eitaa logo
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
591 دنبال‌کننده
300 عکس
36 ویدیو
7 فایل
♦️ آموزش تخصصی شعر و نویسندگی ✒️📚 💌 پرواز در دنیای ادبیات گروه همراهان پاک‌نویس: https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa ارتباط با ادمین: @fateme_imani_62 وبگاه؛ fatemeimani.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر یک‌شبه یاقوت سرخ ارزان شد! @paknewis
در لحظه‌های خسته‌ی این عصر، دلتنگ یک رویای دیرینم  من سرگذشت تلخ یک قومم، من رنج انسان نخستینم آئینه می‌سازم سخن دارم، کفراست ایمانی که من دارم  در سینه‌ام پیغمبری سنگی بین خدایان سفالینم با من گلوی رودهای خشک، آواز اقیانوس می‌خواند:  دریانوردی در دلم مرده‌ست، من روح ماهی‌های غمگینم چون زائران کوچه‌ی گیسو، آشفته و شبگرد آن شب‌بو  آه ای خیابان‌های بی‌مجنون! تصویری از دارالمجانیم من نابلد، من ساده، من ناشی، روح فنا در کاسه و کاشی  رقص و تحیّر، رنگ و نقاشی، یک چشمه هندم، یک قلم چینم! هم سندباد جستجو رفته‌است، هم شهرزاد قصّه‌گو خفته‌است  ویرانه‌ای از من به‌جا مانده است، حس‌می‌کنم خاک فلسطینم در لحظه‌های خسته‌ی این عصر، دلتنگ رویائی که خود بودم  با من کبوترهای خونینی است، بیهوده خواب صلح می‌بینم در لحظه‌های خسته‌ی این عصر، یک شاخه از یاد تو می‌کارم  شاید که فصل دیگری آمد! شاید نگارا با تو بنشینم @azam_saadatmand .
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
هیچ‌کس نیست بفهمد غم لبریزم را حسّ شهریور برخورده به پاییزم را باید از پنجره‌ی رو به خیابان بِکَنم عکس آن هم‌قدمِ خاطره‌انگیزم را باید آتش بزنم،دود کنم،محو کنم نامه‌‌ی اول تا آخر پرویزم را بشکنم،خرد کنم،پخش کنم در عالم شیشه‌ی سمّ غزلهای جنون‌ریزم را مغولستانم و یک بار نپرسید کسی علت آن غم مردم‌کش چنگیزم را کاش می‌شد که پراند از قفس سینه‌ی من آه.. این آهِ چهل سال گلاویزم را * خسته از دست پریشانی من، باد نشست تا مرتب کند این‌بار خودش میزم را ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ @Azam_saadatmand
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
هیچ‌کس نیست بفهمد غم لبریزم را حسّ شهریور برخورده به پاییزم را باید از پنجره‌ی رو به خیابان بِکَنم
دوست عزیز شاعرم خانم «اعظم سعادتمند» 📚 کتاب‌ها: - بارانِ پس از برف - لیلی آذر - گنجشک‌های پائیز و... از غزل‌های زیباشون لذت ببرید.👌 @Azam_saadatmand @paknewis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
سلام ✨ شبتون خوش. امروز اولین شنبه‌ی آبان‌ماه بود و امیدوارم شروع ماه و هفته‌ی خوبی داشته‌باشین. این هفته درباره این کتاب صحبت می‌کنیم. 📚 «هزارویک پیشنهاد درخشان برای نویسندگی» @paknewis .
📚۱۰۰۱ پیشنهاد درخشان برای نویسندگی ☘️مقدمه کتاب آیا کسی هست که این کتاب را خوانده‌باشد یا درباره‌اش جستجویی نموده‌باشد؟ می‌فرماید: «و آنان که با دیدن یا شنیدن نام کتابی، به سوی گوگل رفته و درباره‌اش جستجو می‌نمایند، هرآینه آنان نویسندگان حقیقی‌اند.» @paknewis .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای روزهای خوب که در راهید! ای جاده‌های گمشده در مِه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظه‌ها به در آیید. ای روز آفتابی! ای مثل چشم‌های خدا آبی! ای روزِ آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که می‌گذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم اما با من بگو که آیا من نیز در روزگارِ آمدنت هستم؟ به مناسبت سالگرد درگذشت @Booef
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
این کتاب، همانطور که در مقدمه‌اش گفته‌شده، مجموعه‌ای از پیشنهادها است که برای داستان‌نویسی مناسب‌اند. برای وقت‌هایی که ایده‌ای نداریم و می‌خواهیم داستان بنویسم. شروع با این ایده‌های غیرمعمول، ذهن را فعال می‌کند. بیایید امتحان کنیم : @paknewis
به هرکدام از موقعیت‌های زیر خوب فکر کن؛ سپس موقعیتی را که برایت محسوس‌تر است انتخاب کن و درباره‌ی آن بنویس. ۱- آخرین بازمانده تنها بازمانده‌ی کشتی شکسته‌ای هستی که دچار طوفان شده‌است. تنها روی قایق نجات نشسته‌ای و به آسمانی نگاه می‌کنی که افق آن تو را به سوی ساحل راهنمایی می‌کند. ماجرای خود را از اکنون تا زمانی که به آرامش برسی بنویس. ۲- آه! نه! این چه بود که من نوشیدم؟ ممکن است چه اتفاقی برایم بیفتد؟ آه! نه! ... ۳- گولیات گوریل گولیات بزرگترین و ترسناک‌ترین گوریلی است که تا به حال دیده‌ام. او از هیچ‌چیز نمی‌ترسد جز موش ... ۴- پول نشستن زیر این درخت چه لذت‌بخش است. برگ‌ها یکی پس از دیگری از درخت می‌افتند. ولی صبر کن ! اینها که برگ نیستند... پول هستند... ۵- خانه‌ی متروکه در خانه‌ای دورافتاده گیرافتاده‌ام. هیچ‌کس اینجا نیست. خیلی تاریک است و اطرافم را تارهای عنکبوت پر کرده‌است... باید فرار کنم... ✍️ در نوشته‌هایت از توصیف استفاده‌کن. ✍️ هرچیزی را که با حواس پنجگانه دریافت می‌کنی بنویس. ✍️ هر راهی را که با ذهنت تجربه کردی با جزئیات بنویس. @paknewis