📡👈سرگذشت #آبآشاميدنے اهالے روستاے تاریخے مالواجرد
✍ نوشتهے : حجتاله صادقے
5⃣1⃣ #قسمتپانزدهم
🌐✳️ جهت رفاه ساکنین محله پائین تانکر دیگرے تامین شد و جلوے درب حمام قدیم و تاریخے روستا گذاشتند مسئولیت آن را بهعهده کربلائے رضا کوچیکجان سپردند
براے رفاه ساکنین محله بالا در مجاورت مسجدالزهراء (س) تانکر دیگرے تهیه شد و پساز گذشت مدتے آن مخزن را به محلهے چارزآب برده و روبروے درب منزل کربلائے حسین علے برج قرار دادند چند سال بعد سرانجام اهالے روستا از نعمت لولهکشے آبشرب و بهداشتے بهرهمند شدند
آبے که در لولههاے آن زمان شریان داشت بخاطر وجود املاح معدنے بسیار عالے که داشت از بهترین آبها بود که متاسفانه براثر خشکسالیهاے متوالے و عدم بارش کافے در سرچشمهے سد زایندهرود ناگزیر آبفاے اصفهان جهت تامین آب مورد نیاز اهالے منطقه از منابع زیرزمینے استفاده میکند
🔰طے این سالها از ورود آب رامشه تا آب منطقهاے اصفهان که داخل تانکرها میریختند و همهے ساکنین روستا مصرف میکردند تنها خانوادهاے که از آن استفاده نکرد و همچنان از آب چشمهچے دخترا استفاده میکرد
✅خانوادهے بزرگم بود خداوند اموات شما را بیامرزد
👇آنان #سهنفر بهنامهای ذیل بودند :
⚜مرحومحاجحسینیوسف
⚜مرحومهسکینهمحولیملاحسن
⚜مرحومهرقیهحاجحسینيوسف
👈و این بود سرگذشت #آبآشاميدنے اهالے زادگاهم
❤️ روستاے تاریخے مالواجرد
🔰 از دههے پنجاه تاکنون که تقدیم حضورتان شد
لازم به ذکر است آنچه را طے این مدت خواندید اینجانب آنها دقیقل درڪ کرده و چشیدم
✍تامطلب بعد خدا یارونگهدارتان
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهےفرهنگےهنرےپابرج
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡⌛️ #کهندیار مالواجرد در #گذرزمان
🔬تحقیق، پژوهش و نگارش خادم روستائی مالواجردی :
حجتاله صادقی حاجمختار
5⃣1⃣ #قسمتپانزدهم
💫کارگران و مقنیها #شامگاه که برای استراحت به قلعهی یخچال برمیگردند
👈مقنی مجرب آنچه از #رگ آب و جریان آن بهطرف مالوِرد را به حاجسیدمحمد حسنآبادی گزارش میدهد و در آخر به او میگوید :
#ارباب چکار کنم؟
این آب به احتمال خیلی زیاد بهطرف مالواجرد میرود
👇اگر ما در کف چاه به رگ آب رسيده بودیم #مشکلی نبود اما حالا از کنار آن رگ گذاشتهایم و حدود ۲ متر #پائینتر رفتهایم چنانچه جریان آب را در دیوار چاه بزنیم و بر آب چشمهها و قناتهای اطراف ثاثیرگذار باشد میتوانند عارض شوند و ممانعت نمایند
💫بالاخره فرداصبح که سر #قنات رفتیم چکار کنم؟
دیواره را بزنم تا آب در چاه ریزش کند؟
یا بیخیال آن شویم به سمت جلو پیشروی کنیم تا ببینیم چه میشود؟
ارباب 👇
#بزنم یا #نزنم؟؟؟
🌐 حاجسیدمحمد حسنآبادی بواسطه دو موضوع که پشتیبان او بود، به #مقنی گفت :
بزن!!!
👈آن دو موضوع اینکه :
1⃣اولا پسرش #حاجسیدرضا کدخدای حسنآباد بود و نسبت به کدخدای مالواجرد از زور و قدرت بیشتری برخوردار بود
2⃣ثانیا #همسر کدخدای مالواجرد از #سادات حسنآباد و #نزدیکان حاجسیدمحمد بود
👈بخاطر همین #مجوز زدن #رگآب را به مقنی داد
🔆 #صبحگاه مقنی بهمحض رفت به عمق چاه با زدن چند گنلگ بر آن قسمتی از دیوار چاه که شناسائی کرده بود
♻️ #چندین برابر آبی که قبلا از چشمهی محولی فتحاله جریان داشت
🔰در #مجرای قنات جاری شد
👈ادامهی مطلب فرداشب تقدیم خواهد شد
✅ #باماهمراهباشید
📡✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
لینک کانال ما در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پیج ما در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔱معرفی و آشنائی با #واقف موقوفات #امینالدوله
👈در روستای دارالمومنین مالواجرد
✍نوشته : حجتاله صادقی
5⃣1⃣ #قسمتپانزدهم
💫در قسمتهای قبل گفتیم که محمدحسینخان صدر
👈از دوران جوانی #متصدی امور تحویلداری و #مباشر شهر اصفهان بود
همچنین نحوهٔ ثروتمند شدن او را مختصرا اشاره کردیم
🌐همانطور که میدانید و تاریخ گذشتگان را مطالعه کردهاید
👈تا حدود یکونیم قرن پيش
💫 #حکام و فرمانروایان
(که منصوب از جانب شاه و
یا جزو نزدیکان شاه و
یا منسوبین و منتسبین به دربار و شخص پادشاه بودند)
👈خود را #مالک ولایات تحت سلطه خود میدانستند و
🥀حتی #رعایا را هم بخشی از متعلقات خود محسوب مینمودند
💫زمانیکه محمدحسینخان از طرف آقامحمدخان قاجار حاکم اصفهان شد
👈با #درآمد حاصل از #دسترنج رعایای روستاهای تابعه اصفهان👇
👈اقدام به ساخت #عمارتها و بناهای مختلفی در #اصفهان نمود
از جمله آن بناها میتوان به :
بنای مدرسه #چهارباغ و همچنین مدرسه #صدربازار اشاره نمود
💫محمدحسینخان سالهای بعد زمانیکه از طرف فتحعلیشاه قاجار مامور شد تا بر عراق عجم
(دارالسلطنههای شیراز و بوشهر)
و عراق عرب
(دارالسلطنههای بصره و کوفه)
سلطه و نظارت داشته باشد
و ملقب به #نظامالدوله شد
👈با همان درآمد اشاره شد اقدام به ساخت بنای مدرسهای در جوار #حرم مولای متقیان حضرت امامعلی علیهالسلام نمود
و همینک به مدرسه #صدراعظم مشهور میباشد
🌐حاجمحمدحسینخان در سال ۱۲۳۴ قمری پساز #ملبس شدن به لباس #صدرات عظمی
👈پسرش حاجعبداللهخان که آنزمان ملقب به
"امینالدوله"
👈و یکیاز #متصدیان مهم دستگاه حکومتی در #دارالخلافه تهران بود👇
👈جهت #وقف اراضی و املاک آبادیهائی که از آن خود میدانست به اصفهان #اعزام میکند
🌟حاجعبداللهخان امینالدوله بههمراه تنی چند از بزرگان دارالسلطنه اصفهان اواسط مهرماه ۱۱۹۸ به روستای تاریخی مالواجرد آمده
💫و بعداز گذشت چند روز از #حضور ايشان در روستا
👈سرانجام روز #پنجشنبه ۲۱ مهرماه ۱۱۹۸
برابربا
۲۴ ذیالحجة ۱۲۳۴
مصادف با
🔆 #روزمباهله
🔴 روز ۲۲ تیرماه سالجاری دقیقا (۲۱۰) #دویستودهمین سالروز کتابت وقفنامه #موقوفات امینالدوله در روستای دارالمومنین مالواجرد میباشد
❇️ باحضور :
مقامات کشوری و بزرگان دارالسلطنه اصفهان و بلاد منطقه علیا جرقویه
📜در کاغذی ساده و در دو قسمت توسط #حاجسیدمحمدباقرحسینی در مالواجرد #تنطیم
و #کتابت میشود
👈 سپس این وقفنامه
🕹 #ممهور به #مهر امینالدوله و بعضی حضرات شده است
💥اسامی #شخصیتها و بعضی از بزرگان که نامشان در وقفنامه آمده است عبارتند از :
👇ادامه مطلب فرداشب ...
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🌟 گذرے بر #زندگی عالِمِ عامِلِ مالواجردی
💠 #او_یک_روحانی_بود
✍ نوشتهی: حجتاله صادقی
🎙بهروایت: حاجیحییعبدالجباری
#قسمتپانزدهم
✳️ حاجسیدحسین سیدمحمد نقل کرده است :
🐴در تاریکی شب و چراغ بادی بهدست
#الاغی را پالان کرده به طرف صحرای بنگی راه افتادیم
📣بهدنبال آن صدا
به ملاعباس رسیدیم و او را در وسط لتهی یخآب و در حالی که از #سوز سرما یخ زده بود
یافتیم و هر جوری شده بود ایشان سوار بر الاغ کرده به منزلش رساندیم
🔈 آقای حاجیحییعبدالجباری فرزند مرحوم حاج ملاعباس میگويد :
شب از نيمه گذشته و من در حال خواب و بیداری بودم که با #صدای پدرم و همراهانش بیدار شدم
آنها چند نفر بودند :
⚜مرحوم حاجحسین عبدالمولاه
⚜مرحوم حاجسیدعباس موسوی و جناب حاجسیدحسین و ...
🔰 پدرم در حالی که بدنش یخ زده و پایش که خون بسته
یخ زده بود و تورم داشت را به داخل اتاق آوردند
نه قیچی و نه چاقوئی دم دست بود که مرحوم حاجحسین عبدالمولاه با
#دستخاله قسمتی از شلوار پدرم را پاره کرد و پای پدرم را با آب ولرم شستند
✍صبح اول وقت تعدادی همشهریان به منزل ما آمدند و با دیدن پای پدرم هر کس سخنی میگفت
⚜ مرحوم حاجاسماعیل علی میگفت :
این پا #قلم شده و باید قطع کنند اگر چنین نکنید
#چرڪ (عفونت) کرده و به تمام بدن
#سرایت میکند و ممکن است جانش تلف شود
⚜ مرحوم عموحسین
⚜مرحوم حاجعلی کلاصادق
👈از اشخاصی بودند که در کار شکسته بندی و
#رگ گرفتن
#جا انداختن دست و پای حیوانات و گاها افراد آن دوران در روستا
#مهارت نسبی داشتند
👈ایشان هم هر کدام در مورد شکستهشدن ساق پای حاج ملاعباس اظهار نظر کردند
حاج ملاعباس در انتهای فرمایش هر کدام میگفتند :
نیازی به شهر رفتن و بیمارستان و اینها نیست در همین جا درمان میشود
پدرم به ما گفت :
چند تکه تخته بیاوری
و خودشان با کمڪ مادرم محل شکستگی را شستشو داده
با زردهی تخممرغ، آرد، کمی روغن و یڪ نوع سبزی که مادرم آنها را داخل کاسهی سفالی بههم زده و آماده کرده بود
✍ روی قسمت آسیب دیده گذاشت و با تخته آنجا را بست
⚜پدرم (حاج ملاعباس) میگفت :
اگر به بیمارستان بروم آنها پایم را گچ میگیرند و مدتها میگذرد تا آن را باز کنند و زمانی که گچ را از پا جدا میکنند
#پایم را سیاه شده خواهید دید که #سلولهای پا بهخاطر باقیماندن زمان طولانی در گچ مرده اند
🌐آنموقع ما نمیدانستیم #سلول چیست؟
👈و حدود سه ماه مرتب شخص ایشان چند روز یڪ بار
محل شکستگی ساق پایش را با این روش #درمان کرد
👇ادامه شنبه...
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd