┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡
#پارت93
دانش آموز انگلیسى زبان
دانش آموز جدیدى به مدرسه توموئه وارد شد. او در مقایسه با سایر
دانش آموزان دوره ابتدایى بلندقدتر و بزرگتر به نظر مى رسید. توتو چان فکر
مى کرد او به دانش آموزان کلاس هفتم شباهت دارد. لباسهایش نیز با لباس
دیگران تفاوت داشت و به لباس افراد بزرگسال شبیه بود.
آن روز صبح، آقاى مدیر او را در حیاط مدرسه به سایر دانش آموزان معرفى
کرد.
«این دانشآموز میازاکى است. او در امریکا متولد و بزرگ شده است. بنابراین، ژاپنى را خیلى خوب صحبت نمى کند. به همین دلیل به مدرسه توموئه
آمده است تا به راحتى دوستان جدیدى پیدا کند و براى درس خواندن وقت
کافى داشته باشد. حالا او یکى از شماست. او را در کدام کلاس باید بگذاریم؟
چطور است به کلاس پنجم برود و در کلاس تاچان و دوستانش باشد؟»
تاچان که نقاش ماهرى بود، با صداى شبیه برادران بزرگتر گفت: «عالى
است!»
آقاى مدیر لبخندى زد و ادامه داد: «به شما گفتم که زبان ژاپنى او خیلى خوب
نیست، اما باید بگویم زبان انگلیسى اش خوب است. سعى کنید از او کمى
انگلیسى یاد بگیرید. او قبلاً در ژاپن زندگى نکرده و به زندگى در اینجا عادت
ندارد. شما حتما به او کمک خواهید کرد. درست است؟ درباره زندگى در
امریکا نیز از او پرس وجو کنید. او مى تواند چیزهاى خیلى جالبى برایتان تعریف
کند. حالا دیگر او را با شما تنها مى گذارم.»
میازاکى به همکلاسى هایش که همه از او کوچکتر بودند، تعظیم کرد. و نه فقط
دانش آموزان کلاس تاچان که همه دانش آموزان مدرسه به او تعظیم متقابل
کردند. هنگام ناهار، میازاکى به خانه مدیر مدرسه رفت و همه او را دنبال
کردند. اما هنگامى که وارد خانه شد، کفش هایش را درنیاورد و همه بچه ها سر
او داد کشیدند: «باید کفشهایت را درآورى!»
میازاکى هراسان به نظر مى آمد. درحالى که کفش هایش را درمى آورد، گفت: «آه!
خیلى معذرت مى خواهم.»
بچه ها همه با هم به حرف زدن افتادند تا به او یاد دهند چه باید بکند:
«هروقت به اتاقى که با حصیر فرش شده وارد مى شوى، باید کفش هایت را
دربیاورى! در سالن اجتماعات هم همینطور. فقط در کلاس درس و کتابخانه
مى توانى با کفش وارد شوى.»
«وقتى به قصر کوهون بوتسو مى روى، در حیاط آنجا مى توانى کفش به پا داشته
باشى، ولى در داخل قصر باید کفش هایت را درآورى.»
درک جنبه هاى متفاوت زندگى در ژاپن و امریکا براى همه سرگرم کننده بود. روز بعد، میازاکى یک کتاب عکس بزرگ انگلیسى با خود به مدرسه آورد.
موقع ناهار، همه دور او جمع شدند تا کتاب را تماشا کنند.
#داستان
#ژاپن
#مدرسه_تحولی
#توتوچان
@pajoheshmoalem
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡
#پارت94
تماشاى کتاب آنها را
شگفت زده مى کرد. پیش از آن، هرگز کتابى با عکس هایى به این زیبایى ندیده
بودند، چون کتاب هاى آنها فقط در ِ رنگ قرمز روشن، سبز و یا زرد چاپ مى شد،
اما در این کتاب رنگ هاى زیباى نارنجى، آبى، و مخلوط هایى از رنگهاى داراى
سایه روشن به چشم مى خورد که در سایر کتاب ها یا در مدادهاى رنگى آنها وجود
نداشت. رنگ هایى غیر از بیست و چهار رنگى که معمولاً در جعبه هاى مدادرنگى
وجود دارد، حتى رنگ هایى متفاوت از رنگ هاى موجود در جعبه مدادرنگى چهل و هشت رنگى تاچان، این کتاب به چشم مى آمد. همه تحت تأثیر این تصاویر قرار
گرفته بودند. تصویر اول کتاب سگى را نشان مى داد که قنداق نوزادى را گرفته
و آن را با خود مى برد. آنچه براى بچه ها جالب به نظر مى آمد این بود که به نظر
نمى رسید گونه هاى این نوزاد را نقاشى کرده باشند؛ او گونه هایى به رنگ کاملاً
طبیعى و گلگون داشت. گویى به راستى بچه اى واقعى بود. آنها قبلاً هرگز
کتابى به این بزرگى و با تصاویرى چنین درخشان و کاغذى تا این حد اعلا ندیده
بودند. توتو چان، به شیوه همیشگى خودش که بیشترین نزدیکى و جوشش با
سایر بچه ها را به ارمغان مى آورد، تا جایى که مى توانست به میازاکى و کتابش
نزدیک شده بود.
میازاکى متن انگلیسى را براى آنان خواند. زبان انگلیسى چنان نرم به گوش
آنها مى نشست که به وجدشان مى آورد. سپس، میازاکى به کلنجار رفتن با زبان
ژاپنى پرداخت. واضح بود که میازاکى حال و هوایى نو به مدرسه آنها آورده
است. او به این ترتیب شروع به حرف زدن کرد: «آکاچان کودک است.»
همه بعد از او تکرار کردند: «آکاچان کودک است.»
میازاکى دوباره گفت: «اوتسوکوشى زیباست.» اما روى هجاى «کو»
تأکید زیادى کرد و «ى» آخر نام را نیز کامل ادا نکرد.
بچه ها تکرار کردند: «اوتسوکوشى زیباست.»
میازاکى فهمید تلفظ ژاپنى اش نادرست بوده است. او گفت: «باید بگویم
اوتسوکوشى، درست است؟»
میازاکى و بچه ها به زودى کاملاً با یکدیگر دوست شدند. او هر روز کتاب هایى به
زبان انگلیسى به مدرسه مى آورد و هنگام ناهار براى دیگران مى خواند.
چنان شده بود که گویى میازاکى مربى انگلیسى آنهاست. در همین حال،
میازاکى در زبان ژاپنى نیز به سرعت پیشرفت مى کرد. او به تدریج بى توجهى هایى
مانند نشستن روى محل تابلوى اعلانات را تکرار نمى کرد.
توتو چان و دوستانش چیزهاى زیادى درباره امریکا یاد گرفتند. ژاپن و امریکا
در مدرسه توموئه در حال پیوند یافتن و دوست شدن بودند، اما در خارج از
انگلیسى ِ زبان دشمن
مدرسه توموئه، امریکا به دشمن تبدیل شده بود و چون ْ
بود، آموزشِ انگلیسى را از برنامه درسى مدارس حذف کرده بودند. دولت اعلام کرد: «امریکایى ها آدمهاى شرورى هستند.» اما در مدرسه توموئه،
بچه ها هنوز در درس جمعى یکصدا مى گفتند: «اوتسوکوشى زیباست.»
نسیمى که در مدرسه توموئه مى وزید، ملایم و گرم بود و خود بچه ها نیز
موجوداتى زیبا بودند.
#داستان
#ژاپن
#مدرسه_تحولی
#توتوچان
@pajoheshmoalem
🔴این شکلی پای کار انقلاب بودن ،حتی وسط میدون جنگ هم از رأی دادن غافل نشدن..
🔹حالا یه عده دارن برا رأی دادن و ندادن چونه میزنن! مراقب باشیم مدیون #خون_شهدا نشیم
مراقب باشیم مدیون#دل_مادران_شهدا نشیم
10 روز تا انتخابات11 اسفند همه میآییم
#انتخابات
گروه پیگیری نقل انتقالات فرهنگیان کشور
بهترین راه برای گرفتن انتقالی پیدا کردن جایگزین میباشد برای پیدا کردن مورد مد نظر به گروه ما بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/775684535C664e5d812d
برای درج آگهی خود 👇👇👇
آیدی ادمین تبادل @teacherr1368
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡
#پارت95
نمایش آماتورها
«قرار است نمایشنامه اى اجرا کنیم؟»
این نخستین نمایش در تاریخ مدرسه توموئه بود. هنوز هر روز مراسم سخنرانى یک نفر هنگام صرف غذا، اجرا مى شد؛ اما تصورش را بکنید که
چطور مى شد در صحنه کوچک سالن اجتماعات، و با وجود پیانوى بزرگى که
مدیر مدرسه آن را هنگام درس مبانى ضرب آهنگ مى نواخت، نمایشى اجرا و
تماشاچیانى را نیز دعوت کرد. تا آن روز، هیچکدام از بچه ها و از جمله توتو
چان نمایشى را ندیده بودند. غیر از آن یکبار که او را به تماشاى باله دریاچه
قو برده بودند، توتو چان هیچگاه به تئاتر نرفته بود با وجود این، همه آنها در
این بحث که در مراسم آخر سال چه چیزى اجرا کنند، شرکت کردند.
کلاس توتو چان تصمیم گرفت کانجینچو را اجرا کند. این یکى از
نمایشهاى کابوکى قدیمى و مشهور بود که گویى دقیقا براى اجرا در مدرسه
توموئه طراحى شده بود. و چون داستان آن در کتاب درسى وجود داشت،
بچه ها تصمیم گرفتند آن را به رهبرى آقاى مارویاما اجرا کنند. قرار شد
آیکوسایشو، نقش بنکى را بازى کند، زیرا قدبلند بود و هیکل
بزرگى داشت. بنکى شخصیت مرد قدرتمند این نمایش بود. آمادرا نیز
که مى توانست قیافه عبوس به خود بگیرد و صداى بلندى داشت، نقش
توگاشى، یعنى فرمانده، را به عهده گرفت. پس از بحث بسیار، همه به
این نتیجه رسیدند که توتو چان باید نقش یوشیتسونه نجیب زاده را بازى
کند که به شکل باربرى درآمده است. بقیه بچه هاى کلاس، نقش راهبان دورهگرد را بازى مى کردند.
پیش از آغاز تمرین، هرکس باید نقش خود را فرامى گرفت. توتو چان و راهبان
شانس آورده بودند، زیرا قرار نبود در نمایش حرفى بزنند. همه کارى که باید مى کردند این بود که راهبان در حالت سکوت سر جاى خود بایستند و توتو چان
نیز در نقش یوشیتسونه، کلاهى حصیرى روى سر گذاشته و زانو بزند. در این
نمایش، بنکى که در واقع خدمتکار یوشیتسونه است، در تلاشى زیرکانه براى
ردکردن گروه از پستى بازرسى بهنام آتاکا، آنها را به هیئت راهبان
درمى آورد و ارباب خود یوشیتسونه را نیز که به هیئت باربرها درآمده، اذیت و
سرزنش مى کند. آیکو سایشو، که نقش بنکى را بازى مى کرد، سهم عمده را در
نمایش به عهده داشت. او باید علاوه بر سروکله زدن با توگاشى، که نقش فرمانده نگهبانان پست بازرسى را بازى مى کرد، متن درخواست جمع آورى
اعانه را بخواند. او باید تظاهر مى کرد که چنین متنى دارد و آن را به دروغ
مى خواند. روى طومارى که در دست گرفته و مى خواند، چیزى نوشته نشده و او
ماهرانه متن درخواست کمک فى البداهه اى را با صداى بلند و پرطنین براى
فرمانده نگهبانان به درخواست او مى خواند: «نخست براى تجدید بناى قصر که
به نام تودایجى شناخته مى شود...»
آیکوسایشو، هر روز این نطق را تمرین و حفظ مى کرد.
نقش توگاشى، فرمانده نگهبانان، نیز دیالوگ زیادى داشت؛ زیرا او باید سعى
مى کرد نقشه هاى بنکى را نقش برآب کند. آمادرا سعى داشت این نقش را
کاملاًحفظ کند.
#داستان
#ژاپن
#مدرسه_تحولی
#توتوچان
@pajoheshmoalem
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡
#پارت96
سرانجام، زمان تمرین فرارسید. توگاشى و بنکى درمقابل یکدیگر قرار
گرفتند، راهبان پشت سر بنکى صف کشیدند، و توتو چان نیز در نقش
یوشیتسونه در کنار آنها زانو زده بود. اما توتو چان نمى دانست داستان چیست.
به همین دلیل، وقتى بنکى با چوبدست خود ضربه اى بر یوشیتسونه نواخت،
توتو چان به شدت واکنش نشان داد. به پاهاى او لگد زد و با ناخن هاى خود به او
حمله کرد. آیکو به گریه درآمد و راهبان به خنده افتادند.
قرار بود یوشیتسونه هرقدر هم که از سوى بنکى کتک بخورد، ساکت و
هراسان باقى بماند. طرح محورى نمایش در این نکته است که هرچند
توگاشى به حقیقت جریان مظنون مى شود، اما چنان تحت تأثیر نیرنگ بنکى و
رنجى که او باید هنگام آزار فرمانده نجیب زاده خود بکشد، قرار مى گیرد که به
گروه اجازه مى دهد از پست بازرسى عبور کنند.
چنانچه یوشیتسونه نمى توانست در برابر آزارى که به او مى رسید مقاومت کند،
تمامى نقشه درهم مى ریخت. آقاى مارویاما، تلاش کرد این را براى توتو چان
توضیح دهد، اما توتو چان زیر بار نمى رفت. اصرار داشت که اگر آیکو سایشو
او را بزند، حتما باید تلافى کند. به این ترتیب نتوانستند کارى از پیش ببرند.
هر بار که خواستند تمرین کنند، توتوچان از جا برخاست و دعوایى به راه
انداخت. سرانجام، آقاى مارویاما به توتو چان گفت: «خیلى متأسفم، اما فکر
کنم بهتر است از تایى چان خواهش کنیم نقش یوشیتسونه را بازى کند.»
توتو چان راحت شد. او دوست نداشت نقش کسى را بازى کند که فقط به او
لگد مى زنند. آنگاه آقاى مارویاما گفت: «پس توتو چان حالا باید نقش راهب را
بازى کند.» به این ترتیب توتو چان داخل صف راهبان شد و پشت سر همه آنها
ایستاد.
آقاى مارویاما و سایر بچه ها فکر مى کردند حالا دیگر همه چیز مرتب است. اما
در اشتباه بودند. او نباید به توتوچان اجازه مى داد به عنوان یک راهب چوبدست
بلندى بردارد. توتو چان از بى حرکت ایستادن خسته شد و با چوبدست خود
شروع به سیخونک زدن به نفر جلویى خود کرد. سپس، تقلید رهبران ارکستر را درآورد و چوبدست خود را تکان داد که هم براى دیگران خطرناک بود و هم
صحنه را خراب کرد.
سرانجام به این نتیجه رسیدند که باید او را از نقش راهب ساده نیز از نمایش
کنار بگذارند.
تایى چان در نقش یوشیتسونه مردانه تحمل کرد و هنگامى که لگد مى خورد دم
برنمى آورد، تا جایى که دل تماشاگران برایش مى سوخت. با کناررفتن توتو چان،
تمرین به راحتى پیش مى رفت.
توتو چان که او را به حال خودش گذاشته بودند، به حیاط مدرسه رفت.
کفش هایش را درآورد و تلاش کرد باله مخصوص به خودش را خلق کند. اینکه
به دلخواه خود و براساس احساسش برقصد، لذتبخش بود. برخى لحظات قو
بود، گاهى باد، زمانى دیگر دلقک، و وقتى دیگر درخت. تنهاى تنها در حیاط
خالى مدرسه رقصید و رقصید.
به هرحال در اعماق وجودش این احساس وجود داشت که دوست داشته نقش
یوشیتسونه را بازى کند. اما اگر چنین اجازه اى را دوباره به او مى دادند، مسلما
باز هم آیکو سایشو را کتک مى زد.
چنین بود که توتو چان نتوانست در اولین و آخرین نمایش آماتورى مدرسه
توموئه بازى کند.
#داستان
#ژاپن
#مدرسه_تحولی
#توتوچان
@pajoheshmoalem
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🔸مجموعه عکس نوشته های «رأی دادیم چی شد؟!»
#انتخابات
#جهاد_تبیین
📱@pajoheshmoalem
با سلام و احترام
خدمت همه بزرگواران
لینک زیر را مشاهده بفرمایید
https://DigiPostal.ir/cupzznm
یا علی مدد
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
@pajoheshmoalem
https://eitaa.com/joinchat/3339256165C6b55238e4e
🏡🏡🏡🏡
#پارت97
گچ
بچه هاى مدرسه توموئه هیچوقت روى دیوارهاى مردم یا آسفالت خیابانها را
خطخطى نمى کردند. علت آن نیز این نکته ساده بود که در مدرسه خودشان
جایى براى این کار داشتند.
طى ساعات موسیقى در سالن اجتماعات، مدیر مدرسه، به هریک از
دانش آموزان تکه گچ سفیدى مى داد. آنها مى توانستند گچ به دست، هرجا دوست
دارند بنشینند و یا دراز بکشند، و منتظر بمانند. وقتى همه آماده مى شدند، مدیر
مدرسه نواختن پیانو را شروع مى کرد. درحالى که او پیانو مى نواخت، دانش آموزان
ریتم نتهاى موسیقى را به صورتى که احساس مى کردند، روى کف سالن
نقاشى مى کردند. نوشتن با گچ روى چوب صاف و قهوه اى رنگ خیلى لذتبخش
بود. در کلاس درس توتو چان فقط ده نفر دانش آموز داشت. به این ترتیب،
هنگامى که روى کف سالن اجتماعات پخش مى شدند، هر کس سطح زیادى
براى نوشتن نتها در اختیار داشت و لزومى نداشت به فضاى مربوط به
شخص دیگر تجاوز کند. آنها نیازى به خطوط حامل براى نوشتن نتها نداشتند،
زیرا صرفا ریتم آنها را یادداشت مى کردند. در مدرسه توموئه، هر نت براى
خودش اسم خاصى داشت که بچه ها پس از مشورت با مدیر مدرسه انتخاب
کرده بودند. این نام ها چنین بود:
به همین دلیل آنها نتها را به خوبى یاد گرفته بودند و این کار برایشان لذتبخش
بود. این کلاسى بود که آن را خیلى دوست داشتند.
اینکه با گچ روى کف کلاس بنویسند ابتکارِ مدیر مدرسه بود. کاغذ براى نوشتن
چنین نتهایى به صورت آزاد، تا آن اندازه بزرگ نبود و از تخته سیاه هم نمى شد
استفاده کرد. مدیر فکر مى کرد کف سالن اجتماعات تخته سیاه بزرگى است
که بچه ها مى توانند نتها را به هر اندازه که مى خواهند و با سرعت دلخواه روى آن
بنویسند. علاوه بر این، دانش آموزان مى توانستند هنگام نوشتن نتها، از موسیقى
لذت ببرند. بعد از درس موسیقى هم مى توانستند عکس هواپیما یا عروسک یا
هر چیز دیگرى را روى زمین نقاشى کنند. بعضى اوقات، بچه ها نقاشى هاى خود
را مخصوصا ادامه مى دادند تا به نقاشىهاى بچه هاى دیگر بپیوندد و به این ترتیب
تابلوهاى بزرگى تشکیل مى شد.
هنگام استراحت بین ساعات موسیقى، مدیر مدرسه کنار آنها مى آمد و
ریتمهایى را که بچه ها کشیده بودند، بررسى مى کرد و درباره کار بچه ها نظر
مى داد. مثلاً مى گفت: «کارت خوب است»، و یا: «این نت پرچمــ پرچم نبود،
بلکه پرش بود.»
آنگاه بعد از اینکه کار بچه ها را در زمینه نت بردارى تصحیح مى کرد، دوباره پیانو مى نواخت تا بچه ها دوباره نت را کنترل کنند و با ریتم موسیقى آشنا شوند.
مدیر مدرسه هرقدر هم که گرفتار بود، اداره این کلاس را به شخص دیگرى
واگذار نمى کرد و براى برگزارى آن حتما خودش حاضر مى شد. تا آنجا هم که به
بچه ها مربوط مى شد، این کلاس بدون وجود آقاى کوبایاشى هیچ لذتى نداشت.
پاک کردن کف سالن پس از پایان این درس، کار سختى بود. در ابتدا، کف
سالن را با تخته پاک کن پاک مى کردند و سپس همه دست به دست هم مى دادند
تا با استفاده از کهنه و لتّه آن را کاملاً پاک کنند.
به این طریق، دانش آموزان مدرسه توموئه مى فهمیدند که پاک کردن دیوار یا
کفى که کثیف شده باشد، تا چه حد مشکل و طاقت فرساست. به همین دلیل
هرگز دیوار یا جاى دیگرى را به جز کف سالن اجتماعات خط خطى نمى کردند.
گذشته از این، کلاس موسیقى هر هفته دوبار تشکیل مى شد و درنتیجه بچه ها
فرصت کافى داشتند تا هرقدر دلشان مى خواهد نقاشى و خط خطى کنند.
دانش آموزان توموئه درباره اینکه چه نوع گچى بهتر است، چگونه باید گچ به
دست گرفت، چگونه آن را در دست چرخاند تا بهتر بنویسد، و از شکستن آن
جلوگیرى کرد؛ به متخصصانى واقعى تبدیل شده بودند. هر کدام از آنها یک
خبره گچ شناس بود.
#داستان
#ژاپن
#مدرسه_تحولی
#توتوچان
@pajoheshmoalem