eitaa logo
پژوهشکده معلمی
1.6هزار دنبال‌کننده
866 عکس
153 ویدیو
35 فایل
در این کانال آموزش پژوهش های ویژه معلمی گذاشته خواهد شد. هزینه استفاده از مطالب کانال صلوات به نیت تعجیل در ظهور آقامون روزهای تدریس دوشنبه و پنج شنبه پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16808988802265 پیام ناشناس ایتا Https://6w9.ir/Harf_9380048
مشاهده در ایتا
دانلود
26.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه بیای… ♪♪ دنیا رو به پات میریزم… اگه بیای!! ♪♪ دیگه تموم میشه پاییزم… ♪♪ اگه بیای اگه بیای!! یه روز میای… ♪♪ سامون میدی این دنیا رو ♪♪ یه روز میای… ♪♪ کاش ببینم اون روزا رو یه روز میای یه روز میای!! ♪♪ بیعت میکنم همین ساعت… همین لحظه… ♪♪ دنیای بدون تو اصلا!! نمی ارزه… بیعت میکنم همین ساعت… ♪♪ همین لحظه… ♪♪ دنیای بدون تو اصلا نه!! نمی‌ ارزه!! ♪♪ سربازات آمادن… ♪♪ بیا ببین که پای عهدشون وایسادن ایران کشور امام زمانه… ♪♪ این مردم ساکن عشق آبادن 👈سرود زیبایِ برا جشن نیمه شعبان جهت تمرین دانش آموزان ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~ 🎊 🌼 🎊 ~✾┈••• @pajoheshmoalem
🏡🏡🏡🏡 مرد کمى درنگ کرد و سپس گفت: «یک سگ... خوب، فکر کنم این ماده براى سگها هم خاصیت داشته باشد. به هرحال اگر به دهنش تلخ مزه کند، آن را دوست نخواهد داشت و معلوم مى شود مریض است.» تکه اى که مرد به دست توتو چان داد، بیش از دو سانت و نیم عرض و پانزده سانت طول داشت. «بفرمایید! هر روز صبح یک تکه اش را گاز بزن. اگر تلخ بود، حالت خوب نیست و اگر اینطور نبود کاملاًسرحال هستى!» توتو چان به سرعت به خانه رفت و پوست باارزشى را که در کاغذ روزنامه پیچیده شده بود، بادقت و احتیاط با خود برد. اولین کارى که تا به خانه رسید، کرد، گذاشتن تکه اى کوچک از پوست در دهان بود. ماده اى خشک و سخت به نظر مى رسید، اما اصلاً تلخ نبود. درواقع هیچ مزه اى نمى داد. «هورا! من سالم و سرحالم!» مادرش لبخندزنان گفت: «البته که سالمى. مگر چه شده؟» توتو چان جریان را توضیح داد. مادرش نیز تلاش کرد تکه اى از پوست را بجود. «تلخ نیست.» «پس معلوم است که تو هم سالمى مامان!» سپس، توتو چان سراغ راکى رفت و تکه اى از پوست را مقابل او گرفت. سگ ابتدا آن را بو کرد و سپس آن را لیس زد. توتو چان گفت: «باید آن را گاز بزنى. بعد مى فهمى مریضى یا سالم.» اما راکى تلاشى براى جویدن پوست به عمل نیاورد و فقط با پنجه، پشت گوشش را خاراند. توتو چان تکه پوست را به دهان سگ نزدیک کرد. «زود باش! گاز بزن! اگر سالم نباشى گرفتار مى شویم.» راکى تکه اى نازک از لبه تکه پوست را با بى میلى گاز زد. سپس دوباره آن را بو کرد. چنین به نظر نمى رسید که تمایلى به آن نداشته باشد، یا آن را اصلاًدوست نداشته باشد. یک بار دیگر خمیازه کشید.» «هورا! راکى هم سالم و سلامت است!» صبح فردا، مادر توتو چان بیست سن پول به او داد. توتو چان، مستقیم به دفتر مدیر مدرسه رفت و قطعه پوست را بیرون آورد. مدیر مدرسه، لحظه اى به پوست درخت چنان نگاه کرد که گویى مى خواست بپرسد «این دیگر چیست؟» سپس، متوجه پولى شد که توتو چان برایش آورده بود و موضوع را به یاد آورد. توتو چان گفت: «کمى از آن را بخورید! اگر تلخ باشد، یعنى شما بیمارید.» مدیر مدرسه کمى از پوست درخت را به دندان گرفت. سپس، بادقت بقیه آن را وارسى کرد. @pajoheshmoalem
41.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ ماه ام البنین ❤️ 🎙 با اجرای گروه سرود نجم الثاقب تقدیم به حضرت عباس علیه السلام 😍 شادی دل مادرش خانوم ام البنین 💚 این نماهنگ رو یا نبینید ... یا اگر دیدید، تا آخر ببینید 😊 @pajoheshmoalem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡 مرد کمى درنگ کرد و سپس گفت: «یک سگ... خوب، فکر کنم این ماده براى سگها هم خاصیت داشته باشد. به هرحال اگر به دهنش تلخ مزه کند، آن را دوست نخواهد داشت و معلوم مى شود مریض است.» تکه اى که مرد به دست توتو چان داد، بیش از دو سانت و نیم عرض و پانزده سانت طول داشت. «بفرمایید! هر روز صبح یک تکه اش را گاز بزن. اگر تلخ بود، حالت خوب نیست و اگر اینطور نبود کاملاًسرحال هستى!» توتو چان به سرعت به خانه رفت و پوست باارزشى را که در کاغذ روزنامه پیچیده شده بود، بادقت و احتیاط با خود برد. اولین کارى که تا به خانه رسید، کرد، گذاشتن تکه اى کوچک از پوست در دهان بود. ماده اى خشک و سخت به نظر مى رسید، اما اصلاً تلخ نبود. درواقع هیچ مزه اى نمى داد. «هورا! من سالم و سرحالم!» مادرش لبخندزنان گفت: «البته که سالمى. مگر چه شده؟» توتو چان جریان را توضیح داد. مادرش نیز تلاش کرد تکه اى از پوست را بجود. «تلخ نیست.» «پس معلوم است که تو هم سالمى مامان!» سپس، توتو چان سراغ راکى رفت و تکه اى از پوست را مقابل او گرفت. سگ ابتدا آن را بو کرد و سپس آن را لیس زد. توتو چان گفت: «باید آن را گاز بزنى. بعد مى فهمى مریضى یا سالم.» اما راکى تلاشى براى جویدن پوست به عمل نیاورد و فقط با پنجه، پشت گوشش را خاراند. توتو چان تکه پوست را به دهان سگ نزدیک کرد. «زود باش! گاز بزن! اگر سالم نباشى گرفتار مى شویم.» راکى تکه اى نازک از لبه تکه پوست را با بى میلى گاز زد. سپس دوباره آن را بو کرد. چنین به نظر نمى رسید که تمایلى به آن نداشته باشد، یا آن را اصلاًدوست نداشته باشد. یک بار دیگر خمیازه کشید.» «هورا! راکى هم سالم و سلامت است!» صبح فردا، مادر توتو چان بیست سن پول به او داد. توتو چان، مستقیم به دفتر مدیر مدرسه رفت و قطعه پوست را بیرون آورد. مدیر مدرسه، لحظه اى به پوست درخت چنان نگاه کرد که گویى مى خواست بپرسد «این دیگر چیست؟» سپس، متوجه پولى شد که توتو چان برایش آورده بود و موضوع را به یاد آورد. توتو چان گفت: «کمى از آن را بخورید! اگر تلخ باشد، یعنى شما بیمارید.» مدیر مدرسه کمى از پوست درخت را به دندان گرفت. سپس، بادقت بقیه آن را وارسى کرد. @pajoheshmoalem
1 بعضی‌ها می‌گویند ، تا مان را به گوش دنیا برسانیم !!! واقعاً فکر می‌کنید در دنیایی که : داعش مثل گوسفند، سر آدم‌ها را می‌برد، اسرائیل مثل آب خوردن مردم مظلوم غزه را قتل عام میکند امریکا هزاران کیلومتر دورتر از مرز خودش یمن و سوریه و عراق و........بمباران میکند در آفریقا قبیله‌ها با تبر همدیگر را می‌کشند ماهی‌های اقیانوس، از خوردن گوشت تن بچه‌های مهاجر چاق شده‌اند در بخش‌هایی از سوریه، غزه و......مردم به خوردن گوشت سگ و گربه روی آوردند و دبیر کل سازمان ملل در مقابل این فجایع، تنها به «ابراز نگرانی» کفایت می‌کند !! اصلاً کسی به رأی ندادن شما فکر هم می‌کند؟! 2بعضی‌ها می‌گویند رأی نمی‌دهیم چون ما با سیاست کار نداریم !!... شما با سیاست کار نداشته باشید سیاست با شما کار دارد !! این سیاست است که تعیین می‌کند شما چه بخورید یا نخورید، چه موسیقی گوش کنید یا نکنید، چه فیلمی بیینید یا نبینید، سفره تان پر باشد یا خالی و کوچک، فرزندانتان شغل مناسب داشته باشند یا بیکار باشند و..... واقعاً فکر می‌کنید با رأی ندادن، سیاست با شما کار نخواهد داشت؟! 3 بعضی‌ها می‌گویند رأی نمی‌دهیم چون از قبلی‌ها خیری ندیدیم ! بله ، ممکن است از قبلی‌ها «خیری » ندیده باشید ، اما قطعاً از کم‌سوادی، فقدان مدیریت و ماجراجویی برخی از آن‌ها «شر» دیده‌اید ! با رأی ندادن، جاده را دوباره برای افرادی که پست نمایندگی مجلس را زمین تمرین و بازی مدیریت می کنند، هموار می کنید. با رای ندادن، «خیر» شما دقیقاً به همان ها می رسد !! @pajoheshmoalem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡 توتو چان درحالى که با نگرانى به چهره آقاى مدیر مى نگریست، پرسید: «مزهاش تلخ است؟» «اصلاًمزه اى ندارد.» درحالى که تکه پوست را به توتو چان برمى گرداند، گفت: «حالم خوب است، متشکرم.» «هورا! آقاى مدیر سلامت است! من خیلى خوشحالم.» آن روز توتو چان همه را مجبور کرد تا تکه اى از پوست را بجوند. هیچکدام از بچه ها مزه آن را تلخ نیافت و این به معنى آن بود که همه سالم هستند. توتو چان خیلى خوشحال بود. همه بچه ها سراغ مدیر مدرسه رفتند و گفتند که سلامت هستند. آقاى مدیر نیز به همه آنها گفت: «خیلى خوب است که سلامت هستید.» احتمالاً مدیر مدرسه همه چیز را فهمیده بود. او در ناحیه اى جنگلى در جوما پریفکچر کنار رودى به دنیا آمده و بزرگ شده بود که در پاى کوه هارونا قرار داشت. او حتما آگاه بود که پوست این درخت تلخ مزه نیست، و هرکس آن را بجود مزه اى احساس نخواهد کرد. با این حال فکر کرد، اینکه توتو چان فکر کند همه بچه ها سالم و شاداب هستند، در خوشحالى او مؤثر خواهد بود. از اینکه مى دید توتو چان ازجمله افرادى است که سلامتى دیگران برایش اهمیت دارد خوشحال بود. توتو چان حتى تلاش کرد مقدارى از پوست درخت را در دهان سگ ولگردى که در اطراف مدرسه بود فرو کند. سگ، تقریبا او را گاز گرفت، ولى توتو چان ترسى به خود راه نداد. او سر سگ داد کشید: «اگر بخورى مى توانى بفهمى مریضى یا نه. بیا و بخور! اگر سالم باشى، هیچ مزه اى نمى دهد و خیالت راحت مى شود.» بالاخره موفق شد سگ را وادار به گاز زدن کند و بعد دور سگ جست وخیزکنان فریاد زد: «هورا! تو هم سالمى!» سگ چنانکه گویى تشکر مى کند، سرى در مقابل توتو چان فرود آورد و دور شد. همانطور که مدیر مدرسه حدس زده بود، مرد فروشنده پوست درخت دیگر هرگز در اطراف ایستگاه جیوگائوکا دیده نشد. هر روزصبح، پیش از رفتن به مدرسه، مثل رفتارى انرژى بخش، توتو چان تکه پوست ارزشمند خود را از قفسه درمى آورد، کمى از آن را در دهان مى گذاشت و مى جوید تا هنگام ترک خانه فریاد بزند: «من سلامت هستم!» و شکر خدا، توتو چان درواقع نیز سالم بود. @pajoheshmoalem
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐ سوالاتی که مخالفین انتخابات، نمی‌توانند جواب دهند: 1️⃣ اگر حکومت ایران به قول بعضی دیکتاتوری است، چرا اصلا انتخابات برگزار می کند؟ خوب مثل عربستان عمل کند که در آن هیچ رای گیری انجام نمی شود؟ 2️⃣ اگر حکومت ایران اهل ارائه ی آمار دروغ است پس چرا اینقدر سعی می کند مردم را به مشارکت قوی در انتخابات دعوت کند؟ مگر نمی تواند با ارائه یک آمار دروغ میزان مشارکت را بالا اعلام کند؟ نمی‌تواند چون برگزارکننده های انتخابات در ایران بصورت سنتی مچ همدیگر را می‌گیرند. 3️⃣ اگر آنچه در ایران رخ می دهد انتصابات است، نه انتخابات، پس چرا در هر دور از انتخابات این همه افراد مختلف نامزد می شوند و این هم هزینه تبلیغات می کنند؟!، چرا در انتخابات های مختلف از نتیجه شگفت زده شدیم! 4️⃣ اگر وجود مشکلات در کشور باید دلیلی برای عدم مشارکت مردم در انتخابات باشد، یعنی در دوره های گذشته که تا 85درصد مشارکت داشتیم، مشکلی وجود نداشت! 5️⃣ اگر مسئولان در جهت حل مشکلات مردم فعالیت نمی کنند، پس اینهمه مراجعه حضوری مردم به مسئولان با چه امیدی است؟ اعتراض هایی که گاهی به برخی تصمیم گیری ها انجام می شود، با چه نیتی است؟!! 6️⃣ اگر ایران در مسیر پیشرفت حرکت نمی کند پس این همه تحریم برای چیست؟ مگر قطاری که حرکت نمی کند را کسی سنگ می زند؟! چرا بریکس و شانگهای؟ چرا دعوا برسر وجود تکنولوژی پهپاد ایرانی در اوکراین؟ 7️⃣ اگر انقلاب اسلامی در مسیر فروپاشی پیش می رود، پس راه اندازی این همه کانال ماهواره ای فارسی زبان توسط تحریم کنندگان ایران و هزینه کردن برای آنها چه توجیهی دارد؟!! 8️⃣ اگر نخبگان از ایران فراری اند، پس این همه موشک و پهپاد فوق پیشرفته را چه کسی می سازد؟ انرژی هسته ای را چطور؟! پیشرفت های حیرت آور در سلولهای بنیادی، فناوری نانو، لیزر، هوافضا، واکسن، رباتیک، جنگ سایبری و ... توسط چه کسانی انجام شده؟!! 🍃🌹🇮🇷 @pajoheshmoalem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡 دانش آموز انگلیسى زبان دانش آموز جدیدى به مدرسه توموئه وارد شد. او در مقایسه با سایر دانش آموزان دوره ابتدایى بلندقدتر و بزرگتر به نظر مى رسید. توتو چان فکر مى کرد او به دانش آموزان کلاس هفتم شباهت دارد. لباسهایش نیز با لباس دیگران تفاوت داشت و به لباس افراد بزرگسال شبیه بود. آن روز صبح، آقاى مدیر او را در حیاط مدرسه به سایر دانش آموزان معرفى کرد. «این دانشآموز میازاکى است. او در امریکا متولد و بزرگ شده است. بنابراین، ژاپنى را خیلى خوب صحبت نمى کند. به همین دلیل به مدرسه توموئه آمده است تا به راحتى دوستان جدیدى پیدا کند و براى درس خواندن وقت کافى داشته باشد. حالا او یکى از شماست. او را در کدام کلاس باید بگذاریم؟ چطور است به کلاس پنجم برود و در کلاس تاچان و دوستانش باشد؟» تاچان که نقاش ماهرى بود، با صداى شبیه برادران بزرگتر گفت: «عالى است!» آقاى مدیر لبخندى زد و ادامه داد: «به شما گفتم که زبان ژاپنى او خیلى خوب نیست، اما باید بگویم زبان انگلیسى اش خوب است. سعى کنید از او کمى انگلیسى یاد بگیرید. او قبلاً در ژاپن زندگى نکرده و به زندگى در اینجا عادت ندارد. شما حتما به او کمک خواهید کرد. درست است؟ درباره زندگى در امریکا نیز از او پرس وجو کنید. او مى تواند چیزهاى خیلى جالبى برایتان تعریف کند. حالا دیگر او را با شما تنها مى گذارم.» میازاکى به همکلاسى هایش که همه از او کوچکتر بودند، تعظیم کرد. و نه فقط دانش آموزان کلاس تاچان که همه دانش آموزان مدرسه به او تعظیم متقابل کردند. هنگام ناهار، میازاکى به خانه مدیر مدرسه رفت و همه او را دنبال کردند. اما هنگامى که وارد خانه شد، کفش هایش را درنیاورد و همه بچه ها سر او داد کشیدند: «باید کفشهایت را درآورى!» میازاکى هراسان به نظر مى آمد. درحالى که کفش هایش را درمى آورد، گفت: «آه! خیلى معذرت مى خواهم.» بچه ها همه با هم به حرف زدن افتادند تا به او یاد دهند چه باید بکند: «هروقت به اتاقى که با حصیر فرش شده وارد مى شوى، باید کفش هایت را دربیاورى! در سالن اجتماعات هم همینطور. فقط در کلاس درس و کتابخانه مى توانى با کفش وارد شوى.» «وقتى به قصر کوهون بوتسو مى روى، در حیاط آنجا مى توانى کفش به پا داشته باشى، ولى در داخل قصر باید کفش هایت را درآورى.» درک جنبه هاى متفاوت زندگى در ژاپن و امریکا براى همه سرگرم کننده بود. روز بعد، میازاکى یک کتاب عکس بزرگ انگلیسى با خود به مدرسه آورد. موقع ناهار، همه دور او جمع شدند تا کتاب را تماشا کنند. @pajoheshmoalem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡 تماشاى کتاب آنها را شگفت زده مى کرد. پیش از آن، هرگز کتابى با عکس هایى به این زیبایى ندیده بودند، چون کتاب هاى آنها فقط در ِ رنگ قرمز روشن، سبز و یا زرد چاپ مى شد، اما در این کتاب رنگ هاى زیباى نارنجى، آبى، و مخلوط هایى از رنگهاى داراى سایه روشن به چشم مى خورد که در سایر کتاب ها یا در مدادهاى رنگى آنها وجود نداشت. رنگ هایى غیر از بیست و چهار رنگى که معمولاً در جعبه هاى مدادرنگى وجود دارد، حتى رنگ هایى متفاوت از رنگ هاى موجود در جعبه مدادرنگى چهل و هشت رنگى تاچان، این کتاب به چشم مى آمد. همه تحت تأثیر این تصاویر قرار گرفته بودند. تصویر اول کتاب سگى را نشان مى داد که قنداق نوزادى را گرفته و آن را با خود مى برد. آنچه براى بچه ها جالب به نظر مى آمد این بود که به نظر نمى رسید گونه هاى این نوزاد را نقاشى کرده باشند؛ او گونه هایى به رنگ کاملاً طبیعى و گلگون داشت. گویى به راستى بچه اى واقعى بود. آنها قبلاً هرگز کتابى به این بزرگى و با تصاویرى چنین درخشان و کاغذى تا این حد اعلا ندیده بودند. توتو چان، به شیوه همیشگى خودش که بیشترین نزدیکى و جوشش با سایر بچه ها را به ارمغان مى آورد، تا جایى که مى توانست به میازاکى و کتابش نزدیک شده بود. میازاکى متن انگلیسى را براى آنان خواند. زبان انگلیسى چنان نرم به گوش آنها مى نشست که به وجدشان مى آورد. سپس، میازاکى به کلنجار رفتن با زبان ژاپنى پرداخت. واضح بود که میازاکى حال و هوایى نو به مدرسه آنها آورده است. او به این ترتیب شروع به حرف زدن کرد: «آکاچان کودک است.» همه بعد از او تکرار کردند: «آکاچان کودک است.» میازاکى دوباره گفت: «اوتسوکوشى زیباست.» اما روى هجاى «کو» تأکید زیادى کرد و «ى» آخر نام را نیز کامل ادا نکرد. بچه ها تکرار کردند: «اوتسوکوشى زیباست.» میازاکى فهمید تلفظ ژاپنى اش نادرست بوده است. او گفت: «باید بگویم اوتسوکوشى، درست است؟» میازاکى و بچه ها به زودى کاملاً با یکدیگر دوست شدند. او هر روز کتاب هایى به زبان انگلیسى به مدرسه مى آورد و هنگام ناهار براى دیگران مى خواند. چنان شده بود که گویى میازاکى مربى انگلیسى آنهاست. در همین حال، میازاکى در زبان ژاپنى نیز به سرعت پیشرفت مى کرد. او به تدریج بى توجهى هایى مانند نشستن روى محل تابلوى اعلانات را تکرار نمى کرد. توتو چان و دوستانش چیزهاى زیادى درباره امریکا یاد گرفتند. ژاپن و امریکا در مدرسه توموئه در حال پیوند یافتن و دوست شدن بودند، اما در خارج از انگلیسى ِ زبان دشمن مدرسه توموئه، امریکا به دشمن تبدیل شده بود و چون ْ بود، آموزشِ انگلیسى را از برنامه درسى مدارس حذف کرده بودند. دولت اعلام کرد: «امریکایى ها آدمهاى شرورى هستند.» اما در مدرسه توموئه، بچه ها هنوز در درس جمعى یکصدا مى گفتند: «اوتسوکوشى زیباست.» نسیمى که در مدرسه توموئه مى وزید، ملایم و گرم بود و خود بچه ها نیز موجوداتى زیبا بودند. @pajoheshmoalem
روایت پژوهی در کانال کامل توضیح داده شده را جستجو کنید @pajoheshmoalem
🔴این شکلی پای کار انقلاب بودن ،حتی وسط میدون جنگ هم از رأی دادن غافل نشدن.. 🔹حالا یه عده دارن برا رأی دادن و ندادن چونه میزنن! مراقب باشیم مدیون نشیم مراقب باشیم مدیون نشیم 10 روز تا انتخابات11 اسفند همه می‌آییم
گروه پیگیری نقل انتقالات فرهنگیان کشور بهترین راه برای گرفتن انتقالی پیدا کردن جایگزین می‌باشد برای پیدا کردن مورد مد نظر به گروه ما بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/775684535C664e5d812d برای درج آگهی خود 👇👇👇 آیدی ادمین تبادل @teacherr1368
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡 نمایش آماتورها «قرار است نمایشنامه اى اجرا کنیم؟» این نخستین نمایش در تاریخ مدرسه توموئه بود. هنوز هر روز مراسم سخنرانى یک نفر هنگام صرف غذا، اجرا مى شد؛ اما تصورش را بکنید که چطور مى شد در صحنه کوچک سالن اجتماعات، و با وجود پیانوى بزرگى که مدیر مدرسه آن را هنگام درس مبانى ضرب آهنگ مى نواخت، نمایشى اجرا و تماشاچیانى را نیز دعوت کرد. تا آن روز، هیچکدام از بچه ها و از جمله توتو چان نمایشى را ندیده بودند. غیر از آن یکبار که او را به تماشاى باله دریاچه قو برده بودند، توتو چان هیچگاه به تئاتر نرفته بود با وجود این، همه آنها در این بحث که در مراسم آخر سال چه چیزى اجرا کنند، شرکت کردند. کلاس توتو چان تصمیم گرفت کانجینچو را اجرا کند. این یکى از نمایشهاى کابوکى قدیمى و مشهور بود که گویى دقیقا براى اجرا در مدرسه توموئه طراحى شده بود. و چون داستان آن در کتاب درسى وجود داشت، بچه ها تصمیم گرفتند آن را به رهبرى آقاى مارویاما اجرا کنند. قرار شد آیکوسایشو، نقش بنکى را بازى کند، زیرا قدبلند بود و هیکل بزرگى داشت. بنکى شخصیت مرد قدرتمند این نمایش بود. آمادرا نیز که مى توانست قیافه عبوس به خود بگیرد و صداى بلندى داشت، نقش توگاشى، یعنى فرمانده، را به عهده گرفت. پس از بحث بسیار، همه به این نتیجه رسیدند که توتو چان باید نقش یوشیتسونه نجیب زاده را بازى کند که به شکل باربرى درآمده است. بقیه بچه هاى کلاس، نقش راهبان دورهگرد را بازى مى کردند. پیش از آغاز تمرین، هرکس باید نقش خود را فرامى گرفت. توتو چان و راهبان شانس آورده بودند، زیرا قرار نبود در نمایش حرفى بزنند. همه کارى که باید مى کردند این بود که راهبان در حالت سکوت سر جاى خود بایستند و توتو چان نیز در نقش یوشیتسونه، کلاهى حصیرى روى سر گذاشته و زانو بزند. در این نمایش، بنکى که در واقع خدمتکار یوشیتسونه است، در تلاشى زیرکانه براى ردکردن گروه از پستى بازرسى بهنام آتاکا، آنها را به هیئت راهبان درمى آورد و ارباب خود یوشیتسونه را نیز که به هیئت باربرها درآمده، اذیت و سرزنش مى کند. آیکو سایشو، که نقش بنکى را بازى مى کرد، سهم عمده را در نمایش به عهده داشت. او باید علاوه بر سروکله زدن با توگاشى، که نقش فرمانده نگهبانان پست بازرسى را بازى مى کرد، متن درخواست جمع آورى اعانه را بخواند. او باید تظاهر مى کرد که چنین متنى دارد و آن را به دروغ مى خواند. روى طومارى که در دست گرفته و مى خواند، چیزى نوشته نشده و او ماهرانه متن درخواست کمک فى البداهه اى را با صداى بلند و پرطنین براى فرمانده نگهبانان به درخواست او مى خواند: «نخست براى تجدید بناى قصر که به نام تودایجى شناخته مى شود...» آیکوسایشو، هر روز این نطق را تمرین و حفظ مى کرد. نقش توگاشى، فرمانده نگهبانان، نیز دیالوگ زیادى داشت؛ زیرا او باید سعى مى کرد نقشه هاى بنکى را نقش برآب کند. آمادرا سعى داشت این نقش را کاملاًحفظ کند. @pajoheshmoalem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 @pajoheshmoalem https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e