eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق عليه السلام: هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد انتظار كشد و در حالى كه منتظر است، پارسايى و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر [با چنين حالتى ]از دنيا برود و بعد از مرگ او، قائمْ قيام كند، همانند اجر كسى را دارد كه قائم را درك مى كند. پس [در كار و عمل] بكوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اى جماعتِ مشمول رحمت! مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ، فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ ومَحاسِنِ الأَخلاقِ وهُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وقامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن أدرَكَهُ، فَجُدّوا وَانتَظِروا هَنيئا لَكُم أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ الغيبة للنعمانی، صفحه 200 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی از اساتید این شبهه را کرد که مگر قرآن دستور به اطاعت مطلق از پیامبر را نمی دهد پس چرا پیامبر با یاران خود می کرد و از رای و نظر آنها تبعیت می کرد ❗️آیا این مخالفت کردن پیامبر با دستور قرآن نبود ❕ 💠💠 👌همان خدایی که دستور به تبعیت کردن و اطاعت از پیامبر را می دهد ، به پیامبرش دستور به کردن داده و می فرماید ؛ « در كارها با آنها مشورت كن اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » ( آل عمران 159) ❕مسلم است كه پيامبر گرامی هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى‏ كرد بلكه در آنها صرفا وحى بود و می فرمود ؛ « من تنها از چيزى پيروى مى‏ کنم كه بر من وحى مى ‏شود » ( احقاف 10) 👌بنابراين مورد مشورت پیامبر ، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و الا در قانون گذاری همگان موظف به اطاعت از پیامبر گرامی بودند . پيامبر در قانون‏گذارى، هيچوقت مشورت نمى‏ كرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى‏ خواست . 🔸پيامبر گرامی با اين كه قطع نظر از وحى آسمانى آن چنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به نداشت براى اينكه از يك سو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه‏ هاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشكيل مى ‏داد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مينمود چنان كه نمونه آن را در جنگ" احد" مشاهده كرديم و مى‏ توان گفت يكى از عوامل موفقيت پيامبر در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود. 👌اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح‏ انديشى يكديگر انجام ميدهند و صاحب‏نظران آنها به مشورت مى‏ نشينند، كمتر گرفتار لغزش مى‏ شوند. بعكس افرادى كه گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نياز از افكار مى‏دانند هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند غالبا گرفتار اشتباهات خطرناك و دردناكى مى‏ شوند. ❕از اين گذشته استبداد راى، شخصيت را در توده مردم مى ‏كشد و افكار را متوقف مى‏ سازد، و استعدادهاى آماده را نابود مى‏ كند، و به اين ترتيب بزرگترين سرمايه ‏هاى انسانى يك ملت از دست مى ‏رود. 👌بعلاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران مشورت مى ‏كند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مى ‏گردد، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مى‏ دانند و معمولا انسان نسبت به كارى كه انجام داده حسد نمى‏ ورزد و اگر احيانا مواجه با شكست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمى‏ كند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مى‏ كند. ❕يكى ديگر از فوائد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مى‏ كند . 👌مشورتهاى پيامبر با آن قدرت فكرى و فوق العاده‏ اى كه در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع اين جهات بوده است تا به همگان لزوم مشورت گرفتن را آموزش دهد ، اما باز هم در نهایت تصمیم نهایی را پیامبر می گرفت و همگان موظف به بودند چنان که فرمود ؛ « هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » « فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين‏ » ( آل عمران 159) ❕بنابراین میان اطاعت از پیامبر گرامی و مشورت گرفتن ایشان از اصحاب هیچ گونه وجود ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 143 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ؛ 1⃣جابر از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله روايت كرده كه فرمود ؛ «خداوند، من و على را در عرش به صورت دو نور آفريد و دو هزار سال قبل از آفرينش آدم ذات مقدسش را تسبيح و تقديس مى‏ كرديم، وقتى خداوند آدم را آفريد ما را در صلب وى قرار داد و سپس از صلبى پاك به رحمى پاك انتقال داده تا در صلب ابراهيم جاى داد، آن‏گاه از صلب ابراهيم به صلبى پاك و رحمى پاك منتقل كرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبد الله و يك سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نورى از من و على در فاطمه گرد آمد و بدين ‏ترتيب، حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان‏ اند.» 📚نزهه المجالس ج 2 ص 206 2⃣معاويه به مجلسيان خويش گفته بود به نظر شما آن‏كه از ناحيه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دايى و خاله، از همه برتر است كيست؟ گفتند: امير المؤمنين بهتر مى‏داند. معاويه دست حسن بن على عليه السّلام را گرفت و گفت: وى، از همه برتر است چرا كه پدرش على ابن ابى طالب، مادرش فاطمه دخت پيامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خديجه، عمويش جعفر، عمه ‏اش دختر ابو طالب، دايى‏ اش قاسم بن محمد و خاله ‏اش زينب دختر نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله است. » 📚عقد الفرید ج 3 ص 283 3⃣معاويه جاى ديگر نيز در برابر عمرو عاص و مروان حكم و زياد بن ابيه كه به نياى خود فخر و مباهات فراوان مى‏كردند، به اين واقعيت اعتراف كرد و براى اين‏كه بينى آنها را به خاك بمالد، امام حسن بن على را حاضر كرد و امام عليه السّلام بر سخنان نارواى آن‏ها در مورد بنى هاشم خط بطلان كشيد. وقتى از مجلس بيرون رفت، معاويه گفت: مگر مى‏ سزد بر كسى كه جدش رسول خدا، سرور اولين و آخرين و مادرش فاطمه بانوى بانوان جهانيان است، فخر و مباهات كنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از اين ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سياه است ... 📚المحاسن و الاضداد ص 90 4⃣روزى مقدام بر معاويه وارد شد، معاويه بدو گفت خبر دارى حسن بن على از دنيا رفته؟ مقدام با شنيدن اين جمله، كلمه استرجاع (إنّا للّه و إنّا إليه راجعون ...) بر زبان آورد. معاويه پرسيد: آيا تو فقدان حسن بن على را مصيبت مى‏دانى؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصيبت ندانم در صورتى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را در كودكى روى زانوى خود مى‏ نشاند ...» 📚مسند احمد ج 4 ص 132 5⃣ ابو هريره همواره مى‏ گفت: هرگاه امام حسن عليه السّلام را ديدم اشكم جارى شد، زيرا با چشم خود ديدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله دهانش را بر دهان حسن قرار مى‏داد و سه بار مى‏فرمود خدايا! من او (حسن) را دوست دارم تو نيز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هريره مى‏ افزايد از آن زمان كه ديدم رسول خدا با حسن چنين رفتارى كرد، همواره بدو علاقه‏ مندم. 📚نور الابصار ص 171 6⃣ وقتى مروان حكم سرسخت ‏ترين دشمنان امام حسين عليه السّلام در تشييع پيكر پاك امام مجتبى عليه السّلام و حمل جنازه ‏اش شركت جست امام حسين عليه السّلام با شگفتى به او فرمود: «تو كه دلش را خون كردى چگونه جنازه ‏اش را حمل مى ‏كنى؟» در پاسخ گفت: آن كارها را در حق كسى روا داشتم كه صبر و بردبارى‏ اش با كوه‏ها برابرى مى ‏كرد. 📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 298 👌ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
7⃣ابو الأسود دوئلى درباره امام مجتبى مى ‏گويد وى شخصيتى پيراسته بود و ميان عرب از برجسته ‏ترين دودمان و بخشنده‏ ترين خاندان به‏ شمار آمده و از سرشتى پاك برخوردار بود. 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 247 8⃣عمرو بن اسحاق مى ‏گويد ؛ حسن بن على تنها كسى است كه هرگاه با من آغاز سخن كند دوست دارم همواره سخن بگويد و ساكت نماند و هيچ‏گاه نشنيدم وى كلمه ناسزايى بر زبان آورد. 📚بحار الانوار ج 43 ص 358 9⃣ عبد الله بن زبير گفته است به خدا سوگند! زنان، نظير حسن بن على عليه السّلام را در شكوه و وقار و مقام و منزلت والا، نزاده ‏اند . 📚البدایه و النهایه ج 8 ص 37 🔟 وقتى برادرش محمد حنفيّه بر سر قبرش ايستاد تا در سوگش سخن بگويد، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همان‏گونه كه در زندگى موجب عزّت و سربلندى ما بودى، با شهادتت پشت ما را شكستى، بهترين روحى بودى كه كفن تو آن را دربر گرفت و بهترين كفن، كفنى بود كه پيكر عزيزت را در خود جاى داد، چرا از چنين عظمتى برخوردار نباشى در صورتى كه تو طريق هدايت رهپويان و پيشواى تقواپيشگان و چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كسايى؟ اى ابو محمد! خداوند تو را در جوار رحمت خويش قرار دهد، دست قدرت الهى به تو غذاى تقوا خوراند و از پستان ايمان شير نوشيدى و در پرتو مكتب اسلام پرورش يافته و در زندگى و پس از مرگ، پاك و پيراسته بودى‏ هرچند دلهايمان در فراق و جدايى‏ات اندوهبار است. 📚مروج الذهب ج 3 ص 7 1⃣1⃣ ابا عبد الله الحسين عليه السّلام در كنار مرقد مطهر برادر اظهار داشت ؛ « اى ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. اين تو بودى كه حقيقت را ديدى و شناختى و در برابر باطل ‏گرايان با رفتارى نكو و مبارزه ‏اى پنهانى راه خدا را برگزيدى. دنيا و زيبايى ‏ها و ناگوارى ‏هايش را به ديده تحقير نگريستى و با دستى پاك و خاندانى پيراسته در دنيا زيستى و از آن گذشتى و بر فريبكارى ‏ها و خيانت‏هاى دشمنانت به آسانى دست رد نهادى و پاسخ گفتى و اين مايه شگفتى نيست، زيرا تو از دودمان رسالتى و از پستان حكمت شير نوشيده و اكنون به سوى روح و ريحان و بهشت پر از نعمت الهى پركشيده‏اى خداى متعال پاداش تو و ما را در اين مصيبت جانكاه بزرگ دارد و به ما صبر و بردبارى عنايت فرمايد.» 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 440 💠 جايگاه امام مجتبى عليه السّلام از نگاه انديشمندان و تاريخ ‏نگاران‏ ؛ 2⃣1⃣حافظ ابو نعيم اصفهانى از انديشمندان قرن پنجم درباره امام مجتبى عليه السّلام مى‏ گويد ؛ وى سالار جوانان و اصلاح گر نزديكان و علاقه‏ مندان، شبيه و محبوب دل رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله، سلاله هدايت، هم‏پيمان تقواپيشگان، چهارمين اختر اصحاب كساء فرزند بانوى بانوان، حسن بن على بن ابى طالب رضى الله عنهما است. 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 37 3⃣1⃣ ابن عبد البرّ درباره او گفته است ؛ كدام فرد را مى ‏توان والاتر از كسى دانست كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را سرور و سالار ناميده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبى) باد كه انسانى بردبار ، پروا پیشه و اندیشمند بود » 📚الاستیعاب ج 1 ص 385 👌ادامه 👇👇👇
4⃣1⃣حافظ ابن كثير دمشقى درباره امام علیه السلام می گوید ؛ « ابو بكر و عمر از او تجليل به عمل آورده و به عظمت ياد مى‏ كردند و به وى ارج و احترام قائل بوده و او را دوست مى‏داشتند و همواره به او مى‏گفتند فدايت گرديم. و ابن عباس هنگام سوار شدن امام حسن و امام حسين بر مركب، ركاب آن دو بزرگوار را مى‏ گرفت و آن را براى خود نوعى نعمت تلقى مى‏كرد و هرگاه آن دو طواف خانه خدا انجام مى‏دادند مردم براى ابلاغ سلام و درود خود به آن بزرگواران پيرامون آن‏ها به نحوى ازدحام مى ‏كردند كه گويى مى‏ خواستند ديوارهاى كعبه را درهم بشكنند.» 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 38 5⃣1⃣ حافظ ابن عساكر شافعى در مورد امام مجتبى عليه السّلام گفته است ؛ آن‏ بزرگوار نواده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و گل بوستان وى و يكى از سروران جوانان اهل بهشت است ...» 📚مختصر تاریخ دمشق ج 7 ص 5 6⃣1⃣حافظ سيوطى مى ‏گويد: [امام مجتبى‏] نواده رسول خدا و گل بوستان وى و به گفته صريح پيامبر آخرين جانشين او و پنجمين اختر اصحاب كساء به شمار مى ‏آيد ... 📚تاریخ الخلفاء ص 73 7⃣1⃣ محمد بن اسحاق درباره امام حسن عليه السّلام مى ‏گويد ؛ پس از نبى اكرم در مجد و عظمت، كسى به رتبه امام حسن مجتبى عليه السّلام نرسيد. بيرون خانه ‏اش فرشى براى امام گسترده مى‏شد هرگاه حضرت از خانه خارج مى‏شد و جلوس مى‏فرمود به احترام آن بزرگوار هيچ‏كس از آن مسير عبور نمى‏كرد و بدين ‏ترتيب راه بسته مى‏شد، امام عليه السّلام به مجرّد اطلاع از اين وضعيّت به پا مى‏خاست و وارد منزل مى‏شد و آن‏گاه عبور و مرور مردم آغاز مى‏شد. در راه مكه او را ديدم پياده حركت مى‏كرد و در آن مسير هركس امام را مشاهده مى‏كرد به احترامش از مركب خود پياده مى‏شد و پاى پياده راه مى‏ پيمود حتى سعد بن ابى وقاص را ديدم به احترام او پياده حركت مى‏ كرد. 📚المناقب ج 2 ص 148 8⃣1⃣ محمد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت گفته است ؛ خداوند به وى هوشى فزاينده و سرشار عنايت كرد تا در مشكلاتى كه فرا رویاش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو انديشه ‏اى نافذ بخشيد كه به اصلاح پايه و اركان آيين الهى بپردازد و وجود مباركش را از انواع علوم و معارف آكنده ساخت. 📚مطالب السوول ص 65 9⃣1⃣سبط ابن جوزى در مورد امام مجتبى مى ‏گويد ؛ وى از برجسته‏ ترين انسان‏هاى اهل كرم و بخشش و از انديشه‏ اى درخشان برخوردار بود و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله شديدا به او عشق مى‏ ورزيد. 📚تذکره الخواص ص 65 0⃣2⃣ ابن اثير در حق او گفته است: [امام مجتبى‏] سالار جوانان اهل بهشت و گل خوشبوى بوستان نبى اكرم و شبيه آن بزرگوار بود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را حسن ناميد و او چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كساء به‏ شمار مى‏ آيد. 📚اسد الغابه ج 2 ص 9 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که ماه رمضان همیشه سی روزه است چه دارد ❗️چرا رهبری و مراجع گاها به این روایات توجه نداشته و رمضان را بیست و نه روزه محسوب می کنند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که ماه رمضان از ماه های قمری است که معیار و ملاک در آن رویت ماه است ، گاهی هلال ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی تا سی روز ادامه پیدا می کند و این سخن در باره سایر ماههای قمری نیز ثابت است ، بنابراین چنین نیست که یک ماه سی روزه باشد و ماه دیگر همیشه بیست و نه روزه باشد ، لذا در روایات ملاک برای روزه داری و پایان آن رویت هلال ماه معرفی شده است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که ماه را دیدی بگیر و زمانی که هلال ماه را دیدی کن» 📚الکافی ج4 ص76 _ التهذیب ج4 ص156_ الفقیه ج2 ص123 👌در روایات نیز به این نکته اشاره شده است که ماه رمضان می تواند بیست و نه روزه و یا سی روزه باشد . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ماه رمضان مانند سایر ماه های ( قمری ) است که همانند آنها نقصان هم می پذیرد ( و بیست و نه روزه می شود )» 📚التهذیب ج 4 ص 160 👌و فرمود ؛ « روزه ماه رمضان با رویت است ، و با ظن ثابت نمی شود ، گاهی ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی سی روزه است ، این ماه همانند سایر ماه های قمری گاهی کامل است و گاهی ناقص و فرقی بین آنها نیست » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 263 ❕راوی می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که آیا ماه رمضان همیشه تام و کامل و سی روزه است و از آن نمی شود ؟ 🔹امام پاسخ داد ؛ « خیر ، این ماه همانند سایر ماه ها است که گاهی ناقص و گاهی کامل است » 📚التهذیب ج 4 ص 166 👌در مقابل این نقل مشهور و متعدد ، نقل های دیگری است که می گوید ماه رمضان همیشه روزه است و از آن کمتر نمی شود ، چنان که در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « ماه رمضان همیشه سی روزه است و از آن کمتر نمی شود » 📚الاستبصار ج 2 ص 65 👌یا در نقل دیگری آمده است ؛ « ماه رمضان از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق کرده است از سی روز و شب نشده است » 📚التهذیب ج 4 ص 168 👌شیخ حر در مقام پاسخ به روایاتی که می گوید همیشه ماه رمضان سی روزه است می نویسد ؛ « این احادیث باید تاویل برده شود چرا که شیخ طوسی و دیگران این احادیث را تضعیف کرده و تصریح کرده اند که این احادیث در مخالفت با قرآن و احادیث متواتره و اجماع است » 👌آنگاه شیخ حر عاملی دوازده پاسخ ارائه می کند که پاسخ برگزیده به نظر ما است که می فرماید ؛ « این روایات حمل بر می شود ، شیخ مفید در رساله ای که در مورد عمل کردن بر اساس رویت هلال نوشته است آورده است که کسانی از غلات و گروهی از اهل سنت معتقدند که ماه رمضان از سی روز کمتر نمی شود ، امامان از روی تقیه مطابق با مذهب آنان ، روایات فوق را ایراد کردند چرا که قائلین به این عقیده در مجالس امام می شدند تا اگر امام بر خلاف آنها رایی داشته باشد امام را تحت فشار قرار دهند ، امام از روی حکمت و مصلحت و به خاطر تقیه و حفظ جان خود و شیعیان مطابق مذهب آنها سخنانی را در مورد سی روزه بودن رمضان ایراد کردند » 📚الفوائد الطوسیه ص 382 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که می فرماید ؛ « (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23) ❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى ‏گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى ‏شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏ اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند. ❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى‏ توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى‏ شود، كه براى زندگى آنها زيان‏بار است، زيرا دائما انگيزه و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331 👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان جایز بوده است . 🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى‏ تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟ 👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را مى ‏كنند. 📚علل الشرائع ج 2 ص 498 ❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛ « یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام شد » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و آن در اسلام روشن می شود . 👌در گذشته بیشتر در مورد ناقص بودن ادیان گذشته بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6329 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان در آن است ❕❕ 💠💠 👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛ «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع‏ » « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى‏ آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى ‏كنند. و سپس سوگند به كه به آسانى به حركت در مى‏ آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏ كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) ❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد. 👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى ‏كند، و ابرها را در آسمان مى‏ گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى ‏برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه ‏هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى ‏برد تا در آنجا برويد. 👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى‏ كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه‏ ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ‏ريزند. 👌 «جاريات» كشتى‏ هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى‏ كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همان‏گونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است. 👌«مقسمات» پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى‏ كنند، و طبق برنامه ‏ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى‏ دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195 ❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است. 👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‏ 📚سوگند های پر بار قرآن ص 185 👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها یاد کرده است . ❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. 👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ‏ها و ابرها كه مايه‏ ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده‏ اند. ❕حيات بشر، و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. 👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‏ترين، ارزان‏ترين و كم حادثه‏ ترين راه‏ها، راه‏هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‏ شود كه چند روزى كشتى‏ هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند . 📚تفسیر نور ج 9 ص 140 ادامه پاسخ 👇
پاسخ👇 ❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند است ؛ 1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى‏ وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه ‏اى كه تحت برنامه‏ هاى معينى حركت مى‏ کنند و به كشتيها امكان مى ‏دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند . 2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى‏ شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى‏ سازد . 3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه‏ هاى قطب‏ نماها را تنظيم مى‏ كند . 4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه را به انسان نشان مى‏ دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكان‏پذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او . 👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه افطاری دادن در ماه رمضان خصوصا در مساجد چیه ❗️به نظرتون زننده نیست که بعد نماز بریزن رو سفره ها و شروع کنن به غذا خوردن ❕واقعا چه معنایی دارد ❕❕ 💠💠 👌از جمله آداب و سنت های موکد ماه مبارک رمضان ، افطاری دادن به روزه داران است ، این مساله به قدری اهمیت دارد که پیامبر گرامی فرمود ؛ « كسى كه روزه ‏دارى را افطار دهد، براى او مثل اوست، جز اين كه چيزى از اجر روزه‏ دار، كم نمى‏ شود.» 📚التهذیب ج 4 ص 201 👌و فرمود ؛ « هر كس مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد، پاداش كارش [پاداشى برابر با پاداش‏] آزاد كردن بنده و [نيز] آمرزش گناهان گذشته اوست. پس اگر بجز جرع ه‏اى شير يا جرع ه‏اى آب گوارا و خرما به روزه ‏دارى افطارى ندهد و بيش از اين هم نتواند، خداوندْ همان را به او مى ‏دهد. » 📚بحار الانوار ج 96 ص 316 👌و فرمود ؛ « افطارى دادنت به برادر مسلمانت و خوش‏حال كردن او، پاداشى ‏تر از روزه ‏دارى تو دارند. » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 141 👌و در نقل دیگری فرمود ؛ «هر كس در ماه رمضان، از درآمد حلالْ به روزه ‏دارى افطارى دهد، در همه شب‏هاى رمضان، فرشتگان بر او درود مى ‏فرستند و شب عيد فطر جبرئيل با او دست مى ‏دهد و هر كس كه با او دست دهد، اشكش زياد و دلش نازك مى‏ شود». 🔰مردى گفت: اى پيامبر خدا! اگر كسى آن را نداشت؟ فرمود: «يك لقمه نان». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك مشت غذا». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «جرعه‏ اى شير». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك جرعه آب». 📚کنزالعمال ج 8 ص 459 ❕این در روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 138 باب 3 👌فلسفه آن نیز روشن است ، زیرا افطاری دادن نوعی کمک و احسان و صدقه به تلقی می شود و از سوی دیگر ، روزه داران به سبب ضعفی که از روزه داری برای آنها ایجاد شده است ، ممکن است توانایی تهیه و فراهم سازی خوراک جهت را نداشته باشند که افطاری دادن به آنها نوعی کمک و احسان فی سبیل الله برای آنها محسوب می شود و از سوی دیگر این اجتماعات و افطاری دادن های بر انسجام و نزدیکی مسلمین می افزاید که موجب خشنودی خداوند است و از سوی ،چهارم افطاری دادن به بستگان و ارحام یکی از مصادیق صله رحم و ارتباط اقارب است که مورد تاکید اسلام است . ❕البته توجه به این نکته که در کتاب المراقبات آمده است نسبت به مساله افطاری لازم است ؛ « از مهم‏ترين كارهاى اين ماه، افطارى دادن به روزه‏ داران است. پاداش آن را در خطبه پيامبر شنيده‏ اى. مهم‏تر، آن است كه در اين كار، نيّت خالص و مؤدّب شدن به ادب الهى باشد و اين كه انگيزه آن جز به دست آوردن خدا نباشد، نه ابراز شرافت دنيا و نه شرافت آخرت، نه تقليد و نه رسم و عادت. 👌بايد بكوشد تا عمل خود را از اين هدف‏ها خالص سازد و آن را با برخى آزمون‏ها بيازمايد و از فريبكارى هواى نفْس و شيطان، خاطرجمع نباشد و هم در اصل افطارى دادن، هم در تعيين كسانى كه به آنان افطارى مى‏ دهد (مؤمنان)، هم در نوع غذا و هم در كيفيّت برخورد با ميهمانش، از خداوند مدد بجويد؛ چرا كه همه اينها با اهداف ، كيفيّت‏هاى متفاوت مى‏ يابند. بيداردلان، راه‏هاى ورود شيطان را در اين موارد مى‏ شناسند و از آنچه موافق دستور شيطان است، پرهيز مى‏ كنند و پيرو چيزى مى‏ شوند كه موافق فرمان و رضايتِ مالك دين و دنيايشان است. در نتيجه به پذيرش الهى نايل مى‏ شوند و از پاداش‏هاى او بيش از حدّ آرزوهايشان برخوردار مى ‏گردند. 👌همچنين درباره قبول دعوت ديگرى براى افطار، در اخلاص نيّتش بكوشد؛ چون گاه كسى كه با اخلاص، دعوت مؤمنى را مى‏ پذيرد و در مجلس و افطار او حاضر مى‏شود، بهره ‏اى مى ‏برد كه با دراز مدّت، به آن نمى ‏رسد. از اين رو، همّت اولياى خدا بر خالص‏ سازى كارها بوده است، نه زياد بودن آنها. و اين، عبرت گرفتن از كار آدم و ابليس است؛ چرا كه عبادت هزاران ساله آن خبيث، رد شد و يك بار توبه خالصانه آدم، پذيرفته گشت و مايه برگزيدگى ‏اش شد » 📚المراقبات ، آیه الله میرزا جواد ملکی تبریزی ، ص 139 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ‏ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است‏» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى‏ خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى‏ ديدند. كرامت‏هاى او حيرت ‏انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى‏ شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى‏ كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى ‏گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى‏ كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى ‏دويد. از او پرسيدند كجا مى‏ روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى‏ روم زيرا فرزندم را زندانى كرده ‏اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره‏ كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این قضیه شرف الشمس در روز نوزدهم واقعیت دارد ❗️چقدر مستند است ❕آیا از اهل بیت وارد شده است ❕ 💠💠 ❕شرف الشمس عبارت است از نوعی حکاکی بر روی نگین انگشتری زرد رنگ در روز فروردین با این اعتقاد که این عمل موجب گشایش کارها و سبب افزایش رزق و روزی و درمان بیماری ها و در امان ماندن از شرور و .‌‌‌‌..می شود 👌معتقدین به قضیه در روز نوزدهم فروردین می نویسند ؛ « شرف شمس در نوزده درجه حمل ( فروردین ) است و اين حروف عاليات را كه هفت و سيزده ‏اند و به همين اسم شريف شرف شمس شهرت دارد برنگين انگشترى كنند. و در شرح و خواص‏ آن به نظم و نثر بياناتى دارند » 📚هزار و یک نکته ص 797 ❕برخی دیگر از اعتبار روز نوزدهم فروردین برای شرف الشمس را منتسب به ستاره شناسی و توهم و کهانت و ... می دانند و می نویسند ؛ « شَرَف‏ اصطلاحی هيوى و نجومى است ، اهل احكام نجوم از حلول در هر يك از بروج و اجزاى آن ادراك تأثيرات سعد و نحس كرده ‏اند و از اين جهت اعتباراتى نموده‏ اند از آن جمله شرف، هبوط. ❕مثلا هر كوكبى را در برجى و درجه در نوعى قوت و تأثير يافته‏ اند و آن را شرف آن كوكب گفته ‏اند و يا ضعفى و آن را هبوط آن كوكب گفته ‏اند پس بر اساس تجربه و يا توهم و يا كهانت و غير اين گونه اعتبارات كرده ‏اند و گفته‏ اند شرف آفتاب هنگامى است كه در 19 حمل ( فروردین) باشد» 📚فرهنگ معارف اسلامی ج 2 ص 1054 ❕بنابراین اعتبار روز نوزدهم فروردین برای اعمال شرف الشمس مستند به روایتی نیست ، بلکه برگرفته از ستاره شناسی و و تخیل و وهم است که به هیچ عنوان اعتبار و رجحان شرعی ندارد . 🔰معتقدین به شرف الشمس ، شکلی که بر روی نگین انگشتر در روز نوزدهم فروردین می شود را منتسب و برگرفته از این اشعار امیر مومنان علیه السلام می دانند که فرمود ؛ « ثَلَاثُ عِصِيٍّ صُفِّفَتْ بَعْدَ خَاتَمٍ عَلَى رَأْسِهَا مِثْلُ السِّنَانِ الْمُقَوَّمِ‏ وَ مِيمٌ طَمِيسٌ أَبْتَرٌ ثُمَّ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ مَأْمُولٍ وَ لَيْسَ بِسُلَّمٍ‏ وَ أَرْبَعَةٌ مِثْلُ الْأَصَابِعِ صُفِّفَتْ تُشِيرُ إِلَى الْخَيْرَاتِ مِنْ غَيْرِ مِعْصَمٍ‏ وَ هَاءٌ شَقِيقٌ ثُمَّ وَاوٌ مُقَوَّسٌ عَلَيْهَا إِذَا يَبْدُو كَأُنْبُوبِ مِحْجَمٍ‏ فَيَا حَامِلَ الِاسْمِ الَّذِي لَيْسَ مِثْلَهُ تَوَقَّ مِنَ الْأَسْوَاءِ تَنْجُ وَ تَسْلَمِ‏ فَذَاكَ اسْمُ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى كُلِّ مَخْلُوقٍ فَصِيحٍ وَ أَعْجَم‏ 📚دیوان امیر المومنین ص 393 ❕آنگاه ترجمه این اشعار و شرف الشمس به ظن آنان را چنین به شعر در آورده اند ؛ « اولى خاتمى همى بايد كه بود پنج گوشه آن خاتم‏ ليك شرط نوشتنش اين است كه نراند بر آن دوباره قلم‏ بنويسد عقيب آن سه الف كه صد و يازده بود برقم‏ بر سر هر سه چون سنان مدى بكشد آنچنان كه نبود خم‏ بعد از آن ميم بيد مى‏باشد كه بود كور و چشم او بر هم‏ پس بود نردبان سه پايه كه نباشد از آن زياد و نه كم‏ بعد از آن چار الف بود همسر چو انامل ستاده پهلوی هم هست آنگاه‏ ها و پس واوى كه بود كج به هيأت محجم‏ سيزده حرف باشد اينصورت هر يكى در صفا چو باغ ارم‏ چار حرف وى است از تورات چار ز انجيل عيسى مريم‏ پنج حرف دگر ز قرآنست اسم اعظم همين بود فافهم‏ اى تويى حامل چنين اسما ايمنى از همه بلا و سقم‏ نگزد مار و عقربت هرگز نشوى تا تويى غمين و دژم‏ از وبا و علل تو آزادى و ز تب و درد و جملگى الم‏ 📚هزار و یک نکته ص 799 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🔰حال در مورد منسوب به امیر مومنان که شکل حکاکی شده بر روی انگشتر شرف الشمس برگرفته از آن است توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣اشعار مذکور در کتاب دیوان منسوب به علی علیه السلام آمده است که علامه در مورد آن می گوید ؛ « حکم به صحت تمام آن مشکل است » 📚بحار الانوار ج 1 ص 42 2⃣آن اشعار در برخی کتب دیگر چون زاد المعاد علامه مجلسی ص 567 (به نقل از علی علیه السلام ) آمده است . 3⃣در ابتدای آن اشعار شده است که از آن در جهت طلسم و برای مقابله با سردرد شدن استفاده می شود ( طلسم للصداع ) . 4⃣به هیچ عنوان استفاده از آن تحت عنوان شرف الشمس در روز نوزدهم نیامده است . ❕بنابراین هم انتساب آن اشعار به امیر مومنان مشکوک است زیرا بدون سند نقل شده است و کتابی هم که آن را نقل کرده ، انتساب محتوای آن به علی علیه السلام است ، و هم اساسا آن اشعار در جهت مقابله با سردرد است نه شرف الشمس و اساسا اعتبار دادن به روز نوزدهم فروردین و سعادت آن برگرفته از علوم ستاره و کوکب شناسی و مانند آن است که آن در اسلام بدیهی است. 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « اى مردم ، از فرا گرفتن علم نجوم (آنچه مربوط به پيشگويى به وسيله ستارگان است) بپرهيزيد ، جز به آن مقدار كه در خشكى، يا دريا به وسيله آن هدايت حاصل مى‏ شود، چرا كه نجوم به ( و پیش گویی ) دعوت مى ‏كند و منجّم همچون كاهن است و كاهن همچون ساحر و ساحر همچون كافر است و كافر در آتش دوزخ است » 📚نهج البلاغه خطبه 79 👌این مضمون در روایات دیگری نیز آمده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 141 باب 24 باب عدم جواز تعلم النجوم و العمل بها 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓می گویند امام کاظم در 37 سالگی از دنیا رفت و 24 سال از عمرش را در زندان بود و از او 18 پسر و 19 دختر باقی ماند که امامزادگان ایران نیز به امام کاظم بر می گردند چگونه امام این قدر فرزند تولید کند با این که بیشتر عمرش را در زندان بود❗️❗️ 💠💠 👌امام موسی کاظم علیه السلام در سال 128 هجری به دنیا آمد و در سال 183 هجری به شهادت رسید و سن شریفش در هنگام 55 سال بود. 📚منتهی الامال ج3 ص1526 ❗️وبه روایت شیخ کلینی در در 54 سالگی به شهادت رسید. 📚الکافی ج1 ص486 👌مدت زندان ایشان 20 سال نبوده است بلکه ایشان 4 سال آخر عمر را در زندان بودند . 🔶ایشان از سال 179 به دستور هارون زندانی شدند و نهایتا در زندان هارون الرشید در سال 183 به دستور هارون شدند و به شهادت رسیدند. 📚عیون الاخبار ج1 ص104 📚بحار الانوار ج48 ص228 📚سیره پیشوایان ص486 👌مرحوم ابن شهر آشوب تعداد فرزندان امام را سی نفر می داند 📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص324 👌اما شیخ فرزندان ایشان را سی و هفت نفر می داند که از آنان هیجده تن پسر و نوزده تن دختر بوده اند. 📚الارشاد ج2 ص244 🔶فلسفه فرزندان ایشان روشن است؛ 👌امامان ما همواره تحت فشار دستگاه حکومت، آزادی عمل چندانی برای تبلیغ و معارف حقه و الهی نداشتند . ❗️تنها راه پیش روی آنان تولید و تربیت نسلی پاک بوده تا با تعلیم و تربیت آنان و فرستادنشان به مناطق مختلف ، دین را از خطر انحراف نجات داده و آیین حقه الهی را در همه جا گسترش دهند . ❕با توجه به نکات فوق ، روشن می شود شبهاتی که امروزه در فضاهای مجازی پیرامون امام کاظم علیه السلام می شود چقدر بی می باشد. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔وهابیون و اهل سنت به ما می گویند معنای این کلمه چیست ❗️نظر اهل بیت در مورد استعمال این کلمه در مورد شیعیان چیست ❕ 💠💠 👌رافضه یا رافضی از ریشه رفض به معنای ترک و کردن فرد یا چیزی است . 📚لسان العرب ج 7 ص 157 ماده رفض ❕و در اصطلاح به معتقدان به نصّ در نصب امام و منصب امامت و منكران مشروعيت خلافت خلفاى قبل از امام على عليه السلام‏ می شود چنان كه شیخ اشعرى، رهبر کلامی اهل سنت ، رافضى را معادل اصطلاح اماميه دانسته، و در راستاى اعتقاد به نصّ بر خلافت حضرت على عليه السلام تفسير كرده است‏. 📚مقالات الاسلامیین ج 1 ص 88 👌مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام این لفظ را در مقام بیان عداوت و با شیعیان به کار می برند ، اما در روایات ما رافضی بودن به معنایی که گذشت مدح شده است . ❕راوی می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم که به من می گویند بپرهیز از این که باشی . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « چه خوب اسمی است که خداوند به شما داشته است تا زمانی که سخن ما را بگیرید و بر ما اهل بیت دروغ نبندید » 📚بحار الانوار ج 65 ص 96 ❕در نقل دیگر آمده است که راوی به امام باقر علیه السلام عرضه داشت ؛ « فلانی به ما می گوید رافضی ، امام باقر علیه السلام در حالی که دست به سینه داشت فرمود من هستم و رافضی هم از من است و این جمله را سه بار تکرار کرد » 📚همان مدرک ص 97 👌در نقل دیگر آمده است ؛ « ابو بصیر می گوید به امام صادق عليه السلام عرض كردم مردم ما را «رافضه» مى ‏نامند. ❕حضرت عليه السلام فرمود: به خدا سوگند ، آنان شما را رافضه نناميدند، بلكه خداوند شما را به اين لقب ناميده است. همانا هفتاد نفر از بهترين‏هاى بنى اسرائيل به حضرت موسى و برادرش ايمان آوردند، و فرعون را ترک کردند و از اين جهت قوم موسی آنان را «رافضه» ناميدند ، خداوند نیز به موسی وحی کرد که این نام را برای آنان در تورات ثبت کن و من این اسم را به می دهم » 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « مردم خير را ترك كرده و شرّ را گرفتند، ولى شما شرّ را رها و كرده و خير را برگزيديد » 📚بحار الانوار ج 65 ص 97 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه قرآن می گوید افرادی که ربا می خورند از بین می رود در حالی که ما می بینیم ربا خواران روز به روز بر ثروتشان افزوده می شود ❗️این ذهنم را مشغول کرده است ❕ 💠💠 👌قرآن می فرماید ؛ « خداوند ربا را مى‏ كند، و صدقات را افزايش مى ‏دهد ، و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكارى را دوست نمى‏ دارد » ( بقره 276) ❕از آنجا كه رباخوار به وسيله كه در دست دارد که حاصل دسترنج طبقه زحمتكش را جمع مى‏ كند و گاه با اين وسيله به هستى و زندگى آنان خاتمه مى ‏دهد و يا لا اقل بذر دشمنى و در دل آنان مى‏ پاشد به طورى كه تدريجا تشنه خون رباخوار مى ‏گردند و جان و مالش را در معرض خطر قرار مى ‏دهند. 👌قرآن مى ‏گويد خدا سرمايه‏ هاى را به نابودى سوق مى‏ دهد چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت مى‏ شود و اين دو باعث بغض و عداوت و سوء ظن مى ‏گردد و امنيت و مصونيت را سلب نموده، نفوس را تحريك مى‏ كند تا از هر راهى و وسيله‏ اى كه ممكن باشد چه با زبان و چه با عمل، چه مستقيم و چه غير مستقيم از يكديگر انتقام بگيرند، و مال یکدیگر را نابود و همه اينها باعث تفرقه و اختلاف مى‏ شود و اين هم راه‏هاى فساد و زوال و تباهى را مى‏ گشايد و كمتر مالى از آفت و يا خطر زوال محفوظ مى ‏ماند. ❕همه اينها براى اين است كه صدقه و ربا هر دو با زندگى طبقه محروم و محتاج تماس دارد زيرا احتياج به ضروريات زندگى، احساسات باطنى آنان را تحريك كرده و در اثر وجود عقده ‏ها و خواسته‏ هاى نشده آماده دفاع از حقوق زندگى خود گشته و هر طور كه شده در صدد مبارزه بر مى‏ آيند اگر در اين هنگام به ايشان احسان شده و كمك‏هاى بلاعوض برسد احساساتشان تحريك مى ‏شود تا با احسان و حسن نيت خود، آن احسان را تلافى كنند و اگر در چنين وضعى در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود بطورى كه تتمه هم از بين برود و آبرو و جانشان در خطر افتد، با انتقام مقابله خواهند كرد و به هر وسيله ‏اى كه دستشان برسد طرف مقابل را منكوب مى‏ سازند و رباخوارى است كه از آثار شوم اين مبارزه محفوظ بماند بلكه آنهايى كه سرگذشت رباخواران را ديده ‏اند همه از نكبت و نابودى اموال آنان و ويرانى خانه‏ ها و بى ثمر ماندن تلاشهايشان از قهر فقرا خبر مى‏ دهند. 📚ترجمه المیزان ج 2 ص 642 👌به دیگر ؛ ❕در ميان بزرگان اهل تفسير گفتگوست كه آيه فوق اشاره به نابودى درآمدهاى حاصله از در اين دنياست، يا اشاره به بى ‏ثمر بودن آنها در آخرت است هر چند در راه خدا انفاق شود و به وسيله آن كارهاى به ظاهر خير انجام گردد؟ 👌هر دو معنى مى‏ تواند باشد زيرا تجربه نشان داده كه اموال حاصل از ربا دوام و بقاء و بركتى ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشت‏هاى شومى مى‏ شوند و با بدى از دنيا مى ‏روند. ❕در آخرت نيز روشن است به فرض كه آن اموال را در راه خدا انفاق كرده باشند چيزى نمى‏ شود چرا كه خداوند جز اموال پاك و حلال را نمى‏ پذيرد و اصل قرآنى «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» همه جا حاكم است. 📚ربا و بانکداری اسلامی ، ص 12 ❕در روایات ، یکی از مصادیق ربا ، نقصان دینی و آخرتی بیان شده است . 💠زراره به نزد امام صادق علیه السلام رفته و می گوید ؛ « چگونه خدا ربا را كاهش داده و نابود مى‏ كند با اينكه ما مى‏ بينيم ربا خواران روز به روز بيشتر مى‏ شود؟ 👌امام پاسخ داد ؛ « چه نقصانى شديدتر از نقصان يك درهم ربا كه دين آدمى را ناقص مى‏ كند و از بين مى ‏برد و اگر هم بخواهد توبه كند ( باید اموال مردم را باز گرداند که در این صورت ) همه از بين مى‏ رود و فقير مى‏ شود » 📚التهذیب ج 7 ص 15 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در کتب معتبر اومده که بچه ای که ولد الحیض باشه است آیا این حکم تو قرآن هم آمده است ❗️ 💠💠 👌ولد الحیض به کسی گفته می شود که نطفه اش در حال حیض مادر بسته شده باشد ، زیرا اگر چه آبستن شدن در حال حیض معمول نیست ، اما باز هم احتمال در مساله قابل تصور است که با نزدیکی کردن در حال حیض ، نطفه فرزند بسته شود ، لذا در تعالیم اسلام نزدیکی کردن در زمان حیض به ضرر هایی که دارد ، ممنوع اعلام شده است . ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس با همسرش در زمان حیض او همبستر شود و فرزندی برای او متولد شود که گرفتار جذام یا پیسی است ، کسی را جز خودش ملامت نکند » 📚الفقیه ج 1 ص 96 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « جز کسی که ولادتش خبیث باشد ( زنا زاده باشد ) یا مادرش او را در حال حیض بار دار شده است ، کس دیگری ما را ندارد » 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 318 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « جز سه دسته ، دسته دیگری با اهل بیت دشمنی نمی کند ؛ ولد الزنا و منافق و کسی که مادرش او را در حال بار دار شده است » 📚علل الشرایع ج 1 ص 143 👌 چند نکته ؛ 1⃣ولد الحیض اگر چه حمل و ولادت ناپاکی دارد ، اما زاده محسوب نمی شود . 2⃣این که گفته شد ولد الحیض گرفتار و مبتلاء بیماری یا دشمنی با اهل بیت علیهم السلام می شود ، این ابتلاء به نحو است ، یعنی چنین افرادی زمینه و استعداد بیشتری برای بیماری یا دشمنی کردن اختیاری با اهل بیت علیهم السلام دارند . ❕چنین فرزندانی غالباً روح طغیان و تجرّى و قانون شکنى و گناه را از پدران و مادران خود تا به ارث برده و زمینه براى ارتکاب جرم و جنایت در آنها فراهم تر است ، آنها نسبت به سایرین آمادگى بیشترى براى ارتکاب معاصى و گناه دارند ، و لذا، بد آموزى هاى فردى یا محیط نامناسب، کافى است که حقیقت روح آلوده و نابسامان آنها را که مانند آتش زیر پنهان مانده است، آشکار ساخته و خرمن سعادت و خوشبختى آنان را بسوزاند . 3⃣گرچه طبع سرکش، وظیفه چنین فرزندانی را که علاقه بیشترى به گناه و قانون شکنى دارند در پیکار با دشوارتر مى سازد ، امّا در صورتى که برخلاف میل باطنى خود از فرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند، به حکم «افضل الاعمال احمزها» بهترین کارها آنهایى است که با رنج و مشقّت بیشترى توأم باشد» (بحار الانوار ج67 ص191) پاداشى و ارزنده تر به آنها داده خواهد شد. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی از معاندان می گویند خداوند و پیامبر اسلام به همسران خودش بزرگترین را کرد و آنها را از ازدواج کردن پس از خودش نهی کرد ❕با این که برخی از آنان چون عایشه جوان بودند ❗️براستی حکم حرمت ازدواج با همسران پیامبر چه دارد ❕ 💠💠 👌حرمت ازدواج با همسران پیامبر گرامی اسلام پس از وفات ایشان ، مساله ای است که مورد قرآن قرار گرفته است و می فرماید ؛ « شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به خود در آورید که این کار نزد خدا عظیم است » ( احزاب 53) ❕در شان نزول آیه نقل شده است ؛ « زمانی که ابو سلمه و خنیس بن حذاقه از دنیا رفتند و پیامبر اسلام با همسران آنها ، ام سلمه و حفصه ازدواج کرد ، طلحه و عثمان می گفتند آیا محمد با زنان ما پس از فوت ما ازدواج کند اما ما پس از فوت او با همسرانش ازدواج نکنیم ، به خدا سوگند می خوریم که پس از پیامبر با همسران او ازدواج می کنیم ، طلحه قصد ازدواج با و عثمان قصد ازدواج با ام سلمه را داشت که خداوند آیه فوق را نازل کرد » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 486 ❕این مضمون را علمای اهل هم نقل کرده اند ؛ 📚الدر المنثور ج 5 ص 214 ❔در اينجا سؤالى پيش مى‏ آيد كه چگونه خداوند همسران پيامبر را كه بعضى به هنگام وفات او نسبتا جوان بودند از حق انتخاب همسر ساخته است؟ 👌پاسخ اين سؤال با توجه به فلسفه اين تحريم روشن است زیرا ؛ 1⃣چنان كه از شان نزول آيه دانستيم، بعضى به عنوان انتقام‏ جويى و توهين به ساحت پيامبر چنين تصميمى را گرفته بودند و از اين راه مى‏ خواستند ضربه ‏اى بر حيثيت آن حضرت وارد كنند. 2⃣اگر اين مساله مجاز بود جمعى به عنوان اينكه همسر پيامبر را بعد از او در اختيار خود گرفته‏ اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند، و به اين بهانه موقعيت اجتماعى براى خويش دست و پا كنند، و يا به عنوان اينكه آگاهى خاص از درون خانه پيامبر و تعليمات و مكتب او دارند به تحريف اسلام پردازند، و يا مطالبى را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر باشد (دقت كنيد). ❕اين خطر هنگامى ملموس‏تر مى ‏شود كه بدانيم گروهى خود را براى اين كار آماده ساخته بودند بعضى آن را به زبان آورده و بعضى شايد تنها در دل داشتند. از جمله كسانى را كه بعضى از اهل سنت در اينجا نام برده ‏اند طلحه است که اسناد آن بیان شد . ❕خداوندى كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براى بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به كلى گرفت، و براى تحكيم پايه ‏هاى آن به همسران پيامبر لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است ، با توجه به آنچه گفته شد روشن مى‏ شود كه چرا پيامبر لازم بود از اين محروميت استقبال كنند؟ ❕در طول زندگى انسان گاه مسائل مهمى مطرح مى‏ شود كه به خاطر آنها بايد فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، و از بعضى از حقوق حقه خود چشم پوشيد، به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاى سنگينى نيز همراه دارد، بدون شك همسران پيامبر افتخار عظيمى از طريق ازدواجشان با پيامبر كسب كردند، داشتن چنين نياز به چنين فداكارى هم دارد. 👌به همين دليل اغلب زنان پيامبر بعد از او در ميان امت اسلامى بسيار محترم مى‏ زيستند، و از وضع خود بسيار و خشنود بودند، و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مى‏ شمردند. 📚تفسیر نمونه ج 17 ص 404 ❕ پاسخ به دیگری ؛ 🔰اوّلًا ؛ زنان پيامبر با آغوش باز از اين مسأله استقبال كرده و در بين مؤمنين عظمت خاصى پيدا كردند و به عنوان «امّهات المؤمنين» خوانده مى‏ شدند و در هيچ جا ديده نشده است كه از اين حكم الهى گلايه ‏اى داشته باشند، پس وقتى خود، افتخار بدانند و راضى باشند، نمى‏ توانيد از آنها دفاع كنيد. اين سخن را كسى مى ‏گويد كه زن را در مورد علايق جنسى بشناسد و شخصيّت او را در علايق جنسى بداند. 🔰ثانياً: بعضى انسانها در يك شرايط اجتماعى قرار مى ‏گيرند كه بايد از خود فداكارى نشان بدهند. اگر زنان پيامبر آزاد بودند كه ازدواج كنند، مورد بهره‏ بردارى سوء افراد ديگر قرار مى‏ گرفتند كه‏ مى‏ شد، احترام پيامبر از بين برود و مفسده ‏اى در درون جامعه اسلامى ايجاد گردد، و لذا بايد براى حفظ حرمت پيامبر و حفظ حريم جامعه اسلامى چنين فداكارى داشته باشند. در جائى كه شوهر مرحوم مى ‏شود و زن براى بزرگ كردن بچّه‏ هاى خود شوهر نمى‏ كند و فداكارى مى ‏كند، و عقلا او را مدح مى ‏كنند، پس در اينجا كه همسر پيامبر به خاطر حفظ فداكارى مى‏ كند، قطعاً پسنديده و مورد ستايش است. 📚کتاب النکاح ، ، ج 2 ص 107 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود إنّ المؤمنَ لَيَرى ذَنبَهُ كَأَ نَّهُ تحتَ صَخرَةٍ يَخافُ أن تَقَعَ علَيهِ، والكافِرَ يَرى ذَنبَهُ كأنّهُ ذُبابٌ مَرَّ على أنفِهِ بحارالأنوار جلد77 صفحه77 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔ از طرفی می گوییم که پیامبر و علی پدران امت هستند از سوی دیگر خداوند در سوره احزاب آیه 40 می گوید محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست❕آیا این دو مطلب با یکدیگر تناقض ندارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❕در این شکی نیست که در روایات متعددی پیامبر گرامی و حضرت علی پدران امت شمرده شده اند. 🔷پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: « من و تو دو پدر این امت هستیم .لعنت خداوند بر کسانی که عاق ما شوند» 📚معانی الاخبار ص118 🔶امام باقر در ذیل آیه شریفه که فرمود شکر خداوند و والدین خود را به جا آور طبق تفسیر بطن آیه فرمود: « مراد از والدین پیامبر و علی هستند» 📚بحار الانوار ج36 ص7 🔶حضرت امیر فرمود: « خداوند شکر گزاری از دو پدر امت را ( پیامبر و علی ) واجب کرده است زیرا آنان به امت علم و حکمت را آموزش دادند و خداوند نیز اطاعت از آنان را واجب کرده است » 📚الکافی ج1 ص428 📚بحار الانوار ج23 ص270 🔶حضرت زهرا فرمود: « دو پدر این امت محمد و علی هستند .کسانی که فرزندان خود را از عذاب نجات می دهند در صورتی که امت از آنها اطاعت کند» 📚بحار الانوار ج23 ص259 🔶امام حسن علیه السلام فرمود: « محمد و علی دو پدر این امت هستند .خوشا به کسی که نسبت به حق آن دو عارف باشد و در هر حالتی مطیع آن ها باشد» 📚بحار الانوار ج23 ص260 ❗️به این مضمون روایات فراوانی وارد شده است که جهت آگاهی رجوع شود؛ 📚بحار الانوار ج36 ص4 باب 26 🔶مورد اشکال این است که خداوند می فرماید: « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است» 🔷احزاب40 ❓حال چگونه می توان گفت که پیامبر و علی پدران امت هستند❕ 👌پاسخ روشن است . 🗯این روایات و آیه قرآن برای ما روشن می سازد که انسان دارای دو نوع پدر است . 🔶یک پدر که منشا تولید و پیدایش انسان است که همان پدر جسمانی است و دیگری پدری است که منشا تربیت و ترقی و کمال انسان است که پدر روحانی قلمداد می شود. 👌پیامبر گرامی و حضرت علی پدران روحانی و معنوی امت هستند که با علم و حکمت امت را تربیت و تعلیم داده و از آتش دوزخ دور می سازند . ❕اما پیامبر و حضرت علی پدر جسمانی برای هیچ یک از مردان امت تلقی نمی شوند و خداوند نیز این نوع ابوت نسبی را نفی می کند تا بیان کند محذوری در ازدواج پیامبر با همسر مطلقه زید وجود ندارد . 👌این بیان در تفسیر نمونه هم مورد توجه قرار گرفته است ؛ 📚تفسیر نمونه ج17 ص337 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا در عصر غیبت امام زمان رویت ایشان ممکن است یا خیر❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌با توجه به آنکه امام عصر در زمان غیبت در میان مردم زندگی می کند و با آنان رفت و آمد می کند طبیعی است که مردم ایشان را می بینند اما نمی شناسند و نیز ممتنع نیست که حضرت برای برخی از خواص به گونه ای که ایشان را بشناسند ظاهر شوند. 🔷امام صادق فرمود: «مردم امام خود را از دست می دهند و امامشان در جمع آنان حاضر میشود و آنها را می بیند » 📚الغیبه طوسی ص161 📚کمال الدین ج2 ص346 🔷وفرمود: «در قائم سنتی از یوسف است ...در بین مردم گردش می کند و دربازارهای آنان راه می رود و بر بساط آن ها پا می نهد و آن ها او را نمی شناسند تا آن گاه که خدا به او اذن دهد که خود را معرفی کند همان گونه که به یوسف اذن داد» 📚کمال الدین ج1 ص144 🔶محمد بن عثمان نائب خاص امام می گوید: «او مردم را می بیند و آن ها را می شناسد و مردم او را می بینند اما نمی شناسند» 📚الفقیه ج2 ص520 👌مساله رویت همراه با شناخت امام زمان در عصر غیبت به تایید بزرگان شیعه رسیده است . 🗯سید مرتضی می گوید: «همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد» 📚تنزیه الانبیا،ص238 🔶شیخ طوسی می گوید: «ما با جزم ویقین نمیدانیم که آن محبوب دلها از دیده همه دوستدارانش نهان وغایب است بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود» 📚کتاب الغیبه،ص99 🔷سید بن طاووس می گوید: «امام اکنون از جمیع شیعیان غایب است ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده از گفتار وکردار او استفاده کنند» 📚الطرائف،ص185 👌محدث بزرگ میرزای نوری در کتاب شریف خود« نجم الثاقب» بیش از صد حکایت از افرادی که در طول غیبت کبری به ملاقات حضرت مشرف شده اند ذکر می کند 📚نجم الثاقب ج2 ص445 به بعد 👌علامه مجلسی هم حدود پنجاه روایت از دیدار صلحا و بزرگان با امام عصر در زمان غیبت کبری ذکر می کند. 📚بحار الانوار ج53 ص199 🔴ممکن است برخی با استدلال بر توقیع امام عصر به نائب آخرشان مساله دیدن ایشان را در عصر غیبت کبری نفی کنند زیرا امام در این توقیع مدعی مشاهده را دروغ گو معرفی کرده است . 🔷متن توقیع شریف امام به نائب آخرشان چنین است ؛ «بسم اللّه الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری خداوند به برادران دینی تو در مصیبت به تو اجر دهد. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. به کارهایت رسیدگی کن و به کسی بعد از خودت (جهت نیابت ) وصیت نکن؛ چرا که غیبت طولانی آغاز شد و ظهور نخواهد بود، مگر بعد از اذن خداوند... و به زودی خواهد آمد کسی که مدعی مشاهده من باشد؛ ولی آگاه باش کسی که مدعی مشاهده باشد، قبل از خروج سفیانی و صیحه، دروغ گو خواهد بود» 📚الغیبه طوسی ص395 📚الاحتجاج ج2 ص478 👌 برای پاسخ باید توجه داشت که این توقیع شریف هنگام وفات آخرین نایب امام زمان صادر شده و قرینه ای که در خود توقیع است روشن می کند که مراد مدعی مشاهده به همراه ادعای نیابت خاصه است . ❕امام می فرماید با از دنیا رفتن علی بن محمد سمری نیابت خاصه تمام شد و غیبت کبری آغاز شد و دیگر بعد از این اگر کسی بگوید من حضرت را می بینم و با او مرتبط هستم و نیابت خاصه از او دارم دروغ گو است . 👌علامه مجلسی می گوید: «آن روایت ناظر بر کسی باشد که ادعای مشاهده و ارتباط با حضرت را دارد به این عنوان که او نایب خاص حضرت است مانند سفرای زمان غیبت صغری » 📚بحار الانوار، ج52 ص151 👌بنابراین توقیع مذکور با دیدار برخی علما و صلحا با امام زمان در عصر غیبت کبری بدون آنکه آنها ادعای نیابت خاصه را داشته باشند منافاتی ندارد . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا از نظر اسلام تمام علوم بی فائده هستند جز علم دین چنان که کانال های ضد دین آورده اند که پیامبر فرموده است جز علوم دینی کسب بقیه علوم بی فائده است ( کافی ج1) 💠پاسخ💠 👌به طور کلی اسلام علوم را به دو گونه تقسیم بندی می کند؛ 1⃣علومی که برای زندگی انسان ها نافع است ؛ 🔶حضرت علی علیه السلام فرمود: « بهترین سخن دانشی است که سودمند باشد و بدان دانشی که سودمند نباشد در آن خیری نیست » 📚نهج البلاغه نامه 31 🔶پیامبر گرامی فرمود: « از نشانه های اسلام کامل فرد آن است که امور و علومی که مفید نمی باشد را ترک می کند» 📚بحار الانوار ج1 ص216 🗯وفرمود: « علوم مفید بسیار زیاد هستند و قابل جمع آوری نیستند .پس از هر علمی بهترینش را بیاموزید» 📚همان مدرک ص220 👌علوم مفید به دو دسته تقسیم می شود؛ 🔶1- علومی که انسان را در مسیر قرب الهی یاری میبخشد خواه در زمینه اعتقادات باشد یا عبادات و یا اخلاق ؛ 🔷مانند تعلم قرآن که حضرت علی فرمود: « قرآن را بیاموزید زیرا بهار قلب ها است» 📚وسائل الشیعه ج17 ص326 🔶وفرمود: « همگان موظف هستند که علم دین و اسلام را بیاموزند» 📚بحار الانوار ج1 ص210 🔷2- دسته دوم از علوم مفید ، علومی است که دنیای انسان را به صورت آبرومندی در آورد و برای زندگی مادی انسان لازم است مانند علم پزشکی ، کشاورزی و فنون دفاعی و صنایع سبک و سنگین و ...زیرا اگر این علوم نباشد مشکلات فراوانی ایجاد می شود لذا کسب این علوم واجب کفایی معرفی شده است یعنی هر گروهی لازم است که به دنبال بخشی از این علوم برود تا همه نیازهای جامعه اسلامی تامین گردد و اگر در یک رشته به اندازه کافی متصدیانی نداشته باشد وجوب عینی پیدا می کند. 📚پیام امام امیر المومنین ج9 ص506 🔶خداوند می فرماید: « در برابر آنها ( دشمنان ) آنچه توانایی دارید از نیرو آماده سازید» 🔶انفال 60 👌مفهوم این دستور آن است که شما باید در تمام رشته های علمی اعم از فیزیک و شیمی و طب و ...متخصص شوید تا در برابر دشمنان و بیگانگان ضعیف شمرده نشوید . ❗️حضرت امیر به برخی از این علوم مفید اشاره کرده و می فرماید: « ( از جمله علوم مفید ) چهار علم است ؛ علم دین ، و علم طب ، و علم نحو و علم نجوم برای شناخت زمان» 📚بحار الانوار ج1 ص219 🔷پیامبر گرامی فرمود: « دو نوع از علوم بسیار مفید عبارت است از علم دین و علم طب» 📚بحار الانوار ج1 ص220 2⃣دسته دوم علومی که مضر و زیان بار است و مورد نهی اسلام واقع شده است و یا علومی است که فائده ای ندارد . ❗️علوم مضر علومی است که نتیجه آن تخریب نظام اجتماعی و سلامت جامعه و برخورداری از پیشرفت و تکامل است مانند علوم مربوط به سلاح های کشتار جمعی و تولید انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی و امثال آن . ❕روایتی که مورد اشکال شما قرار گرفت روایت زیر است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند: « پیامبر مردی را دید که گروهی اطراف او را گرفته اند .فرمود این چیست گفتند او علامه است .پیامبر فرمود علامه چیست ؟ گفتند این شخص آگاه ترین فرد به نسب های عرب و حوادث ایام جاهلیت و اشعار آن هاست . 🔷پیامبر فرمودند این علمی است که هر کس آن را نداند زیانی نمی کند و آن کس که آن را بداند سودی نمی برد .سپس فرمود: « علم تنها در سه چیز است؛ نشانه های روشن ( در مسائل مربوط به خدا شناسی و مبدا و معاد ) و علم مربوط به احکام الهی و واجبات و علوم مربوط به امور اخلاقی و سنت ها و مستحبات و غیر آن اضافی است »« انما العلم ثلاثه آیه محکمه او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن هو فضل » 📚الکافی ج1 ص32 👌حصر در این بیان پیامبر حصر اضافی است .یعنی تنها علوم مفیدی که شما را به آگاهی از دین خدا و قرب معنوی نزدیک می کند علوم اسلامی است که به سه بخش اعتقادات و احکام و اخلاق تقسیم می شود و سایر علوم به نسبت به معارف دینی زیادی محسوب میشود و یادگیری آن ها سبب ترفیع آگاهی دینی انسان نمی شود. ❗️ اما ممکن است همان علومی که نسبت به ازدیاد آگاهی دینی زائد محسوب میشود جزو علوم دنیوی و مورد نیاز دنیای انسان باشد همانند علم ریاضی و ... 🗯بنابراین از کلام پیامبر گرامی باطل بودن تمام علوم جز علوم دینی استفاده نمی شود. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓ا ینکه یه طفلی چون از پدر یا مادر برده متولد شده اونم برده بشه آیا این ظلم به آن طفل نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌اگر پدر یا مادر طفلی که متولد شده است آزاد باشند ، آن طفل نیز آزاد تلقی می شود و به عنوان برده شناخته نمی شود. 🔶از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد مرد آزادی که با زن کنیزی ازدواج کرده بود که آیا فرزندان آنها برده هستند یا خیر❔ 🔷امام فرمود: « فرزندان آنها آزاد هستند .زمانی که یکی از پدر و مادر آزاد و حر باشند ، فرزند آزاد است» 📚الفقیه ج3 ص457 👌ویا امام در مورد زن آزادی که با برده ای ازدواج کرده بود فرمود: « فرزند آنها آزاد است و برده نمی باشد » 📚الکافی ج5 ص493 👌این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج21 ص121 باب 30 📚مستدرک الوسائل ج15 ص17 باب21 🔶تنها در صورتی که پدر و مادر هر دو برده باشند ، فرزند آنها هم برده بوده و ملک مالک پدر و مادر محسوب میشود. 📚وسائل الشیعه ج21 ص145 باب 42 ❗️فلسفه این حکم روشن است و بازگشت به مصلحت خود طفل می کند . 👌پدر و مادر برده نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و کاشانه ای و نه وسیله ای برای ادامه زندگی ، در این صورت اگر طفل آن ها به مالک ملحق نمی شد و مالک موظف نبود که آن طفل را سرپرستی کند ، چیزی نمی گذشت که طفل از بین می رفت و با سختی و مشکلات قابل توجهی مواجه می شد . ❕زیرا پدر و مادر برده اش توانایی سرپرستی از او و تامین مخارج او را نداشتند . 🔷البته طرح اسلام آن بود که با فراهم شدن شرایط به تدریج تمام این بردگان آزاد شوند و خودشان بتوانند کسب و کار و زندگی مستقلی داشته باشند. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔پرسش ❔کانال های ضد دین شبهه می کنند که قرآن و روایات به زنان توهین کرده اند و خلقت زن را از دنده چپ مرد می دانند و می گویند در اسلام آمده است که زن از دنده چپ مرد آفریده شده است آیا چنین چیزی واقعیت دارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶عقیده به خلقت زن ( حضرت حوا) از دنده چپ مرد( حضرت آدم ) عقیده صحیحی نمی باشد بلکه این مطلب در تورات تحریف یافته کنونی آمده است؛ 📚 تورات ، سفر تکوین ، فصل دوم 🔶خداوند می فرماید: « تقوای پرودگارتان را پیشه کنید .او است که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس و آفرید»« خلق منها زوجها » 🔷نساء1 ❕ومی فرماید: « او شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را از ( باقیمانده گل ) او خلق کرد» « جعل منها زوجها » 🔶زمر 6 👌در مورد تعبیر «خلق منها زوجها» یا «جعل منها زوجها» گفتنی است که بعضی از مفسران از این تعابیر چنین فهمیده اند که همسر آدم، از بدن آدم آفریده شده و پاره ای از روایات غیر معتبر را که می گوید: «حوا از یکی از دنده های آدم آفریده شده» را شاهد بر آن گرفته اند . 👌ولی با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامی از تفسیر این آیات برداشته می شود و معلوم می شود که منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او «جنس بشر» آفرید. ❕در آیه 21 سوره روم می خوانیم: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها» « از نشانه های قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش یابید» 👌و در آیه 72 سوره نحل می فرماید: «و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا» « خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد». ❗️روشن است این که در این آیات می خوانیم «همسران شما را از شما قرار داد» معنی آن این است که از جنس شما قرار داد نه از اعضای بدن شما. 👌و طبق روایتی که از امام باقر علیه السلام در تفسیر عیاشی نقل شده، خلقت حوا از یکی از دنده های آدم شدیدا تکذیب شده و تصریح گردیده که حوا از باقی مانده خاک آدم آفریده شده است. 📚تفسیر نمونه ج3 ص245 🗯 زراره روایت کرده که از امام صادق در ارتباط با چگونگی آفرینش حوا پرسشی به عمل آمده و به ایشان گفته شد که افرادی معتقدند پروردگار، حوا را از پایین ترین استخوان های دنده سمت چپ آدم خلق کرد❕ 🔷امام در پاسخ فرمودند : « خداوند از این کار، پاک و منزه است. آیا فردی که چنین اعتقادی دارد، بر این پندار است که خداوند، توانایی آن را نداشته تا همسری برای آدم بیآفریند که از دنده های او نباشد، تا این ابهام برای یاوه گویان ایجاد نشود که آدم با قسمتی از بدن خودش ازدواج کرد؟ این چه باوری است که برخی بدان معتقدند؟! پروردگار، خودش بین ما و ایشان قضاوت کند» 📚الفقیه ج3 ص379 📚علل الشرایع ج1 ص17 👌در روایت دیگری عمرو بن ابى المقدام از پدرش روایت نموده که گفت: من از امام باقر پرسیدم پروردگار، حوا را چگونه آفرید؟ 🔶 فرمود: مردم در این باره چه مى گویند؟ عرضه داشتم: مى گویند او را از دنده اى از دنده هاى آدم آفرید . فرمود: «دروغ مى گویند، مگر خدا عاجز بود که او را از غیر دنده آدم خلق کند؟ 👌عرضه داشتم: فدایت شوم پس او را از چه آفرید؟ « فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش نقل کرده که گفتند: رسول خدا فرمود خداى تبارک و تعالى، مشتى از گل را قبضه کرده و آن را با دست راست خود مخلوط نمود، آن گاه آدم را از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد که حوا را از آن مقدار زیادى خلق کرد. » 📚تفسیر عیاشی ج1 ص216 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج2 ص11 👌البته در برخی روایات شیعه آمده است که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید که علامه مجلسی می گوید این روایات از باب تقیه صادر شده است زیرا موافق روایات اهل سنت است و قابل اعتنا نمی باشد . 📚بحار الانوار ج11 ص116 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁