eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
1.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
655 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡🔴 سرگذشت اهالے روستاے تاریخے مالواجرد ✍ به‌قلم : حجت‌اله صادقی 9⃣ 👈... یادش بخیر دهه‌هاے پنجاه و شصت 👇 🍁فصل‌هاے پائیز و زمستان آن زمان که پی‌درپے از راه می‌رسید ⛈ بارش‌هاے باران و برف خوبے به‌همراه داشت و حاصل آن بارش‌ها بود که نصیب ما بچّه‌ها می‌شد 🌧 معمولا جاهائے که زمین سفت و محکمے داشت مثل هاے بخش شمالے ارگ تاریخے روستا 👈که اکنون خانه‌هاے مسکونے مالواجردی‌هاے مقیم تهران در آن جاخرمن‌ها بنا شده‌است 👈یا زمین‌هاے اطراف که آنجا هم به منازل مسکونے تبدیل شده است مثل : خانه‌ے حاج‌حسین سکینه تقی خانه‌ے جناب حاج‌ابراهیم‌ شازده خانه‌ے مرحوم حاج‌محمد اسماعیل 🌧 در قسمت‌هاے ناهموار آن زمین‌ها جمع می‌شد 🌏 آن روزگار شرایط آب و هوا و اکوسیستم نسبت به سال‌هاے اخیر متفاوت بود و منطقه‌ے ما از بارندگی‌هاے قابل توجه‌اے در فصل سرما برخوردار بود و معمولا تاچند روز در ناهمواری‌هاے زمین وجود داشت 💫ما بچّه‌ها کف دستهاے مان را زمین می‌گذاشتیم و دهانمان را به سطح آب نزدیڪ کرده، 🔰 مانند چارپایان آب می‌خوردیم که البته و خنڪ گواراے وجودمان می‌شد 🌧 چاے برفے هم مزّه و طعم خاصّ خودش را داشت آه.آه. یادش بخیر در همین خانه‌ے سرچشمه و صبح زمستانی با صداے مادرم که می‌گفت : بچه‌ها وخیزے بیبینے چه برفے اومده ... وقتے سرم را از زیر لحاف بیرون می‌آوردم و از پشت پنجره‌ے بخارگرفته ناشے از بخارے که از دهانه‌ے کترے متوسطے که روے چراغ علاءالدین بيرون می‌زد ☁️ حیاط را تماشا می‌کردم که پُر از برف شده بود نمی‌دانے چه لذتے می‌بردم و البته براے تمام اهالے روستا چنین شرایطے به وجود می‌آمد ❄️چندین نوبت بارش نسبتا خوب برف سهمیه روستاے مالواجرد از سامانه‌هاے بارشے فصل سرما در آن روزگار بود و از بارش نوبت دوم برف به بعد کترے بزرگے که داشتیم مادرم آنرا از برف سفید کنار دیوار حیاط پُر کرده و در کنار منقل کرسے یا شومینه گلے اتاق می‌گذاشت تا برف داخل کترے آب شده و پس از جوش آمدن در قورے چاے دم می‌کرد ✍نمی‌دانے چه لذتے داشت چاے برفے و تماشاے بارش برف از پشت شیشه‌ے آن درب‌هاے چوبے اتاق 👈ادامه‌ے مطلب را فرداشب تقدیم حضورتان خواهیم کرد 📡 لینڪ ما در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd لینڪ ما در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡👈سرگذشت اهالے روستاے تاریخے مالواجرد ✍نوشته‌ے : حجت‌اله صادقے 0⃣1⃣ 💫از دیگر منابع اهالے زادگاهم، 👈 حاصل از ذخیره‌شدن در واقع در است که پس‌از ۴۲۰ سال از بناے آن همچنان پابرجاست 👈دریچه‌اے در قسمت شمالے آن وجود داشت تا سیلاب جارے شده از را به درون آب‌انبار هدایت کند 💫کف آب‌انبار سفت بود تا مانع نفوذ آب به‌زمین شود 💫این بنا به‌شکل زیبائے مسقف شده‌ است تا تبخیر آب را به حداقل برساند و تنها دریچه‌ے کوچکے در سقف آب‌انبار وجود داشت که هواے داخل آن را تهویه نماید 🔷 تا اواسط بهار آب شیرین، خنڪ و گوارائے داشت اینجانب و بسیارے از اهالے دهه‌هاے پنجاه و شصت از آب‌باران آن مخزن کرده‌اند 🌛غروب که می‌شد می‌دیدم ایشان و در حالی‌که خستگے از چهره‌اش هویدا بود 👈از جلوے خانه‌ے ما در کوچه‌چے عبور می‌کرد و 👈کمے آن طرف وارد دالونچے خانه‌شان می‌شد 🌟به او سلام می‌کردم و خدابیامرز هم با لحنے دلنشین، جواب سلامم را می‌داد و رَد می‌شد 💠خدابیامرزتش زنده‌یاد ⚜ مرحوم حاج‌حسین حمومے را می‌گویم 🔰او به‌همراه دوتن دیگر که یکے از آنها ⚜مرحوم حاج‌محمد اسماعیل بود بیشتر وقت‌ها صبح زود با ماشین خدابیامرز قلے براے جمع‌کردن نمڪ از حوضچه‌هاے معدن و بارگیرے کامیون به معدن نمڪ مالورد می‌رفتند 👈نزدیڪ غروب طول می‌کشید تا با کامیون از راه می‌رسیدند 👨 آقاے اسماعیل نیکبخت فرزند حاج‌ابراهیم‌قلے که تقریبا هم‌سن و سال من هست ✍آن‌زمان هشت نه ساله بود 🌟و گاهے وقت‌ها ما را به خانه‌شان می‌کرد و با آب‌شیرین از ما پذیرائے می‌کرد 👈اصلا رفتن ما بچه‌ها به منزل مرحوم حاج‌ابراهیم‌قلے به نیّت خوردن آب‌شیرین بود 🔰داستان آب‌شیرین خانه‌ے مرحوم حاج‌ابراهیم‌ کلاحسین از این قرار بود : 🌟 آقاے حاج امان‌اله نیکبخت حاج‌ابراهیم‌قلے ۲۰۰ لیترے زیرکامیون شان بسته بود این همان ماشینے بود که آن‌زمان بیشتر وقت‌ها از معدن، نمڪ بارگیرے می‌کرد 👈حاج امان‌اله نمک‌ها را براے یڪ گاودارے در حوالے نطنز می‌برد و در مسیر برگشت 💫تانکر بشته شده زیر کامیون را براے خانواده‌شان از آب‌شیرین پر می‌کرد که هرازگاهے یڪ لیوان از آن نصیب من و بعضی‌‌ از من می‌شد 👈 ادامه سرگذشت را شنبه‌ے هفته بعد بخوانید 📡 لینڪ ما در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd لینڪ ما در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 8⃣ 👈... یادش بخیر دهه‌های پنجاه و شصت👇 🍁پائیز و زمستان آن‌ روزگار که در پی هم از راه می‌رسید ⛈ بارش‌های باران و برف خوبی به همراه داشتند و حاصل آن بارش‌ها بود که نصیب ما بچّه‌ها می‌شد 🌧معمولا جاهائی که زمین سفت و محکمی داشت مثل؛ بخش شمالی ارگ تاریخی روستا 👈که درحال‌حاضر اکثرا خانه‌های مسکونی مالواجردی‌های مقیم تهران در آن جاخرمن‌ها بنا شده‌ است یا زمین‌های اطراف که آنجا هم به منازل مسکونی تبدیل شده مثل : خانه‌ی‌ خانه‌ی خانه‌ی‌ 🌧آب‌ باران در قسمت‌های ناهموار آن زمین‌ها جمع می‌شد 🌏 آن روزگار شرایط آب و هوا و اکو سیستم منطقه‌ی ما نسبت به سال‌های اخیر متفاوت بود و بلاد جرقویه از بارندگی‌های قابل توجه‌ای در فصل سرما برخوردار بود و معمولا تا چند روز در ناهمواری‌های زمین وجود داشت 💫ما بچّه‌ها کف‌ دست‌های مان را زمین می‌گذاشتیم و دهانمان را به سطح آب نزدیڪ کرده مانند چارپایان آب می‌خوردیم که البته آب‌شیرین و خنڪ گوارای وجودمان می‌شد 🌧 هم طعم و مزه‌ی خاص خودش را داشت آه.آه... یادش بخیر در همین خانه‌ی سرچشمه و صبح زمستانی با صدای مادرم که می‌گفت : بچه‌ها ! وخیزی ببینی چه برفی اومده...(vakhizi): از جا بلند شوید ✍وقتی سرم را از زیر لحاف بیرون می‌آوردم و از پشت پنجره‌ی بخار گرفته‌ی ناشی از بخاری که از دهانه‌ی کتری متوسطی که روی چراغ علاءالدین بيرون می‌زد حیاط‌ خانه را تماشا می‌کردم که پُر از برف شده بود؛ نمی‌دانی چه لذتی می‌بردم و البته این خوشحالی برای تمام اهالی روستا در چنین شرایطی بوجود می‌آمد ❄️زمستان‌های آن دوران بارش نسبتا خوب برف در چند نوبت سهم روستای مالواجرد از سامانه‌های بارشی فصل سرما در آن روزگار بود اهالی به اولین بارش برف برای درست کردن چای‌برفی اعتنائی نمی‌کردند و معتقد بودند هر کسی از برف‌اول هر سال به هر نحوی بخورد مریض می‌شود بارش نوبت دوم برف به بعد مادرم کتری بزرگی که داشتیم از برف‌سفید کنار دیوار حیاط پُر می‌کرد و کنار منقل کرسی یا شومینه گلی اتاق می‌گذاشت تا برف داخل کتری آب می‌شد و پس از جوش‌آمدن در قوری چای دم می‌کرد. ✍نمی‌دانی چه لذتی داشت و از 👈ادامه فرداشب... 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 9⃣ 💫از دیگر منابع آب‌ آشامیدنی اهالے زادگاهم آبادی مالواجرد 👈آب‌شیرین حاصل از ذخیره‌شدن واقع در است که با قدمتی بیش از چهار قرن همچنان . این بنای ارزشمند متاسفانه بسیار مهجور واقع شده بطوریکه علیرغم بودجه‌ای که مدیرکل گردشگری و میراث فرهنگی استان بعد از حضور در جشنواره نوروزی ۱۳۹۰ و بازدیدی که ایشان از آب‌انبار داشتند و به مرمت آب‌‌انبار اختصاص داده شد اما متاسفانه مسئولین روستا صرف جای دیگری کردند. کتیبه‌ی سنگی ارزشمندی واقع در مجموعه تاریخی مذهبی مسجد جامع مالواجرد تاریخ بنای آب‌انبار را به دوره حکومت صفویان همزمان با تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان و سه‌چار سال بعد از ورود شاه عباس صفوی به اصفهان ذکر کرده است. بنای آب‌انبار ظاهرا بمنظور تامین آب آشامیدنی سربازان حکومتی در برج‌وباروئی که مقر نظامیان در آن روزگار بوده توسط امیزاده‌علی‌مراد در سنه ۱۰۲۴ قمری ساخته شده است. 👈دریچه‌هائی در بخش شمالی آن وجود دارد که سیلاب جاری شده از دامنه را به داخل آب‌انبار هدایت می‌کرد 💫کف آب‌انبار سفت و سخت بود تا مانع نفوذ آب به‌زمین شود 💫این بنا به‌ شکل زیبائی مسقف شده تا تبخیر آب را به حداقل برساند و تنها دریچه‌ی کوچکی در سقف آب‌انبار وجود داشت که هوای داخل را تهویه کند 🔷 تا اواسط بهار آب شیرین، خنڪ و گوارائی داشت اینجانب و بسیاری از اهالی تا حدود نیم‌قرن پیش از آب‌ باران جمع‌شده در مخزن کرده‌ایم. 👇ادامه مطلب شنبه هفته‌ی آینده... 📡 @paborjemalvajerd