eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
260 دنبال‌کننده
464 عکس
324 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
از طرف کاراگاه احساساتی سازی که شما استفاده میکنید پیانو ئه. بله، و اسمش رو گذاشتید اِریک. شاید اری
سپاس‌مندم⚡️🌿. اریک اسم جالبی بود، ممنون بابت انتخابتون. ایضا بخشی که مربوط به تفسیر نوع موسیقی نواخته شده بود، عدم تشخیص شاد یا غمگین بودن موسیقی، که به یادآور شدن خاطرات برمی‌گشت، بسیار بسیار موردعلاقه قرار گرفت. بازهم تشکر🙏🏻.
Always There.mp3
2.66M
با این سایت می‌تونید با هرآنچه دل تنگتون می‌خواد، هر سبکی، هر حس وحالی آهنگ درست کنید. یا حتی خودتون براش شعر بنویسید و بخونه(!). از دستش ندید. https://suno.com *با هر اکانت جیمیل روزانه، ده آهنگ می‌تونید درست کنید. **اگر شعر فارسی می‌نویسید براش، حتما حتما اعراب(ولو ساده‌ترین‌ها) رو لحاظ کنید.
بچه‌های کنکوری؛ بخونین دانشگاه خوب قبول شید، بخونین دانشگاه خوب قبول شید، بخونین دانشگاه خوب قبول شید.
تا فاش این و آن نشود راز بین ما با بوسه‌ای دهان مرا مهر و موم کن...
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
Nighty ((: 01:30 #Song
علاقه‌ی عجیبم به این نوا، واداشتم که حین بازگردانی این خبر و ادیت نهایی‌اش، آن را گوش دهم.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
می‌دونید مثلا چجوریه؟ این‌که وسط بوق دوم، یهو یه حس لرزی میشینه تو دلت، نکنه از ایران رفته؟ نکنه خطش
14. 春の日.mp3
7.82M
بین جهنم‌های زندگیم، اون موقع‌ها که نیاز مبرم به یه نیروی فرازمینی دارم، می‌رم سراغ کودکی و نوجوانی داغونم. می‌رم وسط‌های اون دوره رو می‌جورم. میون کلی آت و آشغال و اضافات، همونایی که همیشگی شده‌ان رو بهشون چنگ می‌اندازم. نه بهشون پناه می‌برم. خودم رو در اون‌ها غرق می‌کنم، انگار برای بار ده هزارم اون کودکی‌ای که می‌خواستم بکنم رو الان تجربه کنم. الان بزرگسالی باشم که لبخند کودکی رو دوباره می‌زنم. اوه، عزیزم، عزیزم. تو فکر می‌کنی من هیچ‌وقت نشسته‌ام؟ هیچ‌وقت دست کشیدم؟ هیچ‌وقت ترکت کردم؟ اشتباه! اشتباه! اشتباه! تو با من بودی، هرلحظه‌اش. هر دقیقه‌اش. توی ذهنم، توی قلبم، توی تک تک اون ثانیه‌هایی که تو رو به یاد نمی‌آوردم و از تو قدرت می‌گرفتم. چقدر دوستت دارم، چقدر خوب که میشه هنوز تو رو به یاد آورد. چقدر خوب که میشه تو رو به یاد آورد. چقدر آرومم. عجب پازی وسط این جهنم زده شد. دقیقا وقتی کل سرم و فکرم درگیر و درجدال هستند، من و تو و قلبم نشسته‌ایم و آرومیم. فارغ از همه‌ی اون پچ‌پچ‌ها، موج‌های حقیقی نگرانی و از دست دادن ثانیه‌ها، نه، از دست دادن آدم‌ها، ما نشسته‌ایم و دیگه منتظر معجزه نیستیم؛ چون همه چی برای واقعی به اتمام رسیده. همه چی برای ما تموم شده و تو حینی که داری مثل نور محو میشی، من بهت لبخند می‌زنم؛ وعده‌ی بهشت، وعده‌ی صادقی نبود. پایان. 1403/08/26
این جمله خیلی برام ترسناکه.
Said: let it all go. I did, but I lost the person who did.