eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
431 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت هفدهم 🔹 یادم هست، اولین وسیله ای که انتقال سبزی را از مالواجرد به اصفهان انجام داد، 🚘 نیسان مرحوم حاج رضا محول حجی بود. 🔅 در اسفند سال ۵۸ پدرم چند چچب سبزی چیده بود و مرا هم برای خرید لباس عید با خودش به اصفهان برد. 🌘 نیمه های شب با نیسان حاج رضا به اصفهان رسیدیم. حاج رضا منزلی حدفاصل چهار راه شکرشکن و فلکه احمدآباد داشت، که فرزند ایشان به نام آقای علیمحمد، در آن اقامت داشت، و آن سال در اصفهان تحصیل میکرد. و ما هم ابتدا آنجا رفتیم، مرا پیاده کردند و خوابیدم و پدرم همراه عمویم مرحوم حاج علی، و دو نفر دیگر از کشاورزان به میدان تره بار رفتند. 🌞 حدود ساعت ۹ صبح بود که پس از فروش سبزیهایشان به منزل مرحوم حاج رضا آمدند، و من با حضور ایشان از خواب بیدار شدم. ☄ با وجود اینکه ماه اسفند بود اما، هنوز هوا سرد بود چراغ علاءالدین روشن بود و روی آن کتری نسبتا بزرگی گذاشته بودند و پس از دم کردن چای داخل قوری،..... 🌤 ادامه سرگذشت را دوشنبه ۷ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت هجدهم ☄ چراغ علاءالدین روشن بود، و روی آن کتری نسبتا بزرگی گذاشته بودند و پس از دم کردن چای داخل قوری، آنرا روی کتری گذاشته بودند. 🌟 من پس از شستن دست و صورتم در روشویی که در خارج از اتاق و گوشه ی حیاط قرار داشت، داخل اتاق شدم و پس از سلام و احوالپرسی با حضار،خودم را به نزدیکی چراغ علاءالدین رساندم تا گرم شوم. 💫 جناب آقای علیمحمدصادقی که پیرجامه ی پاچه گشادی پوشیده بود، در آنموقع ازکنار چراغ عبور کرد، و پاچه ی شلوارش به دسته فتیله چراغ گیر کرد، و با حرکت ایشان، چراغ به سمت من سرنگون شد و افتاد و قوری و کتری آبجوش روی پایم ریخته ، ناله و داد و فریاد من بلند شد.... 💫 مرا به بیمارستان بردند، از زانو تا بالای ران در قسمت پای راستم سوخته بود. پس از ویزیت دکتر ، پایم را پانسمان کرده و بغل کنان مرا به ماشین رساندند. 🌐 نوروز ۱۳۵۹ را خانه نشین شدم و هرازگاهی مادر یا پدرم مرا بغل کرده به سرچشمه و درب دکان عموی خدابیامرزم حاج علی محمدجابر میاوردند و تنها نظاره گر بازی بچه ها و رفت وآمد آنها بودم. 🌤 ادامه سرگذشت را چهارشنبه ۹ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت نوزدهم 🔹 همانطوریکه گفته شد، در اوایل دهه ی شصت بارگیری سبزیها بوسیله دست انجام میشد، و در فصل زمستان بسیار سخت و دشوار بود. ❄️ از طرفی هوا، و از طرف دیگر کشاورز، و همچنین کوتاه بودن روزها، همیشه بارگیری سبزیها در تاریکی هوا انجام میشد. 🌤 این مسائلی که مطرح شد، بارزدن سبزیها، بسیار کار سنگین برای کشاورزان بود. 🚜 لذا تراکتورداران مالواجردی را بر این سوق داد تا با خرید بیل برای تراکتورهای خود، به کمک کشاورزان بیایند. 🚜 آقای کربلائی حسین اکبر، اولین را برای این منظور خریداری کرده و به کمک کشاورزان شتافت، 🚜 دیگر تراکتورداران همچون، کربلائی عباس حاج میرزااکبر ، کربلائی حسن حاج رضا محول حجی و ... هم در اواسط دهه ی شصت اقدام به خرید بیل و نصب بر روی تراکتور خود شدند و در بارگیری چچب سبزیها به کمک کشاورزان سبزی کار شتافتند. ✳️ با بکار گرفتن بیل در بارگیری، ..... 🌤 ادامه سرگذشت را روز شنبه ۱۲ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت بیستم ✳️ با بکار گرفتن ، در ، کامیونها، و دسترسی بیل تراکتور به ارتفاع بالاتر قسمت باربند کامیون، بارگیری چچب های سبزی بیشتر شد، و ظرفیت بار کامیون خاور که حداکثر ۶ تن بود، گاهی مواقع به نزدیک یک ونیم تا دو برابر آن هم میرسید. . 💫 بارگیری بیش از حد، باعث شد تا چندین سانحه برای راننده ها و کامیون ایشان پیش آید‌. ❌ که مهمترین آنها، سانحه رانندگی در زمستان سال ۱۳۶۶ برای کامیون مرحوم علی حسن آقا، با حدود ۱۲ تن بار سبزی در وسط نیک اباد به وقوع پیوست. 🆘 شرح این سانحه به این صورت بود که ؛ مرحوم علی حسن اقا، به دلیل سنگینی با خاورش، با صبر و حوصله زیاد و سرعت اندکی که داشت، حدود یک ساعتی بود که از مالواجرد به سمت اصفهان در حرکت بود تا به روستای نیک آباد رسید. 💫 در آنزمان عرض جاده ها باریک و دوطرفه بود و همین جاده باریک و دوطرفه از وسط نیک اباد عبور میکرد. در دو طرف جاده، چند مغازه و یک باسکول ۵۰ تنی وجود داشت. که ورودی به باسکول عمود بر جاده بود. 🌐 کامیون ده تنی متعلق به اهالی نیک اباد، از داخل باسکول دنده عقب در حال خارج شدن بود، که مرحوم علی حسن آقا از راه رسید و با دیدن حرکت کامیون به داخل جاده و مسیرش، 📣♦️📣 با زدن چند بوق، تلاش کرد نا راننده کامیون ده تن را متوجه کند، اما کامیون همچنان به سمت عقب میامد، 🔴🟠🔴 همزمان با هشدار دادن مرحوم علی حسن اقا، مرتب پایش را به پدال ترمز فشار میداد، اما به علت سنگینی بار ماشین ، ترمزهای آن نتوانست ماشین را از حرکت نگه دارد، و با برخورد به عقب کامیون، تقریبا قسمت باربند آن از سمت شاگرد، جدا شد و چچب های سبزی در وسط خیابا و مسیر پخش گردید . 🟡 بار کامیون مرحوم علی حسن آقا توسط بنز ده تن مرحوم حاج ابراهیم قلی، دوساعت بعد از کف خیابان جمع آوری شد، و پس از وزن کردن (ده ونیم تن) ، نیمه شب به میدان تره بار اصفهان منتقل شد. آقایان حاج احمد حاج عباسعلی حاج حسین کلاعباس، علی ... 🌤 ادامه سرگذشت را فردا یکشنبه ۱۴ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
.📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت بیست ویکم 💫 آقایان حاج احمد حاج عباسعلی حاج حسین کلاعباس، علی صادقی حاج ابراهیم (حاج هوشنگ) ، کربلائی محمدحسین حاج عباس، کربلائی احمد حاج رضا حسن قلگر و کربلائی حسن ابراهیمی، از سرنشینان کامیونت علی حسن آقا بودند. 🆘 در این تصادف، آقای احمد صادقی از ناحیه سر و پا ، آقای علی حاج ابراهیم، از ناحیه پا دچار شکستگی و جراحات شده بودند. که بلافاصله با وسیله نقلیه عبوری به خانه بهداشت محمداباد و از آنجا با آمبولانس به بيمارستان ایت اله کاشانی اصفهان منتقل شدند. که خوشبختانه مشکل جدی در سانحه برای همشهریان پیش نیامد. 🔆 آنزمان من در هنرستان فنی امام خمینی نیک اباد در رشته راه و ساختمان، تحصیل میکردم. که خبر تصادف توسط یکی از همکلاسی‌ها که ساکن نیک اباد بود، همان لحظه که خبردار شده بود به مدرسه ما که آنزمان خارج از نیک اباد و در سر راه پیکان و سعادت آباد، بود داده شد. 〽️ من هم به اتفاق دوستان دیگر مالواجردی که در هنرستان، سکونت داشتیم، خودمان را به محل حادثه رساندیم. 📛 هنوز صحنه تصادف را به هم نزده بودند. مرحوم علی حسن اقا در حالی که سیگاری در دست داشت و عبای قهوه ای رنگ کلفتی بر دوش افکنده بود، بر روی صندلی داخل دفتر باسکول نشسته بود. یادش بخیر ، انگار همین شب گذشته بود ... 🌤 ادامه سرگذشت را هفته آینده، روز شنبه ۱۹ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🍀 سرگذشت در مالواجرد 🔅 همراهان ارجمند، ضمن گرامیداشت یادوخاطره همه کشاورزان زحمت کش روستا، و همچنین درگذشتگان عزیز، شادروان 🌹 مرحوم (نایلون) 🌹 مرحوم که از اولین های روستا در کشت وکار سبزی بودند، دعوت میکنیم، چگونگی این بخش از زندگی اکثر اهالی روستا را در دهه های شصت و هفتاد را مطالعه فرمائید. 📡 مجموعه فرهنگی هنری @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت ۲۰ و ۲۱ (تکرار) ✳️ با بکار گرفتن ، در ، کامیونها، و دسترسی بیل تراکتور به ارتفاع بالاتر قسمت باربند کامیون، بارگیری چچب های سبزی بیشتر شد، و ظرفیت بار کامیون خاور که حداکثر ۶ تن بود، گاهی مواقع به نزدیک یک ونیم تا دو برابر آن هم میرسید. . 💫 بارگیری بیش از حد، باعث شد تا چندین سانحه برای راننده ها و کامیون ایشان پیش آید‌. ❌ که مهمترین آنها، سانحه رانندگی در زمستان سال ۱۳۶۶ برای کامیون مرحوم علی حسن آقا، با حدود ۱۲ تن بار سبزی در وسط نیک اباد به وقوع پیوست. 🆘 شرح این سانحه به این صورت بود که ؛ مرحوم علی حسن اقا، به دلیل سنگینی با خاورش، با صبر و حوصله زیاد و سرعت اندکی که داشت، حدود یک ساعتی بود که از مالواجرد به سمت اصفهان در حرکت بود تا به روستای نیک آباد رسید. 💫 در آنزمان عرض جاده ها باریک و دوطرفه بود و همین جاده باریک و دوطرفه از وسط نیک اباد عبور میکرد. در دو طرف جاده، چند مغازه و یک باسکول ۵۰ تنی وجود داشت. که ورودی به باسکول عمود بر جاده بود. 🌐 کامیون ده تنی متعلق به اهالی نیک اباد، از داخل باسکول دنده عقب در حال خارج شدن بود، که مرحوم علی حسن آقا از راه رسید و با دیدن حرکت کامیون به داخل جاده و مسیرش، 📣♦️📣 با زدن چند بوق، تلاش کرد نا راننده کامیون ده تن را متوجه کند، اما کامیون همچنان به سمت عقب میامد، 🔴🟠🔴 همزمان با هشدار دادن مرحوم علی حسن اقا، مرتب پایش را به پدال ترمز فشار میداد، اما به علت سنگینی بار ماشین ، ترمزهای آن نتوانست ماشین را از حرکت نگه دارد، و با برخورد به عقب کامیون، تقریبا قسمت باربند آن از سمت شاگرد، جدا شد و چچب های سبزی در وسط خیابا و مسیر پخش گردید . 🟡 بار کامیون مرحوم علی حسن آقا توسط بنز ده تن مرحوم حاج ابراهیم قلی، دوساعت بعد از کف خیابان جمع آوری شد، و پس از وزن کردن (ده ونیم تن) ، نیمه شب به میدان تره بار اصفهان منتقل شد. 💫 آقایان حاج احمد حاج عباسعلی حاج حسین کلاعباس، علی صادقی حاج ابراهیم (حاج هوشنگ) ، کربلائی محمدحسین حاج عباس، کربلائی احمد حاج رضا حسن قلگر و کربلائی حسن ابراهیمی، از سرنشینان کامیونت علی حسن آقا بودند. 🆘 در این تصادف، آقای احمد صادقی از ناحیه سر و پا ، آقای علی حاج ابراهیم، از ناحیه پا دچار شکستگی و جراحات شده بودند. که بلافاصله با وسیله نقلیه عبوری به خانه بهداشت محمداباد و از آنجا با آمبولانس به بيمارستان ایت اله کاشانی اصفهان منتقل شدند. که خوشبختانه مشکل جدی در سانحه برای همشهریان پیش نیامد. 🔆 آنزمان من در هنرستان فنی امام خمینی نیک اباد در رشته راه و ساختمان، تحصیل میکردم. که خبر تصادف توسط یکی از همکلاسی‌ها که ساکن نیک اباد بود، همان لحظه که خبردار شده بود به مدرسه ما که آنزمان خارج از نیک اباد و در سر راه پیکان و سعادت آباد، بود داده شد. 〽️ من هم به اتفاق دوستان دیگر مالواجردی که در هنرستان، سکونت داشتیم، خودمان را به محل حادثه رساندیم. 📛 هنوز صحنه تصادف را به هم نزده بودند. مرحوم علی حسن اقا در حالی که سیگاری در دست داشت و عبای قهوه ای رنگ کلفتی بر دوش افکنده بود، بر روی صندلی داخل دفتر باسکول نشسته بود. یادش بخیر ، انگار همین شب گذشته بود ... 🌤 ادامه سرگذشت را فردا، شنبه ۱۹ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🍀 سرگذشت در مالواجرد 🔅 همراهان ارجمند، ضمن گرامیداشت یادوخاطره همه کشاورزان زحمت کش روستا، و همچنین درگذشتگان عزیز، شادروان 🌹 مرحوم (نایلون) 🌹 مرحوم که از اولین های روستا در کشت وکار سبزی بودند، دعوت میکنیم، چگونگی این بخش از زندگی اکثر اهالی روستا را در دهه های شصت و هفتاد را مطالعه فرمائید. 📡 مجموعه فرهنگی هنری @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت بیست ودوم 🌐 ... قبل از سانحه ای که در سال ۱۳۶۶ برای کامیون خاور زنده یاد علی حسن آقا، پیش امد، چند سانحه دیگر برای سائر ماشین های خاور، با هرزشدن پیچ چرخهای عقب، که دلیل آن سنگینی بار کامیون بود، به وقوع پیوست، که خوشبختانه هیچگونه خسارت جانی اعم از شکستگی یا خراشی به سرنشینان و راننده کامیون ها وارد نشد. 💫 همانطوریکه قبلا عرض شد، سبزیکاران حدود ساعت ۱۰ شب به میدان تره بار اصفهان که در دهه ی ۶۰ مکان آن حدفاصل چهارراه شکرشکن تا میدان نقش جهان اصفهان بود، میرسیدند. 🌟 کشاورزان تا یک ساعت مانده به اذان صبح که درب میدان باز میشد و مشتریها برای خرید سبزی وارد میشدند، لازم بود استراحت کنند. 🌐 در اوایل دهه ی شصت اتاقی در ضلع غربی میدان، توسط مرحوم حاج علی صادقی ( به خاطر رفاه حال خود و برادرانش .... ) اجاره کرد، تا اولا بعد از بارگیری سبزیها در روستا به سمت اصفهان حرکت کرده و زمانیکه به میدان میرسیدند، در بهترین نقطه محل فروش سبزی که فضای ان هم از نظر نور و روشنایی، قبل از طلوع سپیده و هم به لحاظ دسترسی مشتریها مناسب بود، ♻️ چچب سبزیهایشان را تخلیه میکردند و حدود چهار ساعتی هم تا باز شدن درب میدان وقت بود و انها به استراحت میپرداختند. 🔆 در آن اوایل زمان حرکت کامیون و سبزیکاران از مالواجرد به گونه ای بود که ..... 👈 ادامه سرگذشت را فردا یکشنبه ۲۰ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡🍀 سرگذشت در مالواجرد 🔅 همراهان ارجمند، ضمن گرامیداشت یادوخاطره همه کشاورزان زحمت کش روستا، و همچنین درگذشتگان عزیز، شادروان 🌹 مرحوم (نایلون) 🌹 مرحوم که از اولین های روستا در کشت وکار سبزی بودند، دعوت میکنیم، چگونگی این بخش از زندگی اکثر اهالی روستا را در دهه های شصت و هفتاد را مطالعه فرمائید. 📡 مجموعه فرهنگی هنری @paborjemalvajerd
📡🔴 سرگذشت از کانال قسمت بیست وسوم 🌐 در آن اوایل زمان حرکت کامیون و سبزیکاران از مالواجرد به گونه ای بود که ایشان همزمان با باز شدن درب میدان به اصفهان میرسیدند و بلافاصله با تخلیه چچب های سبزی مشغول فروختن آنها میشدند. 💫 در بعضی مواقع هم وقتی به میدان میرسیدند، به علت ازدحام وانت های داخل میدان تره بار، امکان تخلیه چچب ها را نداشتند. 🔻در این وضعیت دو حالت برای کشاورزان پیش آمده که یکی به نفع ایشان و دیگری به ضررشان بود. 🔹 حالت اول : فروشنده ها سبزی خود را با قیمت ساعات اولیه ی بازشدن میدان، فروخته و چون مشتریها زیاد بودند و سبزی ها همگی تقریبا در حال اتمام بود، در نتیجه قیمت انها بیش از دو برابر یا بیشتر شده، کشاورزان بار خود را با باز کردن فضایی از کامیون تخلیه کرده و به قیمت خوبی میفروختند. 🔹 حالت دوم : فروشنده ها در ساعات اولیه با قیمت مناسب محصولات خود را فروخته و با روشن شدن هوا و تخلیه بار کامیونی که نتوانسته بود همزمان با باز شدن درب میدان، بارهایش را تخلیه کند، و کم شدن مشتریها، کشاورزان مجبور بودند که محصول خود را زیر قیمت بفروشند و بعضی مواقع به علت عدم حضور مشتری یا انها را مجددا بارگیری کرده برای خوراک حیواناتشان به روستا برگردانند، که کرایه سبزیهایشان مضاعف شده و میبایست پرداخت کنند، یا در گوشه میدان تره بار، طوری که متولیان میدان متوجه نشوند، از داخل چچب ها تخلیه نمایند. 🔹 در این شرايط، خستگی آیشان هم مضاعف میشد. محصولاتی که این همه زحمت و مشقت را برای ان کشیده بودند، هیچ بهره و منفعتی از ان نبرده و با خستگی روحی و بدنی، به روستا باز می گشتند . 🔴 نرخ و قیمت سبزی در هر روز و حتی چند ساعت بعد مشخص ..... 🌤 ادامه سرگذشت را هفته آینده در روز شنبه ۲۶ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd
📡⚫️ سرگذشت از کانال قسمت های (۲۲ و ۲۳) تکرار 🌐 ... قبل از سانحه ای که در سال ۱۳۶۶ برای کامیون خاور زنده یاد علی حسن آقا، پیش امد، چند سانحه دیگر برای سائر ماشین های خاور، با هرزشدن پیچ چرخهای عقب، که دلیل آن سنگینی بار کامیون بود، به وقوع پیوست، که خوشبختانه هیچگونه خسارت جانی اعم از شکستگی یا خراشی به سرنشینان و راننده کامیون ها وارد نشد. 💫 همانطوریکه قبلا عرض شد، سبزیکاران حدود ساعت ۱۰ شب به میدان تره بار اصفهان که در دهه ی ۶۰ مکان آن حدفاصل چهارراه شکرشکن تا میدان نقش جهان اصفهان بود، میرسیدند. 🌟 کشاورزان تا یک ساعت مانده به اذان صبح که درب میدان باز میشد و مشتریها برای خرید سبزی وارد میشدند، لازم بود استراحت کنند. 🌐 در اوایل دهه ی شصت اتاقی در ضلع غربی میدان، توسط مرحوم حاج علی صادقی ( به خاطر رفاه حال خود و برادرانش .... ) اجاره کرد، تا اولا بعد از بارگیری سبزیها در روستا به سمت اصفهان حرکت کرده و زمانیکه به میدان میرسیدند، در بهترین نقطه محل فروش سبزی که فضای ان هم از نظر نور و روشنایی، قبل از طلوع سپیده و هم به لحاظ دسترسی مشتریها مناسب بود، ♻️ چچب سبزیهایشان را تخلیه میکردند و حدود چهار ساعتی هم تا باز شدن درب میدان وقت بود و انها به استراحت میپرداختند. 🌐 در آن اوایل زمان حرکت کامیون و سبزیکاران از مالواجرد به گونه ای بود که ایشان همزمان با باز شدن درب میدان به اصفهان میرسیدند و بلافاصله با تخلیه چچب های سبزی مشغول فروختن آنها میشدند. 💫 در بعضی مواقع هم وقتی به میدان میرسیدند، به علت ازدحام وانت های داخل میدان تره بار، امکان تخلیه چچب ها را نداشتند. 🔻در این وضعیت دو حالت برای کشاورزان پیش آمده که یکی به نفع ایشان و دیگری به ضررشان بود. 🔹 حالت اول : فروشنده ها سبزی خود را با قیمت ساعات اولیه ی بازشدن میدان، فروخته و چون مشتریها زیاد بودند و سبزی ها همگی تقریبا در حال اتمام بود، در نتیجه قیمت انها بیش از دو برابر یا بیشتر شده، کشاورزان بار خود را با باز کردن فضایی از کامیون تخلیه کرده و به قیمت خوبی میفروختند. 🔹 حالت دوم : فروشنده ها در ساعات اولیه با قیمت مناسب محصولات خود را فروخته و با روشن شدن هوا و تخلیه بار کامیونی که نتوانسته بود همزمان با باز شدن درب میدان، بارهایش را تخلیه کند، و کم شدن مشتریها، کشاورزان مجبور بودند که محصول خود را زیر قیمت بفروشند و بعضی مواقع به علت عدم حضور مشتری یا انها را مجددا بارگیری کرده برای خوراک حیواناتشان به روستا برگردانند، که کرایه سبزیهایشان مضاعف شده و میبایست پرداخت کنند، یا در گوشه میدان تره بار، طوری که متولیان میدان متوجه نشوند، از داخل چچب ها تخلیه نمایند. 🔹 در این شرايط، خستگی آیشان هم مضاعف میشد. محصولاتی که این همه زحمت و مشقت را برای ان کشیده بودند، هیچ بهره و منفعتی از ان نبرده و با خستگی روحی و بدنی، به روستا باز می گشتند . 🔴 نرخ و قیمت سبزی در هر روز و حتی چند ساعت بعد مشخص ..... 🌤 ادامه سرگذشت را فردا شنبه ۲۶ مهرماه ۹۹ بخوانید. 📡 @paborjemalvajerd