📡🔴مطالبی پیرامون #پیراسماعیل و حکایت #غیبشدن اسماعیل
5⃣ #قسمتپنجم
👇نوشتهی
✍ #حجتالهحاجمختار
🔹قسمت قبلی گفتیم که تقریبا همه اهالی برای استقبال از حاجاربابمالواجردی که بعد از حدود یکسالونیم
از زیارت خانهی خدا در مکهیمکرمه و زیارت اهلبیت در مدینهیمنوره
به آبادی باز میگشت
از خانههای خود بيرون آمده در مسیر ورود کاروان حجاج
راهی بخش جنوبی آبادی شدند
✍ #مستقبلین حدود سه کیلومتری از روستا بیرون آمده بودند که کاروان حجاج منطقه از راه میرسد و حاجارباب از مرکبش پياده میشود
👈از طرفی خدمهی منزل حاجارباب برای پذیرائی اهالی که به استقبال آمده بودند از قبل وسائل پذیرائی تهیه کرده و در مسیر به مردم خدمات رسانی میکردند
#استقبالکنندگان یکییکی حاجآقا را بغل میکردند و میبوسیدند و زیارت قبول میگفتند
✨حاجاربابمالواجردی دورادور نگاهش به اسماعیل میافتد که مشغول پذیرائی مردم از است.
🔻داخل پرانتز بگویم :
ظاهرا حاجارباب ضمن اینکه در آن روزگار خان آبادی بوده
احتمالا به علوم و معارف اسلامی نیز آگاه بوده و مرشد و راهنمای مردمان مالواجرد که آن زمان به ایشان "پیر" میگفتند
بوده است🔻
✨حاجاربابمالواجردی ناگاه با صدای بلند به مردم میگوید:
چرا آمدهاید به استقبال من!
چرا از من تبرک میجویید!
من که "پیر" شما نیستم!
من حاجی نیستم!
"پیر" شما و حاجی این شخص هست.
(و اشاره میکند به اسماعیل)
او (اسماعیل) کسی هست که راه چند ماهه را در عرض چند دقیقه
از اینجا به مکه آمد و برگشت.
این (اسماعیل) بندهی مومن و با اخلاص پروردگار را دریابید و از او تبرک بجوئید و او را ببوسید و به او التماس دعا بگوئید.
✍ #اسماعیل تا نگاه جماعت را سمت خود میبیند با خودش میگوید:
ای دل غافل !
اسماعیل!
با خودت چکار کردی!
آن روز که همسر ارباب گفت ای کاش حاجی اینجا بود و از این طعام میخورد!
چرا قضيهی #طیالارض را که همیشه از دیگران مخفی میکردی با آن کاری که کردی #لو دادی
👈و حالا دیگر همه فهمیدند!
👇دیگر
جای تو بین این مردمی که باطن تو را میشناسند!
نیست!
✍ "اسماعیل" در فکر بود که ناگاه سیل جمعیت را اطراف خودش مشاهده میکند
⚡️بلافاصله
همانند آنچه اصحابکهف یا بهتر بگویم همان قضيهی مردان آنجلس که از درگاه حق تعالی خواستند
🤲اسماعیل از خدا میخواهد که از دید مردمان آبادی پنهان شود تا او را نبینند
⚡️و در این فضائی که هم اکنون
#بقعهای بنا شده
#دعایشمستجاب
#غیبمیشود
✍بعضی نقلها اینگونه بوده که مردم در آبادی بودهاند
که حاجارباب قضيهی "اسماعیل" را به اهالی میگوید و اسماعیل که مردم را متوجه خود میبیند
فرار میکند و آنان او را تا این جایگاه دنبال میکنند تا غیب میشود.
که این نقل کمتر بیان شده است
👇علیایحال
بعد از این جریان به دستور حاجاربابمالواجردی نشانی در محل غیب شدن "اسماعیل" بنا میکنند و با اضافه کردن پسوند "پیر" که بالاترین مقام و رتبهای بوده که آن روزگار یک شخصیت روحانی میتوانست پس طی سالها تلاش و تهجد کسب کند
به ایشان داده و "پیراسماعیل" ناميده میشود
و تا اواسط دههی هشتاد اغلب اینجا را "پیر" میگفتند
👇ادامه مطلب فرداشب
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشماافتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd