هدایت شده از ˖♡🇵🇸 درختِ هجده ساله ˖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- تو نمیتونی خوشحالم کنی!
تو یه موشخرما که دستاشو میده بهم نیستی!
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
- تو نمیتونی خوشحالم کنی! تو یه موشخرما که دستاشو میده بهم نیستی!
این خیلی زیباااااااااا بود:)))))))))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کل شیمی یک دانشگاه در چهار دقیقه؛ اینقدر این مطالب رو ساده میگه اگر هیچی هم ندونید میفهمید از چی داره صحبت میکنه.
بیشترین تمرکزش روی اوربیتال مولکولی هستش البته. از انرژی وابسته و انرژی ازاد شده هنگام انتقال الکترون از ترازی به تراز دیگه گرفته(اون وسطا چون مکانیک موجی رو هم بیان میکنه، از معادلهٔ شرودینگر هم نام میبره)، تا بیان الکترون نگاتیوته و اصل عدم قطعیت شرودینگر. تمام نمودار های سطح مرزی اوربیتال های زیرلایه ها رو هم قشنگ نشون میده( حتی حتی حتی اصل طرد پاولی رو هم داره نشون میده خدایاا) . بعد چون میخواد در خصوص ترکیبات هیدروژن و کربن، بنیادیترین و اصلیترین ساختارهای بدن، شروع به بحث کنه، شروع به گسترش پیوندهاش
(مولکولهای گلوکز میگن بیا با هم پیوند تشکیل بدیم 😂😂
come bond with me baby, come bond)
میکنه و کم کم ساختار یک سلول ساخته میشه و...
Ur a chemical machine, it's best u knew that molecules takes the shape of you✓.
#Jfyi
#University
[AnimeGuild.info] 27.Radwimps - Nandemonaiya (Movie Version).mp3
14.34M
Bokura TAIMU FURAIYAA toki wo kakeagaru KURAIMAA
ما در زمان پرواز میکنیم، کوهنوردانی که زمان رو تمام میکنند
Toki no kakurenbo hagurekko wa mou iya nanda
پنهان شدن و گم شدن در زمان، من دیگه اینو نمیخوام
Nande mo nai ya yappari nande mo nai ya
این هیچی نیست، این اصلا هیچی نیست
Ima kara iku yo
من دارم میام
Bokura TAIMU FURAIYAA toki wo kakeagaru KURAIMAA
ما در زمان پرواز میکنیم، کوهنوردانی که زمان رو تمام میکنند
Toki no kakurenbo hagurekko wa mou ii yo
پنهان شدن و گم شدن در زمان، من دیگه اینو نمیخوام
Kimi wa hade na KURAIYAA sono namida tomete mitai na
تو اشکات بند نمیاد، من میخوام اون اشک هارو متوقف کنم
Dakedo kimi wa kobanda koboreru mama no namida wo mite wakatta
ولی تو رد میکنی؛ من از اشکهایی که جارین فهمیدم
Ureshikute naku no wa kanashikute warau no wa
گریه میکنم چون خوشحالم، میخندم چون ناراحتم
Boku no kokoro ga boku wo oikoshitanda yo
این بخاطر اینه که قلبم از خودم پیشی گرفته:))))
04:33
#Song
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
Bokura TAIMU FURAIYAA toki wo kakeagaru KURAIMAA ما در زمان پرواز میکنیم، کوهنوردانی که زمان رو تم
از اتمامش دلم بارها و بارها پر کشیده براش. بی آنکه بخوام یا با اینکه بخوام،
What difference does it make?!
شدید بوده یک زمانهایی، یک لحظههایی هم مثل یک حس که بطور ناگهانی از تو دلت رد میشه، شدت نداشته.
ولی الان بطور ناگهانی حسش عمیق بود، با درجهٔ تعمق زیاد دلم براش تنگ شد. هیچگاه، از اتمامش هیچگاه این چنین، دلم تنگ نشده بود برای دبیرستان. برای خود دبیرستان و تنفس در اون هوا. الان که من دیگه تو اون مدرسه نیستم کی با دبههای آب انبه میره مدرسه؟! کی با لقمهٔ نون پنیر و گردو آب زرشک یا انار دون شده میخوره، جوری که انگار هیچ چیز در این کرهٔ خاکی خوشمزهتر ازش موجود نیست؟؟ وقتی بطری اب زرشکشو باز کنه صدای پیس بده و هممون بخندیم که ای بابا ای بابا دوباره شامپاین خوری شروع شد😂💔 دیگه کی یک کیلو کاهو و هویج تو کولهاش داره و تو حیاط مدرسه با نایلون اشباع شده از نارنگی، پرتقال و لیمو شیرین و هویج و کاهو راه میره؟! یا رو میز توی راه پلههای منتهی به حیاط بشینیم با انسان-رفیق انسانی (از همینجا ارادت داریم خدمتت حاجی) و سایر بچهها لیمو قاچ کنیم و هی من تعارف کنم و فقط یکیمون از دستم بگیره، یکی که از پیشمون رفت(جون هرکسی دوست داری سری بعد سالاد ماکارونی رو با کاهو به خوردمون نده مرسی)... هنوز کسی با قابلمهٔ حاوی حلیم میاد سرجلسهٔ امتحان تو سکوت جلسه قاشق بزنه کف قابلمه و لذت دنیا رو ببره از خوردنش؟! هنوز وقتی امبولانس میاد تو حیاط مدرسه ریوجی جلوی در نشسته درحالیکه از قابلمهٔ سوپش ناهار میخوره جزوهٔ هندسه جلوش باز باشه؟! که پرستارها ماتشون ببره و بعد باعث مسروریت بخشیدن بهشون بشه؟؟ هنوز ریوجیای هستش که اعصابش رو بهم بریزن و اون به نشانهٔ اعتراض کف سالن مدرسه بشینه و جزوههاشو مرور کنه؟! یا مستقیم بره تو حیاط و کفشاشو در بیاره و کف زمین دراز بکشه؟!
که دبیرا ندونن با عطش و اشتیاق من برای یادگیری چیکار کنند... که به خداوندی خدا من هیچگاه فراموش نخواهم کرد باوجود محدودیت های جاری، چقدر، چقدر من رو همراهی کردند.. چقدر دستم رو گرفتند و پسر من واقعا میس کردم دبیرستان رو، عمیقا.
عمیقا حس میکنم دلم میخواد وقتی کل مدرسه تو هول و ولا هستند با بچهها، ما کف حیاط نشسته باشیم و حرف بزنیم و من اولویه بخورم و گوجه گاز بزنم. بعد به بیخیال ترین و عجیب ترین دانشآموز های مدرسه مشهور باشیم. عجیبترین دانش آموزان مدرسه، دوازدهم ریاضی باشند همونایی که سال یازدهم یک رفیق اعجوبه(امیدوارم با اسکلای دورت فرق کرده باشی) داشتند و همهچی هم از اونجا استارت خورد.
Ultimate speech,
از دانش آموز بودنتون لذت ببرید. شما زندهترین عنصر موجود این برههٔ زمانی ما هستید.
من حسرت ندارم، همون موقعه هم بهش گفتم، گفتم من میدونم برم دانشگاه تمومه این ماجرا، الان تمام لذتمو میبرم، من حسرت با خودم حمل نخواهم کرد. الانم لبخند میزنم و دلم رو مثل بقچه بغل میگیرم و خوشحالم که تا آخرین لحظات هیجانات دبیرستان رو با تو گذروندم و دلم فقط تنگ اون روزاست.
#روشنترین_رنگ_لحظهها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Can we meet on the moon?!((:
#Tranquility
چقدر فتنهٔ چشم تو دست و پا گیر است
نگاهت آینهٔ بی امان تقصیر است
دلم اسیر نگاه تو شد، بیا دیگر
که صبر من کم و رسم تو نیز تاخیر است
قسم به چشم سیاهت، سیاهی چشمت
نه کار چشم تو بلکه گناه تقدیر است
به روز اول خلقت گلیم بخت مرا
سیاه بافت خدایی که اهل تدبیر است
عنایتی به من خسته دل خدا کرده
که رنگ زلف تو بخت منِ جوان پیر است
سیاه چشم و سیه مویی و سیه خالی
سیاهی در رخ تو رو به رشد و تکثیر است
سیاه چشمی و چشمت به فتنه شد مشهور
چقدر فتنهٔ چشم تو دست و پا گیر است
#سیدمحمود_علوینیا
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق کافهچی داشتن هم بدرد این روزای سرد زمستونی میخوره☕️✨🖇🤎
تاریخ: یکی از پنجشنبههای خوب خدا
#Eye_catching
#عبور_از_روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدودا سه سال پیش بود و دقیقا یادمه
All of the sudden at the middle of the class one of my english teacher in institute asked us
اگر بتونیم براشون چندتا آهنگ گوش نواز بفرستیم.
و خوب من لیستی از اهنگ ها رو به سمت پیویشون روانه کردم.
Days passed after days.
و یکروز به من پیام دادن
Hey Ryoji, was it u who has sent me this song?!
Said yes
I'm obsessed with this song, can't let my phone be turned off and don't listen to the song... What a lyric it has and what a specific rythm...
حالا شما چی؟! شما هم همین حس رو دارید؟!:)))))
#Tuneful
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
حدودا سه سال پیش بود و دقیقا یادمه All of the sudden at the middle of the class one of my english t
این الان مثلا
I don't say a word, but still u take my breath and steal the things I know (((;
رفقای جان،
در این شب عزیز، بین نماز مغرب و عشاتون، حقیر رو هم یاد کنید که شدیدا به دعاهاتون نیازمندم«:
امیدوارم جهت امیالتون با جهت خواستهٔ بالاسری هم سو باشه. 🤍✨🌱
التماس دعا.
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
رفقای جان، در این شب عزیز، بین نماز مغرب و عشاتون، حقیر رو هم یاد کنید که شدیدا به دعاهاتون نیازمند
روزههاتون هم قبول باشه عزیزایی که توفیق داشتید☘💫
پ. ن: دیرم شده بود برای کلاس فراموش کردم همون موقعه بهتون بگم😅🥲
هدایت شده از جمهوری ِچایخوران ؛
من فکر میکنم حالا همه تقریبا نگرانی ها و غم های مشترک داریم، به هم نزدیک تریم، نگران آینده هامونیم، نگران عاقبت تصمیم هامونیم، نگران آدم هامونیم.فقط به همه مون میگم که خسته نباشیم. خیلی تحمل میکنیم، خیلی تلاش میکنیم، خیلی نفس عمیق میکشیم و خیلی پنهانی اشک هامون رو پاک میکنیم. یه دست فرضی روی شونه تک تکتون. همگی با هم تحملش میکنیم و یه روز، که شاید دور باشه ولی بدونید که هست، موقع استراحتمونم میرسه .همین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
These days don't feel the same, everyone's on coca cola!!...
#Tuneful
در انفصال دیدار مردیم و باز مردیم
مقروض بر چه دینی ماندیم بینگاهت؟!
#امین_زمانیان
#سبزینه_های_خیال
- میدانی تو تنها کسی هستی که وقتِ خشم سر تکان میدهد، آن هم وقتی مصرم سر شوخی را باز کنم و دو کلمه حرف بزنم، وقتی نمیخواهم رک و روراست باشم. تا حالا هیچکس مثل تو با این مسئله مشکل نداشته. فقط تویی که همیشه از من انتظار داری حرفم با واقعیت مو نزند. حالا که قدمزنان میروم طرف خانهای که اینجا اجاره کردهام، میدانم اگر تلفن کنم و بگویم گذشتهی تلخ امشب در این خیابان های نا آشنا با نیرویی مثل خشونت سراغم آمده، تو میگویی اصلا تعجب نکردی؛ فقط در عجبی چرا شش سال گذشته است.
#خانوادهی_تهی
#به_اشارتی_بپیما
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
رفقای جان، در این شب عزیز، بین نماز مغرب و عشاتون، حقیر رو هم یاد کنید که شدیدا به دعاهاتون نیازمند
تو آرزوی بلندی و، دستِ من کوتاه
تو دوردستِ امیدی و پایِ من خستهست...
00:00+05
#فریدون_مشیری
#سبزینه_های_خیال
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
تو آرزوی بلندی و، دستِ من کوتاه تو دوردستِ امیدی و پایِ من خستهست... 00:00+05 #فریدون_مشیری #سبزین
و اما تو ای معشوق ابدی من؛
جز تو را نخوانم که مرا بهترین آرزو، رسیدن به توست...
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو