eitaa logo
✍️سپیددار یادداشت‌های ا. پهلوانی قمی
446 دنبال‌کننده
144 عکس
42 ویدیو
1 فایل
اشرف پهلوانی قمی. مادر سه گل⚘️بهشتی زینب‌سادات، سیدمحمدعلی و ریحانه‌سادات سطح سه تفسیر و علوم‌ قرآنی کارشناس مامایی و مدافع سلامت ✍️نویسنده کتاب سپیددار(۱۴۰۱) ✍️نویسنده کتاب سلامت مادر و کودک در دوران بارداری و شیردهی(۱۴۰۰) ارتباط با ادمین‌: @Sepiddar
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگ امام رضام😍 وقتی دهه کرامت می‌شود، بیشتر از همیشه دلتنگش می‌شوم. دلم می‌خواهد مثل همیشه بروم و بنشینم درست روبروی گنبد طلایی و چشم بدوزم به او. اویی که با تمام وجود، نگاه پرمحبتش را حس می‌کنم. بچه که بودم فکر می‌کردم آقا روی گنبد نشسته‌اند و از آن بالا ما را می‌بینند. در آن شلوغی جمعیت حواسم بود به کسی تنه نزنم و صدایم را بلند نکنم. اگر هم کسی مرا آزار می‌داد، یک نگاه به گنبد و آقا می‌کردم و وقتی مطمئن می‌شدم که آقا حواسش هست، با گذشت، از کنارش می‌گذشتم. البته حالا هم که بزرگ شده‌ام چیزی تغییر نکرده است.☺️ همین الان هم انگار آقا را می‌بینم که با لبخند به تک‌تک زائران کوچک و بزرگش نگاه می‌کند و خوب به حرف‌هایشان گوش می‌دهد. یکیست؛ اما حواسش به همه هست. این روزهای دهه کرامت که می‌شود دلم جور دیگر تنگ بارگاه ملکوتی شمس‌الشموس می‌شود. اگر هم یکی از نزدیکانم راهی مشهد شود، بی‌برو برگرد دلم را با خود می‌برد. امروز دل من راهی مشهد شده است. آقا جان دلم را دریاب که تنگ نگاه پرمحبت شماست؛ از همان نگاه‌هایی که از آن بالا به یک‌یک‌مان می‌کنی و ما متوجه نمی‌شویم چطور شد همین که وارد حرم شدیم دل بی‌قرارمان آرام گرفت😌 یا علی موسی الرضا مولای عشق... https://eitaa.com/pahlevaniqomi
زمین‌ در حال نشست است؛ به هوش باشید! از بچگی عاشق زمین‌شناسی بودم و مدام چشمم به کوه و لایه‌های رنگارنگی بود که روی هم جا خوش کرده بودند و دوست داشتم سَر از سِرّشان در بیاورم و بعضی مواقع موفق هم می‌شدم. الان هم به یکی از اسراری که تازه کشف کرده‌ام خوب گوش کنید تا بعداً نگویید: «تو که می‌دونستی، چرا نگفتی؟»🙄 اخیراً با مطالعاتی میدانی متوجه شده‌ام که: «منطقه آذر از چهارراه بازار تا میدان پلیس و از آن طرف خیابان روحانی بالا و پایین در حال نشست است. دارد گود می‌شود و این شیب محدود به قم هم نیست؛ از اطراف تا دویست کیلومتر آن طرفتر هم شیب ملایمی در حال ایجاد است و دیر یا زود ممکن است مجبور شوید ته درّه‌ای که سطح سه بودن بیمارستان، عامل ایجاد آن بوده به ملاقات عزیزانتان بروید.»😳 آن‌هم در صورتی که غرق در سیلاب بیماران جورواجور نشده باشیم. سیلابی که از اطراف؛ حتی ساوه و کاشان و دلیجان و اراک هم به گودی بیمارستان ما می‌ریزد!😒 در تمام چهار سال دانشجویی‌ام یکبار هم بیماری «مول» ندیدم؛ اما اینجا یکهو دو سه تا مول نمی‌دانم از کجا همدیگر را پیدا می‌کنند و سر موعد مقرّر با هم می‌رسند بیمارستان و پذیرش می‌شوند🤔 یا مثلاً همین سه‌قلویی، تا حالا خود شما چند مادر را دیده‌ای که سه‌ تا قل را با هم یکجا حمل بکند؟🤰 هر بار که بخش را تحویل می‌گیریم یکی دو تا دوقلویی و سه‌قلویی که در همین شیب مذکور، از شهرهای اطراف قِل خورده‌اند و به بیمارستان و بخش ما رسیده‌اند در لیست بیماران هست.😳 یکی‌شان سه تا دختر بودند با سه کیسه خواب و بند خورد و خوراک جداگانه؛ با این‌حال باز هم بر سر جای خواب دعوا کرده بودند و دل مادرشان را بی‌تاب.👶 اسمشان را معصومه و خدیجه و زینب گذاشته بود. دیگری دو دختر بودند و یک پسر. یک دوقلو هم داشتیم که خانه خراب شده بودند و حوض آبی برای لولیدن در آن نداشتند. آنقدر قلب در این سه تخت زیاد بود که دستگاه مانیتور قلب جنین کم‌ آورده بودیم، هشت قلب در سه تخت و سه مانیتور!😎 چند وقتی است از این چیزها زیاد می‌بینیم.از همه جا می‌آیند. امیدوارم خوش‌قدم باشند، برای ما و خودشان.🥳 دلم لک زده برای دیدن معصومه و خواهرانش. دهه کرامت رو به پایان است. شاید دو سه روز دیگر بیایند. خدا می‌داند.🤩 https://eitaa.com/pahlevaniqomi