📡💫 یاد ایام #نوجوانی خودم و ماجراهای #پابونی افتادم
🌐اواخر دهه ۵۰ کاشت #خیار برای عرضه به بازار اصفهان در روستا مرسوم شد
🔆چند روز بعداز اولین #آبیاری مزارع کشت خیار
👇ابتدا #ساقه جوانه خیار از خاک بیرون میآمد و پساز گذشت یک روز
🌱 دو برگ از یکسمت #کمر راست میکرد
قبل از بیرون آمدن آن دوبرگ #گنجشکها و پرندههای کوچک آن #ساقه را میزدند و با خودشان میبردند
🌴اینجا بود که #بچهها قبل از طلوع خورشید تا بعداز غروب
🧍اطراف #مزارع خیارکاری با مشتی پر از #سنگهای ریز #آمادهباش بودند و بهمحض رسیدن پرندهها
🕊بهصورت #دستهجمعی یا #تکتکی
با ایجاد #سروصدا و #پرتاب سنگها به طرفشان
❌مانع #نشستن پرندگان در مزرعهی خیارکاری میشدند
🔴بهاین روش #نگهبانی از محصولات کشاورزی
#پابونی (paboni) میگفتند
🔆ایام پابونی هر مزرعه ۴ الی ۵ روز بود تا تمامی #جوانههای خیار سر از خاک درآورده و اندکی قوی شوند پابونی از مزرعه ادامه داشت
✍ القصه...
👇دقائقی نگذشته بود فهمیدم #شغالهای رهاشده توسط اداره محیط زیست بخاطر عدم غذای مناسب بیچارهها #علفخوار شدهاند
🌾و در این ايام از سال با گندم، جو و خصوصا #یونجه شکم شان را سیر میکنند
🌝همچنین متوجه شدم که #جیغ و فریادهای ناموزون این #حیوانات زبانبسته در نیمهشبها
👈بخاطر #گرسنگی ناشی از #گیاهخواری میباشد
(این قسمت مزاح بود)
📡 #پابرجمالواجرد
@paborjemalvajerd
📡🌟 گذرے بر #زندگی عالِمِ عامِلِ مالواجردی
💠 #او_یک_روحانی_بود
✍ نوشتهی: حجتاله صادقی
🎙بهروایت: حاجیحییعبدالجباری
#قسمتدهم
✍نقل دیگرے از #طبابت مرحوم حاجملاعباس عبدالجبارے
⚜مرحوم زندهیاد حاجمیرزارضا نیکبخت در ایام جوانی که حدود ۲۵ سن داشت
👈به همراه چند تن از مردان و پسران #فامیل
به صحرا میروند
⚜پدرش مرحوم شادروان
حاجحسین حاجعباس در آن زمان #تفنگی داشت
👇که بدین صورت مسلح میشد
🔫 #باروت و #گلوله از سَرِ تفنگ پر میشد سپس با زدن
#تپانچه
گلولهها بههمراه باروت شلیڪ میشد
✳️ آقامیرزارضاے جوان پس از ریختن ساچمه و باروت
مشغول کوبیدن آنها
با میلهے تفنگ بوده که ناگهان مخزن منفجر شده و تفنگ شلیڪ میشود و
☄ حاجمیرزارضا از ناحیهے #چشم آسیب #شدید میبیند
🆘 او را با هر وسیلهای بوده به #اصفهان و نزد چندین پزشڪ میبرند
👇اما آنها میگویند :
#اشڪ چشمش خشڪ شده و هیچ #درمانے ندارد
پساز مراجعه به چند مطب و پزشک
با ناامیدی به روستا باز میگردند
و مرحوم حاجحسین حاجعباس نزد حاجیآخوند میرود و جریان را به ایشان میگوید
✍ حاجملاعباس با دیدن چشم #میرزارضای جوان به پدرش میگوید :
#غصه نخور
من اینا برات درمان میکنم تشخیص اطباء اصفهان اشتباه بوده
💫در صحراهاے مالورد روزگار قدیم و هم اکنون
گیاهے میروید که محلی کشاورزان به آن
🌿 #مجوق (mejoogg) میگویند این گیاه
#ریشهاے است و داراے برگهاے نیمه سوزنے و تلخ میباشد که هیچ حیوان
🐐 #گیاهخوارے آن را نمیخورد
🌿 این گیاه خاصیت داروئے دارد
💠 حاجملاعباس هر روز مقدارے از ریشه هاے مجوق را میکند
سپس آنها را در #هاون میکوبید و حاصل آن را با دارویی دیگر
👈در سه نوبت داخل چشم حاجمیرزارضا میریخت
💫 این کار را مرتب حدود دو ماهی انجام داد
👇تا بالاخره #چشم مرحوم حاجمیرزارضا کاملا خوب شد و بینائی او کامل گردید
⚜ #مرحومحاجمیرزارضانیکبخت
بارها به این کار
#طبابت
مرحوم حاجملاعباس اذعان کرده،
میگفتند :
🌟من #چشمهایم را از مرحوم حاجملاعباس دارم
🌟 من #بینائی ام را مدیون مرحوم حاجملاعباس میدانم
👈ادامه این مطلب را يکشنبه هفته اینده تقدیم خواهیم کرد
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشما
✅ #افتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
شبکهپابرج در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
پابرجمالواجرد در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd