کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
توى اتاق دانيال، پیرزن دستمال خیسی را گذاشت روى پیشانی پسرش. کلهی مرد مثل منگلها از حد طبیعی بزرگت
حالا به حجم لفتها کار ندارم ولی الله وکیلی چند نفرتون این متن رو خوندید؟!
چقدر مستور رو شناختهاید طی این مدت؟! از بین کتابهایی که گذاشتم چند نفرتون به دنبال آنها رفتید و تهیه کردید و مطالعه؟!...
There's things I wanna talk about, but better not to give....
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
My adorable county ((:
#Eye_catching
Sono felice che tu sia mio amico(((((((: 🫂✨🍃🫀
اون r هستش داره اشک میریزه😂👌🏼ـــــــ
عمیقا رشتمو دوست دارم و لذت میبرم و هر لحظه خدایا شکرت بابتش.
1402/11/13
Nothing is Sweeter than being with you:/🤓😂
#University
#عبور_از_روز
هدایت شده از خَلوَتگاه-
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها میماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است..
سهراب سپهری
https://eitaa.com/pagliuzzaandcoffee
به مولا علی قسم
U don't have to share your personal life in the public
به پیر به پیغمبر یو دونت هو تو 🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽🤌🏽
#Small_hint
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
What's with the attitude? Baby, tell me why u hating We fuss and fight, u get into moods Argue all n
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Baby, I ain't playing by your rules, everything look better with a view(((:
#Tuneful
5f16e1e0-584b-459f-b326-aefb8cb3017b.mp3
3.43M
اینبار بذاریم این موسیقی کپشنش رو خودش بزنه:))))) چون حقیقتا اینقدر حرف داره که...
#Song
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Looking for some life =))
#Eye_catching
#Tranquility
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی
ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی
به شک افتاده بین پنج و شش، ركعت شمار ما
تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی
نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر
عصایت را میان ساحران انداختی رفتی!!
شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی؛
مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی...
اگر خیری رساندی بیگمان نشناختی، گویا
گلی بر سنگ قبری بینشان انداختی رفتی
برایت ارزش كشتن ندارم، دیدهام هرجا
كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی...
#حسین_زحمتکش
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
I know this isn't easy;
Don't tell me that your love is gone....
#Tuneful
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Is this an imaginary place?!
#Eye_catching
#Tranquility
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
Most Fav♡ #Song
میخواستم از لایوش براتون بذارم ولی اینقدر همه جاش قشنگه و بهم پیوستهاست، ایتا بهم اجازه نمیداد... لذا با فایل mp3 خدمتتون رسید...
صبر کن که بر آید به کام دل
آن آرزو که در دلِ امیدوار توست.
#هوشنگ_ابتهاج
#سبزینه_های_خیال
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
Taylor-Swift-Would ve,-Could ve,-Should ve-320.mp3
10.67M
All I used to do was pray, would've, could've, should've...
#Song
هدایت شده از چامه؛
سلام و وقت بخیر
چالش.
همه اسامی زیر، مربوط به کتاب شعر هستند. پس یکی رو انتخاب کنید، همین پیام رو در کانالتون بازارسال کنید و یا در پیوی بفرستید، و اسم کتاب رو همراه با لینک کانالتون در ناشناس قرار بدین.
و یک شعر رندوم از اون کتاب بهتونتقدیم میشه.
ممنونم🦚
۱.دیوان پروین اعتصامی
۲.دیوان حافظ
۳.بوستان سعدی
۴.موش و گربه عبید زاکانی
۵.عشق و مستی؛ عباس نیای نوری
۶.پله ها را مواظب باش مرضیه؛ مرتضی بخشایش
۷.به یاد مادربزرگ؛ جواد مفرشی
۸.شعرهایم همه من نیست؛ سیمین برودفن
۹.دوبیتی های باباطاهر
۱۰.حوض نقاشی من بیماهیست؛ سهراب سپهری
لینک ناشناس برای لینک کانال ها و انتخاب ادامین: https://harfeto.timefriend.net/17070223280219
آیدی برای اعضا:
@mimche_art
بالاخره به خودم جرئت دادم و سعی کردم تحلیلی هرچند خرد روی این کتاب داشته باشم.
#خون_خورده
#مهدی_یزدانی_خرم
کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
بالاخره به خودم جرئت دادم و سعی کردم تحلیلی هرچند خرد روی این کتاب داشته باشم. #خون_خورده #مهدی_یز
خب بسم الله
1. اولش خون بود و آخرش آب بود. همین دو جمله کوتاه کفایت میکند برای شروع هیجان انگیز این کتاب. همانطور که پیشتر اشاره شد تا هنگامی که چندین اثر اجتماعی-روانشناختی و تاریخی که خشونت و مرگ در آنها بیبدیل هستند مطالعه نکرده باشید، هم 1) این اثر دل زده خواهد کرد شما را و 2) متوجه ریز جزئیات نشده و نتیجتا علاقهای پیدا نخواهید کرد.
2. صحبت از مرگ، خون، خشونت، جنگ، قتل، کشتن، آسیب برای یزدانی خرم به مثابهٔ عادیترین جزء زندگیست. نحوه بیان یک قتل چنان است که تمامی لحظات تمامی جزئیات و ریزه کاریها برایتان مشخص است و از طرفی هیچگونه غلوی وجود ندارد و در سادگی و شفافیت و خشونت تمام خرده روایتها بیان میشوند.
3. کما فی السابق، آثار یزدانی خرم با تعداد عناصر بسیار زیاد هستند و این تعدد عناصر به بیان روایتهای متعدد و داستان پروری رمان به شدت کمک کرده و از طرفی بیان خاص این عناصر، جذابیت داستان را ازدیاد میبخشد.
4. از مکانهای پرتکرار در این دو اثر یزدانی خرم، کلیساست. کلیسا و حضور ارامنه در سراسر این رمان، در جای جای قصه رؤیت میشود. فرق ندارد تهران، مشهد، بیروت، اصفهان یا حتی آبادان در تمام این شهرها ما با کلیسا طرف هستیم. از همه مهمتر شمایل فرشتگان مقرب الهی به همراه خودشان(!!)؛ که البته با دانستن نماد و معنی و منظور هریک از این فرشتگان، زیبایی داستان برایتان دوچندان خواهد شد. نمادگذاری های بیشمار در این کتاب به مرموز بودن آن دامن زدهاست.
5. بخشهایی از کتاب به خاطر روح خبیث خالدار، تا قرن 14/15 میلادی به عقب برمیگردد؛ به ماجرای فتح قدس توسط صلاح الدین ایوبی. هدف از بیان این مطلب آن است که طی تمام ماجراهای بیان شده صراحتاً یزدانی خرم به دنبال آگاهی بخشیدن به مخاطب است از این امر که انسان اساساً دنبال اثرگذاری در محیط پیرامونش است؛ نیازمند اعلام حضور در تاریخ.
6. یزدانی خرم فردی مذهبی نیست، اما در آثار او رد پای انواع مذاهب را مشاهده میکنیم. مازاد بر آن بیشترین نکتهای که به چشم مخاطب خواهد آمد آن است که چگونه ادیان مختلف با یکدیگر فارغ از جهان دور و برشان، محبت و دوستی دارند. ارتباطات عمیقی که خواه ناخواه ایجاد میشوند و یا گاهاً در یک موقعیت خاص بنابر اضطرار به وجود میآیند.
7. یزدانی خرم دانش آموخته رشته ادبیات از دانشگاه تهران است، اما مطالعات او در زمینه تاریخ، نقطه قوت اوست. ردیف این کتاب، تاریخ پر است از هستش. در سرتاسر داستان، تاریخ پر است از نویسندههایی که در طناب قصهها و تاریخ گیر افتادند، تاریخ پر است از انسانهایی که با طناب این نویسندهها به عمق و دل تاریخ و فرهنگ کشیده میشوند. به کرات هنگام مطالعه این کتاب، با شدت زیادی از بیرحمی تاریخ مواجه خواهید شد و آنجای این بیرحمی خودش را نشان خواهد داد که تمام این خرده روایتها به زیر تایتل حقیقی بودن کشیده میشوند. چیزی که ما به آن احتیاج داریم دانستن تاریخ است. سرتاسر رمان از حوادث تاریخی دلخراش پر شده است که اندیشه و تحلیل میپذیرد و نه مطالعه سرسری. اهتمام یزدانی خرم به تاریخ این است که اگر ما بازی جدی تاریخ را یاد نگیریم و آن را به تمسخر و سخره گرفته تاریخ ما را ملعبه خویش خواهد ساخت. راهبه بودن یک زن هلندی در مشهد در اواخر جنگ و عاشق مرد مشهدی جواهرفروشی شدنش، از آن اتفاقاتی است که تاریخ فقط میتواند بعد یک جنگِ مزخرفِ طولانی بسازد تا حال خودش را خوب کند. خون خورده یک اعصاب خوردی تمام عیار به حجم 270صفحه در شرایط STP تاریخ است:))).
8. نکته جالب این کتاب در مقام مقایسه با منچستر، بیانات آخر کتاب توسط حضرت میکائیل است، که دقیقاً به مرور همه آنچه در خون خورده رخ داده، میپردازد. یک شات از کتاب که تمام عناصر در آن حضور دارند.
آخرین نکتهای که البته به زبان صریح بیان نشده اما قابل درک است و نشان از دغدغهمندی یزدانی خرم و در پی هوشیار ساختن مخاطبش است، بر دخالت غیر ضروری انسان در طبیعت و جلو انداختن اموری است که طبیعت به خوبی خودش از عهدهاش برمیآید، اشاره دارد.
9. اشارات بیشمار این کتاب به حوادث منچستر و تاریخی، ظرافت و درخواست نکته سنجی از مخاطب برای کشف رمزهای موجود در کتاب، این کتاب را به یک ماجراجویی تاریخی و حقیقی و تلخ البته تبدیل کرده، اگر به بازی با تاریخ و دیدن بازی تاریخ مایل هستید، آثار یزدانی خرم احتمالا گزینهٔ مطلوبی برای شما خواهند بود.
#خون_خورده
#مهدی_یزدانی_خرم
#با_من_بشنو_هجوم_کلمات_را