eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
245 دنبال‌کننده
460 عکس
310 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از -Ambivalence!;
Let me end this, let me laugh one last time and then cry in the corner of the room for as long as I live.
هدایت شده از ‹ 𝙋𝙖𝙣𝙖𝙝𝙦𝙖𝙝 | 🇵🇸 ›
- ➻ 𝐅𝗼𝐫 ; @kahandcoffe
هدایت شده از ‹ 𝙋𝙖𝙣𝙖𝙝𝙦𝙖𝙝 | 🇵🇸 ›
درود! احوال به کامِ؟! خوبیِ این نامه‌ها؛ به اینِ که ناشناسِ! برای اینکه وایب رنگ قهوه‌ای همیشه به بنده منتقل می‌کنید؛ در پاکتی کاهی همراه با کمی قهوه که داخلش انداختم که بوی قهوه بگیرد، با چندگلِ خشک‌شده متمایل به رنگ قهوه‌ای که رویش چسبانده‌ام، این نامه را برایتان ارسال نمودم. خیلی خشنودم که دستم به قلم رفت؛ زبانم که برای اقرار نمی‌چرخید . . ریوجیِ عزیزم، چند وقتی‌ست که از دور نگاهت می‌کنم. از وقتی در دانشگاه چشمم به تو افتاد؛ دلم که سرای تو شد هیچ؛ قلبم دیگر برای تو بر سینه می‌کوبد! هی یه لحظه.. اصلا نمی‌تونم مثل تو متنای ادبی بنویسم.. واقعا تو همین چند خطم کلی به ذهنم فشار اومد؛ متاسفم! خواستم برات شعر بنویسم. اما خیلی بد قافیه و بدترکیب شدن! پس بزار به زبون عامیانه حرفامو بزنم. آممم.. داشتم می‌گفتم، از وقتی که دیدمت عاشقت شدم. به خاطر تو؛ زیاد به کتاب‌خونه میرم‌و میام جدیدا، به همین سبب روخوانی و دایره لغات‌و درسم رشد کرده. آخه تورو خیلی اونجا دیدم! همیشه اونجایی، با اون تیپ خاص‌ت؛ اون پالتوی بلند چهارخونه‌چهارخونهٔ نسکافه‌ایت‌و شومیزِ یقه دارِ پاییزیت که زیرش می‌پوشی، با کفش‌های مشکیِ واکس زده‌ُ شلوار اتو شده. عینکِ گردی که می‌زنی به صورتت خیلی بهت میاد و به موهای قهوه‌ای روشنت.. همیشه یه کیفِ کولی با بندای نازک‌و قهوه‌ای یه تیره رنگ روی کتت انداختی. همیشه توی کتابخونه؛ با یه لیوان نسکافه، با چندتا کتاب‌و یه اتود. آممم آره.. اینارو گفتم که بدونی واقعا نگاهت می‌کنم‌و حرفام سرکاری نیستن. چندبار که سر کلاس تحقیقاتت رو ارائه دادی‌و با دست خطتت روی تخته مطالبو نوشتی؛ یه لحظه همه هوش از سرشون رفته بود! اون متنا، اون دست خط حتی روی تخته وایت‌برد! اون جملاتِ انگلیسی که هیچ‌کدوممون حالیمون نمی‌شد معنیشون چیه جز استاد، ولی فقط می‌دونسایم خیلی خفنن:' اون تحقیقِ کامل! خلاصه توی کلاس؛ از هر نظر کاملی. به دوستات حسودیم میشه که همیشه به حرفای لذت‌بخشت گوش میدن. همیشه دوست‌داشتی کمکِ مردم کنی؛ چندین‌بار تحقیقات‌و گزارشاتت هم درمورد ظلم‌هایی که از بشر به بشر میشه، بود. خیلی قلبت لطیفه، مثل شعرها؛ مثل برگ‌های پاییزی؛ زیباوظریف. نمی‌دونم چرا دارم این حقیقتو افشا می‌کنم، یه بار پشت دیوار ایستاده بودم و شنیدم تو داری برای دوستات شعر می‌خونی.. وای که تکه‌های قلبم توی شعرهایی که می‌خوندی جاموندن! دیگه هرروز اون شعر تو سرم می‌پیچه. یه بارهم روز تولدت دوستات توی کتابخونه سوپرایزت کردن؛ خیلی دلم می‌خواست منم نامه‌ای بنویسم و توی کیفت بندازمش همراه یه کادو کوچولو موچولو.. اما خب؛ لرزیدم، استرس گرفتم، چندبار اومدم سمت کیفت اما باز برگشتم! چون سرگردون بودم بگم نگم.. شاید اصلا بدت میومد. ریوجی من چندتا از کتابایی از کتابخونه گرفته بودی وخونده بودی رو آمارشون رو درآوردم و خوندمشون! می‌دونی؛ کتابی که توی دست‌های تو و توسطِ انگشت‌هات ورق خوردن و کلمه‌هایی که توی چشمات باله رفتن؛ باعث میشه وقتی توی دستای من بودن، زیبایی کتاب رو صدبرابر کنن! سلیقه‌ت هم که نگم. میشه منو پیدا کنی؟! من گم شدم توی شعرهات، نوشته‌هات، کتاب‌هایی که خوندی، توی اون نسکافه غرق شدم، توی کتابخونه تو نگاه کردنت غرق شدم... من گم شدم در تمام لحظاتی که احساس کردم درکنارتُ درخیالاتم باهات گذروندم. تو مثلِ یه نگینِ سفید به قلبم چسبونده شدی. من عاشقتم، نه ازاین عشقای فیک، ازاون عشقای واقعی. من.. ''عاشقتم''! * باخطِ‌بزرگ‌وخمیده و در آخر ازت ممنونم که نامه‌رو خوندی. چون همیشه توی کتابخونهٔ خیابونِ نوزدهمی؛ آدرسُ اونجا می‌زنم. دل‌دادهٔ شما؛ گم‌شده . - آدرس؛ کتابخونهٔ‌خیابانِ‌نوزدهم . - از اداره پستِ پناه‍‌گاه‍ ؛
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
درود! احوال به کامِ؟! خوبیِ این نامه‌ها؛ به اینِ که ناشناسِ! برای اینکه وایب رنگ قهوه‌ای همیشه به ب
توصیفاتتون و توضیحاتتون تاحد بسیار زیاد و به شددت عجیبی مطابقت داشتن با واقعیت و خیلی هیجان انگیز بود خوندنش😅 نامه نوشتن از سری فعالیت های محبوبم هستش که حالا اینبار مشخصا خودم در موضعیت قرار گرفته بودم و دلچسب بود🤗 عرض می‌شود که داخل کتاب‌ها رو اگر با دقت مطالعه بفرمائید، نوت های من در گوشه کنار پاراگراف ها مشاهده می‌شوند😁🤓 بسیار مایه‌ی شادی و شوق و شعف ما رو فراهم کرد این نامه‌ی زیباتون، کمال تشکر رو دارم🙏🏻✨🪴
Kim Ji Ae - Finestra di espiazione.mp3
7.65M
در میان راهروهای ذهنتون شما رو دیدار می‌کنم. شبتون بخیر🐚✨🤍
به اخمت خستگی در می‌رود، لبخند لازم نیست کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست✨☕️
هدایت شده از دکّه‌قافیه‌ها)
آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش...
هدایت شده از نِئون
گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست خود کرده جرم و خلق گنه کار می کنی سعدی
سایه‌ها با تخاصمی مفرط به روانم سلام می‌کردند غصه‌ها جای زاری و زجه شعرها را تمام می‌کردند من که حافظ شدم ولی میلش ظاهراً با جناب بلخی بود زندگی مزه‌ی لجن میداد عشق چه اتفاق تلخی بود...
76.2K
I can't stop you putting roots in my dreamland My house of stone, your ivy grows And now I'm covered in youuuu((((:
هدایت شده از Motivation🇵🇸
28.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان زیبای استاد یکی از مفاخر علمی کشور عزیزمون... یکی از بزرگترین توفیقات زندگیم زیارت ایشون بوده... حقیقتا فقط بارش حق رو میتونیم مشاهده کنیم... تک ب تک سخنان ایشون تامل برانگیزه و واقعا چ حیف ک امثال ایشون باید گمنام باشن و مشتاقان علم از وجود چنین فردی ناآگاه🚶🏾‍♂
هدایت شده از Motivation🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک‌های دکتر سعید رفیع، ورودی دوره‌ی پنجم مکانیک شریف، ارشد و دکترا پِن استیت، ده سال مدرس در هیوستون و قریب به سی سال مدیر ارشد در کمپانی نفتی Baker Hughes تو تگزاس ی فرمایشاتی دارن ک واقعا:))))
هدایت شده از تأملات | تولايى
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سطحی | ما، باید دور هم جمع شویم و دسته جمعی، مجلسی روضه‌ای به پا کنیم؛ روضهٔ علم! 🔻بخشی از مصاحبه پروفسور مهدی گلشنی: (رئیس سابق دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، عضو انجمن استادان فیزیک آمریکا، عضو مؤسس انجمن بین‌المللی علم و دین کمبریج انگلستان و...) _علوم در کشور ما خیلی سطحی پیش می‌رود _اگر فیزیکدان‌های ما یک مقدار با فلسفه آشنا بودند، غالب نظریات فعلی نبودند. 🏷با هشتگ همراه باشین 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این سه پست رو ببیند و تازگی مصاحبه پروفسور فرخ زاد هم که منتشر شد کنار اینها قرار بدید🙂🙂 پرفسور امید فرخ‌زاد استاد دانشگاه هاروارد و توسعه دهنده چند استارتاپ پزشکی هستن، حالا ازشون میپرسن بنظرتون اگر در ایران بودید چند درصد از این مسیری که در آمریکا رفتید رو میتونستید برید؟
سینه‌ام دکان عطاری است دردت چیست؟ شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز هل و آویشن، نبیذ سرخ شور انگیز سینه‌ام دکان عطاری است دردت چیست؟ تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز عازم مسجد سلیمانی و لیکن می‌رسی تبریز عاشقی تو عاشقی تو من برای عاشقِ بی کس برای عاشق بی چیز راه رفتن گریه کردن زیر باران می‌کنم تجویز
04 - ‘tis the damn season.mp3
9.29M
𝑺𝒍𝒆𝒆𝒑 𝒊𝒏 𝒉𝒂𝒍𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒚 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒐𝒍𝒅 𝒕𝒊𝒎𝒆𝒔' 𝒔𝒂𝒌𝒆 𝑰 𝒘𝒐𝒏'𝒕 𝒂𝒔𝒌 𝒖 𝒕𝒐 𝒘𝒂𝒊𝒕 𝒊𝒇 𝒖 𝒅𝒐𝒏'𝒕 𝒂𝒔𝒌 𝒎𝒆 𝒕𝒐 𝒔𝒕𝒂𝒚 𝑺𝒐 𝑰'𝒍𝒍 𝒈𝒐 𝒃𝒂𝒄𝒌 𝒕𝒐 𝑳.𝑨. 𝒂𝒏𝒅 𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒐-𝒄𝒂𝒍𝒍𝒆𝒅 𝒇𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔 𝑾𝒉𝒐'𝒍𝒍 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆 𝒃𝒐𝒐𝒌𝒔 𝒂𝒃𝒐𝒖𝒕 𝒎𝒆, 𝒊𝒇 𝑰 𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒎𝒂𝒌𝒆 𝒊𝒕 𝑨𝒏𝒅 𝒘𝒐𝒏𝒅𝒆𝒓 𝒂𝒃𝒐𝒖𝒕 𝒕𝒉𝒆 𝒐𝒏𝒍𝒚 𝒔𝒐𝒖𝒍 𝒘𝒉𝒐 𝒄𝒂𝒏 𝒕𝒆𝒍𝒍 𝒘𝒉𝒊𝒄𝒉 𝒔𝒎𝒊𝒍𝒆𝒔 𝑰'𝒎 𝒇𝒂𝒌𝒊𝒏' 𝑨𝒏𝒅 𝒕𝒉𝒆 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 𝑰 𝒌𝒏𝒐𝒘 𝑰'𝒎 𝒃𝒓𝒆𝒂𝒌𝒊𝒏' 𝒊𝒔 𝒎𝒚 𝒐𝒘𝒏 𝑻𝒐 𝒍𝒆𝒂𝒗𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒂𝒓𝒎𝒆𝒔𝒕 𝒃𝒆𝒅 𝑰'𝒗𝒆 𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒌𝒏𝒐𝒘𝒏 𝑾𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒍𝒅 𝒄𝒂𝒍𝒍 𝒊𝒕 𝒆𝒗𝒆𝒏 𝑬𝒗𝒆𝒏 𝒕𝒉𝒐𝒖𝒈𝒉 𝑰'𝒎 𝒍𝒆𝒂𝒗𝒊𝒏' 𝑨𝒏𝒅 𝑰'𝒍𝒍 𝒃𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓𝒔 𝒇𝒐𝒓 𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒆𝒆𝒌𝒆𝒏𝒅 '𝑻𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒎𝒏 𝒔𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏 01:58 02:56
هدایت شده از نِئون
زمین از دلبران خالیست یا من چشم و دل سیرم که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم فاضل نظری
https://eitaa.com/40964978/954 در این میخانه در هر دور، جامی ناتمام از ماست غمی شیرین و کامی تلخ و اندوهی مدام از ماست...
patrick_watson_je_te laisserai des mots.mp3
4.91M
این روزا رو مود خوبی نیستم. رو مودِ خوب نبودن من اینجوریه که شارژ گوشیم برسه سه درصد، دو درصد و نه پاور بانک شارژ داشته باشه و نه حوصله‌ی زدن به برق داشته باشم... هدفونم رو به امان خدا ترک کرده باشم و کتابامو همینجور باز ول کرده باشم گوشه گوشه‌ی خونه. روی اپن اشپزخونه، روی چرخ خیاطی والده، روی مبل. جزوه‌های دانشگاه روی تخت کنارم ولو باشن و من بی اهمیت نسبت به اینکه روشون غلت بزنم یا زیپ جامدادیم رو نبسته باشم. مادرم بگه سه تا لیمو ترشتو نخوردی چرا و من دلم برای لیمو ترش ها تنگ نشده پسر!! وقتی صبحانه مربای هویج رو ببینم، ذوق نکنم یا چای دارچینمو نفس نکشم و فقط بنوشم. با چوب های کلکسیونم حرف نزده باشم و به قفسه‌ی کتابام از نزدیک نگاه نکرده باشم. جا نمازمو درست تا نکنم و فقط جمعش کنم. قاب گوشیمو درآورده باشم و نترسم از اینکه یوقت از تو جیب هودیم یا شلوارم بیوفته. بدونم که پیپرا و یکی از دفتر زبانام روی میزم بازه و قطعا خواهرم و مادرم روشون وسیله میزارن و چروک میشن صفحاتشون ولی وقتی به این فکر کنم که پاشم و برم جمعشون کنم، این رو در خودم پیدا نکنم. حرف زدن با رفقای دانشگاه فقط مثل یک دراگ یا مک‌گلی عمل کنه و بعدش دوباره برگردم به حال قبلیم. "در کنار همه‌ی اون التیام و سبکی‌ای که ″پذیرشِ″ سوگ و حال بد به آدم میده، یکی همش کنار گوشت با غم میخونه ″ think I'll miss you forever " و چه اندوهی، شاهکاره″
And it ain't easy all alone Talkin' to your significant other all night long Sometimes it's hard to face reality Even though u might get mad at me, Sometimes it's hard to face reality, reality, reality...
هدایت شده از آمیگدالا/🇵🇸. 𝘈𝘮𝘺𝘨𝘥𝘢𝘭𝘢.
فروپاشی روانی بالاتر از اینکه آخرین روز پاییزه؟
هدایت شده از بورا)🇵🇸
پاییز امسال عجیب چسبید)