر آنان رحم نمى ‏كند و نزول باران كه رحمت الهى است نيز براى آنان به تبديل شده، ويرانگر مى‏ شود. 👌در آخر الزمان باران كم مى‏ شود و يا در غير موسم فرود مى ‏آيد و باعث نابودى مى‏ گردد. 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 375 👌 درياچه ‏ها و رودخانه‏ ها خشك مى‏ گردد و ‏ها به بار نمى‏ نشيند و تجارت از رونق مى ‏افتد. 📚الارشاد مفید ص 361 🔸فقر و گرسنگى گسترش مى‏ يابد تا آن‏جا كه افراد براى سير كردن شكم خود، دختران و زنانشان را به مى ‏آورند و آنان را با كمى غذا عوض مى ‏كنند. 📚ملاحم ص 59 ( سند این نقل ضعیف است ) 👌مردى از پيامبر گرامی پرسيد ؛ اى رسول خدا قيامت چه‏ وقت برپا خواهد شد؟ فرمود ؛ قيامت داراى نشانه ‏هايى است: يكى از آنها تقارب بازارهاست».پرسيد: تقارب بازارها چيست؟ فرمود: «كساد بازارها و تجارت و بارش باران بدون آن‏كه گياهان و برويد». 📚الترغیب و الترهیب ج 3 ص 442 👌امير مؤمنان عليه السّلام به ابن عباس فرمود: «تجارت و معاملات زياد مى‏ شود، ولى بهره‏ اى اندك نصيب مى ‏گردد و پس از آن قحطى سختى رخ مى ‏دهد» 📚ملاحم ابن طاووس ص 125 🔸محمد بن مسلم مى‏ گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود: «پيش از ظهور حضرت قائم از سوى خداوند براى مؤمنان نشانه‏ هايى است». گفتم: خدا مرا فداى تو گرداند؛ آن نشانه‏ ها كدام است؟ فرمود: «آنها همان گفته خداوند است كه فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ ( بقره 155) « و شما (مؤمنان) را (پيش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه) به چيزى از ترس و گرسنگى و كمى دارايى ‏ها و جان‏ها و ميوه ‏ها مى‏آزماييم؛ پس را مژده ده)» آن‏گاه فرمود: «خداوند مؤمنان را به سبب‏ ترس از پادشاهان بنى فلان در دوران پايانى حكومت‏شان مى‏ آزمايد و مراد از گرسنگى، گرانى قيمت‏هاست و منظور از كمى دارايى ‏ها، كساد تجارت و كمبود درآمد است و مقصود از نقصان جان‏ها، مرگ‏هاى فراوان و سريع و پى‏ درپى است و مراد از كمبود ميوه‏ ها، كمبود و محصولات كشاورزى است. پس صابران را بشارت باد به تعجيل ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه در آن هنگام». 📚الغیبه نعمانی ص 250_ کمال الدین یک جلدی ص 649 🔸 به نقل از اعلام الورى، قلّة المعاملات به معناى كساد و كمى دادوستد است. 📚اعلام الوری ج 2 ص 280 ❕امام صادق عليه السّلام مى ‏فرمايد: «... در آن هنگام كه سفيانى خروج مى‏ كند، مواد غذايى كم شده، قحطى به مردم مى‏ آورد و باران كم مى‏ بارد». 📚ملاحم ابن طاووس ص 133 🔸ابن مسعود مى ‏گويد: هنگامى كه ‏ها از بين برود و راه‏ها ويران گردد، مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه ظهور مى‏ كند. 📚برهان ، متقی هندی ص 142 ❕شايد وضعيت بد بازار در آن زمان، معلول ويرانى مراكز توليد و صنعت، كم شدن نيروى انسانى، كاهش قدرت خريد، ، ناامنى راه‏ها و ... باشد ، این وضعیت اختصاص به مومنین ندارد و جوی حاکم بر تمام جهان است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شبهاتی در مورد واژه سید بین ملی گرایان مطرح می شود و از آن در مورد اسلام سوء استفاده می کنند ❗️اصلا واژه سید که به فرزندان حضرت زهرا اطلاق می شود از آمده است و چرا آنان را به این نام می خوانند ❕❕ 💠💠 👌كلمه ‏ى «سيد» در اصل به معناى كسى است كه صاحب مجد و عظمت است. و به همين اعتبار، نسل پيامبر اسلام را سيد مى ‏گويند. از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى ‏آيد كه در قرن ششم هجرى قمرى كلم ه‏ى سيد رواج كامل داشت و اولاد پيامبر را سيد مى ‏گفتند. تحقيقات نشان مى‏ دهد كه در قرن چهارم و پنجم كلمه «سيد» به همراه قرينه بر اولاد پيامبر اطلاق مى‏ شد و در قرن ششم بدون قرينه استعمال مى‏ گرديد. در عصر حاضر، در ايران به بنى هاشم سيد مى‏ گويند و به غير آن به كسى سيد نمى‏ گويند. در كسانى را كه از طريق امام حسين به پيامبر مى ‏رسند، سيد مى ‏گويند. در قسطنطنيه عموم مردم را سيد مى‏ گويند و در آنجا كلمه سيد دلالت بر هاشمى بودن ندارد. در عهد صفوى به اولاد پيامبر كلمه‏ ى ميرزا را اطلاق مى ‏كردند ولى در زمان ما ميرزا دلالت بر هاشمى بودن ندارد . 📚جامع الأنساب، آيت ‏الله روضاتى، ج 1، ص 32 . 🔸مامقانى مى ‏نويسد ؛ « در غير حجاز كلمه سيد به بنى هاشم و بنى عبدالمطلب اطلاق مى ‏شود. در كشورهاى عربى شيعيان اين كلمه را به اولاد هاشم و عبدالمطلب مى ‏كنند ولى عرب غير شيعه در معناى لغوى آن بكار مى ‏برند، 📚علم النسب، ج 1، ص 144. 👌امروزه از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها با تعبیر سید یا سادات یاد می شود چرا آنان منسوب به پیامبر گرامی هستند و در روایات متعددی دستور به اکرام و احترام آنان به خاطر پیامبر گرامی داده شده است ، تعبیر نیز نوعی و احترام آنان است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 👌البته گرامی نیز باید توجه کنند که صرف انتساب آنها به پیامبر گرامی و حضرت زهرا سلام الله علیهما بهشتی شدن آنها نمی شود و نباید از احترام دیگران نسبت به خود سوء استفاده کنند . ❕در نقلی آمده است ؛ «زيد بن موسى بن جعفر عليه السّلام در مدينه خروج كرد، گروهى را آتش زد و گروهى را به قتل رسانيد. بدين لحاظ او را زيد النار ناميدند. مأمون فرستاد تا او را گرفتند و اسير نمودند و نزد مأمون بردند، دستور داد: وى را نزد امام رضا عليه السّلام ببريد.ياسر مى ‏گويد: وقتى زيد به حضور حضرت رضا آمد امام به او فرمود: اى زيد ... تو اين طور گمان مى ‏كنى كه اگر خداوند را معصيت كنى داخل بهشت خواهى شد و موسى بن جعفر هم‏ اطاعت پيشه كند و داخل بهشت شود، آنگاه تو نزد خداوند از آن بزرگوار باشى؟ 👌به خداوند سوگند كسى از ما نزد خداوند به مقامى نخواهد رسيد مگر به اطاعت نمودن پروردگار، ولى تو گمان مى ‏كنى كه اگر عصيان بورزى به اين مقام خواهى رسيد؟! زيد در جواب حضرت رضا گفت: من هم برادر و پسر پدر تو مى ‏باشم. امام رضا فرمود: آرى، تو مادامى برادر من خواهى بود كه خداوند را اطاعت نمايى. حضرت نوح گفت: پروردگارا! پسر من هم از اهل من محسوب مى‏شود، وعده تو حق و تو بهترين حكم‏ كنندگان بود. خداوند حكيم فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست، او معصيت كار است. خداوند او را براى اينكه مرتكب معصيت شد از اهل نوح ندانست. 📚عیون الاخبار ج 2 ص 234 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امروزه شاهدیم که کسبه و حتی مردم اجناس مورد نیاز مردم را خریداری می کنند و در مغازه و خانه ها می کنند ❗️حکم این عمل چیست ❕جایز است یا خیر ❕❕ 💠💠 👌احتكار به معناى گردآورى احتياجات مردم و ذخيره كردن و به انتظار گرانى نشستن و منافع بردن است و در اصل از ريشه حَكْر (بر وزن مكر) به معناى ظلم و ستم و بد رفتارى گرفته شده و از آنجايى كه احتكار طعام از روشن‏ترين مصداق‏هاى ظلم و بدرفتارى است اين واژه بر آن اطلاق شده است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 54 🔸در فقه اسلام بحث مشروحى احتكار آمده و همه فقهاى اسلام آن را حرام شمرده ‏اند و روايات بسيارى در اين زمينه وارد شده از جمله در حديثى كه در كتب اهل سنّت و اماميه وارد شده از رسول خدا مى‏ خوانيم ؛ «محتكر رانده درگاه خداست». 📚بحار الانوار ج 59 ص 292 👌در حديث ديگرى از امام امير المؤمنين در غررالحكم آمده است ؛ «محتكر بخيل ثروتى جمع مى‏ کند براى كه هرگز از او راضى نخواهند شد و بر خدايى (در محشر) وارد مى ‏شود كه او را معذور نخواهد داشت». 📚غرر الحکم ح 8205 ❕در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم مى‏ خوانيم ؛ «شخص محتكر در روز قيامت در حالى محشور مى‏ شود كه در پيشانى او نوشته شده است: اى كافر خودت را در آتش دوزخ انتخاب كن». 📚کنزالعمال ح 43958 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس خوراك مسلمانان را احتكار كند، خداوند او را به و ورشكستگى تنبيه مى‏ فرمايد.» 📚بحار الانوار ج 62 ص 292 👌و فرمود ؛ «هر انبار كردنى كه به مردم زيان رسانَد و ‏ها را به ضرر ايشان گران كند، بى‏ خير است.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 35 👌و فرمود ؛ « مايه بيزارى است كه خوراكى احتكار شود و مردم به حال خود رها گردند، در حالى كه چيزى از آن نداشته باشند.» 📚عوالی اللالی ج 2 ص 138 🔸و فرمود ؛ «هر كس يك شب گرانى را براى امّت من بخواهد، عملِ چهل سالش را تباه مى‏ سازد.» 📚تاریخ بغداد ج 4 ص 60 ❕و فرمود ؛ « احتكار كنندگان و قاتلان مردم در يك رتبه [به روز قيامت‏] برانگيخته مى‏ شوند. و هر كس در بخشى از [بازار و] قيمت [كالاهاى‏] مسلمانان راه يابد تا آن را بر ايشان گران كند، سزاوار است كه خداوند در روز ، او را در بخش بزرگ آتش درآورَد.» 📚الترغیب و الترهیب ج 2 ص 584 🔸علی علیه السلام در نامه ‏اش به رفاعه نوشت ؛ « احتكار را نهى كن؛ و هر كس از اين نهى سرپيچيد، مجازاتش كن و آن گاه او را وادار كه آن چه را احتكار كرده، سازد.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 36 ❕و در نامه‏ اش به مالک اشتر نخعى نوشت ؛ « آن گاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت: با اين همه، بدان كه بسيارى از ايشان [بازرگانان‏] مردمى تنگ نظر و سخت بخيل هستند و احتكار مى‏ كنند و به ميل خود براى كالاها قيمت مى‏ گذارند و با اين كار، به مردم زيان مى‏ رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از باز دار؛ كه رسول خدا آن را منع فرمود. و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قميت‏هايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. پس از آن كه احتكار را ممنوع كردى، اگر كسى باز به احتكار روى آورْد، مجازاتش كن، ولى در مجازات وى زياده‏ روى مكن» 📚نهج البلاغه نامه 53 ❕مرحوم شيخ در مبسوط (بنا به نقل شهيد ثانى در كتاب مسالك) در كتاب الاطعمة مى‏ گويد: «هرگاه صاحب طعام (در موارد اضطرار مردم) از بذل طعام خوددارى كند مگر به زيادتر از قيمت اگر شخص مضطر قادر باشد با او مى‏ جنگد اگر مضطر كشته شود مظلوم است و او بايد پرداخت شود و اگر مالك طعام كشته شود خون او هدر است و اگر قادر به جنگيدن با او نباشد يا قادر باشد و نخواهد كار به خون‏ريزى برسد مى‏ تواند از طريق حيله با او وارد شود و طعام را به قيمتى كه او مى‏ گويد (هرچند بسيار زياد) بدون قصد جدى خريدارى كند ولى بعداً تنها قيمة المثل را بپردازد» 📚مسالک ج 12 ص 121 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این مطلب درست هست که امام حسین علیه السلام شب عاشورا خطاب به اصحابشان فرمودند که هر کس به گردن دارد برگردد ؟ لطفا سند این مطلب را ارائه بفرمایید ❗️❗️ 💠💠 👌موسى بن عمير از پدرش نقل مى‏ كند كه امام عليه السلام (در روز عاشورا) به من فرمود ؛ ❕ «نادِ أَنْ لا يُقْتَلَ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ نَادِ بِها فِي الْمَوالي فَإِنّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ مَنْ ماتَ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ أُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ ؛ « (ميان همه يارانم) اعلام كن هر كس دَيْنى بر عهده دارد با من كشته نشود؛ زيرا كه من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم فرمود: «هر كس از دنيا برود و دَيْنى بر ذمّه داشته باشد، از وى در فرداى قيامت برداشته مى‏ شود». 🔸در نقل ديگرى آمده است كه عمير انصارى گفت: امام عليه السلام به من فرمود: «نادِ فِى النَّاسِ أَنْ لا يُقاتِلَنَّ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ رَجُلٍ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ لا يَدَعُ لَهُ وَفاءً إِلّا دَخَلَ النَّارَ ؛ « ميان مردم اعلام كن هر كس بدهكار است در ركاب من پيكار نكند، زيرا هر كس از دنيا برود در حالى كه دينى بر عهده‏ اش باشد كه چاره ‏اى براى آن باشد گرفتار دوزخ مى‏ شود». 🔸مردى برخاست و گفت: همسرم پذيرفت كه از طرف من بپردازد. امام عليه السلام پاسخ داد ؛ «وَ ما كِفالَةُ امْرَأَةٍ، وَ هَلْ تَقْضي إِمْرَأَةٌ «كفالت آن زن چه فايده ‏اى دارد؟ آيا او قدرت دارد چنين كند؟!».» 📚احقاق الحق ج 19 ص 429 👌راستى عجيب است كه انسانى در بحرانى‏ ترين شرايط، حتّى به بدهكارى‏ هاى اصحاب و ياران خود به توجّه داشته باشد و راضى نشود بدهكاران همراه او پيكار كنند و شهيد شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود. 🔸اين برنامه را با كار كسانى مقايسه كنيد كه سراسر زندگى آنها انباشته از حرام و حقوق مردم بوده و كمترين اهمّيّتى براى آن قائل نبودند، اصلًا چيزى را به نام «حقّ الناس» باور نداشتند. 📚عاشوراء ... ، مکارم شیرازی ، ص 414 ❗️البته باید توجه کرد ؛ 1⃣مطلب مذکور در منابع شیعی نیامده است و در کتاب احقاق الحق نیز این جریان از کتابی نه چندان مشهور اهل سنت چون المتفق و المفترق ، بغدادی ج 10 ص 117 نقل شده است . 2⃣در نقل هایی آمده است که امام علیه السلام با بدهکاری به شهادت رسید و پس از آن امام سجاد علیه السلام دیون پدر را ادا نمود . ❕از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « امام حسين عليه السلام كشته شد، در حالى كه بدهكار بود و امام زين العابدين عليه السلام، يكى از مزرعه ‏هاى او را به هزار [سكّه‏] فروخت تا بدهى و نيز وعده ‏هاى امام حسين عليه السلام به مردم را بپردازد » 📚کشف الحجه ص 183 _ بحار الانوار ج 43 ص 321 3⃣پرداخت دیون توسط خود فرد یا وصیت به وارث لازم و ضروری است و کوتاهی در آن به هیچ پذیرفته نیست . 👌على بن ابى حمزه می گوید ؛ « دوستى داشتم كه از دبيران بنى ‏اميّه بود؛ به من گفت: از امام صادق عليه السلام براى من اجازه ملاقات بگير. من از حضرت اجازه خواستم و ايشان اجازه داد. وقتى آن مرد به حضور حضرت‏ رسيد، سلام كرد و نشست و سپس گفت: فدايت شوم، من در دستگاه ادارى اين جماعت كار مى‏ كردم و از دنياى آنان به مال و منال فراوانى رسيدم و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم‏ نهادم (به حلال و حرام توجّهى نكردم) ... آيا راهى براى بيرون آمدن [از اين وضع‏] دارم؟ فرمود: اگر برايت بگويم انجام مى ‏دهى؟ عرض كرد: انجام مى‏ دهم. 🔸فرمود: از تمام مال و ثروتى كه در دستگاه ادارى آنها به دست آورده ‏اى خودت را خلاص كن. كسانى را كه مى‏ شناسى مالشان را به آنها برگردان و كسانى را كه نمى‏ شناسى از طرفشان صدقه بده. در اين صورت، من براى تو مى‏ كنم كه خداوند عزّوجلّ تو را به بهشت برد.» 📚الکافی ج 5 ص 106 4⃣اگر به صورت غیر عمد انسان با حق الناس وارد عرصه شود و در پرداخت آن کوتاهی نکرده باشد می تواند امید به بخشش آن داشته باشد زیرا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب ما را بر عهده ما میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه انان است حضرت محمد شفیع می شود و خداوند آنان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه آنان است حضرت محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به انان می بخشیم تا انان بدون وارد بهشت شوند» 📚بحار الانوار ج7 ص274 _ الکافی ج8 ص162 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً » « محمد پدر از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40) ❕معناى خاتم با اين‏كه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره‏ اى از وسوسه‏ هاى منحرفان ايجاب مى‏ كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود. ❕ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى‏ باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى ‏گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اين‏كه مهر زدن بر چيزى را ختم مى‏ گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى‏ نهند». 👌خليل ابن احمد كه از قديمى‏ ترين مولفان و لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى ‏زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى‏ گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى ‏زنند» 📚کتاب العین، ماده ختم 👌هنگامى كه نامه تمام مى ‏شد و آن را مى ‏بستند براى اين‏كه بيگانه ‏اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه شده بود مى ‏زدند و روى آن را مهر مى‏ كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود. ❕ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده‏ اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا كه در پايان مى‏ زنند تفسير كرده‏ اند. 🔸در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى‏ گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن » 📚التحقیق ماده ختم ❕گاه گفته مى‏ شود خاتَم به معناى است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها. 👌ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان يا بر نامه ‏ها و كتاب‏هايى را كه لاك و مهر مى‏ كردند مى‏ زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى ‏گيرد، نام خاتم بر وسيله ‏اى كه به آن نامه را پايان مى‏ دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى‏ كنند مى ‏باشد.) ❕قابل توجه اين‏كه در عصر نزول قرآن و قرن‏ها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله خود نامه‏ ها را مهر مى ‏كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده «انَّ خاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ كانَ مِنْ فِضَّةٍ نَقْشُهُ مَحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»: «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.» 📚سنن بیهقی ج 10 ص 128 👌در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى‏ نويسيد، آنها نامه ‏هاى بدون مهر را نمى ‏خوانند، به همين دليل پيامبر براى خود انتخاب كرد تا نامه‏ ها را با آن مهر كند. 📚سفینه البحار ج 1 ص 367 👌در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه‏ هاى خود را با آن مهر مى‏ كرد. 📚طبقات الکبری ج 1 ص 258 👌با اين توضيح روشن مى ‏شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى‏ شود، ولى در زمان نزول قرآن و ‏ها بعد از آن به انگشترهايى مى‏ گفتند كه با آن نامه‏ ها را پايان مى ‏دادند، و يا نامه‏ ها را مى ‏بستند و بر محل بسته شده مهر مى‏ نهادند. 👌به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد آن به وضوح اين معنا را اثبات مى‏ كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى‏ تواند داشته باشد. 📚پیام قرآن ج 8 ص 442 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا امام سجاد شهید شدن یا به مرگ از دنیا رفتند ❗️آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست ❕❕ 💠💠 ❕بر پایه روایاتی که تصریح می کند تمام امامان با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند باید حکم کنیم که امام سجاد علیه السلام نیز شده اند . 🔸امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 _ کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 _ عیون الاخبار ج2 ص203 🔸شیخ می نویسد ؛ « اعتقاد ما آن است که امام سجاد علیه السلام با زهر ولید بن عبدالملک از دنیا رفت » 📚اعتقادات ص 109 ❕البته بعضى دیگر گفته اند هشام بن عبد الملك از دنیا رفته است . 📚بحار الانوار ج 46 ص 153 _ جلاء العیون ص 841 💠 ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار مدح كرد ، به اين سبب و سبب‏هاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده ‏اند و صحيح است نسبت آن حضرت به هر دو تن. 📚منتهی الامال ج 2 ص 1168 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔لطفا در مورد شخصیت کمیل بن زیاد توضیح دهید ❗️برخی در او تشکیک می کنند که او با امام علی مخالفت می کرده است و می گویند ما چگونه دعای کمیل چنین فردی را می خوانیم ❗️❗️ 💠💠 ❕سخنانى نيز، امام عليه السلام در ضمن كلمات قصار (كلمه 147) خطاب به او فرمود كه مطالب بسيار بالا و دارد و حاكى از عنايت خاص امام به اوست، به ‏ويژه اينكه براى بيان اين‏گونه سخنان اسرارگونه او را با خود به بيرون شهر برد سپس آهى كشيد و خطاب به او فرمود: «يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ» 👌 از سويى ديگر مطابق نقل بحار الانوار اميرمؤمنان على عليه السلام روزى به كاتب خود ابن ابى ‏رافع فرمود ؛ ده نفر از افراد مورد من را حاضر كن. ابن ابى رافع عرض كرد: اى اميرمؤمنان نام آنها را ببر. امام نام جمعى را برد كه يكى از آنها كميل بن زياد بود. 📚بحار الانوار ج 30 ص 7 ❕بنابراين وثاقت كميل چيزى نيست كه باشد . مرحوم ديلمى نيز در كتاب ارشاد داستانى نقل مى ‏كند كه آن نيز حاكى از جلالت مقام كميل است، مى‏ گويد: اميرمؤمنان شبى از مسجد كوفه خارج شده به‏ سوى خانه خود مى ‏رفت، كميل بن زياد از شيعيان خوب و دوستان آن حضرت با او بود ..... 📚بحار الانوار ج 33 ص 399 🔸شيخ مفيد در كتاب اختصاص مى‏ گويد او از پيشگامان نزد اميرمؤمنان على عليه السلام بود. 📚معجم رجال الحدیث ج 14 ص 128 👌كوتاه سخن اينكه قراين و شواهد فراوانى بر جلالت مقام كميل داريم كه كيفيت نيز يكى از آن شواهد مهم است. ❕مرحوم مفيد در ارشاد مى‏ گويد: هنگامى كه حجاج زمامدار (كوفه) شد به سراغ كميل بن زياد فرستاد و او فرار كرد. حجاج حقوق اقوام و بستگان او را از بيت‏ المال قطع كرد. هنگامى كه خبر به كميل رسيد گفت: من پيرمردى هستم كه عمرم رو به پايان است سزاوار نيست اقوام و من از حقشان محروم شوند. از مخفيگاه بيرون آمد و نزد حجاج حاضر شد. حجاج گفت: من دوست داشتم كه تو را پيدا كنم (چه بهتر كه خودت آمدى) ... مى‏ دانم كه تو جزو قاتلان عثمان بودى. دستور داد گردنش را زدند. در اين حديث آمده است كه اميرمؤمنان على عليه السلام پيش از اين به او خبر داده بود كه به دست حجاج شهيد مى‏ شود. 📚 بحار الانوار ج 42 ص 148 ❕البته کمیل جزء خلافت سلطنتی عثمان بوده است نه قاتلان او ، اما حجاج به بهانه اینکه قاتل عثمان بوده ، او را شهید کرد . ابن ابی الحدید معتزلی تصریح می کند که او به خاطر شیعه علی بودنش شد . 📚شرح نهج البلاغه ج 17 ص 149 🔸 👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌آنچه تحت عنوان مخالفت کمیل بن زیاد با علی علیه السلام عنوان شده است اشاره است به جریانی که در نامه 61 نهج البلاغه به آن اشاره شده است ‌.اين نامه نامه آميزى است كه امام عليه السلام به كميل بن زياد كه فرماندار منطقه آبادى در اطراف بغداد و در نزديكى شهر انبار بود مرقوم داشت، زيرا او مرتكب يك خطاى نظامى شده بود و مناطق حساس‏ تحت نفوذ خود را رها كرده و به سراغ مناطق ديگرى رفته بود و همين امر سبب شد كه غارتگران لشكر شام و معاويه ضربه سنگينى بر مردم منطقه وارد سازند. 🔸ماجرا به گونه ‏اى كه «ابن اثير» مورخ در كتاب «كامل» نوشته است چنين بود ؛ «در سال 39 هجرت، معاويه، سفيان بن عوف را با شش هزار مرد جنگى به مرزهاى عراق فرستاد و دستور داد به سراغ منطقه «هيت» بيايد و آنجا را از مناطق ديگر جدا سازد سپس به سراغ شهر «انبار» و بعد «مدائن» برود و ضرباتى بر مردم آنجا وارد سازد (و گروهى از اهل آنجا را به قتل برساند و خون‏هاى بى ‏گناهان را بريزد) سفيان هنگامى كه به «هيت» آمد كسى را نديد كه از آنجا دفاع كند. به «انبار» آمد كه در آنجا يكى از پادگان‏هاى على عليه السلام براى حفظ مرزها مستقر بود و پانصد نفر از آن نگهدارى مى‏ كردند در حالى كه بيشتر آن جمعيت پراكنده شده بودند و سبب پراكندگى آنها اين بود كه به «كميل بن زياد» خبر رسيد گروهى از اهل «قرقيسا»؛ (يكى از شهرهاى شام نزديك مرزهاى عراق كه مركز تجارى مهمى ميان عراق و شام محسوب مى‏شد) مى ‏خواهند به «» حمله كنند او بدون كسب اجازه از اميرمؤمنان على عليه السلام به سوى «قرقيسا» رفت و «هيت» را خالى گذارد و همراهان سفيان آمدند و جنايات زيادى در آنجا مرتكب شدند؛ اموال زيادى را از انبار غارت كردند و به سوى معاويه برگشتند. به محض اينكه اين خبر به على عليه السلام رسيد، گروهى از سپاهيان خود را به تعقيب آنها فرستاد؛ ولى آنها منطقه را ترك كرده بودند. » 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 376 👌امام عليه السلام كميل را كرد و نامه مورد بحث را براى وى مرقوم داشت و فرمود ؛ « اما (بعد از حمد و ثناى الهى) تضييع انسان چيزى را كه بر عهده او واگذار شده و اصرار بر انجام آنچه وظيفه او نيست يك ناتوانى آشكار و فكر باطل و هلاك كننده است. مشغول شدن تو به حمله به اهل قرقيسيا و رها ساختن پادگان هايى كه حفظش را بر عهده تو واگذار كرده‏ايم- در حالى كه هيچ كس از آن دفاع نمى ‏كرد و لشكر دشمن را از آن دور نمى‏ ساخت- يك فكر نادرست و پراكنده و بيهوده است. (بدان) تو در حقيقت پلى شده‏ اى براى كه مى‏ خواستند بر دوستانت حمله كنند. تو نه بازوى توانايى نشان دادى و نه هيبت و ابّهتى در دل دشمن ايجاد كردى؛ نه مرزى را حفظ نمودى و نه شوكت دشمنى را در هم شكستى؛ نه اهل شهر و ديارت را حمايت كردى و نه امير و پيشوايت را (از دخالت مستقيم در منطقه) بى ‏نياز ساختى. » ❕بعيد به نظر نمى‏ رسد كه ماجراى كار «كميل بن زياد» در اين حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاويه در تشكيلات او صورت گرفته باشد؛ بدين نحو كه او را تشويق كردند كه براى ايجاد وحشت در دل شاميان و حاميان معاويه به قرقيسيا حمله كند و در نتيجه منطقه تحت او خالى بماند و داستان را به معاويه خبر دهند تا به آنجا لشكركشى كند و بى‏ گناهان را كشته و اموالى را غارت نمايد، منطقه را ناامن و مردم را وحشت ‏زده سازد. 🔸امام عليه السلام در واقع با اين چند جمله مى‏ خواهد صفات لازم را براى يك حكمران و فرمانده خوب بيان كند و بگويد وى بايد در برابر دشمنان بازويى توانا داشته باشد و هيبتش در دل دشمن ايجاد كند؛ از مرزها به خوبى دفاع كرده، شوكت دشمن را در هم بشكند و منطقه تحت نظارت خود را كاملًا حفاظت كند و به گونه ‏اى عمل نمايد كه امير و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقيم در منطقه ننمايد و اضافه بر اينها از كارهايى كه به طور مستقيم و يا غير مستقيم به سود دشمن است و او را در شيطنت خود يارى مى‏كند جدّاً بپرهيزد. 👌البته كميل همواره چنين ضعفى از خود نشان نمى‏ داد و گرنه امام هرگز او را براى چنين منصبى انتخاب نمى‏ كرد، بلكه در اين واقعه يا بر اثر اشتباه در محاسبه و يا به ‏واسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنين خطايى شد. ساير مقاطع زندگى اين مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و كه در برابر حجاج خونخوار نشان داد شاهد این مدعاست . ❕بنابراین نامه عتاب‏ آميز فوق كه از اشتباه كميل در يك مقطع از مديريتش در سرزمين «هيت» حكايت مى ‏كند از مقام و او نمى‏ كاهد، زيرا افراد غير معصوم پيوسته در معرض پاره‏ اى از اشتباهات هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 226 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔من همواره دیده ام که علمای شیعه از عبدالله بن عباس به خوبی و بزرگی یاد می کنند ❗️برایم جای سوال بود که ابن با این که زمان امام حسین را درک کرد چرا همراه امام حسین به کربلا نرفت ❕آیا از ترس جان بود و او نیز در آخر عمر از اهل بیت منحرف شد ❕❕ 💠💠 👌بى‏ ترديد ابن عباس در ميان امت و مذاهب مختلف شيعه و اهل سنّت، اشتهار به نيكى و علم و دانش و و خرد دارد و از او با القابى مانند «حِبْرالأُمة»، «تَرْجُمانُ الْقُرآنِ» و مانند آن ياد مى‏ شود. او دوران جوانى خود را در خدمت پيامبر اكرم گذراند و حامل احاديث مهمى از آن حضرت بود كه در كتب معتبر نقل شده است. او در تفسير قرآن صاحب نظر بود و از او به عنوان شاگرد على عليه السلام و محب او ياد شده است. 🔸 در جنگهاى على علیه السلام در ركاب او بود، وى در اواخر عمر نابينا شده بود. در سال 68 هجرى، در فتنه پسر زبير، در درگذشت، در حالى كه هفتاد سال عمر داشت. محمّد حنفيّه بر او نماز گزارد. 📚اعیان الشیعه ج 8 ص 55 👌مردى از اهل طائف به كه ابن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه ‏اى نشست. ابن عباس بى‏ هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان ‏شكنان) همان‏ها كه در جنگ حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاه‏تر است (كه گناه‏كاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت ؛ «خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده‏ ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى‏ ميرم» اين سخن را گفت و به جان آفرين تسليم كرد. » 📚بحار الانوار ج 42 ص 152 👌او از جمله كسانى بود كه پس از تصميم امام حسين علیه السلام براى رفتن به كوفه، تلاش مى‏ كرد آن حضرت را از اين بازدارد و بى ‏وفايى كوفيان را يادآورى مى‏ كرد و چون كلماتش در اراده امام تأثير نگذاشت، بشدت متأثّر شد. 📚حیاه الامام الحسین ج 3 ص 25 👌 از كسانى بود كه از شهادت سيد الشهدا خبر داشت و روز عاشورا در مدينه بود و با ديدن خواب و تبديل مشكى كه داشت به خون، از كشته شدن حسين با خبر شد. 📚امالی صدوق ص 480 🔸زمانی که سخنان او بر امام بر نرفتن به کوفه تاثیر نگذاشت خطاب به امام علیه السلام عرضه داشت ؛ « اى پسر دختر پيامبر! فدايت شوم! گويى مرا به سوى خود مى ‏خوانى و از من مى ‏خواهى كه يارى ‏ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم، به تمامى، خُرد شود، يك‏صدمِ حقّ تو را نگزارده ‏ام. اينك، پيش روى تو ام. به من، فرمان بده». 👌امام حسین علیه السلام خطاب به او فرمود ؛ « اى ابن عبّاس! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ‏ام، پيوسته به نيكى فرمان مى ‏دهى و به رايزنى ‏هاى حكيمانه مى ‏دادى. او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى ‏خواست و تو به درستى، به او پيشنهاد مى‏ دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو، بر من پوشيده نمى‏ مانَد » 📚الفتوح ج 5 ص 23 _ مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 190 👌بنابراین علت عدم حضور ابن عباس ( رضی الله عنه ) در رکاب امام حسین علیه السلام دستور خود امام بود که ابن را مامور مدینه کرد تا اخبار مدینه را به امام گزارش دهد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد . 📚استیعاب ج 1 ص 268 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁