✨﷽✨
خانه در آتش میسوخت؛ مردم جمع شده بودند. یکی میگفت بچه در خانه است، آن یکی داد میزد همهشان در خانهاند. رحیم درنگ نکرد؛ جوان کارگر #افغان، خود را میان شعلههای آتش انداخت، تا جان خانواده #دزفولی را نجات دهد. خواستند که ازش عکس بگیرند، سرش را به زیر انداخت.. #مثل_تو
#پا_جای_پا
@pajayepa
✨﷽✨
محاصره بود. حدود ده نظامی #عربستان با سلاحهای پیشرفته، دورهاش کرده بودند و او هیچ سلاحی نداشت. باید خود را به جنازه همرزم شهیدش میرساند تا سلاحش را بردارد. کم نیاورد! رزمنده جوان #یمنی دستانش را پر از سنگ کرد و به سمت نظامیان پرتاب کرد؛ سنگها مثل بمب بر سر نظامیان فرود میآمد؛ فرصت پیدا کرد و خود را به اسلحه رساند... سخت بود ولی تسلیم نشد... #مثل_تو
#پا_جای_پا
@pajayepa
✨﷽✨
هر روز بچههای روستایشان را جمع میکرد و برایشان قصه میگفت و #قرآن یادشان میداد. وقتی شنید روستای همسایهشان هم به معلم نیاز دارند، هر روز فاصله بین دو روستا را پیاده طی میکرد. سمیه ۲۲ ساله، اهل #قلععگنج حالا تصمیم گرفته تنها کتابخانه روستا را راهاندازی کند. صحبت که میکند از آرزویش میگوید که #خدمت به مردمش است؛ #مثل_تو
#پا_جای_پا
@pajayepa
✨﷽✨
دانشآموز بود، محمود ۱۷ ساله؛ از اهالی #قدس، با اسلحهای که با دستان خودش ساخته بود، به سربازان #صهیونیست شلیک کرد؛ دو تیر که شلیک کرد، اسلحه گیر کرد و سربازان به رویش آتش گشودند؛ نترسید.. #مثل_تو
#پا_جای_پا
@pajayepa
✨﷽✨
رنج میکشید وقتی میدید بچهها مدرسه ندارند و آموزشی نمیبینند. باید کاری میکرد برای حدود ۵۰ کودک که کفش و لباس و گاه حتی غذا ندارند؛ حتی یک فرانک هم نداشت که بتواند هزینه کند. ولی دست به کار شد..
با شاخ و برگ درختان مدرسهای بنا کرد و بچهها را جمع کرد و آموزششان داد. ابراهیم ۲۴ ساله، اهل #چاد، #معجزه کرد مثل ابراهیم پیامبر، #مثل_تو
خلاصه اینکه سردار! دلمان از نبودنت آتش گرفته؛ ولی نترسیدیم...
قاسمها از جای جای این امت برمیخیزند و تکثیر میشوند...
نگاه کن چشمهاشان همه شبیه توست...
#پا_جای_پا
@pajayepa