eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
244 دنبال‌کننده
459 عکس
309 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
هشتگ هایی که با آنها مواجه خواهید شد به شرح ذیل است: : تک بیت یا دوبیتی و رباعی‌ها : غزل، قصیده، مثنوی : شعرهای نو، نیمایی و سپید : بررسی و تحلیل کتاب‌ها : برش‌هایی از کتاب‌ها : مطالب مذهبی و مرتبط با حضرت دوست : از عربیات چه خبر؟! : نامه‌ها و رقعه‌ها و درددلی اگر : از لحظه‌ها ثبت نموده‌ام : از این گفت و سخن‌های حقیر :هرآنچه که خوش‌آهنگ آید : هرآنچه مربوط به دانشگاه باشد :رسیدن به زمان حق شنوی :نکته‌های کوچک اما بزرگ :من باب افزایش اطلاعات تخصصی و علمی :فریفتن چشم‌ها را گویند : لحظه‌ای از فراغ بال :لمس مهربانی :زیبایی شناسی و تصاویر مربوطه : هنگامه‌های انگلیسی :نوش‌آواز : دیالوگی محبوب اگر باشد : زیبایی های زندگی جمعی : فکاهه
هدایت شده از Motivation🇵🇸
28.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان زیبای استاد یکی از مفاخر علمی کشور عزیزمون... یکی از بزرگترین توفیقات زندگیم زیارت ایشون بوده... حقیقتا فقط بارش حق رو میتونیم مشاهده کنیم... تک ب تک سخنان ایشون تامل برانگیزه و واقعا چ حیف ک امثال ایشون باید گمنام باشن و مشتاقان علم از وجود چنین فردی ناآگاه🚶🏾‍♂
And it ain't easy all alone Talkin' to your significant other all night long Sometimes it's hard to face reality Even though u might get mad at me, Sometimes it's hard to face reality, reality, reality...
زندگی برام کوتاه تر از اونیه که بخوام صرف دشمنی کردن یا ثبت اشتباهات بکنم!
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
1. داستان با یک دانشجوی تاریخ شروع میشه و پارگراف بعدی وارد یکی از شخصیت های پارگراف قبلی میشه و این
بچه‌ها یک مطلبی رو بهتون بگم.دیشب یکی از دوستان، در ناشناس گفته بودند که کتاب و اینا معرفی کنم، جدا تا وقتی تعداد قابل توجهی کتاب با ژانر اجتماعی/ تاریخی/جنگی و دفاع مقدس نخونده‌اید، اصلا سراغ کتاب های یزدانی خرم نرید!!!
به مولا علی قسم U don't have to share your personal life in the public به پیر به پیغمبر یو دونت هو تو 🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽
اعتیاد مسئله‌ای تکان دهنده برایم است. تا ترم گذشته همکلاسی من بود(هرچند سال بالایی و رشتهٔ دیگری) اما اکنون که به اواخر ترم جاری نزدیک شده‌ایم، رفتارها و نحوهٔ برخورد او حتی به طور کلی تفاوت پیدا کرده‌ست. چشمان همواره خمار و تلو تلو خوردن های مدام در سالن، حتی به هنگامه‌ای که از من شمارهٔ کلاس را پرسید و به او گفتم، او درحین کشیدن بدنش به دنبال خودش و لخ لخ کتانی‌هایش روی زمین، به درب شیشه‌ای که در مقابل دیدگانش بود، برخورد کرد. شانه‌های افتاده و تناژ صدای پایین و بدنی که شل و وارفته‌ست. به هر حال تعداد ماشین‌های دودزای دانشگاه قلیل نیستند، اما این فرد تفاوتی بسیار داشت و به حدی محسوس که حتی اساتید نیز متذکر شدند. صنعتی البته، از این موارد کم نداشته و حتی در ترم گذشته، فردی را به دلیل اوردوز و مصرف بیش از حد مواد مخمور کننده، راهی کما نموده بود!! و the rest is history!!! Honestly speaking, ما جوان هستیم، سرشار از شادابی و طراوت. سرشار از انرژی، هرچقدر هم که دنبال دلیلی برای این عمل بگردم، چیزی در انتها دست گیرم نمی‌شود.
4_5794326467634530882.ogg
510.1K
متنی که خوانده می‌شود، نامه‌ی یک دانش‌آموز به معلمش است. *این ویس را دو سال پیش برای هارمهر فرستاده بودم، ولی به طرز ناگهانی دیشب به آن برخورد کردم. فکر کردم شاید خوب باشد اگر این نامه در این کتابخانه نیز جای داشته باشد.
صبح بخیر از این زاویه.