eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
1.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
655 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡⌛️ مالواجرد در 🔬تحقیق، پژوهش و نگارش خادم روستائی مالواجردی : ✍ 0⃣2⃣قسمت‌بیستم 💫 بود (بعداز ظهر بود) و ساعاتی به غروب خورشید مانده بود که 😱 صدای و زاری از خانه ملاعلی‌اکبر بلند می‌شود و اهالی متوجه می‌شوند ملاحسن تمام کرده و به‌رحمت‌ الهی رفته‌است 🔘آن هنگام علاوه‌بر بستگان چندتن از مالواجردی در خانه‌ ملاعلی‌اکبر حضور داشتند 🌐 ریش‌ سفیدان، چند تن از جوانان روستا مخصوص زنانه را که با گذاشتن درگذشته داخل آن و کشیدن پارچه‌ای روی تابوت ✔️حجم بدن مرده پیدا نیست را از (غسال‌خانه) که سرچشمه بود به خانه‌ی ملاعلی‌اکبر می‌آورند 🔴دلیل آن تابوت بعداز خواندن این مطلب برای شما مشخص می‌شود ... 🔲بسیاری از درب خانه‌ی علی‌اکبر مالواجردی و کوچه‌های اطراف آن کرده‌ بودند ☑️ آنان با يكديگر صحبت و گفتگو می‌کردند 🔹یکی می‌گفت : تا را بشورند! و غسل دهند! و کفن کنند! می‌شود 🔹دیگری می‌گفت : بله، شب که نمی‌شه را خاک کنند! 🔹آن یکی می‌گفت : بله، خوبیت نداره شب مُرده را دفن کنند!!! ⚪️دقائقی نگذشته بود که چهارنفر را در حالی‌که 🟠 بزرگ و ضخیم روی آن کشیده شده بود از خانه‌ی ملاعلی‌اکبر مالواجردی بیرون آوردند 📣و چنین اعلام کردند : بخاطر شرایط خاص که اولا نزدیک هست و تا و و انجام بشه 📢هوا تاریک می‌شه و بعدشم اگه بخوایم این کارا را انجام بدیم و فرداصبح جنازه را دفن کنیم 📣ممکنه خون از جنازه به کفن بزنه را به حسینیه می‌بریم و اونجا تو تابوت می‌مونه 📚 تا فردا کنار تابوت قرآن میوخونن 🔰و با ذکر تابوت را به حسینیه می‌آورند و همسر و فامیل ملاحسن 😭 و به‌همراه اهالی و تابوت به حسینیه می‌آيند 💠و مجلس وفات ملاحسن ملاعلی‌اکبر با حضور خانواده آن مرحوم و اهالی روستا تا از شب در برگزار می‌شود 🔴 روی آن را طوری با پارچه‌ی ضخیم بودند که به‌هیچ‌وجه داخل تابوت پیدا و مشخص نبود که ⁉️آیا داخل آن هست یا نه؟؟؟ 👈ادامه‌ی مطلب را شنبه آینده تقدیم حضورتان خواهیم کرد ✅ 📡 لینڪ ما در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd لینڪ ما در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🌟گذری بر زندگی پربار روحانی گمنام و عالِمِ عامِل مالواجردی ⚜ به‌روایت : حاج‌یحیی‌عبدالجباری نوشته‌ی : حاج‌حجت‌اله‌صادقی 💠حاج‌ملاعباس به پسرش غلامعلی می‌گوید : باید به تهران بروم 🌟مرحوم حاج‌غلامعلی به پدر عرض می‌کند : شما تازگی تهران بودین، می‌خواهید به تهران برای چه کاری بروید 👇که 🌟حاج‌ملاعباس می‌گوید : به این کارهایش شما کاری نداشته باش وسیله‌ای جور کن تا برویم من باید به تهران بروم ✨پسرش (مرحوم حاج‌غلامعلی) می‌گوید : الان که عصر جمعه هست فردا صبح با ماشین می‌رویم 👇و مجددا حاج‌ملاعباس اصرار می‌کند که : فردا است باید همین امروز برویم ⚜مرحوم‌زنده‌یاد حاج‌غلامعلی از منزل پدرش بیرون آمده و مرحوم‌ زنده‌یاد خداکرم‌یاوری در همسایگی شان می‌رود و موضوع حاج‌ملاعباس را به او می‌گوید ⚜ پذیرفته و می‌گوید : تا شما حاضر شوید من هم آب و روغن ماشین را نگاه می‌کنم و حاضر می‌شوم ✍اینجانب (حجت‌اله حاج‌مختار) آن روز را دقیقا به‌خاطر دارم ✍ من که حدود ۱۳ سال‌ سن داشتم 📌سَرِ پُل 👈یعنی درست روبروی مغازه‌ی مرحوم عموحاج‌علی 👈و در سمت دیگر مغازه‌ی مرحوم ایستاده بودم 🛻 آبی رنگی را دیدم از کوچه‌ی سمت حسینیه سرچشمه شد 🌹 سه‌نفر جلوی نیسان بودند 👇 و حاج‌ملاعباس را دیدم در وسط نشسته‌ بود و سفید رنگ که قسمتی از او را پوشانده، شکل دور سرشان بود ✍ این صحنه را دقیقا یادم هست و حدود دوماه پیش (متن مربوط به اوائل سال ۱۴۰۱ می‌باشد) با جناب آقای تلفنی که صحبت می‌کردم به ایشان عرض کردم تصویری که از مرحوم حاج‌ملاعباس در دارم چنین است 🌟ایشان گفتند : بله درست است 👈بخاطر و زخمی که این اواخر بر پدرم بود آن‌ را بودند 👈ادامه‌ مطلب فرداشب... ✅ 💯 📡 @paborjemalvajerd